eitaa logo
کانال جامع سخنرانی اساتید انقلابی
14هزار دنبال‌کننده
24.7هزار عکس
34.9هزار ویدیو
313 فایل
eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf نشر ازاد 📛اخبارداغ‌محرمانه‌سیاسی‌ما‌اینجاست!👇👇👇 @Masafe_akhar تبلیغات↙️ @masaf_tabligh ☘مطالب زیبا و انسان ساز عرفا☘
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥فضیلت خواندن زیارت عاشورا 💥خوشا بحال کسانی که هر روز این زیارت را می خوانند 🎤 الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج ـ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌ما فَرَج نمی‌خواهیم! 🌱 فرج یعنی رهایی 🔻حالا چه عجله‌ایه یابن الحسن! 🔻خدا کسانی که رهاییِ کامل نمی‌خوان، اینقدر... 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
🌹حرمت و ارزش چادر 🔺یکی از پرستاران دوران دفاع مقدس به نام سرکارخانم موسوی تعریف می‌کردند که : یک روز که در بیمارستان بودیم حمله شدیدی صورت گرفته بود... مجروحین زیادی را به بیمارستان ما منتقل می کردند.اوضاع مجروحین به شدت وخیم بود. در بین همه آنها وضع یکی از آنها خیلی بدتر از بقیه بود. رگ‌هایش پاره پاره شده بود... وقتی جراح این مجروح را دید به من گفت که ببرمش داخل اتاق عمل و برای جراحی آماده اش کنم. من آن زمان چادر به سر داشتم. 🔻دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تا راحت‌تر بتوانم مجروح را جا به جا کنم. همان موقع که داشتم از کنار مجروح رد می شدم تا بروم توی اتاق چادرم را در بیاورم، مجروح که چند دقیقه ای بود به هوش آمده بود به سختی گوشه چادرم را گرفت و بریده بریده و سخت گفت : 🌹"من دارم می روم که تو چادرت را در نیاوری! ما برای این چادر داریم می‌رویم!" 🌹چادرم در مشتش بود که شهید شد. 👈 از آن به بعد در بدترین و سخت ترین شرایط هم چادرم را کنار نگذاشتم. 📗کتاب کلید اسرار _ ص ۳۷۶🌿 به یاد این شهید و همه شهداء صلوات 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
﷽ 💢آیت الله بهجت (ره) : 🔸اولین مرحله ی سیر و سلوک این است که حلال خدا را و حرام خدا را بدانیم . 📚دین ما ، علمای ما ، ص ص۹۴ 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 🔸باید بدانیم [که] مطلب فقط یکی است، آن چیست؟ بندگی خدا. 🔹بندگی خدا، در طاعتِ خداست؛ 🔸[و] طاعت خدا در [گرو] ترک معصیتِ خدا است؛ هم در اعتقاد و هم در عمل. 🔹[به‌طوریکه] غیر از طاعت خدا یا چیزی که مولّد طاعت خدا [است] نداشته باشیم؛ [که عبارت است] از معارف و تفکرات. یا چیزی که طاعت خدا، مولّد آنهاست [که عبارت است] از مرضیات خدا؛ ✨معلوم است که طاعت، جز طاعت [به ارمغان] نمی‌آورد و طاعت هم جز از طاعت نمی‌آید. 📚 کتاب حضرت حجت(عج)، ص١٨٠ مجموعه بیانات آیت‌الله بهجت(ق) پیرامون حضرت ولی عصر(عج) 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
💢💢یه کم طولانیه،اگه زحمتی نیست بخون😊 دو تا دوست سر یک ساعت مشخصی با هم قرار دارن دوست اول به مهربونی وخوش قولی معروفه،میرسه،وبه دوست دوم زنگ میزنه.دوست دوم انقدر مشغوله،با گوشی با تلویزیون با همه چی؛همش یادش میفته که من قرار دارما ولی همش میگه بزار این کارو انجام بدم الان اماده میشم،ولی اون لحظه به تلفن محل نمیزاره،چند دقیقه پشت سر هم زنگ میزنه،ولی بازم محل نمیزاره دوست اول سر قرار صبر میکنه،صبر میکنه صبر میکنه،میبینه نخیر، خبری نیست کم کم از محل قرار فاصله میگیره،هی دور میشه ودور میشه دوست دوم بعد چند ساعت،یادش میفته عه،من با دوستم قرار داشتم بلند میشه وآماده میشه ومیره سر قرار ولی چه فایده؟!دوستی اونجا هست؟؟ پیش خودشم خوشحاله که من اومدم سر قرار 💢میخوام شما قضاوت کنید؛ _به نظرتون دوست اول با این دوستش چه رفتاری کنه؟ _آیا دوست دوم میتونه ادعا کنه منم تو رو دوست دارم،من اومدم سر قرار؟؟ _دوست دوم،نباید خودشو ثابت کنه؟؟ _اصلا اگه ما جای دوست اول بودیم،دوستمون رو میبخشیدیم؟؟ _به نظرتون چند نفرمون از این مدل بدقولی ها کردیم؟؟ _چند بار دوستمون رو اینجور معطل کردیم؟؟ 💢میدونم که خیلیاتون با قاطعیت میگید نه؛من هیچ وقت دوستم رو سر قرار معطل نمیکنم. ولی..‌.‌‌ اگه بهت بگم دوست اول بود اون تلفنی که گفتم بود بازم میگی من همیشه سر ساعت میرم سر قرار؟؟؟ 💢رفیق وقتی نماز با تاخیر میخونیم فقط خودمون رو به محل قرار رسوندیم ولی دوستی نیستش که ما رو تحویل بگیره. اگه قبل ساعت اذان اماده سر قرار باشیم،به خدا جون میگیم ما خییییلی دوست داریم ما مشتاق دیدارتیم.صدای زنگ خدا که اومد سریع جواب بدیم. دوست اول خییییلی مهربونه ها،با وجود بدقولی که از ما سراغ داره روزی چند بار میاد سر قرار معطلش نکنیم😊 التماس دعا 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺️ 💠 داستان جالب و زیبای شخصی که بر اثر بیماری در حال احتضار بود ولی لحظات آخر امام حسین علیه السلام به دیدار او آمد... 💯حتما ببینید بسیار زیبا •┈┈••••✾•🦋•✾•••┈┈• ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌@Roye_mahe_khoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی یک سلطنت طلب شلنگ رو میگیره روی چاهزاده : ایمان پهلوی دیروز با یه آمریکایی نامزد کرده ظاهرا جوانان ایرانی فقط به درد شورش و جلو گلوله رفتن میخورن ، این خانواده حتی جوون ایرانی رو لایق وصلت نمیدونن 🇮🇷 اینجاست 🏴👇 http://eitaa.com/joinchat/2273312768C3a2be2e04f
اعتراف فایزر: به کارمندان خود واکسن متفاوتی نسبت به مردم عادی زدیم. یکی از سخنگویان فایزر اذعان کرد که به کارمندان شرکت یک مجموعه ویژه از واکسن کووید-19 زده شده است که از نظر ماده درون آن متفاوت با واکسنی است که بین بقیه مردم توزیع شده است. این افشاگری تکان دهنده در جریان جلسه استماع سنا در استرالیا رخ داد، زمانی که سخنگوی فایزر فاش کرد که این شرکت بزرگ داروسازی یک دسته ویژه از واکسن‌های کووید-19 را صرفاً برای برنامه واکسیناسیون کارکنان خود استفاده کرده است. 🇮🇷 اینجاست 🏴👇 http://eitaa.com/joinchat/2273312768C3a2be2e04f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تنها شاهد زنده قتل عام ۱۷۵ شهید غواص:‌ "عمق فاجعه زنده به گور کردن بچه‌ها، خیلی فجیع تر از چیزیه که شنیدیم،من دهنم بسته‌س" 🇮🇷 اینجاست 🏴👇 http://eitaa.com/joinchat/2273312768C3a2be2e04f
🕌 بر دور تا دور گنبد امام‌رضا ( ع) چه نوشته است ؟ پس از اينكه در سال ٩٩٧ه.ق عبدالمومن‌خان ازبک اقدام به غارت اموال آستان و طلاهای گنبد کرد ، شاه عباس اول در سفری که از اصفهان با پای پیاده به مشهد داشت ، مجددا گنبد را طلاکاری نمود و به خط ثلث و با خطاطی علیرضا عباسی با قلم طلایی بر زمینه فیروزه ای در کتیبه کمربندی گنبد نوشت : بسم الله الرحمن الرحیم من عظائم توفیقات الله سبحانه ان وفق السلطان الاعظم مولى ملوک العرب و العجم صاحب النسب الطاهر النبوی و الحسب الباهر العلوی تراب اقدام خدام هذه الروضة المنورة الملاکوتیة مروّج آثار اجداده المعصومین السلطان ابن السلطان ابوالمظفر شاه عباس الموسوی الصفوی بهادرخان. فاستسعد بالمجیء ماشیاّ على قدمیه من دارالسلطنة اصفهان الى زیارة هذا الحرم الاشرف و قد تشرّف بزینة هذه القبة من خلّص ماله فی سنة الف و عشر و تمّ فی سنة الف و ستةعشر. ترجمه : به نام خداوند بخشنده مهربان. از بزرگترین توفیقات خداوند این بود که سلطان اعظم و مولایِ پادشاهان عرب و عجم و دارنده نسب پاک نبوی و افتخار درخشان علوی ، خاک پای خادمان این روضه نورانی ملکوتی و رواج دهنده آثار پدران معصومش ، سلطان فرزند سلطان شاه عباس موسوی صفوی بهادرخان افتخار یافت که با پای پیاده از پایتخت اصفهان به زیارت این حرم شریف بیاید و از خالص‌ترین اموالش این گنبد را به طلا اذین کند که در سال ۱۰۱۰ هجری قمری اغاز شد و در ۱۰۱۶ به پایان رسید . در سال ۱۰۸۴ هجری قمری و در زمان شاه سلیمان صفوی ، به دنبال وقوع زمین لرزه، گنبد حرم امام‌رضا(ع) هم آسیب دید و شماری از خشت‌های طلایی آن از جا کنده شد . وی دستور داد تا گنبد بازسازی شود و کتیبه‌ای بر آن افزوده گردد که این رخداد را حکایت نماید . این کتیبه اکنون به صورت چهار ترنج در اطراف گنبد دیده می‌شود 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
علت های نمازهای روزانه از زبان پیامبر رحمت صلوات الله علیه +کوتاه و خواندنی🍃👌 نماز اول وقت را به نیت ظهورمیخوانیم 🤲 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ویدیویی از کعبه بـه مـرور زمـان ⇦ از سـال ۱۹۱۰ تـــــا ۲۰۱۶ ✔تصـاویـرے بسیـار زیبـا ╔✯══๑ღ💠ღ๑══✭╗ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
گوینددر همدان، کسى مى‌خواست زیرزمین خانه‌اش را تعمیر کند. در حین تعمیر، به لانه مارى برخورد که چند بچه مار در آن بود. آنها را برداشت و در کیسه‌اى ریخت و در بیابان انداخت. وقتى مادر مارها به لانه برگشت و بچه‌هایش را ندید، فهمید که صاحبخانه بلایى سر آنها آورده است؛ به همین دلیل کینه او را برداشت. مار براى انتقام، تمام زهر خود را در کوزه ماستى که در زیرزمین بود، ریخت. از آن طرف، مرد، از کار خود پشیمان شد و همان روز مارها را به لانه‌شان بازگرداند. وقتى مار مادر، بچه‌هاى خود را صحیح و سالم دید، به دور کوزه ماست پیچید و آن قدر آن را فشار داد که کوزه شکست و ماست‌ها بر زمین ریخت. شدت زهر چنان بود که فرش کف خانه را سوراخ کرد. این کینه مار است، امّا همین مار، وقتى محبّت دید، کار بد خود را جبران کرد، امّا بعضى انسان‌ها آن قدر کینه دارند که هر چه محبّت ببینند، ذرّه‌اى از کینه‌شان کم نمی شود اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴 شیشه و آیینه جوان ثروتمندی نزد عارفی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست. عارف او را به کنار پنجره برد و پرسید: چه می‌بینی؟ گفت: آدم‌هایی که می‌آیند و می‌روند و گدای کوری که در خیابان صدقه می‌گیرد. بعد آینه بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: در آینه نگاه کن و بعد بگو چه می‌بینی؟ گفت: خودم را می‌بینم. عارف گفت: دیگر دیگران را نمی‌بینی، در حالی که آینه و پنجره هر دو از یک ماده اولیه ساخته شده‌اند. اما در آینه لایه نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمی‌بینی. این دو شیئ شیشه‌ای را با هم مقایسه کن؛ وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را می‌بیند و به آنها احساس محبت می‌کند. اما وقتی از جیوه (یعنی ثروت، کبر، غرور، پلیدی و…) پوشیده می‌شود، تنها خودش را می‌بیند. تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش جیوه‌ای را از جلو چشم‌هایت برداری تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوستشان بداری. اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
عارفی ۴۰ شبانه روز چله گرفته بود تا خدا را زیارت کند، تمام روزها روزه بود، در حال اعتکاف، از خلق الله بریده بود، صبح به صیام و شب به قیام، زاری و تضرع به درگاه او ... شب ۳۶ ام ندایی در خود شنید که می گفت: ساعت ۶ بعد از ظهر، بازار مسگران، دکان فلان مسگر برو خدا را زیارت خواهی کرد ... عارف از ساعت ۵ در بازار مسگران حاضر شد و در کوچه های بازار از پی دکان می گشت ... می‌گوید: پیرزنی را دیدم دیگ مسی به دست داشت و به مسگران نشان می داد، قصد فروش آنرا داشت ... به هر مسگری نشان می داد، وزن می کرد و می گفت: ۴ ریال و ۲۰ شاهی پیرزن می گفت: نمیشه ۶ ریال بخرید؟ مسگران می گفتند: خیر مادر، برای ما بیش از این مبلغ نمی صرفد. پیرزن دیگ را روی سر نهاده و در بازار می چرخید و همه همین قیمت را می دادند. بالاخره به مسگری رسید که دکان مورد نظر من بود. مسگر به کار خود مشغول بود که پیرزن گفت: این دیگ را برای فروش آوردم به ۶ ریال می فروشم، خرید دارید؟ مسگر پرسید چرا به ۶ ریال؟؟؟ پیر زن سفره دل خود را باز کرد و گفت: پسری مریض دارم، دکتر نسخه ای برای او نوشته است که پول آن ۶ ریال می شود! مسگر دیگ را گرفت و گفت: این دیگ سالم و بسیار قیمتی است. حیف است بفروشی، امّا اگر مُصر هستی من آنرا به ۲۵ ریال می خرم!!! پیر زن گفت: مرا مسخره می کنی؟!!! مسگر گفت: ابدا" دیگ را گرفت و ۲۵ ریال در دست پیرزن گذاشت!!! پیرزن که شدیدا متعجب شده بود؛ دعا کنان دکان مسگر را ترک کرد و دوان دوان راهی خانه خود شد. من که ناظر ماجرا بودم و وقت ملاقات فراموشم شده بود، در دکان مسگر خزیدم و گفتم: عمو انگار تو کاسبی بلد نیستی؟!!! اکثر مسگران بازار این دیگ را وزن کردند و بیش از ۴ ریال و ۲۰ شاهی ندادند آنگاه تو به ۲۵ ریال می خری؟!!! مسگر پیر گفت: من دیگ نخریدم!!! من پول دادم نسخه فرزندش را بخرد، پول دادم یک هفته از فرزندش نگهداری کند، پول دادم بقیه وسایل خانه اش را نفروشد، من دیگ نخریدم ... از حرفی که زدم بسیار شرمسار شدم در فکر فرو رفته بودم که، ندایی با صدای بلند گفت: با چله گرفتن و عبادت کردن کسی به زیارت ما نخواهد آمد!!! دست افتاده ای را بگیر و بلند کن، ما خود به زیارت تو خواهیم آمد ... ╔✯══๑ღ💠ღ๑══✭╗ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi