امورفرهنگی خواهران حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها برگزار میکند.
✨مسابقه کتابخوانی به راحتی و لذتبخشی خوردن یک لیوان آب 🥤
✨ویژه عموم بانوان
✨کتاب زن ستم تاریخی ، ستم برابری
پراز تصاویر رنگی و پوستری تهیه شده و برای پیداکردن سوالات کافیه روزنامه وار بخونیش ولی کلی اطلاعاتت بالامیره که دونستن اونا برای شما بانوی اهل فکر خالی از لطف نیست.💐
✨قیمت کتاب به اندازه یه جفت جوراب معمولیه که مطمئنم از داشتن این کتاب بیشتر از اون خوشحال میشی پس عجله کن خیلی وقت نداری
✨فقط تا۱۰ مرداد (تمدید شد)
✨هدیه های ارزنده منتظر شما بانوی فرهیخته ی باسلیقه س
🌝
برای تهیه کتاب و شروع مسابقه فقط کافیه بری اینجا👇
https://astanehmehr.amfm.ir/poyesh_ktab_25tir/
_________________🍃
🔹عزاداری شیطانی
❓چه چیزهایی جزء انحرافات عزاداری محسوب میشود؟
ــــــــــــــــــ
📝 پاسخ:
👈 به اسمِ حسینِ غریب...
👈 به رسم یزیدِ پلید...
👈 به کامِ دشمنِ خبیث...
⚠️ حکایتِ این روزهای برخی از دسته ها و هیئآتِ عزاداری! اگر هیأتِ شما یکی از مولفههای زیر را دارد، حتماّ برای اصلاحِ آن فکری بکنید:
👈 علَم های صلیبی
👈 نوازندگی
👈 ریتمهای سَبُک
👈 بلندی صدای تجمعاتِ شبانه
👈 سدّ معبر
👈 ماشین نوشتههای سخیف
👈 روضههای نامعتبر
👈 خودزنی
👈 حرکاتِ موزون
👈 برهنگی سینهزنان
👈 تفرقه افکنی بینِ مسلمین
👈 رسوم خرافی مثلِ جوش علم
👈 خودنمائی و جلوهگری
👈 اختلاط جنسیتی
👈 ریا و تظاهر
👈 ترویجِ اسلامِ تبشیری
👈 بدخُلقی با عزاداران
👈 هیأتِ سکولار
👈 بیتوجهی به اهدافِ عاشورا
👈 حماسه و شورِ بیشعور
👈 عدمِ برائت از دشمنان اسلام
👈 بی توجهی به ولیّ فقیه و نظام
👈 راه دادنِ مکشفهها به هیأت
👈 اخراج کودکان از هیأت
❌ دستههای عزاداری بعضاً آنچنان بی محتوا و عوامانه شدهاند که جا دارد متدینین در این خصوص اعلام موضع کنند. برای بعضیها محرّم نه یک سنّت دینیِ پویا و دارای روح، که صرفاً یک آداب و رسومِ سنّتیِ روتین است مثلِ نوروز یا یلدا!!
✅ عزاداریِ بیوتِ مراجع و نیز بیتِ رهبری عزیز بهترین مدلِ عزاداری است. تلاش کنیم به سمتِ این الگو سوق بدهیم بچههای هیأتمان را. قدیمها هیئات و دستههای عزاداری از بیوتِ مراجع حرکت میکرد؛ بالایِ سرِ هر هیأت، یک روحانیِ دینشناس بود که از انحرافات، جلوگیری میکرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #استوری
◼️◾️▪️#صفات_کمالیه حضرت اباعبدالله علیه السلام ▪️◾️◼️
#امام_حسین علیه السلام
#محرم
#صراط_مستقیم
✍کانال نشر بیانات استاد تحریری
🔴دانشمندان ناسا: این ماه احتمالا گرمترین ماه جهان در صدها یا هزاران سال گذشته خواهد بود.
🔴آغاز نامنویسی دریافت زمین برای خانواده های دارای چهار فرزند
متقاضیان برای نامنویسی به سامانه جامع طرحهای حمایتی مسکن به نشانی saman.mrud.ir مراجعه کنند.
~~~~🌸🍃🌸🍃🌸🍃~~~~
📗 کتاب «حسین (ع) از زبان حسین (ع)»
🔹کتاب «حسین (ع) از زبان حسین (ع)» نوشته «محمد محمدیان» شرح زندگی و زمانه امام سوم شیعیان از زبان خود ایشان است.
🔹این کتاب در هشت فصل دوران ولادت امام حسین (ع) تا شهادت آن حضرت و پس از آن را روایت می کند. همچنین ماجرای اسارت کاروان تا بازگشت به کربلا و سپس مدینه از زبان حضرت زینب (سلام الله علیها) روایت میشود.
🔹از نقاط قوت و حائز اهمیت کتاب حاضر که باعث جذابیت آن شده این است که از زبان شخص امام حسین (ع) روایت شده. ایشان در این کتاب، خودشان راوی زندگی خودشان هستند و همین نکته چنان محبت و علاقهای برای شما ایجاد میکند که تا انتهای اثر با او همراه خواهید بود.
#معرفی_کتاب
ما از این زن یاد گرفتیم : موقعی که ندای هل من ناصر ولی الله بلند شود از میدان فرار نکنیم بلکه هر آنچه بر دلمان عزیز است را تقدیم دین کنیم..
دیروز برق سکه های یزید دلها را فریب داد
اما امروز ترس از ریزش فالوورها دل بعضیها را لرزاند
در میان همه..
تو مانند امِ وهب باش
چه زیبا در تاریخ نگاشت: «در مرام ما نیست چیزی که در راه خدا بدهیم را پس
بگیریم»
✍العِشْقُ_للّه
#حجاب
#عاشورا
#کربلا
هرزمان #جوانیدعایفرجمهدی(عج) رازمزمهکند
همزمان #امامزمان(عج) دستهایمبارکشانرابه
سویآسمانبلندمیکنندوبرایآنجوان #دعا میفرمایند؛
چهخوشسعادت کسانیکهحداقلروزی یکبار
#دعایفرج را زمزمه میکنند؛)♥️🌱!
♦️ ️ #سلام_امام_زمانم️
سلام آقای من
سلام پدر مهربانم
🔹 دیدن روی تو بر دیده جلا می بخشد
🔹 قدم یار به هر خانه صفا می بخشد
🔹 بدتر از درد جدایی به خدا دردی نیست
🔹 خاک پاهای تو گفتند دوا می بخشد
🔹 ️أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج ️
🔹 تعجیل درفرج پنج صلوات
▫️امام کاظم علیهالسلام:
🔸️هر بلایی که بر بنده مومن نازل شود و خدا دعا کردن را بر او الهام کند، دفع آن بلا نزدیک خواهد بود.
و هر بلایی که نازل شود و مومن از دعا دریغ کند، آن بلا طولانی خواهد شد.
پس هر وقت بلائی نازل شد، بر شما باد دعا و تضرع به درگاه خداوند.
📚کافی، ج۲، ص۴۷۱.
❤مهدی جان!
اگر بلای غیبتت طولانی شده ، از کوتاهی ما در دعاست!😔
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهدا را با خواندن زیارتنامه شان زیارت کنید .
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ
🌷 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ
🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ
🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِسآءِ العالَمینَ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ
🌷بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم
🌷وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم
وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا
🌷فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکم
ندای اصفهان- معصومه حلیمی/
باید نهال تقوا و ولایت مداری را چگونه در وجود کودک کاشت تا وقتی به ثمر می رسد از گزند باد و باران در امان بماند؟ باید روح یک کودک با چه محیط و چه افرادی مانوس باشد تا در جوانی و نوجوانی خطر را به خوبی درک کند و قدم در راه راست بگذارد؟ روح و نفس یک کودک را باید چگونه پرورش داد تا وقتی پا به دوره ی حساس نوجوانی و جوانی نهاد اول با جهاد اکبر نفس خود را صیقل دهد و سپس در مواقع لزوم وارد میدان جهاد اصغر شود؟
در ادامه می خواهیم با خواهر نوجوان ترین شهید مدافع حرم افغانی در اصفهان، گفتگو کنیم. او کسی است که نهال تقوای پدر و مادر خود را به ثمر نشاند و آن قدر روح خود را با تقوا و ولایت مداری صیقل داد تا خداوند راه تقرب به خود را به رویش گشود و شهادت در راه خودش را نصیبش کرد.
از برادر خود بگویید و اینکه به نظر شما چه رازی در کودکی و نوجوانی شهید سید احمد ترابی نهفته است که او را به سمت دفاع ازحریم ولایت کشاند؟
خواهر شهید: برادرم متولد سال ۷۵ مشهد بود و تا هفت سالگی خیلی شوخ و شلوغ بود. کلاس دوم بود که راه کربلا باز شد و همراه مادرم با پای پیاده راهی کربلا شد. به نظر من نقطه شروع برادرم از همان کربلا بود. ما که آن موقع ساکن تهران بودیم راهی اصفهان شدیم. وقتی سید احمد ده ساله شد خیلی دوست داشت با برادر بزرگترم که کلاس مداحی می رفت، او نیز به کلاس مداحی برود اما به خاطر مدرسه نمی توانست آنجا ثبت نام کند. وقتی مدرسه اش تمام شد تابستان اولین کاری که کرد شرکت در کلاس مداحی بود. صدای خیلی خوبی داشت به طوری که همان اوایل در جلسات هفتگی مداحی می کرد. حدود سه سال در مهدیه اصفهان بعد از دعای ندبه کلاس مداحی داشت. شاگرد ممتاز کلاس مداحی مهدیه شد و او را بردند مشهد. سیزده ساله بود که از مادرم خواست که اجازه دهد کار و حرفه ای را یاد بگیرد. مادرم اول اجازه کار کردن به او را نمی داد اما سید احمد مادرم را قانع کرد و رفت سراغ مکانیکی. به مکانیکی علاقه داشت و مکانیکی را خوب یاد گرفته بود. صاحب کارش به او گفته بود برود و برق اتومبیل را هم یاد بگیرد. او برق اتومبیل را هم یاد گرفت و بعد از شش ماه مدرکش را هم گرفت. شانزده ساله بود که جنگ سوریه شروع شد.
: با وجود اینکه برادرتان یک نوجوان بیشتر نبود چه باعث شد که مسیر شهادت را برگزیند و مدافع حرم بشوند؟
– وقتی داعشی ها تهدید کردند که می خواهند حرم حضرت زینب(س) را بشکافند برادر سومم قصد کرد به سوریه برود. اما مادرم اجازه رفتن به او نمی داد. یک شب بعد از کلی حرف زدن برادر سومم به مادرم گفت: چهار تا پسر داری نمی خواهی یکی را وقف حضرت زینب (س) کنی؟ مادرم نگاه معناداری به برادرم کرد و بعد از اندکی تأمل گفت: خب، برو یکی را وقف کردم. سید احمد از این حرف مادرم استفاده کرد و زودتر از برادرم راهی سوریه شد. برادرم مطمئن بود که مادرم به خاطر سن کمش به او اجازه رفتن نمی دهد به همین دلیل بی خبر رفت پادگان و ثبت نام کرد. وقتی برادر و مادرم فهمیدند که او رفته است پادگان به سراغش رفتند اما نتواستند او را راضی کنند تا برگردد.
ندای اصفهان: سید احمد چطور توانستد رضایت مادر را جلب کنند و راهی سوریه شوند؟
– یک آبان سال ۹۲ با مادرم تماس گرفت و گفت مادر من فرودگاهم راضی باش و حلالم کن تا با خیال راحت بروم. مادرم بالاخره راضی شد و گفت: برو پسرم، راضی ام، خداپشت و پناهت باشد.
ندای اصفهان: به نظر شما برادرتان چه خصوصیت اخلاقی بارزی داشتند که خداوند ایشان را به درجه رفیع شهادت نائل کرد؟
– خیلی غیرتی بود و همین باعث شد که با وجود سن کمش برود و از حریم ولایت دفاع کند و ایشان خیلی مهربان و شوخ طبع بودند. ایشان خیلی پشت کار داشتند و با اراده بودند هم مکانیکی می کردند و هم درس می خواندند.
ندای اصفهان: شهید ترابی بیشتر با چه مانوس بودند و از آن کار آرامش می گرفتند؟
– بیشتر با دعا و روضه انس داشت و دعای کمیل و زیارت عاشورا را هر روز می خواند. یک عکس از حرم امام حسین (ع) داشت که از طرف کلاس مداحی به او داده بودند. آن عکس را خیلی دوست داشت و می گفت بهترین عکس دنیاست.
ندای اصفهان: برادرتان اوقات فراغتش را با چه کارهایی پر می کرد؟
– بیشتر کتاب می خواند، گاهی هم فوتبال بازی می کردند.
ندای اصفهان: چه کتاب هایی؟
– بیشتر کتاب های مذهبی؛ کتاب های نهج البلاغه، مقتل و سیره ی حضرت زهرا (س) را بیشتر می خواند. همیشه می گفت من که مداحی می کنم باید علمم نسبت به دیگران بیشتر باشد. هر شب نیم ساعت مطالعه می کرد اما روزهای جمعه بیشتر مطالعه داشت.
: خبر شهادت برادرتان کی و چگونه به شما رسید؟
– یکم آذر سال ۹۲ بود که بعد از نماز مغرب و عشا، عمویم و خانمش به خانه ما آمد و بعد هم برادرم و خانمش به خانه ما آمدند. کمی تعجب کردیم. مادرم از عمویم پرسید اتفاقی افتاده است؟ عمویم گفت: احمد و مهدی زخمی شده اند و الآن تهران بستری هستند. مادرم سراسیمه گفت: زخمی شده اند یا شهید؟ عمویم دیگر چیزی نگفت. یک ساعت بعد برادر دومم محمدرضا آمد و سرش را گذاشت روی زانوهای مادرم و شروع کرد به گریه کردن. برای اولین بار اشک های برادرانم را دیدم. آه… چقدر سخت بود!
ندای اصفهان: در مورد نحوه ی شهادت برادرتان چیزی می دانید؟
– بله. برادرم طی یک انفجار به شهادت رسیدند. به خاطر انفجار دچار حریق شده بود، همه ی بدنش سوخته و کبود شده بود. بعد از سه روز برادرم را از زیر آوار بیرون کشیدند. تنها قسمت سالم بدن برادرم که هیچ تغییری نکرده بود، حنجره اش بود. استادش می گفت حنجره ای که مدح اهل بیت را بگوید هیچ وقت نمی سوزد!
ندای اصفهان: از برادرتان نامه یا خاطره ی تاثیرگذار و جالب دارید که برایمان بازگو کنید؟
– متاسفانه نامه و وصیت نامه ندارند. وقتی از زیر آوار کشیدند بیرون فقط یک پلاک همراهش بود. خاطره ی زیادی هم از ایشان ندارم. فقط یادم هست همیشه می گفت خواهرم طوری زندگی کن که فردای قیامت بتوانی به روی حضرت زهرا (س) نگاه کنی. این حرف را در یک مجلس روضه شنیده بود و خیلی به دلش نشسته بود.
ندای اصفهان: برادرتان در گلزار شهدای اصفهان دفن شده اند؟
– بله. همراه پسرخاله ام در گلزار شهدای اصفهان مدفون هستند.
شنیده ایم با وجود اینکه یک شهید در راه اسلام و دفاع از مکتب اهل بیت داده اید باز هم مادرتان موافقت کردند که سایر برادرانتان به سوریه بروند؟
– بله. برادر بزرگترم می رود و الآن ۲۰ روز است که مرخصی آمده اند.
ندای صفهان: عجب! خداوند به شما و همه مادران و خانواده شهدا صبر و جزای خیر عطا کند.

روایتی از زندگی شهید نوجوان فاطمیون در کتاب «وقف مادر»
کتاب و ادبیات
کتاب «وقف مادر» نوشته «معصومه حلیمی» در قالب خاطراتی کوتاه به زندگی شهید «سید احمد ترابی»، شهید 17 ساله فاطمیون، می پردازد.
به گزارش نوید شاهد، شهید مدافع حرم «احمد ترابی» از شهدای نوجوان فاطمیون و اهل اصفهان است که سال 1375متولد و بیستم آبان 1392 در حلب سوریه به شهادت رسید. «وقف مادر؛ خاطرات شهید مدافع حرم فاطمیون سید احمد ترابی» نوشته «معصومه حلیمی» عنوان کتابی است که در قالب خاطره، زندگی این شهید نوجوان را روایت می کند.
«نقطه شروع»، «شاگرد ممتاز»، «علاقه عجیب»، «شوخ طبعی»، «قدردانی»، «جدیت»، «تواضع»، «اولین شهید»، «کسب حلالیت»، «سرنخ»، «آخرین حرف»، «عاقبت به خیری»، «همه باهم»، «تله انفجاری»، «حنجره سالم و بدن سوخته»، «خبرشهادت»، «عکس العمل عجیب»، «صبر ستودنی»، «اشک شوق»، «تشییع باشکوه»، «حال خوب» و «خواب های آرامش بخش» از جمله خاطراتی هستند که در این کتاب نقل شده اند.
کتاب «وقف مادر؛ خاطرات شهید مدافع حرم فاطمیون سید احمد ترابی»، نوشته «معصومه حلیمی» با شمارگان 2000 نسخه و به بهای 6 هزار تومان توسط انتشارات «دارخوین» روانه بازار نشر شده است.