eitaa logo
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
40.3هزار عکس
17.5هزار ویدیو
345 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖 🎥 🔅اگر از کمبود محبت یا کمبود توجه رنج می برید این ویدئو را ببینید. 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊🌹🌴🕊🌹🌴🕊🌹🌴🕊🌹🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهدا را با خواندن زیارتنامه شان زیارت کنید . 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ 🌷 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ 🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ 🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ 🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِسآءِ العالَمینَ 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ 🌷بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم 🌷وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا 🌷فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکم
نگاهی به زندگی نامه سردار شهید جلیل ملک پور آرشیو زندگی نامه شهید جلیل ملک پور چهارم دی ماه 1365 در شلمچه بر اثر اصابت تیر به صورتش به شهادت رسید.
سردار رشید جلیل ملک پور در 1341 در شیراز به دنیا آمد. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی به سبب پاره کردن عکس شاه، مدتی زندانی شد. مثل یک مرد باتجربه، بچه های محل را رهبری می کرد. مسئول تیم های گشت و شناسایی بسیج «مسجد الرضا(ع)» در محله کوشک میدان شیراز بود. در پادگان کازرون آموزش دید. باشروع درگیری منافقان مثل یک شیرمرد، با آن ها مبارزه کرد. او جوانمردی آگاه به مسایل گوناگون زمان بود. در کارهای مربوط به برق تسلط داشت. راننده ای حرفه ای بود. در شنا و نجات غریق مهارت داشت. دارای هوش و ذکاوتی سرشار بود. مسایل را خوب ارزیابی می کرد. در نخسین سال آغاز جنگ تحمیلی به جبهه ها رفت . در عملیات های جنوب مانند: طریق القدس، برای آزادسازی شهر (بستان) و تنگه چزابه و (فتح المبین) که در تاریخ 2/1/1361 در ساعت 30 دقیقه بامداد، در غروب دزفول و شوش آغازشد و پیروزی های درخشانی نصیب نیروهای اسلام گردید، شهید ملک پور حماسه ها آفرید. یک بار گلوله ای به پیشانی اش خورد، کلاه آهنی او را سوراخ کرد، ولی نتوانست در پیشانی اش فرو رود. در عملیات فتح المبین، ملک پور به تنهایی 50 تن از نیروهای عراقی را که در جایی خود را مخفی کرده بودند به اسارت گرفت، و همه آن ها را در یک ستون به قرارگاه آورد. در عملیات (رمضان) راننده نفربر بود. مورد اصابت گلوله قرار گرفت، اما به درخواست خداوند زنده ماند. بعد از آن، به واحد اطلاعات تیپ امام سجاد (ع) رفت. در عملیات های (محرم) و (والفجر مقدماتی) مسئول شناسایی تیپ بود. آن قدر از خود نبوغ نشان داد، که معاون اطلاعات تیپ امام سجاد شد.
یک خاطره از شهید ملک پور: برای دوستانش گفته بود: در سال 1362 یک بار به شناسایی رفتم . چهار روز در پشت مواضع دشمن مشغول بودم. نقشه ها را آماده کردم، اما آب و غذای من تمام شده بود. نیمه شب از شدت گرسنگی و تشنگی، به پادگان عراقی ها رفتم توانستم آب و غذا تهیه کنم. ولی در هنگام خروج از پادگان، مرا شناسایی کردند. یک جیپ عراقی جلوی در بود، که سوئیچ هم روی آن بود. سریع سوار شدم و فرار کردم. دو روز بعد به نیروی خودی رسیدم. خاطره ای دیگر از شهید: جلیل می گفت: مشغول شناسایی منطقه اروند بودم. با یک کشتی نیمه غرق برخورد کردم. برای دید بهتر وارد کشتی شدم. در آنجا عراقی ها کمین کرده بودند و شلیک کردند. سریع خود را داخل اروند رود انداختم؛ فشار آب اروند زیاد بود، آب مرا با خود می برد. هیچ کاری از دستم ساخته نبود. یک باره در میان امواج، فکری به ذهنم رسید. آقا و سرورم حضرت ابا عبدالله (ع) را صدا زدمو ناگهان دیدم، آقایی دستم را گرفت و مرا به سرعت تا ساحل ایران کشاند. وقتی پایم به زمین رسید، کسی را در اطرافم ندیدم. در عملیات والفجر8، او و برادرش قنبرعلی در منطقه ای کمین کردند و با قناسه بسیاری از نیروهای بعثی را به درک واصل نمودند، در این عملیات، برادرش قنبرعلی شهید شد. زمانی بعد به شیراز برگشت و با پافشاری پدرش ازدواج کرد. چون در آذر ماه 1365 عملیات مهمی در منطقه شلمچه آغاز شد، و او که معاون اطلاعات عملیات تیپ امام سجاد (ع) بود، به سرعت خود را به منطقه رسانید. با آغاز عملیات، خط سوم ارتش عراق به شدت مقاومت کرد، و یگان (جلیل) در محاصره قرار گرفت. تیربار عراقی به شدت نیروهای اسلامی را زیر آتش گرفته بود. دستور عقب نشینی صادر شد، ولی کسی جرأت برخاستن نداشت. جلیل متهورانه از جا بلند شد. نخست تیربارچی عراقی را زد. بعد هم با شجاعت به سوی سنگر او دوید، دهانه تیربار را به سمت بعثی ها گرفت و تعداد زیادی از آن ها را روی زمین ریخت. به این ترتیب به نیروهای زیرفرمان خود، فرصت داد تا عقب نشینی کنند. وقتی همه گردان او به مقر خود بازگشتند؛ تیر(قناسه) به صورتش خورد و جلیل دلیر به شهادت رسید و پیکرش همانجا ماند. با شروع عملیات کربلای5 در ساعت یک بامداد روز جمعه 19/10/65 رزمندگان غیور و پرتوان اسلام با رمز مقدس یا زهرا (س) در یک عملیات پیچیده آبی – خاکی با در هم شکستن مستحکم ترین خطوط پدافندی دشمن و با انهدام 81 تیپ و گردان مستقل دشمن به طور کامل و 34 تیپ و گردان مستقل عراق به میزان 50 درصد و منهدم کردن 700 تانک و نفربر، 500 دستگاه انواع خودرو و 85 قبضه انواع توپ صحرایی و ضد هوایی و به همراه هزاران قبضه سلاح سبک و مهمات آن و سرنگون کردن 80 فروند جنگنده دشمن؛ و به هلاکت رساندن چهل هزار تن از نظامیان عراق و سیصد فرمانده تیپ عراق و آزادسازی 150 کیلومتر مربع از خاک میهن اسلامی و سرزمین عراق. تصرف جزایر مهم (استراتژیک بوارین، فیاض، ام الطویل و منطقه حساس شلمچه و شهرک مهم دوعیجی و نهر جاسم) در پایان این نبرد عظیم که یک ماه به طول انجامید پیکر عزیز سردار ملک پور به دست آمد و در دارالرحمه شیراز به خاک سپرده شد. از او یک پسر به نام علی و کتاب خاطرات دیدار با ملائک بر جای مانده است. منبع: اسطوره های عرشی، انتشارات دهسرا، ابراهیم دلیری مالوانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دیدار با ملائک: زندگینامه و خاطرات سردار شهید جلیل ملک‌پور  مؤلف:  گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی   ناشر: امینان   زبان: فارسی   رده‌بندی دیویی: 955.0843092   سال چاپ: 1390   نوبت چاپ: 1   تیراژ: 3000 نسخه   تعداد صفحات: 184   قطع و نوع جلد: رقعی (شومیز)   شابک: 9786006400006   کد کتاب در گیسوم: 1766343 توضیح کتاب: کتاب حاضر مشتمل بر زندگی‌نامه و خاطره‌های سردار شهید «جلیل ملک» (13411365ه.ش) است. این خاطره‌ها به روایت خانواده، دوستان و هم‌رزمان شهید به نگارش در آمده و اطلاعاتی را دربارة کودکی، نوجوانی، ویژگی‌های اخلاقی، نحوة حضور در عملیات‌های مختلف همچون فتح‌المبین، کربلای 4 و شهادت این شهید ارائه می‌دهد. شایان ذکر است در پایان کتاب وصیت‌نامة شهید به همراه تصاویری از ایشان و خانواده‌اش آورده شده است.
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
دیدار با ملائک: زندگینامه و خاطرات سردار شهید جلیل ملک‌پور  مؤلف:  گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
معرفی کتاب دیدار با ملائک: زندگینامه و خاطرات سردار شهید جلیل ملک‌پور «دیدار با ملائک» زندگینامه و خاطرات سردار شهید جلیل ملکپور است که به همت گروه فرهنگی انتشارات شهید ابراهیم هادی گردآوری شده است. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: نشسته بود داخل اتاق. با چند تا ذره‌بین و یک لوله و لامپ و چند عدد نگاتیو فیلم! شروع به کار کرد. حالت‌های مختلف را تجربه می‌کرد. یک بار عدسی‌ها را نزدیک می‌برد. یک بار فاصله‌ها را زیاد می‌کرد و... ما هم کنار اتاق ساکت نشسته بودیم. با تعجب به او نگاه می‌کردیم. بالاخره پس از ساعت‌ها کار و فکر دستگاه او آماده شد! خیلی جالب بود. آنچه روی دیوار می‌دیدیم مانند پرده سینما بود. نگاتیو عکس‌ها روی دیوار افتاده بود. جلیل با کمترین امکانات دستگاه اسلاید و پخش تصاویر ساخته بود. بار دیگر او را دیدم که توی حیاط با دستگاه جوش و چند تا لوله آهنی و چوب مشغول به کار است. خیلی دقیق کار می‌کرد. بعد هم رفت شیراز مقداری وسایل دیگر خرید و به خانه آورد. چوبی که در خانه داشت را با رنده آماده و با دقت به آهن وصل کرد. وقتی کار جلیل تمام شد دیدیم یک اسلحه ساخته! بعد هم با یک تکه آهن و مفتول محفظه و ماشه را درست و نصب کرد. روز بعد هم به کارهای دیگر اسلحه پرداخت تا تکمیل شد. حالا موقع امتحان بود! با چند نفر از بچه‌های محل به صحرا رفتیم. فشنگی را داخل اسلحه گذاشت و آماده شلیک شد. یکی از جوانان محل که سربازی رفته بود خیلی ما را ترساند. می‌گفت: شاید این لوله مقاومت نداشته باشد. ممکن است موقع شلیک، لوله اسلحه منفجر شود. اما جلیل می‌گفت فکر همه چیز را کرده. فشنگ را داخل اسلحه گذاشت. ما همه فاصله گرفتیم. جلیل هدف‌گیری و شلیک کرد. با ترس به جلیل نگاه می‌کردم. گلوله به هدف خورده بود.
میعاد در شلمچه میعاد در شلمچه — زندگی نامه و خاطرات سردار شهید جلیل ملک پور فرمانده لشکر مشخصات شهید جلیل ملک پور *نام و نام خانوادگی : جلیل ملک پور *محل تولد : شیراز *تاریخ ولادت : ۱۳۴۱/۰۸/۰۴ *تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۱۰/۰۴ *محل شهادت :  شلمچه  *نحوه شهادت : بر اثر اصابت تیر به صورتش *مدت عمر : ۲۴ سـال *محل مزار :  دارالرحمه شیراز  *کتاب مربوط به این شهید: میعاد در شلمچه میعاد در شلمچه — زندگی نامه و خاطرات سردار شهید جلیل ملک پور سردار رشید جلیل ملک پور در 1341 در شیراز به دنیا آمد. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی به سبب پاره کردن عکس شاه، مدتی زندانی شد. مثل یک مرد باتجربه، بچه های محل را رهبری می کرد. مسئول تیم های گشت و شناسایی بسیج «مسجد الرضا(ع)» در محله کوشک میدان شیراز بود. در پادگان کازرون آموزش دید. باشروع درگیری منافقان مثل یک شیرمرد، با آن ها مبارزه کرد. او جوانمردی آگاه به مسایل گوناگون زمان بود. در کارهای مربوط به برق تسلط داشت. راننده ای حرفه ای بود. در شنا و نجات غریق مهارت داشت. دارای هوش و ذکاوتی سرشار بود. مسایل را خوب ارزیابی می کرد. در نخسین سال آغاز جنگ تحمیلی به جبهه ها رفت . در عملیات های جنوب مانند: طریق القدس، برای آزادسازی شهر (بستان) و تنگه چزابه و (فتح المبین) که در تاریخ 1361/01/02 در ساعت 30 دقیقه بامداد، در غروب دزفول و شوش آغازشد و پیروزی های درخشانی نصیب نیروهای اسلام گردید، شهید ملک پور حماسه ها آفرید.  یک بار گلوله ای به پیشانی اش خورد، کلاه آهنی او را سوراخ کرد، ولی نتوانست در پیشانی اش فرو رود. در عملیات فتح المبین، ملک پور به تنهایی 50 تن از نیروهای عراقی را که در جایی خود را مخفی کرده بودند به اسارت گرفت، و همه آن ها را در یک ستون به قرارگاه آورد. در عملیات (رمضان) راننده نفربر بود. مورد اصابت گلوله قرار گرفت، اما به خواست خداوند زنده ماند. بعد از آن، به واحد اطلاعات تیپ امام سجاد (ع) رفت. در عملیات های (محرم) و (والفجر مقدماتی) مسئول شناسایی تیپ بود. آن قدر از خود نبوغ نشان داد، که معاون اطلاعات تیپ امام سجاد شد.
جلیل ملک پور خلاصه :   شهید جلیل ملک پور در سال 1342 که اولین زمزمه های رهایی از دهان عطر آگین و سخن سنج پیر انقلاب حضرت امام خمینی(ره)بیرون می تراوید (یاران من در گهواره ها به سر می برند)کودکی بنام جلیل یکمین سال زندگی خود را می گذراند . خانوادة جلیل در محلة کوشک میدان از محله های جنوبی شیراز زندگی ساده و آرامی داشتند و این بزرگ مرد کوچک در دامان پر مهر مادر و آغوش گرم پدری مهربان ، دوران کودکی خود را می گذراند. شهید جلیل ملک پور پس از گذراندن دوران کودکی وارد محیط فضل و دانش شد و پس از طی دوران مختلف تحصیل موفق به اخذ دیپلم فنی در رشتة اتو مکانیک گردید. وی در ادامه وارد دانشگاه شد و تحصیلات عالی خود را در رشتة مکانیک دانشگاه بابل ادامه داد. ایام پرشکوه انقلاب اسلامی با پانزدهمین بهار زندگی این شهید جلیل القدر مصادف بود و شهید ملک پور با وجود سن کم در فعالیتهای حق طلبانة امت اسلامی حضوری چشمگیر داشت و در بسیاری از تظاهرات و راهپیمائیها شرکت می کرد. شهید ملک پور پس از پیروزی انقلاب نیز دست از مبارزات حق طلبانة خود برنداشت و با گذراندن دورة آموزش نظامی در کازرون خود را آمادة دفاع از اسلام و مملکت اسلامی نمود . با شروع جنگ تحمیلی مردانه لباس رزم پوشیده و پای در عرصه های خون و آتش نهاد. وی پس از مدتی حضور فعالانه در جبهه ، در واحد زرهی تیپ امام سجاد (ع)مشغول به خدمت گردید و همدوش و همگام با برادر همرزمش "قنبر علی ملک پور " در بسیاری از عملیاتها شرکت کرد. شهید جلیل ملک پور در همین ایام همسری شایسته و وفادار برگزید که ثمرة این ازدواج یک فرزند پسر بود که پس از شهادت پدر به دنیا آمد. شهید در مدت زمان حضور در جبهه مسئولیتهای مختلفی را عهده دار گردید. وی مدتی مسئول واحد اطلاعات و شناسائی بود و زمانی نیز مسئولیت محورهای عملیاتی را برعهده داشت . معاون اطلاعات و عملیات تیپ امام سجاد (ع)از دیگر مسئولیتهای شهید در زمان حیات بود. شهید جلیل ملک پور که استوار و مردانه در بسیاری از عملیاتها از جمله فتح المبین ، رمضان ، محرم ، خیبر ، والفجر 8 شرکت کرده بود سرانجام در عملیات کربلای 4 به آرزوی دیرینةخود رسید و با بالهای خونین دربی نهایت آسمان به پرواز در آمد. چهارم دیماه 65 غروب خونرنگ شلمچه ،وداع عاشقانه ی مردی را خون گریست که با مرگ سرخ خویش صبح سپید پیروزی را برای امت شهید پرور ایران اسلامی به ارمغان آورد و اینک از او تنها خاکستری به جا مانده است .
شهیده بی بی ملک ناروئی زندگی نامه شهید جلیل ملک پور توكل عجيبي داشت. با ياري خدا كارهايي ميكرد كه بسيار عجيب بود. قبل از عمليات فاو بود. به همراه برادرش مشغول نماز شب بود. بعدها نوشته بود كه بعد از آن نماز مالئك خدا را ديده بود و... جانشين اطالعات لشگر فجر بود و دانشجوي مهندسي مكانيك. يك ماجراي عجيب باعث شد درس را رها كند و به دانشگاه اصلي برود. با اصرار پدر ازدواج كرد. اما گفت: من براي تكميل دين ازدواج كردم. من چهار ماه ديگر شهيد ميشوم و شش ماه بعد از شهادتم پسرم به دنيا مي آيد. نام او را علي بگذاريد!! جليل حتي محل مزار خود را نشان داده بود!همه گفتههايش محقق شد. در كربالي 4 جان يك گردان را نجات داد و به شهادت رسيد. مدتي بعد پيكر او پيدا شد اما بدون پالك. هيچكس او را نمي شناخت. قرار بود با شهداي گمنام به تهران برود اما به سراغ پدرش آمد و گفت كه پيكرش كجاست. جليل زنده است. چون قرآن شهدا را زنده خوانده. در مشكالت و گرفتاريها در كنار خانواده حضور دارد و علي تنها يادگار او مصمم به ادامه دادن راه پدر است. گردآورنده:سمانه سارانی منبع کتاب پنجاه سال عبادت از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
 وصیتنامه ای خونین که فرازهایی از آن راتقدیم می داریم : «ای کسانی ایمان آورده اید فردای قیامت باید جوابگو باشید ،جوابگوی این همه خون شهید که قدم به قدم این خاک و تپه ها و دشت ها بر زمین جاری است .چه پدر و مادرهایی که فرزندان خود را به این مکانهای مقدس فرستاده اند که حتی جسد آنها را هم پس نگرفته اند . خدایا اگر من هم لیاقت شهادت را دارم ،مرگم را شهادت در رراهت قرار بده . شما ای دوستان حزب اللهی !مستضعفان را فراموش نکنید. ما هرچه داریم از این پا برهنه هاست . به تبلیغات فردی در زمینه ی اعتقادی و سیاسی و مذهبی که همگی در خط امام خلاصه می شود ادامه دهید که خدا با شماست .»
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
 وصیتنامه ای خونین که فرازهایی از آن راتقدیم می داریم : «ای کسانی ایمان آورده اید فردای قیامت باید
وصیت نامه سردار شهید جلیل ملک پور برادران عزیزم . این زبان شما همان طور که ذکر خدا می گوید ، الهی العفو می گوید ، می تواند چیزهای ضد این نیز بیان کند . باید خیلی هوشیار باشیم . صحبت های بیهوده نکنید . چرا حرف هایی می زنید که دل برادران خود را از انقلاب و جبهه و … دلسرد می کنید . بیشتر شما هم قصد . و غرضی ندارید . اما وای به حال آنکه سخنان خود را بدون تفکر می گوید . در حالی که یک لحظه فکر نمی کند که در اشتباه است . شما اگر سخنی را به اشتباه بگویید که به ضرر اسلام باشد باید در صحرای قیامت جواب دهید . امروز آبروی اسلام و مسلمین به دست شماست . برادران عزیزم . چرا به گفته های قرآن عمل نمی کنیم . چقدر قرآن ما را به صبر و پایداری دعوت کرده . چرا صبر نداریم . ما چگونه می خواهیم قدس و کربلا را آزاد کنیم . اگر به این صورت پیش برویم بعید است که … … من و شما مورد آزمایش خدا هستیم . باید در این آزمایش قبول شویم . آنان که از ما سبقت گرفتند ، آنها رفتند تا به معشوق حقیقی رسیدند و ما جا مانده ایم . باید کوشش کنیم . کاری نکنیم که دشمنان ما خوشحال شوند . جا را برای آنها باز نکنیم . که ضربه آن را خواهیم خورد . دوستان ، دنیا به ما چشم دوخته است . تمام مستضعفان جهان به ما چشم دوخته اند . پدران و مادران شهدا منتظر باز شدن راه کربلا هستند . والله نمی دانم چه جوابی برای آنها دارید . ما باید جوابگوی خون شهدا باشیم . قدم به قدم در این دشت و تپه ها که محل شهادت دوستان ماست اگر تابلو نصب می کردند آنگاه می دیدید که چه صحنه ای می شد . چه پدر و مادرهایی که فرزندان خود را فرستادند و حتی پیکر فرزندشان را هم ندیدند . جنگ بالا و پایین دارد . پیروزی و شکست دارد . البته برای ما شکست زمانی است که هوای نفس بر ما غلبه کند . ما نباید بگذاریم که دشمن بر ما مسلط شود . در آن صورت شاید انهاقانی پیش آید که حتی نتوانیم جبران کنیم . من نمی دانم فکر آن روز را کرده اید . روزی که ظالمان بر ما و بر نعوم ما مسلط شوند . و ما بر آنها التماس کنیم . آن روز به چه مصیبتی گرفتار شد . خواهیم البته خدا همیشه شاهد و ناظر است . و ما هر روز در حال آزمایش هستیم . خداوند فرموده : ما سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهیم تا بلکه خودشان اقدام کنند و حرکت کنند و خودشان را تغییر دهند . آنگاه از من بخواهند تا در کارها آنها را یاری کنم . امام حسین ﷺ در کربلا فرياد هل من ناصر را بلند کرد . دوستان عزیز مگر شما نمی گفتید ای کاش کربلا بودیم و … امروز راضی نشوید که امام ( و ولایت ) تنها بماند . نگذارید کربلا تکرار شود . پس باید خودسازی را شروع کنیم . در جهاد اکبر با تمام توان به پیش رویم خدایا اگر من لیاقت دارم ، مرک من را شهادت در راه خودت قرار ده و اگر زنده ماندن ما برای اسلام مفیدتر است ما را زنده نگه دار تا بتوانیم به اسلام بیشتر خدمت کنیم . ای بزرگ آفریننده ای که جهان محتاج تو و تو بی محتاجی . خدایا اگر هستم ای ستارالعیوب و ای کاشف الكروب و ای مقلب القلوب مرا گنه کار ببخش . به من ، رحم کن و ما را به راه راست هدایت فرما . ما را یک لحظه به خودمان و امگذار . و ای صدام کثیف ، بدان تا این فرزندان قرآن و اسلام زنده اند در این دنیا آسایش و روی خوشی را نخواهی دید . آری ، گویی نوید پیروزی می آید . امام فرمودند : چه بکشید و چه کشته شوید پیروزید . این سخن است که به ما قوت قلب می دهد و … خوشا آنان که با عشق خمینی شهادت را پذیرفتند و رفتند خوشا آنان که در هنگامه مرگ به جای گریه خندیدند و رفتند خوشا آنان که از پیمانه حق شراب عشق نوشیدند و رفتند خوشا آنان که با شوق فراوان حریم دوست بوسیدند و رفتند والسلام جلیل ملک پور ۶۲/۲/۱۲