🕊#دلنوشته
خطاب میشوند " مدافعــانِ حــــرم "
و انگار خدا دارد جبران میکند تنهایے زینب
را در کربـــــلا ...
" ســـــوریہ " معبدیست براے آنانے کہ
تاریخ را حسرت خوردند و در اشک پیچیدند
و گویا این تنها فرصت است براے رفتن ...
دمشـــــق مقصدِ پرواز مردانے است کہ
راه " شهادت "را نہ در سنگرهاے حرف کہ در گذرگاههاے عمل نعمت گرفتهاند ...
به زندگے مردانِ حَرَمَ کہ میرسم نگاهم تنها گرِه میخورد
بہ بصیرت هایے کہ میدرخشند و انگار راهِ دمشق از همینجا معلوم است ...
شهیدان ما رفتند تا حریم حرم امن باشد
چه بسا شهیدانی که رفتند و سایه سر نشدند
دل کندن از خواهر
دل کندن از مادر
دل کندن از فرزند و همسر
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
❣❣
6.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مثل #حاج_قاسم ، برای ولی فقیه ، علمدار باش
بلندشو علمدار...😭😭😭
#جان_فدا
#لبیک_یا_خامنه_ای
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
❣❣
•بعدِ شهادت اومد توی خوابم گفت :
اگه میخوایید بچههاتون مثل من بشن
بهشون تاکید کنید،
″نمازاولوقت و زیارتعاشورا″☑️
هر شب شون ترک نشه!📿
#شهیـد_عباسدانشگر
#التماس دعا
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
#امام_زمان
#لبیک_یاخامنه_ای
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
❣❣
🌹پسرانش، همهی زندگیاش بود
🌷 خانم صفیه گلزاری مادر ۹ شهید (#مادر_ایران ) است که ساکن جزیره هرمز می باشد . شهدای این خانواده در عملیاتهای خیبر ، فتح المبین ، والفجر ۸ ، کربلای ۴ و کربلای ۵ بوده و آخرین شهید نیز دختر اوست که در جنایات آل سعود در سال ۶۶ در حج خونین مکه به شهادت رسید ....
و اینگونه شد که
«زن»
«زندگی»اش را داد؛
تا ما «آزادی» داشته باشیم...
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #گزیده_فیلم | کتابهای شرح حال همسرهای شهدا را بخوانید
🔺 بیانات رهبر انقلاب در دیدار اقشار مختلف بانوان
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
❣❣
در خدمت پدر و مادر.... 💚
تاآخربخونید🙂
خدمت به پدر و مادر، در زندگی حاج قاسم پررنگ بود. حاج قاسم در روستای قنات ملک در رابُر کرمان به دنیا آمد؛ روستایی کوهستانی که بیشتر اهالیاش به دامداری مشغولاند.
از روستا تا کرمان، دو ساعت راه است.
حاجقاسمی که شاید یکدهم عمرش کنار خانوادهاش نبوده، حتی زمانیکه دائم در سوریه و لبنان و عراق بود، با همهی مشغله کاری که داشت، ماهی یک بار میرفت کرمان، و از آنجا خودش را به قنات ملک میرساند.
پنجشنبه گاهی با آخرین پرواز، یعنی یازدهونیم شب، از تهران به کرمان میرفت و جمعهشب یا با پرواز پنج صبح شنبه بر میگشت تا هفت صبح سر کارش باشد. رفتوآمد از کرمان به روستا، چهار ساعت زمان میبرد. سه ساعت هم پرواز به کرمان و تهران است. فقط هفت ساعت توی راه بود. همه این سختی را به جان میخرید تا به پدر و مادرش سر بزند.
آنجا هم که میرفت، در خدمت پدر و مادرش بود. پای پدر و مادرش را میبوسید. آنجا دیگر فرماندهی نیروی قدس نبود؛ خودش را غلام پدر و مادرش میدانست.
گاهی پدر و مادرش را به مشهد میبرد. آنجا هم در خدمت پدر و مادرش بود. آنها اواخر ویلچری بودند. اجازه نمیداد کسی پدر و مادرش را به حرم ببرد. یک بار ویلچر پدر یا مادرش را میبرد؛ برمیگشت ویلچر دوم را میبرد.
📚حاج قاسمی که من میشناسم
🍃🍃🍃
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
❣❣