💠 تحلیل دکتر نبویان نفر اول منتخب تهران پیرامون حمله نظامی ایران به اسرائیل (تحلیل عمیقیست و اطلاعاتی که نشنیدید به شما میده) 🗓 1403-01-29 @masajed7

✅گفتگوی شیخ فرهاد با یکی از مخاطبین حاجی حجاب کجای قرآن اومده؟ با یک‌ سرچ‌ساده در گوگل آیات حجاب را میبینید، آیات مختلفی که در سوره احزاب و نور و... آمده است ولی اگر حکمی در قرآن هم نیاید و در احادیث باشد باز حکم دین است، مثلا مسلمان ۱۷ رکعت نماز میخونند درحالیکه هیچ کجای قرآن نیامده است و در احادیث آمده است، پس از مغالطه کجای قرآنه پرهیز کنیم😜 حاجی مگه حجاب جز اصول دین و فروع دین است؟ عزیزم اصول و فروع دین یک تقسیم ابتکاری بین علما است تا اهمیت این مسائل روشن شود وگرنه هیچ آیه و روایتی برای این تقسیم بندی نداریم، نکته بعد اینکه مگر اختلاس، غیبت، دروغ، زنا و لواط و... جز اصول و فروع دین هستند؟ پس همه احکام اسلامی را باید زیرپا بذاریم؟ راستی امربه معروف و نهی از منکر که جز فروع دین است را مگه شما قبول داری؟ پس نیازی نیست حکمی جز اصول و فروع باشد همین که حکمی از طرف خدا و ۱۴ معصوم باشد باید انجام بدهیم. حاجی من حجابو قبول دارم ولی حجاب اجباری قبول ندارم؛ عزیزم مثل اینه بگی من شرابو بد میدونم، دزدی را بد میدونم ولی کاری با دزدها و شراب خوارها نداشته باشیم! اگر چیزی را خوب میدونیم باید برای ترویجش تلاش کنیم، اگر چیزی را بد میدونیم باید برای ریشه کن شدنش تلاش کنیم، اینکه من قبول دارم ولی هیچ کاری نمیکنم و میگم رها کنید تا حجاب از بین بره، عملا به معنای قبول نداشتن است. حاجی پس چرا پیامبر و امامان حجاب اجباری نکردند؟ عزیزم ببین آیات حجاب سال ۵ و ۶ هجرت نازل شد، میدونی که احکام، به صورت تدریجی در ۲۳ سال نازل شدند یعنی ۱۸ سال هیچ آیه ای درمورد حجاب نبود که پیامبر تذکر بدهد، وقتی آیات حجاب نازل شد، اتفاقا آیه به پیامبر میگه تو باید بگی، يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ... و پیامبر به خانواده و جامعه میگه حجابتونو رعایت کنید و نوع زنان بعد ازآن رعایت میکنند و بعد از آن کلا پیامبر ۴ سال در قید حیات بودند، امیرالمومنین هم ۲۵ سال خونه نشین شدند، بعد هم حدود ۴.۵ سال که حکومت کردند مشغول جنگ تحمیلی با گروه های مختلف بودند و وقتی برای این کارها نبود، ائمه دیگر هم حکومتی نداشتند، از طرفی بی حجابی به این صورت که الان میبینیم اون زمان نبود، ما هم تا آخر دولت خاتمی گشت ارشاد نداشتیم چون نوعا رعایت میکردند، زمان پیامبر و امام علی هم نوعا رعایت میکردند و نیازی به گشت اختصاصی نبود ولی باز گزارش تاریخی داریم که تذکر میدادند، مثلا در کتاب کافی حدیثی داریم که امیرالمومنین به مردان تذکر میدهند که چرا حیا نمی کنید که زنانتان با مردان در خیابان ها و بازارها اختلاط پیدا کردند، یعنی امیرالمومنین رابطه طبیعی زن و مرد را هم تذکر دادند چه رسد به بی حجابی های امروزه که دیگر میبینید چه وضعی است، یا در کتاب الاستيعاب في معرفة الاصحاب، ج۴، ص۱۸۶۳ و موسوعة الفقه الاسلامي المقارن،ج۲،ص۲۸۲ آمده است که در حکومت پیامبر برخی از زنان در امور مربوط به بانوان جامعه، همچون حجاب و امثال آن نظارت داشتند؛ سَمراء بنت نهیک یکی از همان زنان است كه در بازارها گردش مى‌كرد و امر به معروف و نهى از منكر مى‌نمود. حاج آقا چرا فقط حجابو میگید کمی هم از اقتصاد بگید، اگر اقتصاد درست بشه حجاب هم درست میشه؛ عزیزم اولا انتقاد شما وارده و متاسفانه برخی از وضعیت اقتصادی گلایه نمیکنند، حتی متاسفانه توجیه هم میکنند، ولی امثال ما هم از وضعیت اقتصادی نقد میکنیم هم وضعیت فرهنگی، ثانیا درصد پولدارهای بی حجاب خیلی بیشتر است، اتفاقا اگر طرف پولدار بشه و فرهنگ نداشته باشد به صدجور فساد مبتلا میشود پس باید هم از حجاب گفت هم اقتصاد و اینا باهم منافاتی ندارد و هرکدام نباشد یک بخشی از جامعه مشکل پیدا میکند. حاج آقا هرچی میگم جواب قانع کننده میگی ولی نمیدونم چرا نمیخوام قبول کنم؛😁 عزیزم چون رسانه ها ذهنتو قورت دادند و توان فکر کردن درستو ازت گرفتند، کمی ذهنتو خالی کن و بدون حب و بغض مسائلو ببین حل میشه. حاج آقا سوال آخر خب مگه با اینکارا حجاب درست میشه؟ عزیزم با رها کردن که بدتر میشه، قطعا برای درست شدن حجاب ده ها کار اساسی باید کرد که قبلا هم بارها گفتیم، مثال بزنم روشن بشه، سالهاست دزدها را دستگیر میکنند پس چرا هنوز دزدی است؟ مختص کشور ما هم نیست ولی هیچ جا نمیگن خب ما سالها دزد را دستگیر کردیم، چون هنوز دزدی است دیگه رها کنیم، بله تلاش میکنند هم زمینه های دزدی را از بین ببرند هم با دزد برخورد کنند، در مورد حجاب هم همینه هم باید کار فرهنگی کرد هم کار سرهنگی و هر دو نیاز است ولی باید هر دو درست انجام شود و هرجا مسئول یا پلیسی خطا کرد باید علنی محاکمه و رسانه ای کنیم تا عبرت شود. حاج آقا خیلی حاضر جوابی دیگه سوالی ندارم، میفرستم دوستامم مثل من قانع بشن🤣 ✍شیخ #فرهاد_فتحی @masajed7

سخنان دکترقدیری ابیانه @masajed7

✳️ پاسخ کوبنده نماینده کویت در سازمان ملل به توهین های نماینده رژیم صهیونیستی نسبت به #ایران 🔵جدّا کویت چه نماینده ی شجاع و غیور و باشرافتی در سازمان ملل دارد.‌ هزاران درود بر این مرد غیرتمند. ✅واقعا آبروی کشورهای عربی را خرید که نماینده رژیم صهیونیستی را از جلسه بیرون انداخت. #فلسطین #طوفان_الاقصی 👌#منتخب 🌟🌟🌟 @masajed7

تموم شد؟؟ ‏خیلی تاثیر گذار بود ! @masajed7

🔶 واکنش مسئولان نظامی کشورمون به خبر صبح امروز:)) @masajed7

طبق اخبار واصله:ظاهراً هدفشون این بوده که زیباکلام ناراحت نشه😢 اما زیبا کلام رو هم ناامید کردن رفت😂 @masajed7

؛﷽ 🔵پیرامون حوادث خبری شب گذشته ۳۱/فرورین، در خصوص صدای انفجار در تبریز و اصغهان ✅مراقب جنگ روانی دشمن باشیم ✅همکاری منافقین و اسرائیل 📡 #استاد_حسین_امیدیان @masajed7

👆😅آثار به جا مانده از پاسخ دیشب اسرائیل @masajed7

🚨حتما ببینید و انتشار دهید 🎥 🔺شرح تصویری بر روی یکی از پربازدید ترین فیلمهای حملات موشکی سپاه 🔺هرآنچه که در هنگام حملات هوایی ایران بر علیه رژیم اسرائیل اتفاق افتاد 🔺تاکتیک فریب و اشباع رادارهای رهگیر تا ایجاد یک آسمان صاف و امن و ورود موشکهای بالستیک بدون مزاحمت بر روی هدف 🌪عملیاتی کاملا حرفه ای و اعجاب برانگیز #انتقام_سخت ‌@masajed7

🎞چرا با سگ میشه توی سوپر مارکت رفت ولی با خر نمیشه؟ 😊 #براستی حد آزادی کجاست؟🤔 نظر طرفداران جنبش زن زندگی آزادی چیه؟😉 🔴 #نیمه_پنهان_غرب @masajed7

خاطره‌نگاری کوتاه از 1401 #مستند_داستانی_امنیتی_عاکف_سلیمانی قسمت اول کوتاه اغتشاشات به اوج خودش رسید و بهم گفتند باید حضور میدانیم و بیشتر کنم. موهام و اصلاح کردم و دور موهام و آلمانی زدم؛ ریشام و به دلیل مسائل امنیتی ماشین صفر کردم. یه سیبیل داش مشتی گذاشتم و کلاه پشمی گذاشتم سرم. شلوار لی تنگ با زانوانی پاره و کتونی مشکی پوشیدم با یه کاپشن نارنجی. اسلحه‌ام را گذاشتم پشت کمرم، شوکر و اسپری را از داخل کیفم برداشتم و در دو طرف جیب کاپشنم گذاشتم. با سید عاصف عبدالزهراء و مرتضی سه نفر دیگر از همکارانم به خیابانی که باید می‌رفتیم، رفتیم. بخاطر اینکه کسی شک نکند، به صورت جداگانه و با فاصله، سوار بر موتور هوندایی شدیم و رفتیم به سمت خیابان وحدت اسلامی. از 200 متری دیدم تجمع است و یک بیلبورد تبلیغاتی را به پایین کشیدند و آتش زدند. به سیدعاصف گفتم:«من و همین‌جا پیاده کن. برو زیر پل یه گوشه بایست و سیگارت و بکش و موتورت و توی پوشش بشین تعمیر کن که کسی شک نکنه. منتظر خبر من باش تا بگم باید چه کنی.» هوا تاریک شده بود. با قدم‌هایی که آهسته بود، ناگهان با پیامکی دوکلمه‌ای که برایم از ستاد send شد، قدم‌هایم تند شد و به سمت جمعیت رفتم. خبر رسیده بود اعضای یکی از گروهک‌های تروریستی وسط جمعیت، بدنبال پروژه کشته سازی است. ناچار بودم به میان جمعیت بروم تا به سوژه اصلی نزدیک شوم و او را زیر چتر اطلاعاتی خودم بگیرم. یک نفر داشت تعدادی لاستیک را که در آن لحظه معلوم نبود از کجا رسیده، آتش میزد. رفتم سراغش تا فندکی که دنبالش بود را بدهم تا هم با دوربینی که روی گردنبندم نصب بود، چهره‌اش را بچه‌های پشت دوربین ستاد ببینند. بعد از دادن فندک به آن جوان برای آتش زدن لاستیک ها، برگشتم نزدیک نادر که از اعضای عملیاتی و قدیمی گروهک تروریستی منافقین بود. هدفم این بود که روی او مسلط باشم و به او اشراف داشته باشم! نادر یک نفر را که در کنارش ایستاده بود، با کف دست هول داد و با عصبانیت گفت: «برو علیه بالا تا پایین این نظام قاتل شعار بده ببینم». مرد میانسال گفت: «باشه آقا.» کمی اطراف نادر بازتر شد و نزدیک‌تر شدم. دیدم به یک زن هم اشاره کرد تا برود تصویر حاج قاسم و رهبری و شهید همت را آتش بزند. آن زن رفت و آن کار را انجام داد و دقایقی بعد برگشت در کنار نادر که هیکلی درشت و تنومند داشت ایستاد. اما لحظاتی بعد یک موتور سوار آمد در گوشه خیابان ایستاد و آن زن سمت چپش را نگاهی کرد و رفت به سمت موتور سوار. به صادق پیام دادم: «نمیخواد از دور مراقب من باشی. برو دنبال اون زن و مرد موتور سوار.» یکساعتی را ایستادیم و آن‌ها آتش زدند و من هم به همراه برخی از آن جمعیت، برعلیه نظام مجبور شدم شعار دهم تا کسی شک نکند. نمی‌توانستم بی صدا بمانم و بی حرکت. چون قطعا مشکوک میشدند. ترافیک زیاد شد و بوق‌های ممتد هم اعصاب همه را به هم ریخته بود. از جمعیت فاصله گرفتم و رفتم گوشه‌ای ایستادم و با خط امن وصل شدم به سیدرضی که پشت دوربین بود. سیدرضی جواب داد: _جانم حاج عاکف +اونجا نشستید چه غلطی دارید میکنید؟ سیدرضی هنگ کرد... گفت: _ما با پهپاد بالای سر شما و جمعیتیم. همزمان که چشمانم از دور به نادر بود تا گمش نکنم، به سیدرضی گفتم: +پس چرا هیچ کاری نمیکنید و جلوی اومدن خودروها به سمت وحدت اسلامی رو نمیگیرید؟ کوری؟ نمیبینی چه خطری داره مردم و تهدید میکنه؟ چرا با راهنمایی و رانندگی هماهنگ نمی‌کنید خیابون منتهی به این سمت و ببندند. یالا ببینم. تماس را قطع کردم و رفتم در چندقدمی نادر ایستادم و مشغول خوردن تخمه شدم؛ علیرغم میل باطنی‌ام سیگار ماموریتی میکشیدم. ناگهان دیدم ماموران ناجا دارند از بالای پل ماشین رو به سمت ما می‌آیند. همزمان نادر چیزی به اندازه یک خودکار شی‌یی را از جیبش بیرون آورد و رفت روبروی جمعیت و پشت به مامورانی که داشتند می آمدند قرار گرفت. چشمانم را بستم و در دلم گفتم: «یا ابالفضل العباس. تورو جان مادرت ام‌البنین به من و اون کسی که اومد اینجا و جزء پروژه کشته سازی قراره باشه کمک کن که کسی بهش شلیک نکنه!» چشمانم را باز کردم، دیدم ماموران ناجا دارند نزدیک میشوند، مجددا چشمانم را بستم و توسلی به خانم ام‌البنین کردم. با صدای شلیک گاز اشک آور نیروی انتظامی چشمانم که باز شد، دیدم نادر نگاهی به پشت سرش انداخت و سپس به جمعیت نگاهی کرد، ناگهان فریاد زد: «همه فرار کنند. مزدورای نظام اومدن.» جمعیت که یکی یکی داشتند متفرق میشدند و فرار میکردند، همین که پشتشان به سمت نادر شد، نادر به طرفة العینی دستش را بالا آورد و ناگهان صدایی پیچید. دیدم یک دختر مانتویی بدحجاب تیر به کمرش خورد، صدای شلیک بعدی هم آمد و یک زن فوق العاده بدحجاب دیگر هم نقش زمین شد. هدفون بلوتوثی کاملا کوچکی که درون گوشم بود و روی سرم کلاه بود و دیده نمیشد، به صدا آمد: _کاظمم عاکف جان.