eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
45هزار عکس
20هزار ویدیو
434 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
11.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهدا را با خواندن زیارتنامه شان زیارت کنید . 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ 🌷 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ 🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ 🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ 🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِسآءِ العالَمینَ 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ 🌷بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم 🌷وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا 🌷فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖇 معرفی‌هایش را دوست دارم. هرسال دست می‌گذارد روی شهدای بی‌نام و نشان و غریب و گمنام. همان‌هایی که می‌گویند همه‌ی حاجت‌هایی را که قرار است به چند نفر بدهند یک‌جا به یک نفر می‌دهند! هرکجای دنیا که باشد بالاخره خودش را می‌رساند تا در سفره‌ی سی روزه‌ی شهدا، چراغی روشن کرده باشد. «فیروزه نظری» عزیز، دوست نویسنده‌ام، معرف شهید امروز ماست. بقیه ماجرا را خودتان ببینید و بخوانید و بشنوید...
🦋🌸 نام و نام خانوادگی شهید: علی‌اکبر اسماعیلی تولد: ۱۳۴۱/۶/۱۹، شهریار. شهادت: ۱۳۶۲/۵/۳۱، دهلران. گلزار شهید: گلزار شهدای روستای قجرآباد، شهریار. 🕯 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
5.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋🌸 📚 سربلند آمده بود بند دلم را پاره کند و برگردد. پیشانی‌ام را بوسید و گفت: «مادر! دعا کن پسرت لایق شهادت بشه. وقتی شهید شدم با پس‌اندازم برام گوسفند قربونی کن. وصیت‌نامه‌ام رو هم لای قرآن توی اتاقم گذاشتم.» همه وجودم التماس شده بود. با اینکه دلم می‌خواست برای همیشه کنارم بماند اما امانتی بود که باید به خدا برمی‌گرداندم. گفتم: «دور سرت بگردم پسرم! ان‌شاءالله برگشتی وقت دامادیت، گوسفند قربونی می‌کنیم.» انگار که حرف‌هایم برایش بی‌معنا باشد، گفت: «آدم موجی همون جبهه باشه بهتره. باید برم. حلالم کن مادر.» بغلش کردم و گفتم: «مادر برو؛ فقط اسیر نشو؛ دلم طاقت غصه اسیریت رو نداره.» گونه‌هایش گل انداخته بود. عمق نگاهش بوی خداحافظی می‌داد. پیشانیش را بوسیدم و به علی‌اکبر حضرت ارباب سپردمش. دلم گواهی می‌داد می‌خواهد مرا سربلند کند. ✍🏻 فیروزه نظری ۱۴۰۲/۱۰/۲ 👩🏻‍💻طراح: زینب دباغ 🎙با صدای: الهام گرجی 🎞تدوین: زهرا فرح‌پور 🕯 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
🦋🌸 علی‌اکبر اسماعیلی ۱۹ شهریور سال ۱۳۴۱ بود که به دنیا آمد. در خانه به نام «رضا» صدایش می‌کردند. پسری مظلوم، مهربان، بااخلاق، آرام و متین و البته مکانیکی قهار بود. در ۱۸ سالگی به خدمت سربازی رفت. دوره آموزشی را در کرمانشاه گذراند و اواسط جنگ عازم جبهه شد. پدرش توصیه می‌کرد که در زمینه مکانیکی و برای تعمیرات خودروها، پشت خط خدمت کند؛ ولی او عاشق حضور در خط‌مقدم جبهه بود. بعد از مدتی، مجروح و دچار موج‌گرفتی شد و به خانه برگشت. حال پریشان او اوضاع خانه را به هم ریخت؛ اما با همان وضع، دوباره عازم جبهه شد. مخالفت‌های پدر و مادرش هم کارساز نشد؛ تا اینکه بالاخره در مردادماه ۱۳۶۲، در ۱۸ سالگی، در منطقه دهلران، بر اثر اصابت گلوله به سرش، به شهادت رسید. او را در روستای زادگاهش قجرآباد شهریار به خاک سپردند. بعد از او تنها آرزوی مادرش این است که پس از فوتش او را کنار فرزند شهیدش خاکسپاری کنند. 🕯 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid