eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
41.3هزار عکس
17.9هزار ویدیو
355 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
☑️ الإمامُ زينَ العابدينُ عليه السلام طاعَةُ وُلاةِ الأمرِ تَمامُ العِزِّ .; امام زين العابدين عليه السلام فرمان بردن از فرمانروايان [الهى] كمال عزّت است.; 📚(تحف العقول : 283.)
🌹سخت ترین قسمت خونه تکونی پاک کردن قاب عکس میوه ی دلته که دیگه پیشت نیست، بیاد همه‌ی مادران شهداعلی الخصوص مادران شهدای مفقود الاثر😭 ♦️سلامتی مادران شهداصلوات🌹 الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهُم
خلبان ایدن مصطفی حمید، خلبانی بود که بمباران شیمیایی حلبچه را رد کرد و به دستور صدام اعدام شد. او قبل از اعدامش گفت: آیا ملت ایران و کردها سال‌های بعد از من یاد میکنند؟ 🕊🕊🕊 یاد همه جوانمردهای تاریخ بشریت بخوبی باد🕊🕊🕊 نثار روح پرفتوح همه شهدا صلواتی عنایت فرمایید🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مشخصات شهید داود عابدی *نام و نام خانوادگی: داود عابدی دخرآبادی *نام پدر : عباس *محل تولد : دَخرآباد اصفهان *تاریخ ولادت: ۱۳۴۲/۰۱/۰۷ *تاریخ شهادت : ۱۳۶۳/۱۲/۲۲ *محل شهادت: جزیره مجنون *نحوه شهادت: دفاع مقدس *مدت عمر: ۲۱ سـال *محل مزار : گلزار شهدای بهشت زهرا تهران *قطعه و ردیف و شماره :  قطعه ۲۷ – ردیـف ۱۱۷ – شـماره ۹
داود عابدی در هفتم فروردین ماه ۱۳۴۲ در دَخرآباد (منطقه ای در اصفهان) به دنیا آمد. پدرش حاج عباس نام داشت و به آهنگری ماشین در دروازه قزوین تهران مشغول بود. دارای سه برادر به نام های حمید، مجید و مهدی بود. پدرش فرد مذهبی بود و در کنار تفریح، تربیت را اصل و هدف قرار می داد. داود تابستان ها در کنار پدرش به آهنگری و صافکاری می پرداخت و در پانزده سالگی برای خودش استادکار شده بود.  در مدرسه لرزاده اطراف میدان خراسان تهران تحصیل نمود و از سال سوم ابتدایی شروع به حفظ قرآن نمود. به همراه برادرش حمید در کلاس های اخلاق حاج آقا مجتهدی شرکت می نمود ولی طلبه رسمی نبود. هر شب در مسجد با دوستان انقلابی کارها را هماهنگ می‌کردند و همگی با هم در تظاهرات و اعتصابات شرکت می‌کردند . یکی از نیروهای فعال بسیج بود و کلاس‌های آموزشی میدان تیر را در مسجد گذراند .پدرش حاج عباس به داوود و حمید گفت جنگ شروع‌شده نباید دست روی دست گذاشت جبهه‌ها نیرو می‌خواهد یا شما مراقب خانواده باشید و من به جبهه می‌روم یا من بمانم و شما راهی جبهه شوید. داوود به پدرش گفت: شما باید بالای سر خانواده باشید، من می‌روم.  داوود همراه با برخی دوستانش از میدان خراسان و مسجد روحانی راهی جبهه شد و در جمع نیروهای دکتر چمران در ستاد جنگ‌های نامنظم پذیرفته شد . سال ۶۱ در بیت حضرت امام در جماران به‌عنوان پاسدار فعالیت خود را ادامه داد.