eitaa logo
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
40.9هزار عکس
17.8هزار ویدیو
351 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
28.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فوری حتما ببینید: اطلاعیه خیلی مهم وزارت اطلاعات از بازداشت و دستگیری کله گنده بهایی و افشاگری آن ها.... معرفی این بهایی ها.... جهاد تبیین ...
🍁مولای من... یا صاحب الزمان! چقدر جای دستان بخشنده ات طنین گرم صدایت لبخند ملیح پدرانه ات گام های استوار و حیدری ات... خالیست! چقدر دنیا تو را کم دارد... کاش خورشید ظهورت از این تاریکی ها نجاتمان دهد و روزهای تلخ ندیدنت تمام شود! ..🌱
✍امیرالمومنین امام علی (علیه السلام): ✅ اگر سه چیز را در زندگیتان اصلاح کنید ، خداوند سه چیز دیگر را برای شما اصلاح میکند. 1️⃣ باطنت را اصلاح کن ، خداوند ظاهرت را اصلاح میکند و خوبی ات را سر زبانها می اندازد. 2️⃣ رابطه ات را با خدا اصلاح کن ، خداوند رابطه ات را با مردم اصلاح میکند و باعث احترام خلق به تو میشود. 3️⃣ آخرتت را اصلاح کن ، خداوند امر دنیای تو را اصلاح میکند. 📗 خصال شیخ صدوق ‌
⚘﷽⚘ ☀️ ☀️ امام علی علیه السلام فرمودند:🌸 تو مراقب آخرتت باش! دنیا خودش ذلیلانه پیش تو می آید! ❗ 📚غررالحکم؛۶۰۸۰ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مراقب باشیم.. گرگ های مجازی دندان تیزکرده اند تا تحریف‌را در پیش گیرند یادمان نرود که ایران حرم است وحفظ حریم این حرم بر همه واجب عینی است نه کفایی! ✍🏻 العِشْقُ_للّه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄┅═✾🥀⃟🏴⃟🥀✾═┅┈ امشب دل کبوتران لبریز ماتم است و داغ پیچیده عطر لاله ها در حرم شاهچراغ
🔸چرا چاره ای جز توسل به داعش نبود؟!
ثواب فعالیت امروز قرارگاه رو هدیه میکنیم به روح مطهر این شهید بزرگوار 🤲
شهید مدافع حرم عجب گل غلامی از رزمندگان لشکر فاطمیون هستند که در سال ۱۳۷۴ در شهرستان بردسیراستان کرمان به دنیا آمدند و۱۴ فروردین ۱۳۹۷ درمنطقه بو کمال به شهادت رسیدند. 🔰 فرازی از وصیت‌نامه شهید عجب گل غلامی 🔹 افتخار می کنم به شیر پاکی که مادرم به من داد که امروز در راه اباعبدالله (ع) قدم گذاشته ام ، تا در روز ظهور سرباز امام زمان (عج) باشم و انتقام خون ۶ ماهه سیدالشهدا (ع) را بگیرم 🔹 از شما جوانان عزیز می خواهم این راه را ادامه دهید. امام حسین(ع) رفت که اسلام زنده بماند, ما رفتیم که حرم جای حرامی نشود.
تکه ای از بہشـ✨ـت (1) اوایل تابستان بود با رفقا قرار گذاشته بودیم تو این شب های خنک تابستان،به گلزار بیاییم و طی یک حرکت خودجوش نوشته های روی مزار شهدارو که کم رنگ شده بودند رنگ بزنیم. ایام ماه رمضان بود،یه شب بعد از افطار طبق قرار هر شب راهی گلزار شدیم و دست به کار. در حین رنگ زدن بودیم که جوانی قدبلند و خوش چهره نظر مرا به خود جلب کرد لباس ساده ای به تن داشت و چفیه ای سفید به روی شونه اش.نزدیک ما آمد.. بعد از سلام و احوالپرسی از ما پرسید: -شهیدی به نام عجب گل غلامـے میشناسید؟ -بله چطور مگه؟! -قطعه سنگـی امانت دست بنده ست،به شما میدهم لطفا به همسر یا مادر بزرگوار شان تحویل دهید.این سنگ متعلق به بارگاه آقـ✨ــا میباشد. این را که گفت حالم دگرگون شد سنگ را ازش تحویل گرفتم،خداحافظی کرد و رفت. و ما هاج و واج به این سنگ کوچک اما معطر نگاه می‌کردیم،اصلا مونده بودیم ایشون کی بود و چطوری این سنگ را به ما داد؟!! خلاصه این سنگ بین دوستان دست به دست میشد و بر سر اینکه هرکس فقط یک رکعت نماز بر رویش بخواند دعوا بود!!! تا شب میلاد (ع)... ادامه دارد.... 🍃🌷 🌷🍃
تکه ای از بہشـ✨ـت (۲) دوستانم از قبل سنگ متبرک را داخل یک جا نماز به همراه تربتــ کربلا و عطر حرم امام رضـا (ع) بسته بندی کرده بودن و آماده برای خانواده . وقت موعود فرا رسید.5نفری به سر مزار شهیــد رسیدیم، مادر و همسر شهید نشسته بودند.پس از عرض ادب و قرائت فاتحه،بنده با احترام را تحویل مادر بزرگوار دادم، اما نمیدانم چه شد هر دو زدن زیر گریه و ما متعجب آنهارا نگاه میکردیم... چندی بعـد مادر شروع به صحبت کرد: "ما هر پنجشنبه شب سر مزار عجب گل میاییم و تا خود صبح کنارش می نشینیم،صبح جمعه را میخوانیم و بعد میرویم. چند هفته پیش،صبح جمعه،وقتی که از نماز صبح برمیگشتم، دیدم جوانــے خوش سیما،سبز پوش،کنار مزار عجب گل نشسته!! تعجب کردم و خودم رو رسوندم کنارش. باورتان نمیشود چه عطر خاصــے در هوا پیچیده بود... بهم سلام کرد و گفت: -مادر کجا بودید؟منتظرتون بودم -رفته بودم نماز جماعت داخل مهدیه چرا؟ -خواستم به شما عرض کنم قطعه سنگی از مزار در راه است،به زودی توسط دوستان ما به دست شما خواهد رسید. سنگ مزار پسرتان را نگذارید،وقتی رسید آن را داخل سنگ قبر بگذارید. من اومدم چیزی بگم، که دیدم پا شد و خداحافظی کرد و کم کم از ما دور شد و رفت.و آن عطر هم کم شد... داشتم با خودم فکر میکردم که ایشون کی بود اما اون مرد ناپدید شده بود از آن روز منتظــر این امانتی بودم تا اینکه شما امشب ان را به ما تحویل دادید... به خود آمدم دیدم آنچنان محو صحبت های مادر شهید شده ایم که سر و صورت همه ی دوستان خیس است... آخه هنوز باورمان نمی شد که این قطعه سنگ متبرک به وسیله ی ما به دست این مادر شهید رسید... حالا فهمیدم چرا تا اون روز مزار عجب گل غلامی سنگ نداشت!!!! پایان 🍃🌷 🌷🍃