♥️ #امام_علی علیهالسلام فرمودند:
🍀 ...فَلا تَحمِل هَمَّ سَنَتِكَ عَلى هَمِّ يَومِكَ، وكَفاكَ كُلَّ يَومٍ ما هُوَ فيهِ، فَإِن تَكُنِ السَّنَةُ مِن عُمُرِكَ، فَإِنَّ اللَّهَ عزّوجلّ سَيَأتيكَ في كُلِّ غَدٍ بِجَديدِ ما قَسَمَ لَكَ، وإن لَم تَكُنِ السَّنَةُ مِن عُمُرِكَ ، فَما تَصنَعُ بِغَمِّ وهَمِّ ما لَيسَ لَكَ
🍃 ...در يك روز، به قدر يك سال نگران و غمگين نباش؛ كه در هر روز غم همان روز تو را كافى است. اگر يك سال از عمرت مانده باشد، خداوند عزّوجلّ از پس هر روز، روزىِ تازه ات را خواهد داد، و اگر يك سال از عمرت نمانده باشد. پس چرا غم و اندوهِ زمانى را مىخورى كه از آنِ تو نيست؟!
حکمت 379 نهج البلاغه
🍁
#سخن_بزرگان
🌊در بعضی طوفانهای زندگی، کم کم یاد میگیری که نباید توقعی داشته باشی،
مگر از خودت!
🌊متوجه میشوی، بعضی را هرچند نزدیک، اما نباید باور کرد!
متوجه میشوی روی بعضی، هر چند صمیمی، اما نباید حساب کرد!
میفهمی بعضی را هر چند آشنا، اما نمیتوان شناخت!
🌊و این اصلا تلخ نیست، شکست نیست،
ممکن است در حین آگاه شدن درد بکشی، این آگاهی دردناک است!
اما تلخ هرگز...
چرا به خواسته هایم نمیرسم؟
نمیرسی زیرا خداوند را در حد یک کلمه میشناسی نه قدرتی که حمایتت کند.
نمیرسی زیرا باورهای اشتباهت را تکرار میکنی
نمیرسی زیرا عبوس و غمگینی.
نمیرسی زیرا خود را لایق خواسته ات نمیدانی.
نمیرسی زیرا از زندگی با همین داشته هایت لذت نمیبری.
نمیرسی زیرا لبخند را از یاد برده ای.
نمیرسی زیرا از شادی دیگران شاد نمیشوی و حسرت میخوری.
نمیرسی زیرا وقتی برای یادداشت رویاهایت نداری.
نمیرسی زیرا خواسته ات را از عمق دل نمیخواهی.
بِسمِ رَبِّ الشُهدا وَ الصّدیقین
یاد شهید مرتضی ضیاعلی
روضه های حضرت زهرا و یاد شهدا
ما رو هدایت میکنه به یه نقطه واحد
که پای ولایت آقا بمانیم.
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
#اللهم_ارزقنا_شهادت🕊
شهید مرتضی ضیاعلی شهید امر به معروف و نهی استان کرمان می باشد.
در ۲۳ روز از ماه مرداد سال ۱۳۵۸ کودکی به دنیا آمد پدرش ابراهیم نام مرتضی را برای او برگزید. مرتضی قد می کشید تا عصای دست پدر و مادرش باشد.
از همان ابتدا آرام بود و در مدرسه الگوی سایر دانش آموزان معلم هایش از او راضی بودند مایه افتخار و سربلندی خانواده شده بود.
ارزش هایی در او شکل گرفت و دایی شهیدش را الگوی خود قرار داده بود. بسیجی بود یکی از بسیجیان فعال و عضو هیئت شهدای بیت الحرام
جلسه هفتگی شروع می شد از اول جلسه داد می زد ناله می زد و گریه اش قطع نمی شد!
خیلی وقت ها برای این که روضه را نشنوه دستهاش رو گوشهاش می گرفت اما صدای زمزمه اش مگر قطع می شد؟!!! روضه های تازه و عشاق سوز او را سوزاند و با شهادت برد.
ساعت ۱۱ شب پس از انجام مأموریت های خود به اعزام زائران به مشهد مقدس به سمت منزل در حرکت بود که ارازل و اوباش مسیر حرکت وی را بستند و با چاقو به جان وی افتادند و پس از وارد آوردن چند ضربه چاقو و زدن شیشه نوشابه به سر وی او را به شهادت رساندند.
شهید مرتضی ضیاعلی چند روز پیش از شهادت به ارازل و اوباش که مزاحم نوامیس مردم شده بودند تذکر لسانی داده بود و از سوی قاتلین تهدید به مرگ شده بود.
اما مگر انتخاب راه و دفاع از ارزش ها ذره ای ترس در او به وجود آورده بود؟
در هشتم مرداد سال ۱۳۸۴تنها هجده روز مانده به تولد بیست و شش سالگی اش به وصال معبود شتافت و اولین و تنهاترین شهید امر به معروف و نهی از منکر استان کرمان قرار گرفت.
حالا مادر شهید و خانواده به او افتخار می کنند مادر می گوید مرتضی از کودکی آرام بود و بسیار از غیبت دوری می کرد همیشه در اتاق خود ساعت ها با حال عجیبی نماز خود را می خواند و همیشه به دنبال شهادت بود. او به آرزوی خود رسید. و مادر حالا از دلتنگی ها و فراق فرزندش و افتخار این که مادر شهید است می گوید.او پیش از این داغ برادر را دیده شهید احمد قاضی زاده و همچنین خواهرزاده اش طلبه شهید محمد محمدی و حالا از اینکه فرزند خویش را در راه دفاع از نوامیس و دختران این سرزمین تقدیم کرده است به نیکی و افتخار یاد می کند.
شادی روح شهید مرتضی ضیاعلی صلوات
#اللهم_ارزقنا_شهادت🕊