eitaa logo
اشعار مریم محبی نژاد
222 دنبال‌کننده
21 عکس
2 ویدیو
0 فایل
💌 شما به دعوت #مادر_سادات اینجایید 💌 نذر شادی دل حضرت زهرا(س)👇 🍃 سلامتی و فرج حضرت حجة بن الحسن (ارواحنا فداه) صلوات ╭═━⊰┅─═ঊঈ🍃🌺🍃ঊঈ═─┅⊱━═╮ https://eitaa.com/maryammohebi14 ╰═━⊰┅─═ঊঈ🍃🌺🍃 ঊঈ═─┅⊱━═╯
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🍃سکوت تلخ نخلستان🍃 🏴   سکوت تلخ نخلستان، حکایت از چه دارد هان؟ مبادا کرده‌ای ای چاه امشب ماه را پنهان؟ نیفتاده چرا عکسِ گلِ مهتاب در قلبت؟ چه کردی با دلِ تنگ و غریبی‌های بی‌پایان؟ چه آسان می‌دهی از دست، ای دنیا بهارت را! عجب داغ  است بازارِ فروشِ یوسف کنعان! ندانستند قدرِ چشم‌های آشنایت را نمی‌گنجد بزرگی تو در فهم غریبستان چراغان می‌کند امشب خدا باغ بهشتش را گمانم می‌رسد امشب برای فاطمه مهمان https://eitaa.com/maryammohebi14
در حسرت آن غنچه ی لبخند بمیرم از داغ تو ای کودک دلبند بمیرم خون است که می جوشد از این ریشه دمادم در سایه ات ای نخل تنومند بمیرم امشب گره از بغض من و پنجره بُگشا تا این که رها از غُل و هر بند بمیرم در لُجّه ی خون می تپد این قلب دمادم غم نیست، در اندیشه ی پیوند بمیرم ای قدس تمام سر و جانم به فدایت با نقش تو بر سینه و سربند بمیرم پیچیده در اقصای زمانه ضربانت از شوق نفس های تو سوگند بمیرم از پا ننشینم وطن سبز و صبورم در راه رهایی تو هر چند بمیرم.. https://eitaa.com/maryammohebi14
🍃🌺در بزرگداشت روز جهانی قدس🌺🍃 ای به ساحل نشسته ها فریاد غرقِ در خونِ خود فلسطین است حالِ دریا دلان چه طوفانی است موجِ خونابه ها چه سنگین است غنچه را فرصت شکفتن نیست لاله لاله جوانه می گِریَد ای نگاهت طلیعه ی باران خون جگر آیه های (والتّین) است جان من کودک کفن پوشم این اذان، مژده ی تولد نیست نورسیده، عزیزم، آرامم وقتِ گلواژه های تلقین است آه از مرزهای سرد رفح حد و مرزی ندارد این بیداد دست و پا می زند همین نزدیک سینه_ سرخی که روی پرچین است ای به ساحل نشسته ها فریاد وقت، وقتِ جهاد تبیین است ای جهان عرب به پا خیزید راه و رسم برادری این است؟ حرف دل ناتمام مانده ببین روضه ها نگفتنی شده است چنگ می زند به آسمان غزّه این سکوت جهان چه ننگین است جانمان به لب رسیده بیا ای نگاهت فراتر از خورشید از میان ابرهای تیره بتاب ای که مهرت محبت_ آئین است دل قوی دار قبله گاهِ نخست طی شود بی گمان شب تارت اندکی صبر ای سحر خیزان لحظه های ظفر گُل آذین است سیل می برَد دوباره فرعون را می نشاند به خاک صهیون را مرگ بر این رژیم کودک کُش حقشان تا همیشه نفرین است https://eitaa.com/maryammohebi14 ٢۵رمضان ١۴۴۵ ه. ق
🌹شهادت🌹 شهادت می خرامد پیش چشمانی که از دریاست گرفتی با نگاه نافذت صیدی که بی همتاست چه سرّی دارد آن نامِ بلند آوازه ات صیّاد که از شیراز ِ چشمانت گرفته تا خدا غوغاست ببر تا مرزِ صبحِ روشنت، دنیای تارم را که هر جا یک قرارِ عاشقی باشد دلم آن جاست گوارایت، زلال ِ شبنم آن صبح بارانی که نوشانوشِ هر پیمانه اش سر تا سرِ صحراست گوارایت نگاهی که نهفته در فرات عشق همان ته جرعه یِ نوری که بی اندازه جان افزاست ببر از عمق جان ما سلامی محضر جانان نگهدار مرامت تا همیشه یوسف زهرا ست https://eitaa.com/maryammohebi14
🍁‌🍃🏴در عزای هشتم شوال و تخریب قبور مطهر بقیع🏴🍃🍁 دوباره، هشتمِ شوّال و داغِ صحنِ رضوانَت نمک، بر زخم هایِ سینه ی یکدانه ریحانَت دوباره، موجی از خونِ جگر در خاطرِ زینب هجومِ زخمِ تازه از غروبِ تیر بارانت دوباره کاروانی از پرِ پرواز زائر ها به دنبال نشانی از سرِ زلف ِ پریشانَت ببار ای آسمانِ بی قرارِ شهرِ پیغمبر چه شد؟ آن مرقدِ پرنورِ جنّت آفرینانَت بخوان با ذکر زین العابدین همواره مادر را نشان از صبح صادق داری ای جانم به قربانت درونِ سینه داری چشمه ی عرفانِ باقر را زلال آسمان ها می شود روزیِ مهمانت کنارِ تربتِ ام البنین سر می زند هر دم هزاران لاله ی عباسی از بغض دوچندانَت چراغی را که ایزد برفروزد شعله وَر باشد جهانی می شود روشن شبی از چلچراغانت نمایان کن به دست سبز خود باغِ بهارت را بپیچد در بقیع عطرِ گل یاس از گلستانت https://eitaa.com/maryammohebi14
🌸جایتان خالی حرم🌸 با نفس های بهاری پا به صحرا می گذاشت پرتوش آئینه را محو تماشا می گذاشت تا قدم هایش به گوش جویباران می رسید در دل هر قطره شوقی تا به دریا می گذاشت بال در بالِ کبوترهایِ عاشق می رسید یک مدینه مهربانی، پا به دنیا می گذاشت تار و پود سرزمینِ عاشقم با اشتیاق فصل هایِ بی کسی را پشتِ سر جا مي گذاشت روبرویش آهوان دشت، زانو می زدند باورش صیّاد را غرقِ تمنا می گذاشت یک جهان، مانند سایه پا به پایِ آفتاب سر به خاکِ آستانش، طاقِ مینا می‌گذاشت سینه ام از آسمانش ماه و اختر می گرفت گنجی از دلدادگی، روز مبادا می گذاشت مصحفی آکنده از عطر هزاران خاطره روی طاقِ باورم با خط خوانا می گذاشت هر کجا از غربتِ دنیا رهایی خواستند آبیِ هفت آسمان را تا خدا وا می گذاشت می رساندم تا به لب تصنیفِ سقاخانه اش در کویرِ سینه ام شور و نوا پا می گذاشت جایتان خالی، حرم، وقت اذان، با مادرم روی دستانم برات کربلا را می گذاشت https://eitaa.com/maryammohebi14
🌸آیه های مهر🌸 سرشار از یاد قدیم باز بارانم پاییز بود و اولین روز دبستانم راهی شدم با آیه های مهر از خانه گلبوسه های مادر و لبهای خندانم من بودم و نسرین با ریحانه و مریم بود آن کلاس درس آری باغ رضوانم مانند چشمه از دل یک کوه در جریان عطری خوش از گلپونه های رود در جانم یک آسمان پروانه در باغی به صف می شد با حسّی از سرزندگی هر بامدادانم کبری ترین تصمیم در ذهنم ورق می خورد وقتی که گل می کرد با تو درس ایمانم با حنجر سبز تغزّل شعر می خواند یم آزاد باش ایران من آباد ایرانم یادش بخیر آن روز های تا ابد روشن دستی که داد از کودکی پیوسته سامانم در آبی چشم تو می شد دل به دریا زد ورنه من آن آرامش ما قبل توفانم آموختم هر آنچه بر قلبم نوشتی را پیدا شد از تو نیمه ی دنیا ی پنهانم گفتی که هر لحظه بهاران را تداعی کن با تو همیشه بر سر آن عهد می مانم https://eitaa.com/maryammohebi14
بگو بمان که بمانم همیشه و هر دم کنار صبح نگاهت سُلاله‌ی شبنم کبوترانه ز صحنت ترانه برچینم به رسم آیه‌ی «اِقرَأ وَ رَبُّکَ اَلاکرَم» دل-آشنای غریبم تفضّلی آقا میان این همه ناآشنا تویی محرم شکوه آمدنت را زمانه یادش هست تمام دشت و دمن شد بنفشه و مریم غزال سُرمه کشید و غزل شکوفا شد نشست با نم باران کجاوه‌ای نم‌نم لبی به خنده گشودی بهار پیدا شد هزارچشمه‌ی نور از زلال یک زمزم میان هلهله گل کرد شاخه‌ی تهلیل کرانه تابه کران رقص ریسه و پرچم حدیث سلسله‌ی بی‌نهایت عشقی حکایت همه‌ی عاشقانه‌ها باهم درون حصن حصینت خوشا بیارامم مدام بوسه زنم بر نگین آن خاتم به شرط مهر تو دارم امان و می‌دانم که شام اول تنهایی‌ام تویی همدم https://eitaa.com/maryammohebi14
برسانید به آغوشِ حرم، بال و پرم را با نسیم سحری، مژده ی صبح ظفرم را بنوازید به نوری که از آن پنجره پیداست شبِ میلادِ معینَ الضُّعَفا، برگ و برَم را بسپارید به خاکِ قدمِ يوسُفِ زهرا وقت دیدار، صمیمانه، دلِ نغمه گرم را بگذارید که جاری شوم از ابر خراسان بگشایید سحر، عقده ی چشمان ترم را برسانید نشانی، که از این عشق به جا ماند عرضه دارید به سلطان، غزلِ شعله ورم را می کشم پَر به هوای تو در این روضه ی رضوان می سپارم به خدا لاله ی خونین جگرم را https://eitaa.com/maryammohebi14
🍃🏴تقدیم به روح بلند امام شهیدان، حضرت امام خمینی (ره)🏴 🍃 باورت از نیمه ی خرداد بال و پر گرفت ساغرِ نور از حضور ساقی کوثر گرفت جان به جانان می رسید و آن دو دستِ عاشقت یک به یک آلاله های سرخ را در بر گرفت ای پدر، ای پیر، ای آئینه ی بیداری ام هر شب مهتابی از چشم شمااختر گرفت ساحلِ جان از نگاهِ بیکرانت پر گهر موج ها در هم شکست و انقلابت سر گرفت کشتی مهرت به آن جایی که می باید رسید جانمان در پای عزم راسخت لنگر گرفت ای دلِ آرام، قلبِ مطمئنّت می تپد خاک گلگون از گل روی شما باور گرفت تا شود آزادگی سرلوحه ی آزادی ام عشق از پیراهنت صد لاله ی پر پر گرفت من به خال آن لب شیرین گرفتارم هنوز مقصدم از نقطه ی نورانی ات معبر گرفت.. https://eitaa.com/maryammohebi14
جلسه شعر خوانی انجمن دل عالم همراه با رونمایی از کتاب(چلچراغ یاد) نوشته ی خانم مریم محبی نژاد با حضور شاعران مطرح استان کرمان و شهرستان نرماشیر زمان:٢٩ خرداد ماه ١۴٠٣ ساعت:۵ عصر مکان:کرمان، خیابان رجایی، کتابخانه ملی، سالن باستانی پاریزی
🍃🌸🍃بیعت گل🍃🌸🍃 ماه در هاله ای از نور شناور شده بود جبرئیل از ته دل زمزمه پرور شده بود دست‌ها بود که در بیعت گل، گل می‌کرد دشت، تا دامنه‌ای دور معطر شده بود قافله در پیِ صد قافله آرام نشست آسمان هم‌نفس بال کبوتر شده بود عشق در جان و تنِ تذکره­ ها ریشه دواند ماه، با حضرت خورشید برابر شده بود صد غدیر از نفس عشق به جوشش افتاد جلوه‌ی نور خدا آینه گستر شده بود قلم از جوهره ی سبز زمان وام گرفت از کران تابه کران یکسره دفتر شده بود آسمان نم‌نمی از ابر بهاران آورد حنجر بادیه از ساغر گل تر شده بود بر لب آینه‌ها عقد اخوّت بستند جام‌ها در قدح ساقی کوثر شده بود " ها علیٌّ بَشَرٌ کَیْفَ بَشَر" ای مردم وقت بالندگی لفظ برادر شده بود گرچه پیمانه شکستند پس از آن پیمان گرچه هر قافله‌ای دست به خنجر شده بود   گرچه خود را به فراموشی خورشید زدند گرچه بر نیزه سر سرو و صنوبر شده بود ( ولی آن نور که خاموش نشد نور خداست) از ازل سلسله‌ی یار مقدّر شده بود   https://eitaa.com/maryammohebi14