eitaa logo
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
40.3هزار عکس
17.5هزار ویدیو
345 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید علی فلکی نام پدر: محمدحسن تاریخ تولد:         1347/01/02       محل تولد: بیرجند تاریخ شهادت:    1361/04/23       محل شهادت: منطقه عملیات رمضان محل دفن: گلزار شهدای بیرجند ( قطعه دو) یگان خدمتی: بسیج
علی فلکی دوم فروردين ۱۳۴۷ ، در روستاي گسك از توابع شهرستان بيرجند به دنيا آمد.پدرش محمدحسن، قاليباف و مغازه دار بود و مادرش سيده زهرا نام داشت. دانش آموز سوم راهنمايي بود. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيست و سوم تير ۱۳۶۱ ، در شلمچه به شهادت رسيد. پيکرش مدتي در منطقه برجا ماند و هفدهم دي ۱۳۶۶ پس از تفحص، درگلزار شهداي شهرستان زادگاهش به خاك سپرده شد.
با آغاز جنگ تحمیلی، نوجوان ۱۴ ساله هم به خیل عاشقان پیوست  شهید علی فلکی نوجوان ۱۴ ساله خراسان جنوبی، در جنگ تحمیلی حاضر شد و پس از ۴ ماه خدمت شربت شهادت نوشید. جنگ تحمیلی که آغاز شد خیلی‌ها در سنین مختلف برای دفاع از کشور عازم جنگ شدند. یکی از افرادی که به جنگ رفت و از کشور خود دفاع کرد، نوجوانی ۱۴ ساله است که ۴ ماه به اسلام و انقلاب خدمت کرد. شهید علی فلکی متولد سال ۱۳۴۷ است که در سال ۱۳۶۱ به درجه رفیع شهادت نائل آمد. حضور در جنگ برای دفاع از کشور خواهر شهید علی فلکی گفت: برادرم در خاکریز خط مقدم جبهه نوشته‌ای را آماده کرده و اکنون این دست نوشته او را در اختیار دارم. او افزود: در بخشی از این دست نوشته آمده است که با یاری نائب امام زمان و تربیت فرزندانتان گامی در راه یاری انقلاب اسلامی بردارید. خواهر شهید علی فلکی بیان کرد: یکی از توصیه‌های امام خمینی (ره) به جوانان این بود که بهترین راه این است که بروید و از میهن خود دفاع کنید. او گفت: برادرم نیز همراه با دوستانش به دلیل شوق و اشتیاق زیاد به امام خمینی (ره) و اطاعت از فرمان ایشان، به جنگ اعزام شدند. قطعه ای در بهشت که جمع گل ها را در خود دارد به مزار شهدای بیرجند رفتیم تا در کنار مزار این شهید آرام بگیریم، اما اینجا خانواده سایر شهدا نیز حضور داشتند و با آن‌ها نیز هم کلام شدیم. خواهر شهید محمدرضا حکمت گفت: مزار شهدا قطعه‌ای از بهشت است و خداوند گلچین است و آن‌هایی که انتخاب شدند لیاقت شهادت داشتند. همسر شهید علیرضا زاهدی پور نیز بیان کرد: همسرم در مأموریتی در حوالی نهبندان به دست اشرار دستگیر می‌شود و جسد او و یکی از همکارانش پیدا می‌شود. مزار شهدا جمع خوبان است، باشد که در این قطعه از بهشت نفسی تازه کنیم و تحولی به جان و دل خود ببخشیم.
شهید «علی فلکی» نوجوان دیگری است که نامش را با خط سرخ شهادت در دفتر تاریخ ماندگار کرد، متولد سال   47 در روستای گسک است، دوران کودکی را در همان روستا سپری  کرد و بعد از مدتی روانه شهر شد و مقطع دبستان و راهنمایی را در بیرجند به اتمام رساند. پسر عمه شهید از هم سن و سالان وی که اوقات بسیاری را با او گذرانده است، وی را فردی پرتلاش نسبت به سنش معرفی می کند و می گوید: با این که نوجوان بود و 13 سال بیشتر نداشت و هنوز به سن تکلیف نرسیده بود همیشه به مراقبت از نگاه ها تاکید می کرد. «مالکی» می افزاید: «علی» حساسیت خاصی برای به جا آوردن به موقع نماز صبح داشت و با وجود سن کم عضو فعال بسیج بود و در نگهبانی ها و برنامه های آن زمان بسیج حضور فعالی داشت. با شروع جنگ تحمیلی و در حالی که 14 سال داشت، دعوت امام راحل(ره) را لبیک گفت و با این که در آن مقطع تنها پسر خانواده بود، راهی جبهه شد.  سال 61 در اولین اعزام و در عملیات فتح المبین از ناحیه دست و پا مجروح شد، به طور طبیعی از جبهه که برگشت باید درس را ادامه می داد و حتی  مدت کوتاهی هم به مدرسه رفت اما حال و هوای جبهه و جنگ رهایش نکرد تا این که دوباره به مناطق جنگی اعزام شد و 23 تیرماه سال 61 در حالی که 14 بهار زندگی را پشت سرگذاشته بود، به شهادت رسید. وی ادامه می دهد: امروزه شاید افراد هم سن و سال او زیاد اهل کتاب و مطالعه نباشند اما شهید «علی فلکی» با سن کم و هنگام برگشت از جبهه، در قم کتاب حلیه المتقین خرید و آن را مطالعه می کرد وکتابش هنوز به یادگار مانده است. آن طور که «مالکی» می گوید: شهید فلکی در عملیات رمضان که تقریبا برای ایران عملیات ناموفقی بود به شهادت رسید  اما بعد از آن عملیات خبر قطعی از شهادت وی نداشتیم و دوستانش هم از او اطلاعی نداشتند، برای همین بعد از عملیات سوال های متفاوت و شایعات مختلفی در مورد شهادت یا اسیر شدن وی به وجود آمد. خانواده تا چند سال از وی اطلاعی نداشتند و او را به عنوان مفقودالاثر می شناختند، حتی امیدوار بودند که اسیر شده باشد تا این که سال 1367 و بعد از گذشت حدود شش سال پیکر وی شناسایی شد، هرچند مشتی استخوان باقی مانده بود و پذیرش این موضوع برای خانواده راحت نبود اما تنها عاملی که باعث شد خانواده او را بپذیرند پلاک و ساعت به جای مانده از وی همراه استخوان هایش بود.
گزیده ای از وصیتنامه شهید از خواهران و مادران مى‌خواهم در همه وقت و در همه جا كامل اسلامى خود را رعايت كنندو يك توصيه به پدر و مادر : سلام و درود خدا بر شما كه توانستيد بچه خوبى تحويل اجتماع بدهيد. اميدوارم بتوانيد ديگر بچه‌هايتان را هم همين طور و خيلى بهتر تحويل اجتماع دهيد و از شما حلاليت مى‌طلبم. از تمام همشهريان، همسايگان، دوستان، رفيقان معلمان و دبيران و قومان و خويشان طلب حلاليت مى‌كنم. به اميد سلامتى و طول عمر رهبر كبير انقلاب، امام خمينى و پيروزى اسلام بر كفر جهانى و تشكيل امت واحده و جمهورى اسلامى در تمام كشورهاى مظلوم و تحت ستم. خداوندا، خدمتگزاران صديق را حفظ و دشمنان اسلام، منافقان و كفر را زبون و نابود سازد و خداوند به شما اجر و صبر عنايت فرمايد.
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
ثواب فعالیت امروز کانال هدیه به روح مطهر 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 ان شاءالله شفاعتشون شامل حال تک تکمون 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 شادی روح شهدا صلوات. 🕊🍀🥀🕊☘🥀🕊☘🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼 🌼 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ فِى أَرْضِهِ، السَّلامُعَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللّٰهِ فِى خَلْقِهِ، السَّلامُعَلَيْكَ يَا نُورَ اللّٰهِ الَّذِى يَهْتَدِى بِهِ الْمُهْتَدُونَ،وَيُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ، السَّلامُعَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخائِفُ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِىُّ النَّاصِحُ، السَّلامُعَلَيْكَ يَا سَفِينَةَ النَّجاةِ، السَّلامُعَلَيْكَ يَا عَيْنَ الْحَيَاةِ،السَّلامُ عَلَيْكَ،صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكَ وَعَلَىٰ آلِ بَيْتِكَ دل گشتہ بی قرار تو یا صاحب الزمان سخٺ اسٺ انتظار تو یا صاحب الزمان عمرے سٺ در مسیر نگاهٺ نشستہ اند  عشاق جان نثار تو یا صاحب الزمان 🌤✋🏻 ✋سلام عمرم جونم‌ صبحت بخیر❤️ ✧════•❁❀❁•════✧ ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و سلام بر محبوب ما حسین(ع) که خود غریب بود اما ما را صاحب وطنی به نام کربلا کرد❤️
کنون که راه ندارم از نزدیک؛ به حسین سلام میدهم از دور دَم به دَم به حسین من از قدیم خدا را چِنان که یادم هست همیشه وقت دعا داده ام قسم به حسین 💚اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْـنِ 💚وَ عَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْـنِ 💚وَ عَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَيْـنِ 💚وَ عَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْـنِ 🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از شهید اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 📿 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
وصیت نامه اش دو خط بیشتر نبود .. حواس تان به امام و انقلاب باشد که اگر این ها غریب شوند خون من فراموش خواهد شد.💔
همیشه میگفت: بايد طوری زندگی كنم كه اگر فردا اين پست و مقام را از من گرفتند، وضع زندگی ام با ديروز كه صاحب مقام و عنوان بودم تفاوت نكند... 🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
ی ناپذیر و ! تنها مسیر ی ماست! هرچه خدا بخواهد همان گونه می شود..
را پیدا ڪرد ! کُنج ِ همین خاکریز ... و من هر روز ، تمرین می ‌کنم : را ... 😔 🍃🌹التماس دعا اللهم عجل لولیک الفرج یا صاحب الزمان ادرکنی
❣اخلاق عملی را باید ازشهید ابراهیم هادی آموخت!! در ارتفاعات کوره موش چهار اسیر گرفتیم و قرار بود بعد از چند روز تحویل پادگان ابوذر بدیم. یک اتاق آهنی در میان حیاط وجود داشت همه پیشنهاد دادن که اسرارا در آنجا نگهداری کنیم. اما ابراهیم آنها را آورد داخل اتاق هر غذایی که میخوردیم بیشترش را به اسرا میداد و میگفت این ها مهمان ما هستند‌. بعد از چند روز برای آنها لباس تهیه کرد و آنها را راهی حمام کرد. بعد از اینکه قرار بود اسرا را تحویل دهیم همه ی آنها به ابراهیم نگاه میکردند و گریه میکردند و التماس میکردند کنار ابراهیم بمانند. واین است نشانه ی اخلاق و رفتار خوش!!
سلام مابہ لبخند بہ ذڪر روے شهیدان سلام مابہ بہ تسبیحاٺ همان‌هایے ڪه عمرے ڪردند اگررفتند دیگر ... شهدایی