eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
44.7هزار عکس
19.7هزار ویدیو
426 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
الهی همه سر آسوده خواهند و حسن دل آسوده... علامه حسن زاده آملی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما در حرمت زائر سلطان شده ایم ای حج قبول فقرا معصومه سلام الله علیها 💚 💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
-💛🌼- 🕊 ࢪفیـق‌خوب‌نگاه‌ڪݩ! آنجازمانِ‌بعدازمآست. عده‌اےفراموش‌میڪنندوازمابودن، پشیماݩ‌می‌شوند. عده‌اےمابرایــشان‌نردبان می‌شـویم. وعده‌اےدیـگردرفـࢪاقمـان‌می‌سوزݩد. چه‌آینده‌ی‌دشوارےدرانتظاࢪجامانده‌هاسٺ. 🌷
« » توي وصيت نامه، كنار قرض هاش نوشته بود مهريه ي همسرش را بدهكار است. از مصطفي هم خواسته بود زياد بيايد سر قبرش. به فكرش نرسيده بود كه مصطفي زودتر برود. 📚يادگاران، جلد 5 كتاب عبدالله ميثمي ، ص 49 ــ ــ ــ ــ ــ ــ‹‹🔗⃟🖤››ــ ــ ــ ــ ــ
« » آمده بود خواستگاری. قرار شد با هم حرف بزنیم. او که حرف می زد، من با فرش اتاق بازی می کردم. تا موقع عقد، یک بار هم توی صورتش نگاه نکردم. می گفت «با تو که حرف می زدم، با خودم می گفتم الآنه که یک طرف فرش سوراخ بشه و دست هات از اون طرف بزنه بیرون. » می گفت «من فقط دست هات رو می دیدم که با فرش اتاق بازی می کنه. » 📚یادگاران، جلد 14 کتاب ناصر کاظمی، ص 74 ــ ــ ــ ــ ــ ــ‹‹🔗⃟🖤››ــ ــ ــ ــ ــ
-💛🌼- - خیلی به بحث اهمیت میداد... وقتی چهارشنبه ها از حوزه بیرون میزدیم تا برویم خانه، مصطفی سرش را پایین مینداخت و اخم هایش را در هم میڪرد... میپرسیدم :چی شده باز ؟! با دلخوری میگفت: این همه شهید ندادیم ڪه ناموس مملڪت با این سر و وضع بیرون بیاد😔💔 🌹 ـــــــــــــ✨🌿ـــــــــــــ