عملیات شروع شده بود و من حسن را دیدم که سخت گریه میکند و با دوستانش در حال وداع است. بعد از چند دقیقه به طرف کنگرک که بلندترین ارتفاع آن محدوده بود حرکت کردیم.
درگیری آغاز شد و حسن شهامت بسیار از خود نشان میداد تا اینکه در پی یک انفجار مهیب ناگهان بر روی زمین افتاد. بالای سرش دویدم و متوجه شدم برای اینکه ما روحیه خود را از دست ندهیم، با خنده میگوید: این عراقیها از سر عینک ما هم نگذشتند و آن را شکستند و در همین حین یک خمپاره در کنار ما به زمین خورد و حسن عزیز به شهادت رسید.
شهید حسن اکرمی در گوشهای از وصیتنامه خود نوشته است: امام زمان (عج) را از یاد نبرید که نامه اعمال ما هر هفته به دست آقا میرسد و نگذارید نامه اعمالتان جلوی آقا امام زمان سیاه باشد
شهیدی که در کودکی عهدهدار مسئولیت خانواده شد
شهید حسن اکرمی متولد 16 تیرماه است که در سنین کودکی وقتی پدرش دار فانی را وداع گفت، مسئولیت سنگین امرار معاش خانواده را بر عهده گرفت.
به گزارش خبرگزاری فارس از ابرکوه، حسن اکرمی در شانزدهمین روز از سال 1346 چشم به جهان گشود و پدر و مادرش با علاقهای که به خاندان نبوت و ائمه اطهار داشتند نام حسن بر او نهادند و با عشق به همین خاندان او را پرورش دادند.
زمانی که حسن مشغول تحصیل در مقطع راهنمایی بود انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره) در حال شکل گرفتن بود و در ابرکوه هم مانند سایر شهرهای کشور مبارزه علیه رژیم ستمشاهی شکل گرفته و او هم با کمی سن در راهپیماییها شرکت و تنفر و انزجار خود را نشان میداد.
چند سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی پدر خانواده دار فانی را وداع گفت و زمانی که سایه یتیمی بر خانواده گسترده شد، به علت فقر مالی حسن مجبور به ترک تحصیل شد.
حسن در شیراز مشغول کار بنایی شد و بعد از فراغت از کار طاقتفرسای بنایی، در گروه مقاومت مسجدالهدی شرکت فعال داشت و بیشتر وقتها نماز را به جماعت میخواند و سعی میکرد در دعاها نیز شرکت کند. او در تاریخ 19 تیرماه سال 64 برای اولین بار بعد از گذراندن دوره آموزشی به بسیج سپاه وارد و بعنوان بسیجی به جبهههای حق علیه باطل اعزام شد.
در تاریخ 17 شهریور ماه همان سال بود که از ناحیه پا مجروح شد. بعد از بهبودی زمان خدمت مقدس سربازی او فرا رسید و او با آمادگی قبلی و با عشق به اسلام وارد خدمت شد، آموزش را در یکی از پادگانهای تهران گذراند و سپس راهی جبهه کردستان در منطقه سردشت شد.
این دلیرمرد ابرکوهی پس از گذشت 11 ماه ایثار و فداکاری در جبههها به جمع شهدا پیوست.
اخلاق و رفتار خوش او زبانزد همهی رزمندگان بود تا جایی که خیلیها با او دوست بودند که حتی اسمش را هم نمیدانستند و فقط از چهره خوشرو و رفتار نیکو او را میشناختند.
موجب آزار کسی نمیشد و اگر احساس میکرد شاید کسی از گفتار یا کردار او دلگیر شده، فوراً پیشانیاش را میبوسید و میگفت: به جان امام از دست من ناراحت نباشید.
شهید حسن اکرمی در گوشهای از وصیتنامه خود نوشته است: امام زمان (عج) را از یاد نبرید که نامه اعمال ما هر هفته به دست آقا میرسد و نگذارید نامه اعمالتان جلوی آقا امام زمان سیاه باشد.
شهید حسن اکرمی متولد 16 تیرماه است که در سنین کودکی وقتی پدرش دار فانی را وداع گفت، مسئولیت سنگین امرار معاش خانواده را بر عهده گرفت
وی تاکید کرد: ما هرکاری انجام دهیم باز مدیون شهدا هستیم ولی خدا کند که کاری نکنیم که شرمنده شهدا شویم و کاری کنیم که شهدا برای ما دعا کنند.
یادآور میشود شهید حسن اكرمي در سال 1346 در خانوادهای مذهبی چشم به جهان گشود، پدر و مادرش با علاقهای كه به خاندان نبوت و ائمه اطهار داشتند نام حسن بر او نهادند و با عشق به همين خاندان او را پرورش دادند.
در سن 6 سالگی در يكی از مدرسههای ابتدايی ابركوه مشغول تحصيل شد و سپس وارد مدرسه راهنمايی شد در آن موقع بود كه انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمينی (ره ) در حال شكل گرفتند و ابركوه نیز مانند ساير شهرهای كشور در حال مبارزه با رژيم ستمشاهی بود و ايشان با كمی سن در آن موقع حتیالمقدور در راهپيمايیها شركت و در حد توان عليه رژيم، تنفر و انزجار خود را نشان میداد.
شهید کرمی چند سال بعد از پيروزی انقلاب اسلامی بود كه پدر خود را از دست داد، وقتی يتيمی به خانه سايه افكند بر اثر فقر مالی مجبور به ترک تحصيل شد. با گذشت زمان در شيراز مشغول كار بنايی شد و بعد از فراغت از كار طاقت فرسای بنايی در گروه مقاومت مسجدالهدی شركت فعال داشت و بيشتر اوقات نماز را به جماعت ميخواند و سعی میكرد در دعاها نيز شركت كند.
حسن در تاريخ 19 تیرماه سال 64 برای اولين بار بعد از گذراندن دوره آموزشی به بسيج سپاه وارد و به عنوان بسیجی به جبهههای حق عليه باطل اعزام شد و در تاريخ 17 شهریورماه همان سال بود كه از ناحيه پا مجروح شد، بعد از بهبودی، مدتی گذشت و زمان خدمت مقدس سربازی فرا رسيد و با آمادگی قبلی و با عشق به اسلام وارد خدمت شد، آموزش را در يكی از پادگانهای تهران گذراند و سپس راهی جبهه كردستان در منطقه سردشت شد.
پس از گذشت 11 ماه ايثار و فداكاری ندای حق را لبيک گفته و راه سالار شهيدان حضرت امام حسين (ع) را پيمود و به جمع شهيدان انقلاب اسلامی پيوست.