خاطره سردارشهید پیله وران گنابادی
صبح خواستم به بازار بروم درب خانه را که باز کردم با صحنه عجیبی روبرو شدم پسرم جلوی در خانه نشسته و به دیوار تکیه داده بود و درحالی که ساکش را روی زانوهایش گذاشته و سرش را روی آن قرار داده و خوابیده بود. از دیدن این صحنه یک خوردم بعد از ماهها از منطقه آمده بود بیدارش کردم و سرش را در آغوش گرفته و بی اختیار گریستم بعد از اینکه به خودم مسلط شدم گفتم مادر جان چرا پشت در خوابیده ای چرا در نزدی و به خانه نیامدی خندید و گفت:
ساعت ۲ نصف شب رسیدم چراغها خاموش بودند حدس زدم باید خواب باشید کلید نداشتم دلم نیامد که از خواب بیدارتون کنم پشت در نشستم و از خستگی خوابم برد .
این حرف را که زد باز بغض گلویم را فشردو دوباره او را در آغوش گرفتم و گفتم تو با این دل نازکت چطور در جبهه با دشمن میجنگی؟با دست اشکهایم را پاک کرد و گفت:جنگ !!!
من نمیجنگم فقط برای رزمنده ها چایی میریزم، ظرف ها و لباسهایشان را می شویم؛ من انجا کاره ای نیستم فقط سیاهی لشکرم .
"او قائم مقام اطلاعات عملیات لشکر ۲۱ امام رضا(ع) بود"
مادر شهید «محمدرضا پیله وران»
ا┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ا
قرارگاه شهدا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
@martyrscomp
❤️یا زینب (سلام الله علیها)🌹
🔰شهیدسیدمیلاد مصطفوی🔰
قرارگاه شهدا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
@martyrscomp
در سردسیر سخت زمستان
دلشان گرمِ نام تو بود
« یافاطمةالزَهـۜرا »
#شهید_قاسم_یاراحمد
شهادت دربندیخان۱۳۶۷
ا┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ا
قرارگاه شهدا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
@martyrscomp
💛⃟🌻
بسماللھ...❁♥
هرڪسدلشبہعشقڪسےوصلہمیخورد
اینعشقحیدراستڪہدرتاروپودِماست
🖐🏻|↫#السݪامعلیڪیاامیرالمومنین
💛|↫#یکشنبہهاےعلوے
🌱
ا┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ا
قرارگاه شهدا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
@martyrscomp