eitaa logo
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
40.2هزار عکس
17.5هزار ویدیو
345 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐🌼💐🌼💐🌼💐 💕بهشت مصطفی باز عالم چون بهشتی خرم است از چه یارب این صفا در عالم است ملک هستی نقش زیبایی گرفت آسمان هم نور زهرائی گرفت ماسوا گلبوی تقوی یافته روشنی از نور زهرا یافته به خدیجه اسوه صبر و یقین بانوی اسلام و ام المومنین حق عطا فرموده از پا تا به سرش خوانده احمد بضعه، یزدان کوثرش خلقت او افتخار انبیاء عصمت او افتخار اولیاء 💐🌼💐🌼💐🌼💐
از چشم‌هایشان خجالت بکشیم... ▪️آنها زنده‌اند و حاج محسن حججی، با همان چشمانش درحال تماشاست. پسرک فلافل فروشی که مدافع حرم شد، محمدهادی ذوالفقاری تماشا می‌کند. محمد بلباسی استوری خانمش را خوانده است و تماشا می‌کند. حاج قاسم، ابومهدی مطمئنا نه در تهران بلکه درخط مقدم ایستاده‌اند و تماشا می‌کنند. ⏪ به تجربه ثابت شده که به هیچ قول و قرار دشمن دیگر اعتماد نکنیم... ▪️این همه شهید ندادیم که از جمعیت داعشی بترسیم. این همه موشک و پهباد نساختیم که به جای اتکا به قوت بازوی خودمان به اتوی لباس های جدید داعشی‌ اتکا کنیم و فکر کنیم چیزی تغییر کرده است. شهدا نظاره می‌کنند. با سقوط دمشق و بعد از ورود داعشی ها به حرم حضرت زینب(س) اگر خائن نباشیم، حداقل مدیونیم. مدیون کسانی که خون دادند تا یک خشت از حرم کم نشود. مدیون هلال شیعی که کمر تا خواهد کرد. مدیون... 👈اینجا قرار عاشقی با شهیدان است👉 🕊 🌷🕊🌷🕊🌷
سربند یازَهـۜراست حرز هشت سال ما وقتی مجهز بود دشمن تا بُنِ دندان هرجا و هر سنگر که میدان جهادی بود از بچه‌های فاطمه خالی نشد میدان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهدا را با خواندن زیارتنامه شان زیارت کنید . 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ 🌷 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ 🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ 🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ 🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِسآءِ العالَمینَ 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ 🌷بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم 🌷وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا 🌷فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکم
روایتی خواندنی از جهادگر شهید "جبار کرم پور" در عملیات مرصاد؛ مرخصی تشویقی دفترخاطرات همرزم شهید می گوید: در آن هنگام که شهید جبار به شدت زخمی شده بود و خون از بدن او جاری بود، منافقین کور دل با خشونت تمام وی را بازرسی بدنی نمودند که برگه مرخصی تشویقی از جیب وی در می آوردند و با حالت تمسخر به وی می گویند:" ای سنگر ساز بی سنگر مرخصی تشویقی هم دریافت نموده ای؟" و وی را با همان جراحت و پایی که به شدت زخمی شده بود به اسارت بردند.
؛ شهید جبار کرم پور در سال 1345 در روستای باسکله از توابع بخش گواور گیلانغرب استان کرمانشاه که منطقه ای محروم تلقی می شود متولد شد. وی دوران نوجوانی و جوانی از نظر جسمی، شجاعت، صداقت، پاکی و ایمان بر بسیاری از همسالان خود برتری داشت. سادگی و سکوت محیط روستایی شعله فروزان عشق به قرآن و اهل بیت را در دل روشن می کرد و روحش روز به روز کاملتر می شد. روح کرم پور منتظر جرقه ای بود تا دریای شهامت، اخلاص و ایمان وی شعله ور شده برای همیشه پرتو افشانی کند. این جرقه با شروع جنگ تحمیلی جسم و روح اورا به پرواز درآورد تا آسمانها به سر داد. حال شهید کرم پور گمشده اش را یافته بود و سرتاپا غرق جبهه و جنگ شده بود و فقط به جبهه و دفاع می اندیشید. هیچ چیز او را مجذوب و دلباخته نکرد. عشق و علاقه فراوان او به جهاد سازندگی باعث شد که به محض آگاهی ز اطلاعیه جهاد مبنی بر آموزش دستگاه های راهسازی و اعزام به جبهه خود را به جهاد معرفی کرد تا بتواند سنگر سازان بی سنگر را یاری رساند. پس از طی دوره آموزش رانندگی بلدوزر به جبهه جنوب اعزام شد و با مهارت و از خود گذشتگی زیاد به احداث خاکریز و سنگر برای رزمندگان اسلام مشغول شد. با شروع عملیات ها در غرب کشور به منطقه غرب اعزام شد و با شروع عملیات مرصاد به مقابله با منافقین کوردل برخواست و سرانجام در این مصاف در تاریخ سوم مرداد 1367 پس از درگیری با این ملحدین جنایتکار به دیدار معبودش شتافت.
*روایتی از همرزم شهید در آن هنگام که شهید جبار به شدت زخمی شده بود و خون از بدن اون جاری بود، منافقین کور دل با خشونت شتمام وی را بازرسی بدنی نمودند که برگه مرخصی تشویقی از جیب وی در می آوردند و با حالت تمسخر به وی می گویند:" ای سنگر ساز بی سنگر مرخصی تشویقی هم دریافت نموده ای؟" و وی را با همان جراحت و پایی که به شدت زخمی شده بود به اسارت بردند. صورت شهید محاسنی زیبا و نورانی داشتمنافقین از این شمایل اون ناخرسند بودند و بر همین اساس زخمها و بدن او را مورد شکنجه و آزار قرار می دادند چون او را بسیجی و از بدنه تشکلات بسیج می دانستند که با این وضعیت اسفناکتا نزدیکی شهرستان سرپل ذهاب در حالی که در زیر سخت ترین شکنجه با دست و پای شکسته و خونین و زخمی تحمل شکنجه و درد می نمود وبه لقاا... پیوست. انتهای پیام
کرمانشاه  عمومی جهادگری که تا پای جان سنگر دفاع را ترک نکرد/ اصرار رزمنده مجروح به گذراندن دوران نقاهت در سنگر جنگی شهید جبار کرم پور که از سوی جهاد کرمانشاه و به اصرار خود در بطن عملیان مرصاد به عنوان جهاد گر قرار گرفته بود بعد از جسارتهای زیاد در بستنن و احداث خاکریز و موانع فرسایشی در این حوزه توسط منافقین کوردل زخمی و بعد از شکنجه های بسیار به مقام شامخ شهادت نایل شد. | به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج از گیلانغرب، شهید جبار کرم پور در سال 1345 در روستای باسکله از توابع بخش گواور گیلانغرب استان کرمانشاه که منطقه ای محروم تلقی می شود متولد شد.   وی دوران نوجوانی و جوانی از نظر جسمی، شجاعت، صداقت، پاکی و ایمان بر بسیاری از همسالان خود برتری داشت. سادگی و سکوت محیط روستایی شعله فروزان عشق به قرآن و اهل بیت را در دل روشن می کرد و روحش روز به روز کاملتر می شد. روح کرم پور منتظر جرقه ای بود تا دریای شهامت، اخلاص و ایمان وی شعله ور شده برای همیشه پرتو افشانی کند. این جرقه با شروع جنگ تحمیلی جسم و روح اورا به پرواز درآورد تا آسمانها بسر داد.   حال شهید کرم پور گمشده اش را یافته بود و سرتاپا غرق جبهه و جنگ شده بود و فقط به جبهه و دفاع می اندیشید. هیچ چیز او را مجذوب و دلباخته نکرد.   آری  سطوری که در بالا مطرح شد  پیش نگاهی بود به زندگی سرشار از عزت و افتخار رزمنده و جهادگر بسیجی  شهید والامقام جبار کرم پور.   خانواده شهید جبار کرم پور به عنوان خانواده شهید بی ادعا و مخلصی که در عملیات غرور افرین مرصاد در دفاع از آرمانها و میهن اسلامیش جام شیرین شهادت را  نوشیده است، اولین گزینه ای بود که ما برای سرکشی و مصاحبه انتخاب کردیم.    روستای باسکله محل تولد شهید کرم پور و مکان زندگی خانواده معظم ایشان مقصد سفر ما بود در معیت جمعی از دوستان  راهی بخش گواور و روستای مذکور در شهرستان گیلانغرب شدیم در بدو ورود به روستا ما را به خانواده کرمپور راهنمایی کردند برادر شهید کرمپور  اولین کسی بود که ما را به گرمی تحویل گرفت و بعد از ان مادر شهید بزرگوار که با صمیمت و گشاده رویی خاص ما را به خانه ساده خود پذیرفتند.   بعد از احوال پرسی های معمول مادر شهید با روحیه ای سرشار از مهربانی و صمیمیت در خصوص ویژگیهای اخلاقی و اجتماعی شهید جبار گفت: جبار سوای رفتارهای کودکانه معمول در همان ابتدا علاقه ای خاص به تحصیل و مدرسه داشت این بود که او را در مدرسه ابتدایی ثبت نام کردیم و برای کسب علم ودانش وارد دبستان روستا شد و دوران دبستان را با موفقیت به پایان رساند.   وی گفت: در این منطقه بنیه عموم مردم ضعیف و عموما همه از لحاظ مالی در وضعیت مرفهی نبودند این بود که شهید جبار  به علت فقر مالی و یاری رساندن به پدر و خانواده در امر کشاورزی و دامداری نتوانست ادامه تحصیل بدهد، با وجود جوان و کم سن و سال بود حتی افراد بزرگتر او را به برجستگی و لیاقت قبول داشتند و در مشکلات و سختی ها به وجود سرشار از ایمان و احساسش روی آوردند.   جهانگیر  برادر شهید کرم پور نیز در گفتگویی در خصوص چگونگی روند ورود شهید به عرصه دفاع و جهادگری در دوران دفاع مقدس  اظهار داشت: با شروع جنگ تحمیلی علیه ایران عشق و علاقه وافر جبار  به اسلام و ولایت و دفاع مقدس باعث شد که در سال 1362 در بسیج و با شور و شعف خاص به سوی جبهه های نبرد در غرب کشور بشتابد و رشادتهای وصف ناپذیری از خود به جای گذارد و تا سال 1366 در جبهه های غرب و در عملیات های مختلف از جمله نصر3 در منطقه کردستان-شهر ماووت عراق شرکت ودوبار به شدت مجروح شد این مجروحیت ها و ترکش ها او را قانع نمی کرد جز اینکه جانش را دو دستی در طبق اخلاص با جسمی پاره پاره تقدیم دوست کند.   وی افزود: بیاد داریم که  شهید جبار کم به مرخصی می آمد و چند بار به شدت زخمی شد، دوران نقاهت و استراحت را در سنگر و در کنار رزمندگان می گذراند.   برادر شهید با ابراز اینکه ضرورت حضورجهادگران و ظهور سنگر سازان بی سنگر در شرایط جنگ یک نیاز مبرم به حساب  می آمد بر این اساس شهید نیمه دوم سال 1366 از سپاه به جهاد سازندگی استان کرمانشاه منتقل و پس از گذراندن دوران آموزشی رانندگی بلدوزر ولودر به منطقه جنوب اعزام و به مناطق شلمجه- پاسگاه زید- آبادان- دارخوین- ارتفاعات تمودر ژنال- شاخ شمیران- شاخ سورمر- سد دربند یخان در کنار سایر رزمندگان به سنگر سازی وایجاد دژ برای رزمندگان اسلام پرداخت.   شهید جبار ترجیح داد دوران نقاهتش بعد از مجروحیت  را در سنگر و کنار همرزمانش بگذراند