eitaa logo
کانال جامع سخنرانی اساتید انقلابی
14هزار دنبال‌کننده
24.7هزار عکس
34.9هزار ویدیو
313 فایل
eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf نشر ازاد 📛اخبارداغ‌محرمانه‌سیاسی‌ما‌اینجاست!👇👇👇 @Masafe_akhar تبلیغات↙️ @masaf_tabligh ☘مطالب زیبا و انسان ساز عرفا☘
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 داستان چنگیزخان مغول سخنران شیخ احمد کافی 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
... به قدر آبِ خوردنی... مرحوم حاج محمد علی فشندی تهرانی (ره) می گوید که در مسجد جمکران سیدی نورانی را دیدم، با خود گفتم این سید در این هوای گرم تابستانی از راه رسیده و تشنه است ظرف آبی به دست او دادم تا بنوشد و گفتم: آقا! شما از خدا بخواهید تا فرج امام زمان (ع) نزدیک گردد. حضرت فرمودند: «شیعیان ما به اندازه آب خوردنی ما را نمی خواهند. اگر بخواهند و دعا کنند فرج ما می رسد.» 🌹أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌ 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
🔴 «اسیر اللّه» کیست؟ 🌕 پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله: آگاه باشید! که هرکس علی علیه السلام را دوست بِدارد، در آسمانها و زمين، به عنوان «اسیر الله» یعنی مطيع خداوند نامیده می‌شود؛ و خدای عزیز بر فرشتگانش و حاملين عرش به وی مباهات می‌کند. قَالَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَلاَ وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً سُمِّيَ فِي اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ أَسِيرَ اَللَّهِ وَ بَاهَى بِهِ مَلاَئِكَةَ اَلسَّمَاوَاتِ وَ حَمَلَةَ اَلْعَرْشِ. 📗تأويل الآيات، ج ۱، ص ۸۲۴ 📗بشارة المصطفی، ج ۱، ص ۳۶ 📗بحار الأنوار، ج ۲۷، ص ۱۱۴ 📗بحار الأنوار، ج ۶۵، ص ۱۲۴ 📗تفسیر کنز الدقائق، ج ۱۴،ص۵۱۹ 📗فضائل اميرالمومنين، ج۹،ص۳۳۲ 📗غاية المرام، ج ۱، ص ۳۹ 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
🔴 ذکر یا حفیظ یا علیم آیت اللَّه آقاى حاج شیخ محمد على اراکى قدس سره فرمودند: دخترم - که همسر حجت الاسلام آقاى حاج سید آقاى اراکى است - مى خواست به مکه مکرّمه مشرف شود و مى ترسید نتواند در اثر ازدحام حجّاج طوافش را کامل و راحت انجام دهد؛ من به او گفتم: اگر به ذکر «یا حَفیظُ یاعَلیمُ» مداومت کنى خدا به تو کمک خواهد کرد. او مشرّف به مکه شد و برگشت. در مراجعت یک روز براى من تعریف مى کرد که من به آن ذکر مداومت مى کردم و به بحمداللَّه اعمالم را راحت انجام مى دادم تا آن که یک روز در موقع طواف جمعى از سودانى ها و ازدحام عجیبى را در مطاف مشاهده کردم. قبل از طواف با خود فکر مى کردم که من امروز چگونه در میان این همه جمعیت طواف مى کنم، حیف که من در این جا محرمى ندارم تا مواظب من باشد و مردها به من تنه نزنند. ناگهان صدایى شنیدم که به من مى گوید: متوسّل به امام زمان علیه السلام شو تا بتوانى راحت طواف کنى. گفتم: امام زمان کجاست؟ گفت: همین آقاست که جلوتر مى روند. نگاه کردم دیدم آقاى بزرگوارى پیش روى من راه مى رود و اطراف او به قدر یک متر خالى است وکسى در آن حریم وارد نمى شود. همان صدا به من گفت: وارد این حریم بشو و پشت سر آقا طواف کن. من فوراً پا در حریم گذاشتم و پشت سر حضرت ولى عصر علیه السلام مى رفتم و به قدرى نزدیک بودم که دستم به پشت آقا مى رسید. آهسته دست به پشت عباى آن حضرت گذاشتم و به صورتم مالیدم و مى گفتم: آقا قربانت بروم! اى امام زمان فدایت بشوم! و به قدرى مسرور بودم که فراموش کردم به آقا سلام کنم. خلاصه همین طور هفت شوط طواف را بدون آن که بدنى به بدنم بخورد و آن جمعیت انبوه براى من مزاحمتى داشته باشد انجام دادم. و تعجب مى کردم که چگونه از این جمعیت انبوه کسى وارد این حریم نمی شود. آقاى اراکى رحمه الله مى گوید: چون او تنها خواسته اش همین بود سؤال و حاجت دیگرى از آن حضرت نداشته است.[1] پی نوشت: [1] ملاقات با امام زمان، ج 1، ص 103 و 104. 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
شما سنت قد نمی‌دهد که آقای کافی را یادت باشد. خدابیامرز نفس‌گرمی داشت. همین ساواکی‌های از خدا به خبر سر‌به‌نیستش کردند. بعد هم به مردم گفتند که در تصادف کشته شده است. روز تشییع جنازه‌اش مشهد شلوغ شد. هم صحبت ما حسابی غرق صحبت‌های شیخ احمد‌کافی که هنوز دارد، پخش می‌شود شده است. می‌پرسم زمانی که کافی معروف شده بود، شما هم نوارهایش را گوش می‌کردید یا نه؟ تأیید نصفه‌ونیمه‌ای می‌کند. می‌گویم: مگر نوارهایش ممنوع نبود؟ که جواب می‌دهد: درست نمی‌دانم. من هم خیلی او را نمی‌شناختم. پسر بزرگم کله‌اش بوی قورمه‌سبزی می‌داد. مدام دنبال همین چیز‌ها بود. یک بار دیدم در حیاط باز شد و ضبط‌ صوت به‌دست وارد خانه شد. ما، چون مذهبی بودیم نه تلویزیون داشتیم نه ضبط. تا آمدم پرخاش کنم و بگویم که این چیست و چرا خریدی؟ گفت بابا یک آقایی پیدا شده است درباره امام زمان (عج) حرف می‌زند و حدیث و داستان‌هایی می‌گوید که با اوضاع امروز جامعه خیلی ربط دارد. از آن روز من شدم عاشق آقای کافی. حالا نمی‌دانم ممنوع بود یا نه. 🔴 به خاطر دو  نوار  پیگیری و اصرار من را که می‌بیند، تلفن پسرش را می‌گیرد و جریان را برایش تعریف می‌کند، او هم از خداخواسته و با اشتیاق تمام از ۲ هزار و‌اندی کیلومتر آن‌طرف‌تر داستان نوار‌های آقای کافی را که به خانه می‌آورده است  برایمان تعریف می‌کند و می‌گوید: «همین اول کار روشنتان کنم که اصلا نوار‌های آقای کافی ممنوع بود. ❌ ادامه در پست های بعدی 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
‌ 🔴 دلسوزی ملک الموت برای دو نفر روزی رسول خدا (ص) نشسته بود ، عزرائیل به زیارت آن حضرت آمد ، پیامبر (ص) از او پرسید: ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسان‏ها هستی ، آیا در هنگام جان کندن آن‏ها دلت برای کسی رحم آمد؟ عزرائیل گفت: در این مدت دلم برای دو نفر سوخت:اولی روزی دریا طوفانی شد و امواج سهمگین دریا یک کشتی را در هم شکست، همه سرنشینان کشتی غرق شدند، تنها یک زن حامله نجات یافت، او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره‏ ای افکند ، در این میان فرزند پسری از او متولد شد ، من مأمور شدم جان آن زن را قبض کنم ، دلم به حال آن پسر سوخت. دومی هنگامی که شداد بن عاد ، سالها به ساختن باغ بزرگ و بهشت بی نظیر خود پرداخت ، و همه توان و امکانات و ثروت خود را در ساختن آن صرف کرد، و خروارها طلا و گوهرهای دیگر برای ستون‏ها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل شد وقتی که خواست از آن دیدار کند، همین که خواست از اسب پیاده شود و پای راست از رکاب بر زمین نهاد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را قبض کنم آن تیره بخت از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد، دلم به حال او سوخت از این رو که او عمری را به امید دیدار بهشتی که ساخته بود به سر برد، سرانجام هنوز چشمش بر آن نیفتاده بود ، اسیر مرگ شد. در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسید و گفت: ای محمد! خدایت سلام می‏رساند و می‏فرماید: به عظمت و جلالم سوگند که آن کودک همان شداد بن عاد بود، او را از دریای بی کران به لطف خود گرفتیم ، بی مادر تربیت کردیم و به پادشاهی رساندیم ، در عین حال کفران نعمت کرد ، و خودبینی و تکبر نمود ، و پرچم مخالفت با ما برافراشت ، سرانجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت ، تا جهانیان بدانند که ما به کافران مهلت می‏دهیم ولی آن‏ها را رها نمی‏کنیم 📚جوامع الحکایات ، ترجمه محمد مهدی اشتهاردی،ص۳۳۰ 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
دراین مراسم عده‌ای ازمأمورین اطراف خواجه‌ربیع رامحاصره کرده بودند.به جزمأموران نظامی، خانواده کافی ویکی ازعلماهم حضورداشتند.یک درگیری لفظی بین برادرکافی و ولیان انجام شد.تصمیم گرفته شد برای دفن مکانی بکراختصاص داده شود.پس ازغسل ودفن درمحل، مراسم خاکسپاری انجام شد.دستوردادندنگذاریم مردم ازمحل دفن آگاه شوند.»      🔴 نوار‌های ممنوعه صدای سخنرانی مرحومکافی از بلندگو‌هابرای یک لحظه هم قطع نمی‌شود.همه آن‌هایی که مشتری ثابت خواجه‌ربیع هستندمی‌گویند ازموقعی که یادمان می‌آید،اینجا نوار‌های آقای کافی راپخش می‌کردندومی‌فروختند. چه زمانی که این غرفه قدیمی‌تر بودودر‌و‌دیوارش پرازعکس‌های مختلف آقای کافی.چه حالا که دستی به سر‌و‌رویش کشیده‌اند و نونوارشده است. اینکه چه کسی برای اولین‌باربه ذهنش رسیده که صوت سخنرانی‌هارادرباغ پخش کند، معلوم نیست. پرس‌و‌جو‌های ماهم خیلی نتیجه‌ای نداردوبه نقطه روشنی ختم نمی‌شود. فقط کسی که درغرفه نشسته به مامی‌گوید:این صوت را پخش می‌کنیم تاهم آن‌هایی که نمی‌دانندایشان اینجادفن است، شاخک‌هایشان تیزشودوهم اینکه اگردوست داشتندسی‌دی سخنرانی‌ها راازما بخرند. روی باغچه کنارغرفه محصولات فرهنگی می‌نشینم.مرحوم کافی دارد داستان تشرف علی‌بن‌مهزیاررا تعریف می‌کند. پیرمردی که همان نزدیکی‌هاکنار سنگ قبری نشسته،می‌آیدو کنارمان می‌نشیند.بعدازچند ثانیه‌ای سکوت می‌گوید: شما سنت قد نمی‌دهد که آقای کافی رایادت باشد. ❌ ادامه در پست های بعدی... 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
🔴 کاهلی در نماز     بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرحیم    ابوبصیر گفت: بعد از در گذشت حضرت صادق - علیه السّلام- پیش ام حمیده رفتم تا او را در این مصیبت تسلیت بگویم. تا چمشمش به من افتاد شروع به گریه كرد من نیز از حال او به گریه افتادم آنگاه گفت:ابا محمد، اگر حضرت صادق - علیه السّلام- را هنگام مرگ مشاهده می كردی چیز عجیبی می دیدی. در آن لحظات آخر چشم باز كرده فرمود: هر كس بین من و او خویشاوندی هست بگوئید بیاید همه را گرد من جمع كنید سفارشی دارم. ام حمیده گفت: تمام خویشاوندان آن جناب را جمع كردیم،در این موقع امام صادق - علیه السّلام- نگاهی به آنها نموده فرمود: ( ان شفاعتنا لاتنال مستخفاً بالصلوه) شفاعت ما خانواده به آن كسی كه نمازش را سبك شمارد نخواهد رسید. 📚 محاسن برقی، ج 1، ص 80   🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
در میدان فردوسی که آن زمان تقریبا آخر مشهد بود. صبح روزی که می‌خواستند جنازه را به حرم بیاورند و طواف بدهند، شهر شلوغ شد و مردم تظاهرات کردند. خوب یادم هست که در آن شلوغی یک باتوم هم قسمت من شد. خلاصه پیکر آقای کافی را ارتشی‌ها از دست مردم گرفتند و نگذاشتند به حرم برسد. تا اینجا را من خودم به چشم دیدم. اما یکی از همسایه‌هایمان، خدا رحمتش کند، تعریف می‌کرد که همان شب حدود ساعت یک‌و‌دو چند ماشین جلوی خواجه‌ربیع می‌ایستند و جنازه آقای کافی را بیرون می‌آورند و همان شب دفن می‌کنند که دیگر مردم شلوغ نکنند. حتی من شنیدم دهانه قبر را هم بتن ریختند که کسی فکر نبش‌قبر‌کردن هم نکند.» 🔴 به روایت مسئول وقت خواجه‌ربیع صحبت‌های حاج رسول درمورد دفن شبانه مرحوم کافی را اسناد به جامانده از ساواک و صحبت‌های کسانی که در آن روز حاضر بودند، تأیید می‌کند. مسئول وقت باغ خواجه‌ربیع در گفتگو با مرکز تاریخ‌شفاهی آستان قدس در‌این‌باره گفته است: «من توخونه مون خواب بودم، آن وقت سرپرست خواجه‌ربیع بودم. یک مرتبه تلفن زنگ زد پشت خط ولیان بود. گفت: چرا خوابیدی! بلند شو برو خواجه‌ربیع؟ از ساواک با ماشین آمدند دنبالم. 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌 ادامه در پست های بعدی....
🔴 دفن شبانه به همراه بتن از در باغ خواجه‌ربیع که وارد می‌شوید، درست سمت راست بقعه حجره‌مانند کوچکی است که مشخصه‌اش سه‌عدد قبر داخل آن است. قبر‌های چهار‌عضو خانواده کافی. پدر، مادر و محمد و احمد که پسر‌ها یکی تیرماه ۱۳۵۷ در تصادف فوت می‌کند و دیگری سال ۱۳۷۱. مشهدی‌ها که گذرشان به خواجه‌ربیع می‌افتد، امکان ندارد که سراغ قبر شیخ احمد‌کافی نیایند و فاتحه‌ای برایش نخوانند. خصوصا سن و سال‌دار‌ها و ریش‌سفید‌های مشهدی که به قول خودشان با صدای یا‌مهدی گفتن‌هایش و داستان‌هایی که روی منبر تعریف می‌کرده، بزرگ شده‌اند. کسانی هم که مشهدی نیستند، وقتی نزدیک بقعه می‌شوند و صدای آشنای آقای کافی، که پخش می‌شود، به گوششان می‌خورد، تازه متوجه می‌شوند که او اینجا دفن شده و قبل فاتحه خواندن برای خواجه‌ربیع، می‌روند کنار قبر مرحوم کافی. البته خیلی‌ها که سنشان به آن سال‌ها قد نمی‌دهد و خیلی در جریان تاریخ انقلاب نیستند، فکر می‌کنند که شیخ احمد‌کافی را با تشریفات کامل و احترام در خواجه‌ربیع دفن کردند درحالی‌که این‌طور نیست. اصلا ماجرای دفن شیخ احمد را از زبان حاج رسول‌حیدری بخوانید. حاجی از اهالی قدیمی خواجه‌ربیع است و درست کنار قبر مرحوم کافی، ماجرای دفن را با یک واسطه برایمان نقل می‌کند و می‌گوید: «جنازه شیخ احمد را آوردند مشهد و در یک مسجدی که اسمش خاطرم نیست گذاشتند. ❌ ادامه در پست های بعد.... 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
🔴 برصیصای عابد کیست عاقبت آن چه شد؟ در بنی اسرائیل عابدی بود بنام «برصیصا» که مدت درازی از عمر خود را به عبادت و بندگی گذرانیده بود و کار او بجایی رسید که مریضها و دیوانگان به دعای وی بهبودی و شفا پیدا می کردند. اتفاقاً دختری از خانواده ای بزرگ، دیوانه شد و برادرانش او را به نزد همان عابد نامبرده آوردند و خواهر را درمحل عبادت عابد گذاشتند و خود برگشتند تا شاید بر اثر دعای او خوب شود. شیطان از این فرصت استفاده کرده و پیوسته برصیصا را وسوسه نموده و جمال زن را در مقابل وی جلوه می داد. بالاخره عابد نتوانست خود را حفظ کند و با آن زن زنا کرد و زن از آن عابد آبستن شد. برصیصا بر اثر وسوسه های شیطان از ترس آنکه مبادا رسوا شود او را کشت و دفن کرد. شیطان بعد از این پیش آمد به نزد یکی از برادران او رفت و داستان عابد را مفصلاً شرح داد و محل دفن خواهر آنها را نیز نشان داد. وقتی برادرها از این پیش آمد ناگوار اطلاع یافتند نتیجه این شد که مردم شهر نیز تمامی باخبر باشند و شدند و این خبر به سلطان شهر رسید. سلطان با عده ای نزد عابد رفت و از جریان جویا شد و برصیصا که چاره ای جز اعتراف نداشت به تمام کردار خود اقرار کرد. ❌ ادامه در پست های بعدی.... 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
پس سلطان دستور اعدام وی را صادر کرد. همین که او را بالای چوبه دار بردند شیطان بصورت مردی بنزدش آمده و گفت: «آن کسی که تو را به این ورطه انداخت من بودم اینک اگر نجات می خواهی باید اطاعت مرا بنمائی.» عابد پرسید: «چکار باید بکنم؟» شیطان گفت: «یک مرتبه مرا سجده کن.» عابد سؤال کرد: «در این حال که من بر بالای دار هستم چگونه تو را سجده کنم.» شیطان گفت: «من به یک اشاره قناعت می کنم.» عابد فقط با سر اشاره به سجده کرد و در آخرین لحظات زندگی نسبت به پروردگار جهان کافر شد و پس از چند دقیقه به زندگیش خاتمه دادند. می گویند خداوند در قرآن در آیه زیر به این داستان اشاره ای می کند: «کمثل الشیطان اذ قال للانسان اکفر فلما کفر قال انی بری منک انی اخاف الله رب العالمین.» یعنی: کار آنها همچون شیطان است که به انسان گفت: کافر شو! (تا مشکلات تو را حل کنم)، اما هنگامی که کافر شد گفت: من از تو بیزارم و از خداوندی که پروردگار عالمیان است بیم دارم.(1) پی نوشت ها : 1- تفسیر منهج الصادقین منبع : واحد تحقیقاتی گل نرگس، داستان های شگفت آوری از عاقبت هوسرانی و شهوترانی، قم: شمیم گل نرگس، 1386، چاپ ششم. 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
🔴 بزرگترین عذاب زمانی اراده خدا بر این امر واقع شد که بر قومی عذاب نازل کنه، بعد از مدتی مشاهده کردند که هیچ عذابی وارد نشد! و اوضاع آرامه… پیامبر قوم، از خدا پرسید: ماجرا چیست؟ خطاب آمد: « ای نبی من! عذابی بالاتر از اینکه لذت مناجاتم را از دل خلائق بیرون ببرم، در خزانه ی خود سراغ نداشتم و اکنون این جماعت را به همان عذاب و بلا مبتلا کرده‌ام. آاااای جماعت! در این روزگار هم بزرگترین عذاب و شکنجه ی خداوند این است که « یاد امام زمان(عج) در دل ما، جایی ندارد و خلایق، آقا و صاحبشان را فراموش کرده اند... 📚 کتاب روز عالم سوز/ص۲۸۴ 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
🔴 دفن شبانه به همراه بتن از در باغ خواجه‌ربیع که وارد می‌شوید، درست سمت راست بقعه حجره‌مانند کوچکی است که مشخصه‌اش سه‌عدد قبر داخل آن است. قبر‌های چهار‌عضو خانواده کافی. پدر، مادر و محمد و احمد که پسر‌ها یکی تیرماه ۱۳۵۷ در تصادف فوت می‌کند و دیگری سال ۱۳۷۱. مشهدی‌ها که گذرشان به خواجه‌ربیع می‌افتد، امکان ندارد که سراغ قبر شیخ احمد‌کافی نیایند و فاتحه‌ای برایش نخوانند. خصوصا سن و سال‌دار‌ها و ریش‌سفید‌های مشهدی که به قول خودشان با صدای یا‌مهدی گفتن‌هایش و داستان‌هایی که روی منبر تعریف می‌کرده، بزرگ شده‌اند. کسانی هم که مشهدی نیستند، وقتی نزدیک بقعه می‌شوند و صدای آشنای آقای کافی، که پخش می‌شود، به گوششان می‌خورد، تازه متوجه می‌شوند که او اینجا دفن شده و قبل فاتحه خواندن برای خواجه‌ربیع، می‌روند کنار قبر مرحوم کافی. البته خیلی‌ها که سنشان به آن سال‌ها قد نمی‌دهد و خیلی در جریان تاریخ انقلاب نیستند، فکر می‌کنند که شیخ احمد‌کافی را با تشریفات کامل و احترام در خواجه‌ربیع دفن کردند درحالی‌که این‌طور نیست. اصلا ماجرای دفن شیخ احمد را از زبان حاج رسول‌حیدری بخوانید. حاجی از اهالی قدیمی خواجه‌ربیع است و درست کنار قبر مرحوم کافی، ماجرای دفن را با یک واسطه برایمان نقل می‌کند و می‌گوید: «جنازه شیخ احمد را آوردند مشهد و در یک مسجدی که اسمش خاطرم نیست گذاشتند. ❌ ادامه در پست های بعد.... 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
🔴 داستانهای علما: نمونه ای جالب از کمک و مساعدت به یکدیگر واقدی گفته است: زمانی بر من گذشت که بسیار در تنگی معاش و سختی زندگی بودم. روزی کنیزم آمد نزد من و گفت: ایام عید می ‏رسد و در خانه چیزی نداریم. پس من ناچار رفتم نزد یکی از دوستانم که اهل بازار بود و نیازمندی خود را اظهار کرده و از او مقداری قرض خواستم. دوست بازاریم کیسه مهر کرده و سربسته ‏ای که در میان آن یک هزار و دویست درهم بود به من داد و من بخانه خود برگشتم. هنوز برقرار نشده بودم، دیدم یکی از دوستانم که سیدی هاشمی بود وارد شد و اظهار نمود: که گندمهایم نرسیده و به تأخیر افتاده و از جهت معاش و زندگی در تنگی هستم اگر داری مقداری قرض به من بده؟ من حرکت کردم و آمدم نزد همسرم و قضیه قرض گرفتن خودم را از رفیق بازاری و قرض خواستن دوست سیدم را برایش بیان کردم.همسرم گفت: اکنون چه فکری داری؟ گفتم: قصد دارم کیسه ‏ای که قرض کرده ‏ام که هزار و دویست درهم در آن است با دوستم نصف کنم.همسرم گفت: فکر خوبی نکرده‏ ای. گفتم :چرا؟ گفت:به جهت آنکه تو از دوست خود که یک بازاری است قرض خواسته ‏ای و او به تو این مبلغ را قرض داده. سزاوار نیست که تو نصف آن را به دوست خودت که فرزند و ذریه رسول الله صلی الله علیه و آله است بدهی. بلکه لازم است همه کیسه را به آن فرزند پیغمبر بدهی. پس من از نزد زنم برگشته و آن کیسه را به دوست سیدم دادم و او رفت. ❌ ادامه در پست های بعدی... 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
هنوز تازه به منزل خود رسیده بود که همان دوست بازاری من که به شدت احتیاج به پول داشته و با آن سید دوستی داشته وارد منزل او شده و تقاضای قرض می‏ کند. دوست سید من وقتی شدت احتیاج او را می ‏فهمد همان کیسه ‏ای را که از من قرض گرفته بود با همان حال مهر شده به او می‏ دهد. دوست بازاری که چشمش به کیسه و به مهر خودش می‏ افتد آن را می ‏شناسد و در حالی که آن کیسه همراهش بود نزد من آمد و قضیه را از من سوال کرد من قضیه را برای او شرح دادم. در این هنگام قاصدی از سوی یحیی بن خالد برمکی وارد شد و به من گفت: مدتی است امیر به من گفته بود که به نزد تو بیایم و تو را دعوت کنم به حضور امیر. ولی در اثر کثرت مشغله دیر بخدمت رسیدم. اکنون حرکت کنید که امیر به زیارت شما اشتیاق دارد. من حرکت کرده همراه قاصد بنزد یحیی بن خالد برمکی رفتم و در نزد او قضیه کیسه را گفتم، یحیی وقتی قضیه را شنید غلامش را صدا کرد و گفت: فلان کیسه کذائی را بیاور. غلام کیسه‏ ای را آورد که در آن ده هزار دینار بود. یحیی آن کیسه را به من داد و گفت: دویست دینار آن مال خودت و دویست دینار مال رفیق بازاریت و دویست دینار مال رفیق سیدت و چهارصد دنیا دیگر مال همسرت باشد چونکه او از همه شما کریمتر و باگذشت‏تر بوده است.(اعیان الشیعه ،ج10،ص32.) منبع: مردان علم در میدان عمل، سید نعمت الله حسینی، دفتر انتشارات اسلامی (وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم)، جلد 1. 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
🔴 پرده پوشی گناه دیگران حضرت محمد (ص) از امام علی (ع) پرسیدند: اگر مردی را در حال ارتکاب فحشایی, گناهی دیدی چه می‌کنی؟ مولا امیرالمؤمنین پاسخ دادند:او را می‌پوشانم رسول الله پرسیدند: اگر دوباره او را در حال ارتکاب گناه دیدی چه؟ مولا باز هم جواب دادند: او را می‌پوشانم. رسول الله سه مرتبه این سوال را پرسیدند و مولا امیرالمؤمنین هر سه بار، همان پاسخ را دادند. حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمودند: جوانمردی جز علی نیست. آنگاه رسول الله رو به اصحاب کردند و فرمودند: برای برادران خود پرده پوشی کنید 📚مستدرک الوسائل ، ج ۱۲ ، ص ۴۲۶ 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
🔴 آثار و برکات ذکر یونسیه 1- پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله وسلم : هر بیمار مسلمانى که این دعا را بخواند، اگر در آن بیمارى (بهبودى نیافت و) مرد پاداش شهید به او داده مى شود و اگر بهبودى یافت خوب شده در حالش که تمام گناهانش آمرزیده شده است . 2- رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم : آیا به شما خبر دهم از دعایى که هرگاه غم و گرفتارى پیش آمد آن ادعا را بخوانید گشایش ‍ حاصل شود؟ اصحاب گفتند: آرى اى رسول خدا. آن حضرت فرمود: دعاى یونس که طعمه ماهى شد: «لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین» 3- امام صادق علیه السلام : عجب دارم از کسى که غم زده است چطور این دعا را نمى خواند «لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین» چرا که خداوند به دنبال آن مى فرماید: ما او را پاسخ دادیم و از غم نجات دادیم و این چنین مؤ منان را نجات مى دهیم . 4- برای تقویت نفس و قلب و مکاشفات بسیار خوب است و برای رفع حجب و نورانیت موثر است و استجابت دعا و نجات مؤمنین از طرف خدا شامل گوینده آن می شود. ذکر یونسیه: لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ (آيه 87، سوره انبيا) 📚 منبع: اقتباس از کتاب راهنمای گرفتاران 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌
🔴به خـــدا آنـــــها مــــردم قم می‌باشند  «فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِباداً لَنا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ وَ كانَ وَعْداً مَفْعُولاً» «هنگامى‌كه نخستين وعده فرا رسد، گروهى از بندگان پيكارجوىِ خود را بر ضدّ شما بر مى‌انگيزيم تا شما را سخت درهم كوبند حتّى براى به‌دست آوردن مجرمان، درون خانه‌ها را جستجو كنند و اين وعده‌ایست قطعى»(اسراء/۵) 🌕«وَ رَوَی بَعْضُ أَصْحَابِنَا قَال کُنْتُ عِنْدَ أَبِی‌عَبْدِاللَّهِ (جَالِساً إِذْ قَرَأَ هَذِهِ الْآیَهًَْ فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ وَ کانَ وَعْداً مَفْعُولًا فَقُلْنَا جُعِلْنَا فِدَاکَ مَنْ هَؤُلَاءِ فَقَالَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ هُمْ وَ اللَّهِ أَهْلُ قُمَّ.» «یکی از شیعیان نقل می‌کند: نزد امام صادق (علیه السلام) نشسته بودم که این آیه را خواند: «فَإِذا جاءَ وَعْدُ اولاهُما بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً لَنا أَوْلَی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ وَ کانَ وَعْداً مَفْعُولًا.» گفتم: «فدایت شوم! آن‌ها چه کسانی هستند»؟ سه بار فرمود: «به خدا آن‌ها مردم قم باشند». 📗تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۸، ص۹۰ 📗بحارالأنوار، ج۵۷، ص۲۱۶ «عَنْ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی‌جَعْفَرٍ (قَالَ کَانَ یَقْرَأُ بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ ثُمَّ قَالَ وَ هُوَ الْقَائِمُ (وَ أَصْحَابُهُ أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ.» 🌕«حمران گوید: امام باقر (ع) آیه: «بَعَثْنَا عَلَیْکُمْ عِبَادًا لَّنَا أَوْلَی بَأْسٍ شَدِیدٍ» را می‌خواند سپس فرمود: «منظور قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف و یاران اوست: مردانی جنگجو و نیرومند». 📗تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۸، ص۹۰ 📗بحارالأنوار، ج۵۱، ص۵۷ 📗العیاشی، ج۲، ص۲۸۱ 📗البرهان 📗نورالثقلین 🎙کانال جامع‌ سخنرانی های اساتید انقلابی 📚👇 https://eitaa.com/joinchat/713097223C7b3c57cedf 📌