eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
45هزار عکس
20هزار ویدیو
434 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در این شب زیبا⭐️ من دعایتان میکنم به خیر نگاهتان میکنم به پاکی⭐️ یادتان میکنم به خوبی هرجاهستید بهترین‌ها رو برایتان آرزو دارم⭐️ شبتون بخیر و سراسر آرامش در آغوش پر از مهر خدا باشید⭐️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید محمد فلاح شناسه نام: محمد نام خانوادگی: فلاح نام پدر: عزیزالله نام مادر: فاطمه آخوندی ولادت: ۱/۱/۱۳۴۹ محل ولادت: کرج شهادت: ۳ مرداد ۱۳۶۷ سن: ۱۸ سال محل شهادت: جاده رضوی خرمشهر عملیات: دفاع سراسری یگان: لشکر ۱۰ سیدالشهدا – گردان علی اکبر مزار: امامزاده محمد
شهید محمد فلاح زندگینامه محمد فلاح در نخستین روز سال ۱۳۴۹ در کرج دیده به جهان گشود. او دوره ابتدائی را در مدرسه (عارف) چهارصد دستگاه، کوچه پنجم، سپری کرد و برای دوران راهنمایی وارد مدرسه مجید عالم بخش شد. به دلیل کار در مغازه آلومینیوم سازی، خیلی فرصت رسیدگی به تکالیفش را نداشت. او به دلیل مشغله کاری، به فوتبال هم که بسیار علاقمند بود، خیلی نمی توانست بپردازد و کمتر ورزش می کرد. اما در نماز جماعت و کمک به دیگران، همیشه پیشقدم بود. این پسر آرام، مودب و دلسوز، وقتی بزرگ شد، بعد از اصرار زیاد، توانست سال ۱۳۶۴ موافقت پدر و مادر را جلب کرده و به جبهه برود. او ۴ بار از طرف سپاه به مناطق جنگی اعزام شد و در عملیات های مختلفی همچون کربلای ۵، کربلای ۶ و کربلای ۸ به عنوان آرپیجی زن حاضر شود. سرانجام محمد فلاح در سوم مرداد ۱۳۶۷ در عملیات الغدیر در شمال جاده خرمشهر هنگام شلیک آرپیجی و انهدام تانک، با اصابت ۳ گلوله به قلب و سینه، به فیض عظیم شهادت رسید و نامش در زمره شهدای گردان علی اکبراز لشکر ۱۰ سیدالشهدا ثبت گردید. پیکر مطهرش در امامزاده محمد کرج، به خاک سپرده شد. برادر ایشان، حسین فلاح، نیز از جانبازان دفاع مقدس و نیز از رزمندگان گردان حضرت علی اکبر می باشد
زندگی نامه شهيد محمد فلاح درتاريخ 1/1/1349 درخانوادهاي مذهبي در استان تهران ، شهرستان کرج ديده به جهان گشود. بعد از دوران کودکي وارد مدرسه شدند دوران ابتدائي را در مدرسه ( عارف) چهارصد دستگاه ، کوچه پنجم سپري نمود و دوران راهنمائي را در مدرسه مجيد عالم‌بخش در چهارصد دستگاه گذراند. از لحاظ درسي ايشان ضعيف بودند به دليل کار در مغازه الومينيوم‌سازي نميتوانستند به تکاليف درسي رسيدگي کنند. ايشان به بازي فوتبال بسيار علاقه داشتند اما به دليل مشغله کاري کمتر ورزش ميکردند. در نمازهاي جماعت شرکت ميکردند و در کمک کردن به ديگران هميشه پيش‌قدم بودند. ازلحاظ اخلاقي از دوران کودکي بچه ارام و مودب و دل‌سوزي بودند سرانجام در سال 1364 با موافقت پدر و مادر وارد خدمت سربازي شدند. ايشان کلاً 4بار از طرف سپاه اعزام شدند که در عمليات‌هاي مختلفي چون کربلاي5 و کربلاي6 و8 و..به عنوان ارپي جي زن در خدمت اسلام نبرد ميکردند تا اين‌که درسال 3/5/67 در عمليات الغدير در شمال جاده خرم‌شهر هنگام شليک آرپي جي و منهدم کردن تانک با اصابت 3 گلوله به قلب و سينه به درجه رفيع شهادت نائل امدند.
خاطرات عزیزالله فلاح (پدر شهید محمد فلاح): هر چه از محمد می خواستیم، می گفت «چشم» هرگز در مقابل خواسته های ما، مقاومت نمی کرد و حتی اگر از عهده ی انجامش هم برنمی آمد، با گفتن کلمه ی «چشم» به ما احترام می گذاشت. محمد میرعلی (همرزم شهید محمد فلاح): در گردان علی اکبر، پیرمردی بود به نام حاج آقا خاکی فیروز که معروف بود به دایی یوسف. دایی یوسف؛ حکم «ساعت زنگدار» را داشت. بچه هایی که می خواستند برای نماز شب بیدار شوند، به دایی یوسف می سپردند. او هم درست رأس همان دقیقه ای که خواسته بودند، بیدارشان می کرد. یکی از مشتری های ثابت دایی یوسف؛ شهید محمد فلاح بود. روح هر دو شان شاد…