یادتون میگفتیم امشب شهادت نامه عشاق امضا میشود؟!
خب دیگه امضا شد آنچنان شب های میخوان این چنین شب های امضا میشه
_نوش جانت شهد شیرین شهادت سلام مارو ب سید الشهدا برسون عزیز برادرم💚
#شهید_علی_اولاد_حسینی
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
#اربعین
┄┅┅❅❁❅┅┅🖤
شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهدا را با خواندن زیارتنامه شان زیارت کنید .
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ
🌷 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ
🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ
🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِسآءِ العالَمینَ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ
🌷بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم
🌷وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم
وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا
🌷فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکم
محمدباقر فتح الهی فرزند عزیزاله

نام: محمدباقر
نام خانوادگی: فتح الهی
نام پدر: عزیزاله
تاریخ تولد: 1341/11/29
تاریخ شهادت: 1365/10/23
منطقه عملیاتی شهادت: شلمچه
مزار: بلوک: نام گلزار:بهشت زینب سلطانیه شهر:زنجان - ابهر
زندگی نامه شهید محمد باقر فتح الهی
زندگی نامه شهید محمد باقر فتح الهی
شهید محمد باقر فتح الهی فرزند عزیز اله فتح الهی متولد 1341 به شماره شناسنامه 4512 صادره از حوزه شش زنجان شهر سلطانیه – که تحصیلات خود را در زادگاهش تا سوم دبیرستان در رشته اقتصاد اجتماعی و در دبیرستان علامه حلی سلطانیه ادامه داده و در سال تحصیلی 64-1363 تحصیلات خود را نا تمام گذاشته و به سوی جبهه های حق علیه باطل در جنگ تحمیلی شتافته است . برادرش می گوید : پایش در عملیات مجروح شده و در عملیات والفجر 8 بود که دلش برای جبهه تنگ شده بود با پای گچ گرفته خود صحبت می کرد و می گفت ای پای شکسته من باعث شدی من نتوانم در جبهه حضور یابم و در کنج خانه مرا نشاندی اگر خوب بشوی می دانم که چکار کنم . شهید هنگام حضور در منزل همیشه خانواده را به صبر و شکیبایی و وفاداری به امام امت ، اطاعت از ولی فقیه و توصیه به برخورد صحیح با مردم و با اعضای فامیل غیبت نکردن و یاد خدا بودن دعوت می کرد خود نیز در همه حال به فکر خدا و نیاش با معبودش بود با دعاها و نمازها و راز ونیاز های شبانه اش و خلوت کردن خود با خدایش بود شهید کمتر سخن می گفت و همیشه در فکر شهادت بود شهید روزی به بنده گفت فلانی ما چرا شهید نمی شویم علت چیست ؟ اشکال کار کجاست ؟ می گفت دوستان رفتند ما چرا نمی رویم از کاروان عقب افتاده ایم شهید همیشه در اوقات فراغتش در کنار پدرش به کشاورزیمشغول می شد و اگر به مرخصی می آمد با کار و تلاش وقتش را سپری می کرد و همیشه پدرش را برای فعالیت بیشتر در امر کشاورزی سفارش می کرد . درباره شهید باقر چه بگویم ما آن طوری که می بایست نتوانستیم او را خوب بشناسیم البته خداوند متعال بنده اش را بهتر از همه می شناسد و به تمام خصوصیات او آگاهی دارد و به همبن دلیل وی را به در گاه خود فرا خواند
خبر شهادت شهید از طریق دوستان داده شد من با اتفاق تعدادی از برادران بسیجی سلطانیه جهت دیدن جنازه برادر شهیدم به زنجان رفتیم و بعد از زیارت جنازه باقر جهت اطلاع و آماده کردن زمینه برای پدر ومادرم به خانه بر گشتم در بین راه پدرم را دیدم او گفت شنیدم به زنجان رفتی برای چه رفته بودی گفتم دستم را که مجروح شده بود پانسمان کردم دوباره گفت تو که قرار نبودی به زنجان بروی بگو کجا رفته بودی ؟ تو فکر می کنی من نمی دانم باقر شهید شده است ؟ چرا مرا به زنجان نبردی ؟ در این لحظه بود که احساس کردم به پدرم الهام شده . من طاقت نیاوردم گفتم آری پدر جان باقر به نزد معبود خود رفت و شربت شهادت نوشید پدرم بدون اینکه خم به ابرو بیاورد گفت مواظب باش و مادرش و خواهرانش چیزی از موضوع پی نبرند . به خانه برگشتیم و مادر را مضطرب و نگران دیدم و خواهرانم به محض اینکه مرا دیدند با حالتی آشفته گفتند کجا رفته بودی ؟ به باقر چیزی شده ؟ گفتم نه چیزی نشده گفتند راستش را بگو از آنجائی که متوجه شدم به همه اعضای خانواده خبر شهادت براردم را بگویم مادرم گفت من خوابش را دیده بودم و برایم یقین حاصل شده بود که باقر شهید شده است و بعد اداما داد از خدا آرزو داشتم اگر فرزندم را به عنوان قربانی قبول کرد حداقل جنازه اش به دستم برسد واقعاً صبر و شکیبایی مادرم مرا کاملاً دگرگون ساخت چرا که مادی فرزند دلبندش را با رضایت در راه خدا به عنوان قربانی هدیه می کند
پیام وسفارش پدر ومادر شهید
مسئولین همیشه و در همه حال به یا خدا باشند و شهداء و خانواده شهداء و فرزندان شهدا را فراوش نکنند البته خانواده شهداء فرزندان عزیزشان را در راه خدا داده اند و هیچ توقعی از مسئولین ندارند امام خانواده از مسئولین این مطلب را تقاضا دارند که به فکرشان با شند ( به فکر همه مردم مسلمان ایران )
سال 42و43 سالهایی است که انقلاب اسلامی با پیگیری خونین به یک تجدید قوا برای یک تهاجم بنیادین اندیشید تجدید قوائی که پس از 15 سال کار تاریخی خود را به انجام رسانید مقام معظم رهبری در سال 42 در پاسخ به سوالات مسخره آمیز دشمن فرمود: سربازان من اکنون در گاهواره هستند
واقعیت نشان داد که سنگین ترین بار انقلاب و جنگ را بچه هایی برداشتند که آن سالها در واقع در گهواره بودند
یکی از این سربازان که آن سالها در سلطانیه زنجان به دنیا آمد شهید پر افتخار ، غواص خط شکن ، مجاهد گمنام محمد باقر فتح الهی است که اکنون یک سال است که در خون مقدس خویش تپیده است
باقر از ((سابقون )) مقرب جنگ بود که ار باقون شد و وفادار جنگ حق علیه باطل ماند
باقر در خانواده ای مستضعف و مذهبی بزرگ شد و در این دو کلمه راز انقلاب نهفته است زیرا علیرغم همه تحلیلهای مارکسیستی و غربی مشخصاً این مذهب ماست که امروزه عضیمترین جبهه ضد امپریالیستی را در جهان گشود است و بار سنگین این نهضت ونظام و باروزین جنگ را جزء مستضعفین بر دوش نگرفتند باقر نیز از همین قشری بود که امام یک موی این ها را بر همهکاخ نشینان ترجیح داده اند او در مدت تحصیلات دبیرستانی خود همچون هزاران بسیجی سر از پا نشناخته دیگر برای آ«که تعهد خود را به اسلام ثابت کرده باشد اعزام جبهه شد ولی به این اندک قناعت نکرد و تصمیم گرفت یک باره خود را بدون هیچ کم و کاست در اختیار اسلام بگذارد همزمان با شدت کرفتن عملیات ها و نیاز جبهه به سپاه پیوست و دبیرستان را به قصد یک دانشگاه عظیم تاریخی ترک کرد
باقر شد در بزرگترین عملیات در میان نیروهای پیشرو حضور یابد و بدین ترتیب پس از مدتها زمینه چینی در بهار سال 61 خود را به خطوط مقدم نبرد رسانید و برای آزاد سازی خرمشهر خالصانه جنگید اما حاضر نبود به خانه برگردد تنها پس از یک ماه از آن در عملیات پرشکوه رمضان در منطقه کوشک شمال شرقی بصره به میدان نبرد شتافت و در سخترین مراحل عملیات همراه با یارانش تا گلوگاه دومین شهربزرگ عراق پیشروی کردند
عملیات پیروزمند محرم سومین عملیاتی بود که چند ماه بعد باقر موفق به درک آن شد و پس از ایفای نقش مهم به شدت از ناحیه پا مجروح شد و پس از بهبودی بلافاصله عازم شد و به کردستان رفت او که سرما و گرما برای او معنا نداشت جنگیدن در جنوب و غرب خوزستان و کردستان همه برای خو عبادت عارفانه و تکلیف خدایی میدانست چرا که هر دو جبهه است و مناطق و کافر هر دو دشمنند هر دو خنجر میزنند یکی از درون دیگری از بیرون باقر به مدت یک سال تمام در کردستان در 6 عملیات عمده چریکی شرکت کرد در شب های سرد زمستانی در ستیغ پر برف کوهستانهای کردستان شهامت ها و دلاوریهای از خود نشان داده است که واقعاً قلم از نوشتن آنها عاجز است دربانه و سردشت در مناطق خطرناکی که آزاد سازی آنها پیروزی بزرگی بود شرکت فعال داشت هر یک از آن عملیات ها و از خود گذشتگی های او از خاطراتش بر می آید به تنهایی برای حیرت ماها کافی است او در غرب و جنوب به دنبال شیئی گرانبها می گشت و در ی یافتن عنصر گرامی شهادت بود که یک عمر دنبال آن دوید و به گفته خودش برای رسیدن به همان هدف به سپاه آمده بود .
باقر بارها زخمی شد و مزه خون خود را به خوبی چشید و از آن روزی که زخمی شد دیگر عشق او رنگ خون به خود گرفت این زخمی شدنها پیش در آمدی بر شهادت قابل پیش بینی باقر بود که وی آن را یک بشارت تلقی کرده بود .جنگ دور از چشم عافیت طلبان بهروال رو به رشد خود اوامه می دتد و علی رقم تمامی فشار ها و صعئبتهاد ماه به ماه و یال به سال قامهای قاطعتری به جلو بر میداشت در زمستان سال 63 که نیروهای اسلام خود را برای یک حرکت گستردۀدیگر در هورالهویزه و منطقه عمومی شرق دجلۀ آماده می کردند باقر مثل همیشه باز در میان آنان بود در این عملیات او نیز از کسانی بود که با پشت سر گزاشتن عمق 30 کیلومتری باتلاق ها و نیز اره ها پا به ساحل دشمن گذاشت و در گیر نبرد مقدس بدر شدند نبرد سختی بود و فرزندان انقلاب در آن معرک غریب یک مقاومت تمام عیار را به نمایش گذاشتند اما باقر در این عملیات نیز به آرزو و وصال خود نرسید
او در انتظار چیزی بود که در عملیات ها یافت می شد عملیات به عملیات دنبال گمشده ای می گشت ولی حتی در چهارمین مرحله که خود را در آغوش شهادت می انداخت آن را نیافته بود زمستان سال بعد هم در امتهان سالیانه جبهه آماده شد و شانس خود را آزمود و به عشق شهادت به جبهه رفت این بار یکی از حماسی ترین نبردهای تاریخ جنگ به وقوع پیوست باقر برای اطمینان
بیشتر خود را در عمیقترین بخش دریای عشق افکندو در جمع غواصان اطلاعات عملیات این فرشتگان جبهه ، به آب بلکه به آتش زد ماموریت طاقت فرسا و تاریخی که باقر به عهده می گرفت
عبور از دریای طوفانی اروند با سنگنترین تسلیحات انفرادی و بدون هیچ جا پا برای درهم شکستن خط مقدم دشمن چسبیده به ساحل اروند رودبود ماموریتی که شهادت قطعی در متن آن خوابیده بود و پیش از آن که یک حرکت نظامی باشد یک پرواز عاشقانه و یک سیاحت عارفانه بودباقر در پیشگاه حضرت دوست بدون هیچ توجیه و بی هیچ ابائی خود را در آتش افکند و به بازگشت خود فکر نکرده ساعتی بعد جبهه افسانه ای شط العرب و دروازه های قفل شده فاو گشوده شد و باقر نیز در نزد خدای خویش خوشحال بود که توانسته است در این میان نقش داشته باشد .
غواص ها در کمال حیرت و نابوری دشمنان و ترفندها و استراتؤیست های روشهای نظامی جهان از آب متلاطم اروند گذشتند اما باقر هنوز به آرزوی شخصی خود نرسیده بود به شدت مجروح گشت و به مدت یک شبانه روز با بدنی خون آلود و پائی شکسته در حال اغماء ان سوی آب در لا به لای نخل ها در خاک افتاده بود . تا مرز شهادت پیش رفت ولی هنوز تا روزموعود یک سال فاطمه مانده بود تقدیر شهادت به خوبی نوبت را رعایت می کند و جهان هنوز همان دست بسته تقدیر است
باقر همچنان ایستاده بود ایامی که او را در پشت جبهه در کنار خانواده خویش می یافتم یا برتخت نقاهت خوابیده یا بر روی چرخ مجروهین نشسته ویا عصا در زیر بغل با پای گچ بسته مشاهده می کردیم او تا آخر ایستاد بعضی از برادران که با شور و اردجنگ شده بودند اما پس از دیدن یکی دو عملیات بریدند ولی باقر دست بردار نبود
زمستان سال بعد 65 بار دیگر به منطقه رفت و بار دیگر برای خط شکنی داوطلب شده در پیشاپیش رزمندگان به آب زد این بار هم فرمانده بود ولی فرمانده غواص ها
خط بصره وشلمچه به عنوان یکی از پیچیده ترین خطوط سرتاسری جبهه بین خود رزمندگان اسلام معروف بود شکستن ان از نظر نظامی یک ریسک به حساب می آید ول پای عشق به هر جا باز شود همه ریسک ها معقول می شوند و در جبهه ها عشق بوده است که حرف آخر را زده است باتلاقهای شلمچه چگو نه گشوده شد ؟جز با مدرنترین تسهیلات آری با عشق بار دیگر قواسان گام در آب و آتش زدند و باز باقردر میان آنان بود بعنوان مسئول اولین گروهان قواصی از لشگر فاتح عاشورا فرماندهی گروهی از برادران را تقبل کرده و بسوی سنگر های متراکم دشمن هجوم را آغاز کردند 4دیماه 65 عملّیات کربلای 4 و حماسه عاشورایی که رزمندگان انقلاب آفریدند برای همیشه در تاریخ بعنوان سرمشق خلوص و خود سازی و ثابت گردیدند در این محور عملّیاتی لشکر که مربوط به به فرماندهی باقر می شد به ناگاه کار گره خورد گروهی از نیروهای باقر جلوی چشمشان بخون تپیدند باقر خون سرخ همرزمانش را دید و بسوی آتش یورش آورد ولی هنوز تا لحظۀ موعود دو هفته باقی مانده بود درست دو هفتۀ بعد عملّیات کربلای 5 در همان منطقه آغاز گردید و باقر به خاطر همان اصراری که بشهادت داشت بار دیگر به صف جلوداران عملیات شرق بصره ملحق شد و با خوشحالی تمامئ به باتلاقهای شلمچه زد اکنون دیگر استحقاق آنرات داشت که پس از آن همه مناجات و نیایش و آن همه اصرار و بازی با آتش به آرمان وصال برسد باقر در حین شکستن خط و در بیرون آب آماج آتش یزیدیان قرار گرفته و بالاخره توفیق شهادت را در میان آتش و خون قاپید 19دیماهد که روز سرآغاز انقلاب بود برای باقر دو ارمغان قیمتی بود و دو پیروزی بزرگ آورد یکی شکستن خط شلمچه و آغاز پیشروی بزرگ کربلای 5 بسوی بصره که پیروزی عمومی جنگ بود .پیروزی دیگرش شرف شهادت در راه خدا آنهم در آب آری باقر لحظه ای آرام ننشست و آن سردار وفادار انقلاب حتی لحظه ای در مسئولیت خود شک نکرد
خصوصیات اخلاقی
1- سرعت وسبقت در جهاد بی شک زمان در ماهیت عمل دخالت دارد این که چه وقت وارد معرکه شده ایمکاملاً در ارزش عمل موثر است نیروهای که از سال 59 و 60 به منطقه آمدند به عنوان سابقون جنگ نامشان همواره قرین افتخار است .
2- گذشت و سرمایه گذاری در راه ایمان :
بسیاری از ما مایل هستیم متدین به دینی باشیم که از ما چیزی نخواهد بستاند اما باقر در اولین گام از ادامه تحصیل و سرنوشت شخصی خویش از خانواده و استراحت و آرامش و از عافیت و سپس از زندگی خود گذشت و این ها چیزی است که صداقت انسان را محک می زند
3- توانمندی عملیاتی و رزمی و صلاحیت های گوناگون در جنگ
باقر تفسیری از حدید بوده سعی می کرد خود را به تمامی تخصصهای عملیاتی مسلح کرده اند و از هر آتشی چشیده باشد یک تنه قادر به هر کاری بود و تقریباً در تمام رسته های نظامی کوله باری از تجربیات زنده داشت تا این که غواصی نفر بر زرهی خمپاره اندازی را آشنا بود
4- خستگی ناپذیری و نستوهی هر چه بشتر خطر و فشارهای او را می ازارد او به ماندن در جبهه مستمراً در منطقه بود جزء دوران مجروحیت در منطقه یا مرخصی های چند روزه در تمام این سالها در منطقه جنگی بود این خصلت وفا و جوانمردی بهترین اسوه برای ماست که پس از بیست روز حضور در منطقه خود را به سرعت به پدر ومادر و یا زن و بچه می رسانیم
5- این خطر پذیری و ایمان مطلق به شهادت همواره اصلی ثابت بوده است که اگر اعتقادات درستی داشته باشیم درست می جنگیم و باقر درست می جنگید هرگز بهانه سازی را فرا نگرفت در هر عملیات می کو شید خطر ناکترین ماًموریتها را که احتمالاً داو طلب کمتری داشت برگزید با آتش خو گرفته بود و هیچ گاه فراموش نمی شد که در دوران مجروحی خود به اعضاء مجروح و پاره پاره بدنش با خنده می گفت :فکر نکنید که سالم خواهم ماند هر چه زودتر برای در هم دریدن و شکستن آماده شوید و این وفای اید ئو لوژیک و بی باکی یک مجاهد فی سبیل الله است و بس
6-سکوت و گمنامی باقر را نمی شد از زیر زبانش بیرون کشید با خداوند پیمان بسته بود که جز با او راز نگوید
7-قدرت طراحی و ابتکار همراه با دلسوزی حضور مستمرش در معرکه او را یک طراح نظامی و عملیاتی ساخته بود تا حدی که روی طرحهای نظامی شهید مفتح الهی حساب می شد و ساعتها می نشست و تئوریهای و پیش نهادهای عملیاتی و تجربیات خود را روی کاعذ پیاده می کرد
برخی از طرح های مکتوب او به قرار گاه رفته و مورد مطالعه قرار می گرفت و در مواردی حجت السلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی نماینده محترم امام در جنگ طرحها و پیش نهادهای او را به دقت مطالعه و با فرماندهان سپاه و ارتش در میان می گذاشت به عنوان نمونه جوابیه ای از سوی آقای هاشمی در ین جا آورده می شود .
جناب آقای فتح الهی
نامه جناب عالی توسط جناب آقای رهامی دریافت شد از تذکرات و پیشنهادات جنابعالی استفاده کردم با فرماندهان سپاه و ارتش در میان خواهم گذاشت خداوند به جنابعالی و ... سعادت و پیروزی عنایت فرماید و شهداء اسلام را با انبیاء و اولیاش محشور دارد
اکبر هاشمی رفسنجانی
خون باقر فتح الهی تا ابد خواهد جوشید خون استکهملاک سنجش انسانهاست نظام تا وقتی که جنگ است نیروهای صادق و مایه گذار را در همین جبهه ها جستجو کند و فردا بر روی همین هولیا اله و سرمایه گزاری کند نه متظاهران و فرصت طلبان
فرازهایی از وصیت نامه او
.....ای برادران و خواهران بالاخره دنیا می گزر و زندگی به پایان می رسد و سرانجام مرگ همه ما را در خواهد یافت و چه مرگی بهتر از شهادت که خدا نصیب انسان کند و این مرگ پر افتخار آغوش خود را به روی انسان بگشاید.......
......برادران و خواهران که در مزار شهداءجمع می شوید آنموقعی که یک پیکر آغشته به خون را تشییع کردید و از آنجا برگشتید چند لحظه ایی فکر کنید و به خود بیائید که برای چه به تشیع جنازه امده اید و این شهید به کدام راه و برای چه چیزی به شهادت رسیده است ؟ آری همانطور که معصوم (ع) فرمود یک ساعت فکر کردن از هفتاد سال عبادت بهتر است
.... خواهران و برادران از غیب کردن بپرهیزید از تهمن زدن دوری کنید انجام ان گناهان خیلی آسان ات ولی عذابش درد ناک از خود پرستی و تکبر بپرهیزید و همیشه خود را دزر پیش گاه خدا حاضر بدانید
... ا مردم جبهه ها را خالی نگذارید ای خواهر و برادر همه به فکر جنگ باشید ای مادران و پدران فرزند انتان را به جبهه بفرستید و از مال و جان خود در راه خدا بگذارید و اگر در این راه هر خطری برایتان پیش آمد برای رضای خداست و در نزد خدا اجری عظیم خواهید داشت
. . .هیچگاه شهداء را فراموش نکنید به برکت خون ان شهیدان که شما آنجا آسوده نشسته اید هر هفته عصر پنج شنبه به مزار شهدا بروید و آن عزیزان را زیارت کنید و در آنجا برای طول امام عصر دعا کنید که قبول می شود
راهی که من آنرا برگزیده ام بدون شک راه ابا عبدالله الحسین (ع)است و این راه تنها راهی است که انسان را به سعادت می رساند مواظب باشید از این راه خارج نشوید
...همه بدانید که من این راه را آگاهانه انتخاب نموده امو در این راه اگر هزاران جان هم داشتم می دادم ای پدر و مادر عزیزم از شما خیلی تشکر می گکنم که باعث شدید من به جبهه بیایم و به آرزویم برسم و هیچ وقت مانع آمدنم نشدید شما برای من زحمت فراوان کشیده اید و رنج بسیار تحمل نموده اید خدا به شما عوض بدهد
...ای خواهرانم فرزندان خود را خوب و صحیح تربیت کنید فرزندانی مقاوم و مخلص تحویل جامعه بدهید و خودتان هم صبور باشید
...برادرانم سنگر به خون آغشته ام را پر کنید و اسلحهئ بر زمین افتاده ام را بر گیرید و به دشمنان اسلام ثابت کنید ما در راه خدا تا آخرین قطره خونمان و تا آخرین نفرمان خواهیم جنگید
..... بدانید بلاخره حق پیروز است و فتح نهائی با ماست گرچه طول می کشد کربلا آزاد خواهد شد فقط صبر کنید که خداوند با صابران است
.... مسئله اصلی ما فقط و فقط جنگ است از خانه هایتان بیرون بیائید از این دنیای پست ببری از خانه و زندگی دل بکنید که امروز جهاد بر همه واجب است
.... پدر ومادرم در شهادت من صبور باشید و بدانید ما از کاروان عقب مانده ایم باید هر سه برادر تا به حال شهید می شدیم که انشاء الله می شویم.
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
ثواب فعالیت امروز کانال هدیه به روح مطهر
#شهید_محمد_باقر_فتح الهی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
ان شاءالله شفاعتشون شامل حال تک تکمون
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
شادی روح شهدا صلوات.
🕊🏴🥀🕊🏴🥀🕊🏴🥀
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
فرازهایی از وصیت نامه او .....ای برادران و خواهران بالاخره دنیا می گزر و زندگی به پایان می رسد و سر
آخرین دلگویه مون :) 🥀
ممنون از صبوریتون 🌻 ان الله یحب الصابرین✨
بمونید برامون 🙏
مطمئن باشید حضورتون اتفاقی نیست
دعوت شده شهدا هستید😍❤️
آخرین قلم 🍃
التماس دعا🕊
پست آخر
شبتون شهدایی
•|سـرشرابریدنـدوزیرلبگفت
•|فداۍسرتسـرکھقـابلنـدارد
🌻___________
↳🥀🕊』
#تودعوتشدھیشهیدِبےسرۍ💌••