eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
41.3هزار عکس
17.9هزار ویدیو
355 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
💎حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: قرآن کتابی است که تمام نور است، و هادی به‌سوی امام علیه‌السلام؛ امکان ندارد حجت در میان ما نباشد و مردم بدون امام علیه‌السلام باشند. اگر به آنچه در دسترس ماست(قرآن و روایات) عمل کنیم، انتظار فرج، جا دارد. 📗کتاب حضرت حجت(عج)، ص٢١٩ مجموعه فرمایشات آیت‌اللّٰه بهجت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زندگینامه شهيد محمد پرهيزگار در سال 1345 و خانواده اي مذهبي ، متدين در شهرستان كنگان ديده به جهان گشود . در هفت سالگي پاي به مدرسه گذاشت . به علت شوق و علاقه فراوان دوره ابتدايي و راهنمايي را با وجود  فقر مالي  خانواده سپري كرد اما در سال 1360  ناچار به ترك تحصيل شد .  شهيد فردي آرام و  رابطه اش با ديگران صميمي و مهربان بود . در انجام كار هايش فعال و زحمتكش بود .  شهيد  پرهيزگار بسيار پايبند اصول  اسلامي , اخلاقي و ديني بود .  در انجام فرايض ديني بسيار منظم  بود و هميشه نمازش را در مسجد به جا مي آورد . اوايل انقلاب در راهپيمايي هايي كه  عليه رژيم طاغوت بر پا مي شد ،  شركت فعال داشت و در انجام فعاليت هاي انقلابي  عليه رژيم طاغوت بسيار بي باك بود . با تشكيل بسيج به فرمان رهبر كبير انقلاب اسلامي ، ايشان به عضويت اين نهاد مقدس در آمد و پس از مدتي روانه جبهه حق عليه باطل شد .  سر انجام در تاريخ 2/1/61 در منطقه شوش در عمليات فتح المبين كه با هدف آزاد سازي  دزفول ,دهلران ,تامين انديمشك , شوش و اهواز در منطقه  شوش و دزفول با رمز يا زهرا (س) آغاز گشته بود ،به درجه رفيع شهادت نايل گرديد . روحش شاد و يادش گرامي باد .
مصاحبه عباس  پرهيزگار محمد سومین فرزند من است. بعد از 45 روز آموزشي به جبهه اعزام شد .  رفتنش يك ماه طول كشيد كه در همين مدت شهيد شد . بسيار با اخلاق و مظلوم بود . رفتارش با مردم بسيار خوب بود و هرچه داشت با برادرش قسمت مي كرد . به همه سلام مي كرد ، من بسيار از او راضي بودم . هميشه سعي مي كرد مخارج خودش را خود تامين نمايد. دوچرخه اي داشت كه هميشه با آن بچه هاي ديگر را به مدرسه مي رساند . با اينكه چيزي نداشت ولي هميشه دوست داشت به همه كمك كند . در كارهاي منزل بسيار به من كمك مي كرد . در پهن كردن سفره . غذا پختن و ساير كارهاي منزل به من كمك مي كرد . با وجود سن كمي كه داشت بعضي وقت ها خريد منزل برايم انجام مي داد .هر وقت كه كار داشتم من را تنها نمي گذاشت. نمازش را  هميشه سر وقت و در مسجد مي خواند . اهل قرآن خواندن بود و بسيار دوست داشت به جبهه برود و به شهادت برسد . بالاخره در شوش به شهادت رسيد . خبر شهادتش را از طريق بنياد شهيد به ما دادند .چون اعزامي كازرون بود و روي شلوارش كازرون نوشته بود پيكرش را به كازرون برده بودند تا اينكه بعد از 15 روز دوستان و همرزمانش او را شناسايي كرده بودند و به كنگان آوردند  .
خاطرات آن زمان همه جلوي بسيج صف مي گرفتند تا براي رفتن به جبهه نام نويسي كنند . شهيد  قدش كوتاه بود و از اين بابت مي ترسيد كه از وي نام نويسي نكنند . به همين علت هميشه راست راست راه مي رفت تا قدش بزرگتر نشان دهد . ( قاسم اقنوم ـ دوست شهيد)