✍امام صادق (علیهالسلام):
لِکُلِّ صلاةٍ وَقتانِ : أوَّلٌ و آخِرٌ، فَأوَّلُ الوَقتِ أفضَلُهُ، و لیسَ لأِحَدٍ أن یَتَّخِذَ آخِرَ الوَقتَینِ وَقتا إلاّ مِن عِلَّةٍ، و إنّما جُعِلَ آخِرُ الوَقتِ للمَریضِ و المُعتَلِّ و لِمَن لَهُ عُذرٌ، و أوَّلُ الوَقتِ رِضوانُ اللّه ِ، و آخِرُ الوَقتِ عَفوُ اللّه.
هر نمازی دو وقت دارد: اوّل و آخر. نماز اوّل وقت، با فضیلتتر است و هیچ کس نباید نماز را مگر به علّت خاصی به آخر وقتش بیندازد. نماز آخر وقت فقط برای بیمار و علیل و کسی که عذری دارد، قرار داده شده است. نماز اوّل وقت (سبب) رضایت خدا و نماز آخر وقت (موجب) آمرزش خداست.
📔جلد ۸۳ بحارالانوار
@Masafe_akhar
7.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 در هر زمینه ای کم فروشی نکنیم
#شرح_قرآن ، صفحه ۵۳۱
#با_هم_آغاز_کنیم
#حجت_الاسلام_سعیدی
@Masafe_akhar
هدایت شده از مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
👤 توییت استاد #رائفی_پور
✍ دوران بزن در رو تمام شده است
ما وارد دورانِ بده بزنیم شدهایم
#جولان
🌐
🆔 @Masafe_akhar
#ثقلین
امیرالمؤمنین عليه السلام:
سبب زياد شدن نعمت، شكرگزارى است
سَبَبُ المَزِيدِ الشُّكرُ
غررالحكم حدیث 5544
@Masafe_akhar
هدایت شده از مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دولت مسئولیت داره
#رئیس_جمهور
ان شالله اتفاق های خوبی در راه است...
@Masafe_akhar
هدایت شده از مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
6.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌺چرا ابن سیرین بوی خوش می داد ؟
محمد بن سیرین همیشه پاکیزه بود و بوی خوش می داد . روزی شخصی از او پرسید : علت چیست که از تو همیشه بوی خوش می آید ؟ گفت قصه من عجیب است . آن شخص او را قسم داد که : قصه خود را برای من بگو .
🌺ابن سیرین گفت : من در جوانی بسیار زیبا و خوش صورت و صاحب حسن و جمال بودم و شغلم بزازی بود ، روزی زنی و کنیزکی به دکانم آمدند و مقداری پارچه خریدند ، چون قیمت آن معین شد گفتند : همراه ما بیا تا قیمت آن را به تو پرداخت کنیم .
در دکان را بستم و همراه ایشان راه افتادم تا به جلوی خانه آنان رسیدم ، آنها به درون رفتند و من پشت در ماندم . بعد از مدتی زن - بدون آن که کنیزش همراهش باشد - مرا به داخل خانه دعوت کرد ، چون داخل شدم ، خانه ای دیدم از فرشها و ظروف عالی آراسته ، مرا بنشاند و چادر از سر برداشت ، او را در غایت حسن و جمال دیدم ، خود را به انواع جواهرات آراسته بود . در کنارم نشست و با ظرافت و ناز و عشوه و خوش طبعی با من به سخن گفتن درآمد ، طولی نکشید که غذایی مفصل و لذیذ آماده شد ، بعد از صرف غذا ، آن زن به من گفت : ای جوان می بینی من پارچه و قماش زیاد دارم ، قصد من از آوردن تو به اینجا چیز دیگری است و من می خواهم با تو همبستر شوم و کام دل بر آرم .
🌺من چون مهربانیها و عشوه بازیهای او را دیدم نفس اماره ام به سوی او میل کرد ، ناگاه الهامی به من رسید که قائلی از سوره والنازعات این آیه را تلاوت کرد که : و اما من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی فان الجنة هی الماوی
اما هرکس بترسد از مقام پروردگار خود و نفس خود را از پیروی هوای نفس بازدارد ، بدرستی که منزل و آرامگاه او بهشت خواهد بود
وقتی به یاد این آیه افتادم عزم خود را جزم نمودم که دامن پاک خود را به این گناه آلوده نکنم ، هر چه آن زن با من به دست بازی درآمد ، من به او توجه نکردم . چون آن زن مرا مایل به خود ندید ، به کنیزان خود گفت : تا چوب زیادی آوردند ، وقتی مرا محکم با طناب بستند ، زن خطاب به من گفت : یا مراد مرا حاصل کن یا تو را به هلاکت می رسانم . به او گفتم : اگر ذره ذره ام کنی ، مرتکب این عمل شنیع نخواهم شد . تا این که مرا بسیار با چوب زدند ، بطوری که خون از بدنم جاری شد . با خود گفتم : که باید نقشه ای به کار بندم تا رهایی یابم . . .
🌺گفتم مرا نزنید راضی شدم ، دست و پایم را باز کردند ، بعد از رهایی پرسیدم : محل قضای حاجت کجاست ؟ راهنمایی کردند . رفتم در مستراح و تمام لباسهایم را به نجاست آلوده کردم و بیرون آمدم ، چون آن زن با کنیزان به طرفم آمدند ، من دست نجاست آلود خود را به آنها نشان می دادم و به آنها می پاشیدم ، آنها فرار می کردند .
بدین وسیله فرصت را غنیمت شمردم و به طرف بیرون شتافتم ، چون به در خانه رسیدم در را قفل کرده بودند ، وقتی دست به قفل زدم - به لطف الهی - گشوده شد و من از خانه بیرون آمدم و خود را به کنار جوی آب رسانیدم ، لباسهایم را شسته و غسل نمودم . ناگهان دیدم که شخصی پیدا شد و لباس نیکویی برایم آورد و بر تنم پوشانید و بوی خوش به من مالید و گفت : ای مرد پرهیزگار ! چون تو بر نفس خود غلبه کردی و از روز جزا ترسیدی و خلاف فرمان خدا انجام ندادی و نهی او را نهی دانستی ، این وسیله ای بود برای امتحان تو و ما تو را از آن خلاص کردیم ، دل فارغ دار که این لباس تو هرگز چرکین و این بوی خوش هرگز از تو زایل نشود ، پس از آن روز تاکنون ، بوی خوش از بدنم برطرف نگردیده است .
🌺به همین خاطر خدا علم تعبیر خواب را بر او عطا فرمود و در زمان او کسی مثل او تعبیر خواب نمی کرد .
@Masafe_akhar
هدایت شده از مصاف آخر🇮🇷 🇵🇸
7.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠الان خوابیم ، بعدا بیدار خواهیم شد
🔹فصل دوم برنامه زندگی پس از زندگی
👤تجربهگر : آقای سعید خانی
@Masafe_akhar
📝وصیت نامه بسیار عجیب یک شهید:
🔺سردار حاج حسبن کاجی می گوید:
بعد از جنگ، در حال تفحص در منطقهی کردستان عراق بودیم که به طرز غیرعادی جنازهی شهیدی را پیدا کردیم.
از جیب شهید، یک کیف پلاستیکی در آوردم، داخل کیف، وصیتنامه قرار داشت که کاملا سالم بود و این چیز عجیبی بود.
🌷در وصیتنامه نوشته بود :
من سیدحسن بچهی تهران و از لشکر حضرت رسول (ص) هستم...
پدر و مادر عزیزم! شهدا با اهل بیت ارتباط دارند. اهل بیت، شهدا را دعوت میکنند...
من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت میرسم و جنازهام هشت سال و پنج ماه و 25 روز در منطقه میماند.
بعد از این مدت، جنازهی من پیدا میشود و زمانی که جنازهی من پیدا میشود، امام خمینی در بین شما نیست.
این اسراری است که ائمه به من گفتند و من به شما میگویم. به مردم بگویید ما فردا شما را شفاعت میکنیم. بگویید که ما را فراموش نکنند.
و...
🌷بعد از خواندن وصیتنامه دربارهی عملیاتی که لشکر حضرت رسول (ص) آن شب انجام داده بود تحقیق کردیم.
دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و 25 روز از آن گذشته است.
📚برگرفته از کتاب:
خاطرات ماندگار؛ ص192 تا 195
@Masafe_akhar
✨﷽✨
✅مذاکرات (من و خُدا)
✍خُـدایا !
من لذّتـ گُناه را ترکـ میکنم ؛
در مقابل تو تحریم لذّتـ مناجات را از
من بردار ...
خدایـا !
من کسانـی که تو دوستشان نـداری را
ترک میڪنم ؛ و درمقابـل تو لذّتـ با خود
بودن را به
مـن بده ...
خدایـا !
مـن پناهگاه شیطـان را ترک میکنم ؛
و تو در مقابل پناهـگاه امـن خودتـ را
به من بده ...
خـدایا ...
برای شفاف سازی گام اول را من برمیدارم
و سانتـری فیـوژهای گناه را کہ شیطان در
وجـودم برپا ڪرده ؛ یکی یکی و با کمک
تو از کار مـی اندازم .هستـه ی درونی ام
را خودت غنی سـازی کن ...
#الهی_و_ربی_من_لی_غیرک
@Masafe_akhar