🔴 جــواب آتش فقط آتش است!
هارون بن سعيد گويد: من از امير المؤمنين عليه السلام شنيدم كه به دشمنش مىفرمود:
گويا مىبينم كه شما با بدنهايى تر و تازه، از گور بيرون كش يده و مصلوب مىشويد؛ و اين(تازگى بدن)وسيلۀ فتنۀ دوستانتان مىگردد؛ سپس آتشى را كه براى ابراهيم و يحيى و جرجيس و دانيال (ع) و هر پيامبر و صدّيق و مؤمنى، افروخته گشت، مىآورند پس از آن آتشى را كه بر در خانۀ من افروختيد، تا من و فاطمه و حسن و حسين و زينب و ام كلثوم علیهمالسلام را بسوزانيد، مىآورند تا با آنها سوزانده شويد؛ و بادى سخت و كشنده مىوزد و پسماندۀ شمشيرها بدنتان را نابود و تباه مىسازد و به دوزخ برده مىشويد؛ آنگاه به صحرايى كه جاى نابودى شما بود، برده مىشويد؛ آن مرد گريه كرد و گفت: از گفتۀ شما به خدا پناه مىبرم و آيا نشانهاى دارد؟
حضرت فرمودند: آرى كشتار و مرگى عمومى و طاعونى شنيع كه از مردم يك سوم باقى مىماند و منادى از آسمان، نام يكى از فرزندان مرا مىخواند، و كسى كه نزد خدا عملى درست دارد نجات مىيابد.
📗إرشاد القلوب، ج ۲، ص ۲۸۵
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 ماجرای کامل مباهله که بین پیامبر ص و مسیحیان صورت گرفت
هیئت نمایندگی «نجران» در مدینه
بخش با صفای «نجران»، با هفتاد دهکده تابع خود، در نقطه مرزی حجاز و یمن قرار گرفته است. در آغاز طلوع اسلام، این نقطه تنها منطقه مسیحی نشین حجاز بود که به عللی از بت پرستی دست کشیده، و به آیین مسیحیت گرویده بودند.[۱]
پیامبر اسلام به موازات مکاتبه با سران دول و مراکز مذهبی جهان، نامه ای به اسقف نجران،[۲] «ابوحارثه» نوشت و طیّ آن نامه، ساکنان نجران را به آیین اسلام دعوت نمود. اینک مضمون نامه آن حضرت:
«به نام خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب. (این نامه ای است) از محمّد پیامبر خدا به اسقف نجران: خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب را حمد و ستایش می کنم، و شماها را از پرستش «بندگان» به پرستش «خدا» دعوت می کنم.
شما را دعوت می کنم که از ولایت بندگان خدا خارج شوید و در ولایت خداوند وارد آیید، و اگر دعوت مرا نپذیرفتید (لااقل) باید به حکومت اسلامی مالیات (جزیه) بپردازید (که در برابر این مبلغ جزیی از جان و مال شما دفاع می کند) و در غیر این صورت به شما اعلام خطر می شود.[۳]
و برخی از مصادر تاریخی شیعه اضافه می کند که آن حضرت آیه مربوط[۴] به اهل کتاب را، که در آن همگی به پرستش خدای یگانه دعوت شده اند نیز نوشت.
نمایندگان پیامبر وارد نجران شده، نامه پیامبر را به اسقف نجران دادند. وی نامه را با دقت هر چه تمامتر خواند. و برای تصمیم، شورایی مرکب از شخصیت های بارز مذهبی و غیر مذهبی تشکیل داد....
❌ ادامه در پست های بعدی...
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
یکی از افراد طرف مشورت، «شرحبیل» بود که به عقل و درایت و کاردانی معروفیت کامل داشت. وی در پاسخ «اسقف»، چنین اظهار نمود:اطلاعات من در مسائل مذهبی بسیار ناچیز است.
بنابر این، من حق ابراز نظر ندارم، و اگر در غیر این موضوع با من وارد شور می شدید؛ می توانستم راه حلهایی در اختیار شما بگذارم.
اما ناچارم مطلبی را تذکر دهم و آن اینکه: ما مکرر، از پیشوایان مذهبی خود شنیده ایم: روزی منصب نبوت از نسل اسحاق به فرزندان «اسماعیل» انتقال خواهد یافت، و هیچ بعید نیست که محمد که از اولاد اسماعیل است، همان پیامبر موعود باشد!
شورا نظر داد که گروهی به عنوان «هیئت نمایندگی نجران» به مدینه بروند، تا از نزدیک با محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ تماس گرفته، دلائل نبوت او را مورد بررسی قرار دهند.
بدین ترتیب، شصت تن از ارزنده ترین و داناترین مردم «نجران» انتخاب گردیدند، که در رأس آنان سه تن پیشوای مذهبی قرار داشت:
۱ ـ «ابوحارثه بن علقمه»، اسقف اعظم نجران که نماینده رسمی کلیساهای روم در حجاز بود.
۲ ـ «عبدالمسیح»، رئیس هیئت نمایندگی که به عقل و تدبیر و کاردانی معروفیت داشت.
۳ ـ «اَیهَم» که فردی کهنسال و یکی از شخصیت های محترم ملت نجران به شمار می رفت.[۵]
❌ ادامه در پست های بعدی...
🎙کانال جامع سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇
https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf
📌 #نشر_مطالب_صدقه_جاریه_است
🔴نظر شیطان راجع به انسانها!
از وهب نقل شده که روزی شیطان برای حضرت یحیی(علیه السلام)آشکار شد و گفت: میخواهم تو را نصیحت کنم.
یحیی علیه السلام گفت: من به نصیحت تو تمایل ندارم ، ولی از وضع و طبقات مردم مرا اطلاعی بده.
شیطان گفت بنی آدم از نظر ما به سه دسته تقسیم میشوند :
عده ای مانند شما معصومند ، چون از آنها مایوسیم از دستشان راحتیم میدانیم نیرنگ و حیله های ما در آنها تاثیر نمی کند.
دسته ای هم برعکس، در پیش ما شبیه توپی هستند که دردست بچه های شما است، به هر طرف بخواهیم آنها را می بریم و کاملا در اختیار ما هستند.
اما!
طایفه سوم رنج و ناراحتی برای ما از هر دو دسته قبل بیشتر دارند.
یکی از ایشان را در نظر می گیریم تلاش زیادی می کنیم تا او را فریب دهیم ، همین که فریب خورد و قدمی به میل ما برداشت یک مرتبه متذکر میشود و از کرده خود پشیمان میگردد.
روی به توبه و استغفار می آوردو هرچه رنج برای او کشیده ایم از بین می برد!
باز برای مرتبه دوم در صدد اغواء و گمراهیش بر میآییم این بار نیز پس از موفقیت که به گناه او را میکشیم فورا متوجه شده توبه میکند!!
نه از او مایوسیم و نه می توانیم مراد خود را از چنین شخصی بگیریم و پیوسته برای این دسته در رنجیم.
📚خزائن نراقی صفحه ۳۶۸ ، پند تاریخ جلد ۴ صفحه ۲۳۰
🎙کانال جامع سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇
https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf
📌 #نشر_مطالب_صدقه_جاریه_است
🔴 زن بدکاره و عنایت رسول خدا صلی الله علیه و آله
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
مولای من ! چگونه در آتش آرام گیرم در حالی که همه امید من عفو و گذشت توست ، عفو و گذشتی که به طور مکرّر در قرآن مجید به گناهکاران پشیمان وعده داده ای ؟
پروردگارا ! چه بسیار تهی دستان و بیچارگانی که به مردمان دل بستند و به عطا و عفو و گذشت آنان امیدوار شدند و دست خالی و محروم نماندند ، چه رسد به کسی که دل به تو بندد و به گذشت و عفو و عطای تو امیدوار شود .
عطار در کتاب « الهی نامه » روایت می کند : زنی آوازه خوان و اهل فسق و فجور در مکه اقامت داشت که در مجالس لهو و لعب شرکت می کرد و با آواز و رقص و پایکوبی مجالس لهو و لعب را گرم نگاه می داشت .
پس از سالیانی از هجرت پیامبر ، بازارش به خاطر این که از جمال افتاده بود و از آوازه خوانی و مطربی وامانده بود کساد شد و به فقر و فاقه و تهی دستی افتاد ، از شدت پریشانی و اضطرار به مدینه آمد و به محضر پیامبر رحمت مشرف شد .
حضرت فرمود : برای چه هدفی به مدینه آمده ای ، به هدف تجارت آخرتی یا تجارت دنیایی ؟ عرضه داشت : نه برای آن آمده ام نه برای این ، بلکه چون وصف جود و سخاوت و عطا و کرمت را شنیده بودم با امید به تو به این شهر آمدم ؟ پیامبر از بیان او شاد شد و ردای مبارکش را به او بخشید و به اصحاب فرمود :
هر یک به اندازه تمکن و توانایی چیزی به او ببخشند .
آری ، زنی بدکار به امید عطا و کرم و جود بنده ات پیامبر ، که مظهری از مظاهر کرم بی پایان توست ، به مدینه می آید و با عطایی سرشار و فراوان برمی گردد ، مگر ممکن است من امید به عفو و گذشت و لطف و احسان تو داشته باشم و از درگاهت مأیوس و دست خالی برگردم ؟!
منبع: کتاب عبرت آموز: مجموعه ای از نکته ها و داستان های کتب استاد حسین انصاریان
🎙کانال جامع سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇
https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf
📌 #نشر_مطالب_صدقه_جاریه_است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ارزش کار خیر بدست انسان در زمان حیات
سخنران شهید کافی
🎙کانال جامع سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇
https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf
📌 #نشر_مطالب_صدقه_جاریه_است
🔴 مهدویتدرقرآن
آیهای از سوره حدید
📖«أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لا یَکُونُوا کَالَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ کَثیرٌ مِنْهُمْ فاسِقُون. اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُون»*۱
امام صادق علیه السلام در مورد این آیه فرمودند:
«آیهی «ألَمْ یَأْنِ...» درباره مردم زمان غیبت نازل شده است و مراد از «امد» زمان غیبت است.
سپس فرمود:
آیا نشنیده ای قول خداوند را که میفرماید: «اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ...» یعنی حضرت قائم با عدالت آن را زنده میکند، بعد مردنش به وسیله ظلم و ستم پیشوایان گمراه.»*۲
پیام آیه شریفه این است که ای «منتظرانِ خاتم الاوصیاء» شما مانند «منتظران خاتم الانبیاء» نباشید! «هنگامی که این کتاب و پیامبری را که از پیش شناخته بودند نزد آن ها آمد، به او کافر شدند.»*۳
دلیل این کفر و سرپیچی را میتوان:
حسادت، دلبستگی و حرص شدید نسبت به دنیا، برخورد ابزاری با دین، خود برتر بینی و روحیه استکباری و ...دانست.
حالا که میدانیم حسادت و دنیا طلبی و جهل تاریخ مصرف ندارد، و ممکن است ما هم به آن مبتلا شویم، پس باید از آن پیشگیری کنیم، چون گاهی برای درمان دیر میشود.
📚 ۱. سوره حدید، آیه ۱۶و۱۷
۲. الغیبه، ص ۲۴ و ۲۵
۳. سوره بقره، آیه ۸۹
🎙کانال جامع سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇
https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf
📌 #نشر_مطالب_صدقه_جاریه_است
🔴 داستان دفاع از حریم تشیع
مرحوم سید شرفالدین از علمای بزرگ شیعه، هنگامیکه در زمان عبدالعزیز آل سعود به زیارت خانهی خدا مشرف شد، از جمله علمایی بود که به کاخ پادشاه دعوت شده بود که طبق معمول در عید قربان به او تبریک بگویند.
زمانیکه نوبت به وی رسید و دست شاه را گرفت، هدیهای به او داد که هدیهاش عبارت بود از یک قرآن که در جلدی پوستین نگه داشته شده بود.
ملک، هدیه را گرفت و بوسید و به عنوان احترام و تعظیم، بر پیشانی خود گذاشت.
سید شرفالدین ناگهان گفت: ای پادشاه! چگونه این جلد را میبوسی و تعظیم میکنی، در حالیکه چیزی جز پوست یک بز نیست!؟
ملک گفت: غرض من قرآنی است که در داخل این جلد قرار دارد، نه خود جلد!
آقای شرفالدین فوراً گفت: احسنت، ای پادشاه! ما هم وقتی پنجره یا درب اتاق پیامبر -صلیالله علیه و آله-را میبوسیم، میدانیم که آهن هیچ کاری نمیتواند بکند؛ ولی غرض ما آن کسی است که ماورای این آهنها و چوبها قرار دارد.
ما میخواهیم رسول الله -صلیالله علیه و آله- را تعظیم و احترام کنیم، همانگونه که شما با بوسه زدن بر پوست بز، میخواستی قرآنی را تعظیم نمایی که در جوف آن پوست قرار دارد.
حاضران تکبیر گفتند و او را تصدیق نمودند. آنجا بود که ملک ناچار شد اجازه دهد حجّاج با آثار رسول خدا -صلیالله علیه و آله- تبرّک جویند، ولی آنکه پس از او آمد، به قانون گذشتهیشان بازگشت
#عید_قربان
🎙کانال جامع سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇
https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf
📌 #نشر_مطالب_صدقه_جاریه_است
🔴 حسرت مجلس ترحیم را به دلمان گذاشتند..
«شیخ احمد وصیت کردهبود: "اگر وسط هفته از دنیا رفتم، برای تدفینم تا روز جمعه صبر کنید تا مردم در مهدیه کنار پیکرم دعای ندبه بخوانند.
بعد، در همان مهدیه دفنم کنید." این موضوع را به ماموران امنیتی رژیم گفتیم. قبول کردند پیکر شیخ احمد را به تهران بفرستند.
دو برادرم و همسرم هم همراه پیکر به تهران آمدند. این اتفاق ۳ بار تکرار شد اما آخرش هم اجازه ندادند پیکر را به مهدیه ببرند.
میترسیدند مردم تجمع کنند و علیه حکومت تظاهرات شود. پیکر را به مشهد برگرداندند. در صحن حرم امام رضا (ع) اجازه دفن ندادند. میخواستند پیکر را با خودشان ببرند اما با التماسهای خانواده، منصرف شدند. خواجه ربیع را هم خودشان پیشنهاد کردند.
از همان فرودگاه ساعت ۳ نیمهشب پیکر را به خواجه ربیع بردند و درحالیکه فقط به پدر و مادرم و حاج عمویم اجازه حضور دادند، پیکر را دفن کردند. درِ مقبره را هم قفل کردند و کلیدش را با خودشان بردند!
حتی چند مأمور دائماً دم در خانهمان بودند و اجازه نمیدادند صدایمان دربیاید. اجازه برگزاری مراسم سوم و هفتم هم به ما داده نشد. مقبره شیخ احمد تا ۷ ماه بعد یعنی تا پیروزی انقلاب در تصرف ماموران رژیم پهلوی بود و بعد از آن بود که توانستیم سر مزار برادرم برویم.»
❌ به نقل از خواهر شهید
🎙کانال جامع سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇
https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf
📌 #نشر_مطالب_صدقه_جاریه_است
🔺داستانهایبحارالانوار
گزارش کارهای شیعیان به امامان
موسی بن یسار میگوید: من در خدمت امام رضا علیه السلام بودم؛ وارد کوچههای شهر طوس شدیم (شهر مشهد امروز) سر و صدایی شنیدم به طرف آن صدا رفته دیدم جنازه ای است میبرند ناگاه امام علیه السلام از مرکب پیاده شدند و تابوت را گرفتند و از پی آن به راه افتادند.
آنگاه فرمودند:
«ای موسی بن یسار! هر کس جنازه یکی از دوستان ما را تشییع نماید چنان گناهانش میریزد گویا اینکه تازه از مادر به دنیا آمده است و آثار گناه در پرونده او نمی ماند.»
امام همچنان از پی جنازه رفتند تا اینکه او را در کنار قبر گذاشتند.
حضرت جلو رفتند و مردم را از جنازه کنار زدند، تا میت را مشاهده کردند سپس دستشان را روی سینه میت گذاشتند و فرمودند:
«فلانی پسر فلان! تو را به بهشت بشارت میدهم؛ دیگر از این ساعت، ترسی نخواهی داشت.»
عرض کردم: فدایت شوم این مرد را میشناسید؟! شما که تا کنون به این منطقه قدم نگذاشته اید!
حضرت فرمودند: «مگر نمی دانی "تعرض علینا اعمال شیعتنا صباحا و مساء"؛ اعمال شیعیان هر صبح و شام بر ما پیشوایان عرضه میشود هرگاه کوتاهی داشته باشند، از پروردگار تقاضا میکنیم از آن چشم پوشی نماید، و هر کار خیری را انجام داده باشند، از خداوند درخواست میکنیم اجر آنها را بدهد.»
📚 بحار،ج ۴۹، ص ۹۸
🎙کانال جامع سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇
https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf
📌 #نشر_مطالب_صدقه_جاریه_است
🔴 خصوصیات ظاهری «شعیب بن صالح»...
إن على مقدمة جیش المهدی رجلاً من تمیم ضعیف اللحیة یقال له شعیب بن صالح «فرماندة لشکریان پیشرو حضرت مهدی علیهالسلام مردی از قبیلة بنی تمیم است که محاسن کمی دارد و او را شعیب بن صالح می نامند»
... رجل ربعة أسمر، مولى لبني تميم، كوسج يقال له شعيب بن صالح
مردی گندمگون ، متوسط القامه ، کم ریش و کوسه به نام شعیب بن صالح...
📗الملاحم و الفتن،ص۴۲
غلام حدث السن ، اسمراصفر، خفیف الحیه کوسج ...
جوانی نورس ، زرد و گندمگون ، محاسن کم پشت (خفیف اللحیه) و کوسه...
📗المهدی ص۱۹۰
الملاحم و الفتن ص ۴۳ ،۵۷ ،۶۸
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
نکته: رنگ چهرهای گندمگون و قهوهای دارد(قابل توجه که گندمگون با سبزه متفاوت است و بین زرد و سفید و سبزه میباشد و مایل به زرد و سفید)
محاسن کم پشتی دارد(کوسج ذکر شده در روایات به معنای بدون ریش ، ریش ها بیشتر زیر چانه ، ریش ها فقط زیر چانه است)
ضعیف الجثه و لاغر است(ضعیف الجثه و لاغر به معنای لاغر بسیار نمیباشد در اصل به معنای کسی با استخوان بندی ریز و قد کوتاه یا متوسط میباشد)
صاحب ارده ای بسیار قوی و خلل ناپذیر است.
🎙کانال جامع سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇
https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf
📌 #نشر_مطالب_صدقه_جاریه_است
❤️ حاج قاسم عزیز خار چشم دشمنان بود نه موی دماغ آمریکا...
👊لعنت خدا بر سازشکاران
🎙کانال جامع سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇
https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf
📌 #نشر_مطالب_صدقه_جاریه_است