eitaa logo
اشعار مرضیه عاطفی
455 دنبال‌کننده
253 عکس
22 ویدیو
0 فایل
💌 شما به دعوت #مادر_سادات اینجایید 💌 نذر شادی دل حضرت زهرا(س)👇 ⚘️ سلامتی و فرج امام زمان(عج)،سلامتی رهبرعزیزمان صلوات ⚘️ لینک کانال تلگرام: @marziyehatefi لینک صفحه اینستاگرام: @marziyeh.atefi.313 لینک ویراستی: https://virasty.com/MarziyehAtefi
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🍃 نذر 🏴🍃 جهان را غیر عشقت یک سرِ سوزن نمی خواهم دو دنیا را نه با تردید؛ که قطعا نمی خواهم بدونِ تو همان بهتر که ظلمت باشد و وحشت که بی تو قبرِ خود را لحظه ای روشن نمی خواهم نگاهت مُهر تأیید است و از این رو، از این و آن- به قدر ذره ای تعریف و حُسن ظن نمی خواهم میان روضه تا اشکم سرازیر است و می بینی برای بردنِ دل از تو فوت و فن نمی خواهم بهشتِ بی تو را شاید که بعضی ها بخواهند و... گوارایِ وجودشان! ولیکن من؛ نمی خواهم! به جز شش گوشه و کنج حرم هر جای عالم را نه که سهوی! که مادرزادی و عمداً نمی خواهم اگر یک ذره در جاماندنم از کربلا خیر است من این گنج بدونِ رنج را اصلا نمی خواهم! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🏴🍃 به عشق اربعین و زیارت کربلا 🏴🍃 حاجت آورده و در پایِ علَم ریخته ام باز هم بغض ِ گلو را به قلم ریخته ام قدرنشناسم و عمریست که در هر پابوس عرقِ شرم در ایوانِ حرم ریخته ام وسطِ روضۂ مکشوف تو یاثارالله(ع) اشک، از چشم ِ گنهکار چه کم ریخته ام با غم ِ خاطره تنها بگذارید مرا باز جامانده ام و طرحِ قسم ریخته ام بِعَلیٍ(ع) بِعَلیٍ(ع) بِعَلیٍ(ع) بطلب معصیت کرده! چه خاکی به سرم ریخته ام در دلم تا به ستونِ صد و هجده برسم... چند موکب زده ام! چاییِ غم ریخته ام عکسهای منِ ناقابل و بابُ القبله حسرتِ هر شبه را دور و برم ریخته ام کربلا بسته شد و نوکرِ آواره شدم اربعین را چه کنم؟! سخت به هم ریخته ام! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
هدایت شده از اشعار مرضیه عاطفی
🏴🍃 به عشق اربعین و زیارت کربلا 🏴🍃 حاجت آورده و در پایِ علَم ریخته ام باز هم بغض ِ گلو را به قلم ریخته ام قدرنشناسم و عمریست که در هر پابوس عرقِ شرم در ایوانِ حرم ریخته ام وسطِ روضۂ مکشوف تو یاثارالله(ع) اشک، از چشم ِ گنهکار چه کم ریخته ام با غم ِ خاطره تنها بگذارید مرا باز جامانده ام و طرحِ قسم ریخته ام بِعَلیٍ(ع) بِعَلیٍ(ع) بِعَلیٍ(ع) بطلب معصیت کرده! چه خاکی به سرم ریخته ام در دلم تا به ستونِ صد و هجده برسم... چند موکب زده ام! چاییِ غم ریخته ام عکسهای منِ ناقابل و بابُ القبله حسرتِ هر شبه را دور و برم ریخته ام کربلا بسته شد و نوکرِ آواره شدم اربعین را چه کنم؟! سخت به هم ریخته ام! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
تقدیر، مرا به غربت و غم خوانده حالا که شدم در به در و درمانده یاحضرت صاحب الزمان(عج) چند قدم- بردار به نیّت منِ جامانده! @marziyehatefi
🍃🏴 شرح حال دلِ جامانده از کربلا 🍃🏴 اومدم تا که تو آرومم کنی خیلی بیقرارم و دلم پُره نگرانم! میگم این نوکرِ بد نکنه به درد تو نمیخوره میدونم که روسیاه و عاصی ام ولی میخوامت و می میرم برات اسم تو مُهر قبولِ توبه و... حرَمت عرشۂ کشتی نجات راهم از تو دوره آقا چه کنم؟! داره آتیش میزنه من و فراق تلخِ تلخِ تلخِ لحظه های من مثل جرعه جرعه قهوۂ عراق یادِ عاشقیِ توو جاده بخیر یکی با عطش میداد نذریِ آب یکی با گریه توو هر قدم میگفت: امون از تشنگیِ طفلِ رباب(س) خیره میشدم به شوقِ موکبا میشدم توو حالِ زوّارِ تو گم مونده توو گوشم و یادم نمیره لحن نابِ نوحۂ هلابیکُم متوسّل میشدم به زینب(س) و یادمه گریه امونم نمیداد روضۂ پای عمودِ شصت و نه به پاهام یه جونِ تازه تر میداد میگرفتم عکس یادگاری و... میدونم مادرت و رنجوندم با فرستادنِ این عکسا چقدر- دلِ جامونده ها رو سوزوندم از سرم راضی شو و مثل قدیم پیش ِ این گدای درمونده بشین اشکام و ببین و لااقل بگو... چه کنم با خاطرات اربعین؟! زل زدم به عکس بین الحرمین به سرم زده هوایِ عتبات بذار امسالم بیام و آقاجون خط بزن سیئات و با حَسنات دیگه ناامیدم از برگ برات تازه فهمیدم که سقّا چی کشید مشکِ پاره تا که خالی شد از آب شد شبیه من امیدش ناامید! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 عاشقانه ای به شوق کربلا 🍃🏴 از شبِ دلتنگی و اشک سحرگاهی بپرس خسته ام! حال مرا از هر که میخواهی بپرس دوستت دارم! سراغم را بگیر از مادرت حالِ آشوب مرا از شعلۂ آهی بپرس کربلا دریایِ غفران است و دورافتاده ام روزگارم را فقط از تُنگ و از ماهی بپرس حالِ یک جامانده را جامانده میفهمد فقط خواستی این را اگر از یارِ دلخواهی بپرس زائرِ هر ساله ات امسال حبس ِ خانگی ست لااقل ای کوهِ رحمت؛ حالی از کاهی بپرس لطف کن از بینِ بدها رد شدی احوالی از- این گدایِ بی سر و پایِ سرِ راهی بپرس سخت تنبیهم کن و اصلاً از اینکه سال ها کرده ام در حقّ تو بسیار کوتاهی بپرس هر چه از تو میرسد عشق است قطعاً یاحسین(ع) از فراقِ کربلا امّا هر از گاهی بپرس! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
ماجرای سیب و گندم باز هم تکرار شد چندمین بار است ما را رانده عصیان از بهشت! @marziyehatefi
🍃🏴 نذر نایب الزیارۂ کربلایمان در اربعین 🏴🍃 بر پای خسته میدهد تاب و توان تا کربلا موکب به موکب میرود با زائران تا کربلا با گریه حسرت میخورم بر آنکه هر سال اربعین شد همقدم با حضرتِ صاحب-زمان(عج) تا کربلا بر پرچم سبزش نوشته یا لَثارات الحُسین(ع) چون از عمو عباس ِ(ع) خود دارد نشان تا کربلا یاد علی اکبر(ع) می افتد تا که می بیند جوان بیتاب؛ گریه میکند با هر اذان تا کربلا تا بر گلوی طفل شش ماهه می افتد چشم او با اشک؛ خیره میشود بر آسمان تا کربلا یادِ رقیه(س)، یادِ آن دردانۂ بی آب و نان بر دست های کودکان داده ست نان تا کربلا هر لحظه یادِ شام حالش میشود آشوب تر از داغ عمّه زینبش(س) شد روضه خوان تا کربلا از داغ تلّ و مقتل و گودال دارد میرود- غرق عطش با هروله بر سر زنان تا کربلا بر خاک می نشیند و می خوانَد از خدّالتریب با هر فرازِ «ناحیه» داده ست جان تا کربلا! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 زبانحالِ چهل روز پریشانی 🏴🍃 -لطفا حق روضه ادا شود- تو ماندی و صحرا، چهل روزِ پیش غریبانه! تنها...چهل روزِ پیش تو را با تنی خفته در خاک و خون سپردم به صحرا، چهل روزِ پیش زمین بر سر و سینه زد! گریه کرد برای تو دریا، چهل روزِ پیش نبودی و بستند دست مرا به زنجیرِ غم ها، چهل روزِ پیش ببین که شکسته مرا داغ تو جوان بودم امّا چهل روزِ پیش زمین خوردی و بود دور و برت چه جنجال و دعوا، چهل روزِ پیش رقم خورد با کینۂ حرمله(لع) تمام بلایا، چهل روزِ پیش به تو نیزه زد شمر(لع) و بعدش گذاشت به روی تنت پا...چهل روزِ پیش خودم دیدم آبت نداد و برید سرت را همین جا، چهل روزِ پیش سرت را که نه! بلکه بر نیزه زد دلِ زینبت(س) را، چهل روزِ پیش! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
ببینم آیه هایِ متقنت را درون سینه داغِ روشنت را الهی باشم و روزی ببینم کنار کعبه روضه خواندنت را! @marziyehatefi
یاامام رضا(ع)؛ از سوریه جوْن و وهبت آمده است لبخند رضایت به لبت آمده است در خون خودش غسل زیارت کرده با دعوت عمه زینبت(س) آمده است! @marziyehatefi
پس از من روز خوش، دیگر ندارد به جز تو سایه ای بر سر ندارد حواست بیشتر باشد به زهرا(س) علی(ع)جان؛ فاطمه(س) مادر ندارد! @marziyehatefi
🍃🏴 نذر شهادت سراسر غربتِ 🏴🍃 از انحرافِ صاحبانِ سیم و زر خون شد دلش از بت پرستان، مشرکانِ دور و بر خون شد دلش بتخانه را ترجیح میدادند بر بیت الحرام حق داشت بین آن همه کافر اگر خون شد دلش فتنه پس از فتنه فقط شبهه به بار آورده بود بسکه رسید از بولهب ها دردسر خون شد دلش بعد از غدیرخم بساطِ کینه ها رونق گرفت تا دید زهرا(س) دارد آهِ شعله ور خون شد دلش بدعت گذارانِ منافق! خائنانِ بی خرد از جهلِ یک عده صحابه بیشتر خون شد دلش با خشم، از آوردن کاغذ-قلم کرد امتناع از آن کسی که کرد توهین مستمر خون شد دلش میخواست بنویسد که بعد از من خلافت با علیست(ع) آن ساعتی که بود حتی محتضر خون شد دلش جاری شد اشک از چشم های نیمه بازش باز هم از کوچه و از آتش و از میخِ در خون شد دلش! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 نذر شهادت مظلوم ِ مدینه 🏴🍃 باز هم دل آمده تا سائلش باشد روسیاه است و الهی قابلش باشد از ازل شد خانۂ قلبم حسن(ع)آباد تا که این ویرانه جا و منزلش باشد از سیاهی میرود رو به سفیدی مو بالأخص که داغِ مادر عاملش باشد بارها دار و ندارش را به سائل داد تا که خیر هر دو دنیا شاملش باشد وای از اینکه فاتح جنگ جمل یک عمر دردِ بی یاری تمام ِ مشکلش باشد قسمتش این بوده که هر لحظه با غربت بغض ِ چندین ساله در کنج دلش باشد مونس و غمخوارِ هر مردی زنِ خانه ست فکر کن که همسرش هم قاتلش باشد! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🏴🍃 زبانحال، نذر شهادت ولی نعمت مان 🏴🍃 -لطفا حق روضه ادا شود- خیلی دلم گرفته از این غربتِ زمان انگار بغض کرده و تب دارد آسمان گفتم برایت از غم ِ «إن کنتَ باکیا...» وقتش رسید و شعله گرفته ست استخوان یابن الشّبیب داغِ دلم تازه شد بیا... نوحوا علی الحسین(ع) بگو! روضه ای بخوان از آن وداعِ سخت بگو! از رقیه(س) که- با گریه گفت یکسره بابا، نرو! بمان رفت و زدند سنگ به پیشانی اش چرا؟! میرفت پشتِ هم چقدَر تیر در کمان لعنت بر آن سه شعبه که در دست حرمله(لع) فوراً گرفت سینۂ جدّ مرا نشان گریه کن و بگو که زمین خورد بیهوا پیش ِ فرات؛ خسته و لب تشنه جدّمان از آن تنی که مقصدِ سرنیزه شد بگو از آن عقیقِ خونیِ در دستِ ساربان لعنت بر آن که با طرَب و هلهله دوید تا که سرِ به نیزه به زینب(س) دهد نشان والله عمّه جانِ مرا پیر کرده بود زخم زبان و طعنۂ یک عدّه بد دهان یابن الشبیب از سرِ بازارِ شام نه! چیزی نگو که قاتل من میشود، بدان! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
عشق نبی(ص) و یارِ زبردست؛ علی(ع) امن است و امان یکسره! تا هست علی(ع) شد حافظِ جان حضرت پیغمبر(ص) فرماندۂ لیلة المبیت است علی(ع)! @marziyehatefi
هدایت شده از اشعار مرضیه عاطفی
عشق نبی(ص) و یارِ زبردست؛ علی(ع) امن است و امان یکسره! تا هست علی(ع) شد حافظِ جان حضرت پیغمبر(ص) فرماندۂ لیلة المبیت است علی(ع)! @marziyehatefi
پریشان خاطر و قامت کمان بود برای داغِ بابا روضه خوان بود بمیرم! قاتل جانِ سکینه(س) صدایِ ضربه های خیزران بود! @marziyehatefi
🍃🌺 به امید آمرزش و شهادت و شفاعت 🌺🍃 شب های جمعه بیقرارم! روضه میخوانم با چشم های اشکبارم روضه میخوانم گاهی برای این دلِ عاصیِ هرجایی گاهی برای روزگارم روضه میخوانم طعنه زدند و بغض کردم! آمدم هیئت... با هیچکس کاری ندارم! روضه میخوانم من جز درِ این خانه جایی رو نخواهم زد وقتی گره خورده ست کارم روضه میخوانم از داغ های کربلا آشوبم و بیتاب دل را به پرچم می سپارم، روضه میخوانم یکروز می میرم از این بغض ِ بلاتکلیف بالا سرِ سنگِ مزارم روضه میخوانم حتی در آن بهبوهۂ تاریکیِ قبرم آنجا که خیلی در فشارم روضه میخوانم ¤ جانم فدای آن امامی که نگاهش گفت: جان داده بین شعله یارم! روضه میخوانم... میگفت زهرا(س)جان! پس از تو گوشۂ خانه زل میزنم بر ذوالفقارم روضه میخوانم! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
خودش تنها خبر از داغ های بیکرانش داشت که مانند علی(ع) داغی در عمقِ استخوانش داشت امان از کینهٔ دیرینه! میدانم که پیش از زهر چه بغضی خفته در هر لقمه هایِ خشکِ نانش داشت به خود از درد می پیچید و لبها به کبودی رفت به جای آب؛ زخم ِ زهر وقتی در نهانش داشت دلِ سرداب شد آشوب؛ موج ِ گریه راه انداخت سحر شد... آرزویِ لحن زیبایِ اذانش داشت عرق می ریخت و از حال رفت و سخت می لرزید جگر می سوخت از زهری که کامل قصدِ جانش داشت اگر چه عسکری؛ اما حسن(ع) بود و دم ِ آخر گمانم ذکر «لا یومَ کَیومکْ» بر زبانش داشت به یاد ظهر عاشورا، به یاد جدّ مظلومش دم آخر چه حالِ روضه در اشک روانش داشت پدر پیش پسر در سامرا...در کربلا امّا؛ پسر پیش ِ پدر جان داد! سر بر زانوانش داشت! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
🍃🏴 نذر شهادت مظلومانۂ حضرت 🏴🍃 از جهان، خورشید عالمتاب رفت رفت و عالم در دلِ گرداب رفت گریه کن! که از رکاب سامرا آن یگانه گوهرِ نایاب رفت دست هایش سرد شد از زورِ زهر سوخت در تب! غرقِ آهی ناب رفت از نفس افتاد و رنگش زرد شد حالِ خوش از پیکرِ سرداب رفت پلک های خیس را بر هم گذاشت تا ابد از چشم عالم؛ خواب رفت تشنه بود و تشنه بود و تشنه بود مثل جدّش با دلی بیتاب رفت مهدی(عج) آمد در کنارِ پیکرش ماه آمد! حضرتِ مهتاب رفت تا که قامت بست فوراً بر نماز آبروی جعفر کذّاب رفت! ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🏴ঊঈ═─┅
دلم یارِ تو میشد بی حد ایکاش برای دیدنت پر میزد ایکاش پدر؛ جان داد و آقاجان غم تو فقط درد یتیمی باشد ایکاش! @marziyehatefi
🍃🌺 نذر آغاز امامت و ولایت،ظهور منجیانۂ 🌺🍃 ای آخرین دردانۂ زهرا(س) بنفسي أنت یابن الحسن یابن الحسن آقا بنفسي أنت می آیی و با شوق می آیم به استقبال فریاد خواهد زد همه دنیا: بنفسي أنت در جمکرانت صبح جمعه تا که خواندم عهد پرچم تکانی خورد گفتم تا: بنفسي أنت با «لیتَ شعري» میشوم دلتنگ و بیتابت میگیرد آرامش وجودم با «بنفسي أنت» بر کاغذ آوردم تمام آرزویم را تنها ظهورت را بزن امضا...بنفسي أنت هر روز دارم دست بیعت میدهم با تو ذکر لبم هر لحظه و هر جا بنفسي أنت برگرد و مانند علی(ع) در صحنۂ صفین قدری بچرخان ذوالفقارت را بنفسي أنت گردن بزن این فتنه ها و این بلایا را تا حق شود با دست تو برپا بنفسي أنت عصیانِ من سدّ ظهورت شد، حلالم کن برگرد جان مادرت زهرا(س)؛ بنفسي أنت! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
ابلیس ِ مجسّم است و فوقِ موذی کارش شده دشمنی و کینه توزی هر کس که به پیغمبرِ(ص) ما توهین کرد بر خاکِ سیاه می نشیند روزی! @marziyehatefi
سرمنشأ خیر و برکت است و رحمت در هر دو جهان مقدّس این ساحت تا دشمن پیغمبرمان(ص) لال شود ذکر صلوات میفرستیم فقط! @marziyehatefi
به او دل داده و آورده ایمان چه بی منّت گذشت از مال و از جان پیمبر(ص) تا قیامت جز خدیجه(س) ندارد هیچ همکفوی به قران! @marziyehatefi
با حسرت و غم میگذرد هر روزم دلتنگم و چشم بر حرم میدوزم هر هفته شب جمعه شبیه آتش از داغ فراقِ کربلا میسوزم! @marziyehatefi
🍃🌺 نذر میلاد خاتم الأنبیا، أباالکوثر 🌺🍃 ای حُسن بی پایان و ممتد یامحمد(ص) در بندگی هستی سرآمد یامحمد(ص) از برکت لبخند تو جریان گرفته مِهر و محبت هایِ بی حد یامحمد(ص) دیوانۂ عطر خوش پیراهنت شد تا یوسف از پیش ِ تو شد رد، یامحمد(ص) کوهِ اُحُد زانو زد و هر روز حک کرد بر سنگ یاقوت و زبرجد؛ «یامحمد(ص)» آیات قران شوق دیدار تو را داشت شد قلب تو مقصود و مقصد یامحمد(ص) قطعاً خدا میخواست عشقش؛ کوثرش را بر دست های تو سپارد یامحمد(ص) تکیه کلامت «بِضعةٌ مني» شد و هست- عشق تو بر زهرا(س) زبانزد یامحمد(ص) تنها وصیّ تو علی(ع) بود و همه عمر سنگ تو را بر سینه اش زد یامحمد(ص) حیدر به هر نامی صدایت زد دلت ریخت یامصطفی، محمود، أحمد، یامحمد(ص) ختم الرُسُل، شمسُ الضحی، یا نورُ عیني صَلّوا علیکَ یامحمد(ص) یامحمد(ص)! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
🍃🌺 نذز میلاد سراسر نورِ 🌺🍃 عمری شدم خاکِ درِ تو صادقانه زانو زدم در محضرِ تو صادقانه عاشق شدم مثل هشام و تا قیامت هستم فقط دور و برِ تو صادقانه قسمت شود ایکاش! چون در حقّ من هست تنها دعای مادرِ تو صادقانه هستی رئیس مذهبم! الحمدلله هستم همیشه یاورِ تو صادقانه هر روز میگردد به وقتِ صبح صادق خورشید هم دور سرِ تو صادقانه جاریست امواج احادیثِ زلالَت از سطرسطرِ دفترِ تو صادقانه شد حضرتِ علامه هر کس که نشسته بر پای درس منبرِ تو صادقانه! ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅ @marziyehatefi ┅─═ঊঈ🌺ঊঈ═─┅
غیرت به تکان آمده و طوفان شد تسخیر شدند و پایشان لرزان شد دیدیم که در سیزده آبان ماه آن هیبت پوشالیِ شان ویران شد! @marziyehatefi