✨شاد باشید
🔹شاد باشید و شوخطبع و البته ظرفیت و جنبه خود را هم بالا ببرید.
🔺 زنان و مردان شوخطبع زندگی زناشویی و ازدواج موفقتری نسبت به زنان و مردان باهوش، جدی و عبوس دارند...!
💠تفریحات مختلف را با هم تجربه کنید. سعی کنید بیشتر در اجتماع و کنار هم حاضر باشید، قرار بگذارید وقتی با هم بیرون میروید برنامهای برای شاد کردن هم داشته باشید...
#ایستگاه_فکر
🆔 @masare_ir
✨سه مهمان بی خبر
💠سه مهمان بدون خبر میآید:
🔺رزق و روزی
🔹سرنوشت
🔺مرگ
🌾خدایا رزق مان را حلال
💠سرنوشت مان را زیبا
🔺مرگِ مان را با ایمان کن..
#ایستگاه_فکر
🆔 @masare_ir
✨تنهایی
🌾 دنبال کسی نباشید که همه مشکلات شما را حل کند، دنبال کسی باشید که نگذارد به تنهایی با مشکلات روبرو شوید!
💠Don't look for someone who will solve all your problems. Look for someone who won't let you face them alone!
#تلنگر
عکس نوشته حسنا
🆔 @masare_ir
✨خیلی زحمت کشیدم با تصادف نمیرم!
🔹 می توانم بگویم محمودرضا بیشتر عمرش در تهران توی ماشینش گذشته بود مدام هم پشت فرمان موبایلش زنگ می خورد همه اش هم تماسهای کاری.
🔺چند باری به او گفتم پشت فرمان این قدر با تلفن صحبت نکن، ولی نمی شد انگار. با این همه دقت رانندگی اش خوب بود، همیشه کمربند ایمنی اش بسته بود و با سرعت کم رانندگی می کرد.
🌾یکی از هم سنگرهایش می گفت: من بستن کمربند ایمنی را در سوریه از محمودرضا یاد گرفتم. تا می نشست پشت فرمان کمربندش را می بست.
🔹 یک بار به او گفتم اینجا دیگر چرا می بندی؟ اینجا که پلیس نیست.»
گفت: «می دانی! چقدر زحمت کشیده ام با تصادف نمیرم؟».
💠راوی: برادر شهید
📚کتاب تو شهید نمی شوی ؛ حیات جاودانه شهید محمود رضا بیضایی به روایت برادر، نشر معارف، نوبت چاپ: سوم-زمستان ۱۳۹۶؛ ص ۹۰
#سیره_شهدا
#شهید_محمودرضا_بیضایی
عکس نوشته حسنا
🆔 @masare_ir
✨ تأثیر سرزنشکردن در زندگی زناشویی
🔹مهمترین انگیزه افراد متأهلی که به روابط فرازناشویی روی میآورند، تجربه مجدد صمیمیت فردی و جنسی است، چیزی که اکنون آن را در زندگی مشترکشان نمییابند.
🌾 البته در روابط فرازناشویی؛ چون هیچ کدام از طرفین برای طرف دیگر مهم نیستند و برای اینکه نهایت لذت را از رابطه ببرند از همدیگر انتقاد، سرزنش و شکوه نمیکنند یا نق نمیزنند.
🔹حال آنکه اگر در روابط زناشویی سرزنشها و دیگر رفتارهای ویرانگر وجود نداشته باشد، با وجود آثار مثبت فراوان روابط زناشویی مانند حس امنیت، آرامش، محبت و ... دیگر نیازی به برقراری رابطه فرازناشویی احساس نمی شود و اینگونه روابط به دلیل تک بعدی بودن و آسیب های فراوانش اصلا آغاز نمیشوند.
#ایستگاه_فکر
🆔 @masare_ir
6.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ به خاطر کدام نعمت خدا را از تهِ دل دوست دارید؟
#ایستگاه_فکر
🆔 @masare_ir
✨سربند حضرت زهرا(س)
💠همیشه در جبهه ها رزمندگان از حق خودشان می گذشتند...
🌾جز زمانی که تعداد سربند یا زهرا کم بود،همه ی آنها به دنبال ارثیه ی مادرمان بودند.
#تلنگر
عکس نوشته حسنا
🆔 @masare_ir
✨روزه های ماه رجب شهید صیاد شیرازی
🔺همه ی لحظه به لحظه ای که با صیاد کار کردم برای من درس بود؛ برای من و همه ی کسانی که با او کار کردند.
یک افسر وظیفه داشتیم، تلفن چی دفتر معاونت بازرسی بود. دفتر معاونت بازرسی همیشه فعال بود. شب و روز شبها توی بازرسی کسی بود که به تلفن ها جواب بدهد یکی شان همین افسر، وقتی خدمتش تمام شد، آمد پیش من.
💠گفت جناب سرهنگ! من یک لیسانسه بودم، ولی افتخار می کنم که این جا تلفن چی دفتر تیمسار بودم.
گفتم «چه طور؟»
🌾گفت: «من توی این مدت سه چیز از تیمسار یاد گرفتم؛ کم بخورم، کم بخوابم، زیاد عبادت کنم».
راست می گفت. صیاد کم می خورد و کم می خوابید و زیاد عبادت می کرد.
سه ماه رجب و شعبان و رمضان هر روز روزه بود. ماه های دیگر هم دوشنبه ها و پنج شنبه ها.
🔺وقتی هم روزه نبود و می خواست ناهار بخورد ناهارش چی بود، یک تکه نان بربری با مقداری کاهو، با یک لیوان شیر.
اگر خودش مهمان داشت، یا توی جمعی بود، مثل دیگران ناهار می خورد، وگرنه غذایش معمولاً همین بود که گفتم.
🔹راوی: احمد آرام
📚کتاب خدا می خواست زنده بمانی؛ کتاب علی صیاد شیرازی. نویسنده: فاطمه غفاری. ناشر: روایت فتح. نوبت چاپ: هفتم-۱۳۹۵٫؛ صفحه ۲۳ و ۲۴.
#سیره_شهدا
#شهید_علی_صیادشیرازی
عکس نوشته حسنا
🆔 @masare_ir
✨ویژگیهای شوهر جذاب
💠زنان نیازمند ابراز علاقه هستند؛ چه در گفتار چه در رفتار. اما ابراز علاقه در گفتار باید به اندازه باشد، پس آقایان بیش از اندازه از کلمات محبتآمیز تکراری استفاده نکنید؛ بدانید مردی جذاب است که ابراز علاقه زبانی به اندازه دارد.
🔺همچنین مناسبتهای مهم نظیر تاریخ تولد تاریخ آشنایی و ... را فراموش نمیکند!
🔹ضمن اینکه غرور به جا و به اندازه دارد.
🔺خود را نه به خانم وابسته نشان میدهد، نه به خانواده؛ اما در عین حال نشان میدهد که خانواده و او برایش اهمیت دارد و بودن و نبودشان برایش مهم است.
🔹و در نهایت اینکه مراقب نگاهش هست. زیرا زنان به شدت به نگاه مردان به زنان دیگر حساس هستند.
#ایستگاه_فکر
🆔 @masare_ir
✨ هر ۱۰۰ تا مشتری...
🔹چند وقت پیش کیف مدرسه پسر و دخترم رو دادم برای تعمیر. نو بودند ولی بند و یکی از زیپهای هر کدوم خراب شده بود. کاغذ رسید رو از تعمیرکار تحویل گرفتم و قرار شد یکی دو روزه تعمیرشون کنه و تحویلم بده.
🔸دو روز بعد، حدود ساعت ۱۱ شب برای تحویل کیفها مراجعه کردم. هر دو تا کیف تعمیر شده بودند.
🔹کاغذ رسید رو تحویل دادم و خواستم هزینه تعمیر رو بپردازم که تعمیرکار به من گفت:
شما میهمان امام زمان هستید! هزینه نمیگیرم، فقط یه تسبیح صلوات نذر ظهورش بخونید!
🔸از شنیدن نام مولا و آقایمان کمی جا خوردم و گفتم:
تسبیحِ صلوات رو حتما میخونم، ولی لطفا پول رو هم قبول کنید! آخه شما زحمت کشیدهاید و کار کردهاید.
🔹تعمیرکار گفت:
این نذر چند ساله منه. هر صد تا مشتری، پنج تای بعدیش نذر امام زمانه!
🔸بعد هم دسته قبضهاش رو به من نشون داد. هر از چندگاهی روی ته فیشِ قبضها نوشته شده بود: «میهمان امام زمان!»
🔹سپس ادامه داد:
این یه نذر و قراردادیه بین من و امام زمان و نفراتی که این قبضها به اونا میفته؛ هر کاری که داشته باشن، مجانی انجام میشه، فقط باید یه تسبیح صلوات نذر ظهور آقا بخونن!
🔸از تعمیرکار خداحافظی کردم، کیفها رو برداشتم و از مغازه بیرون اومدم. تا مدتها داشتم به کار ارزشمند و جالب این تعمیرکارِ عزیز فکر میکردم...
🔹به این فکر کردم که اگر همه ما در همین حد هم که شده برای ظهور قدمی برداریم، چه اتفاق زیبایی برای خودمون و اطرافیانمون میفته!
#داستانک
🆔 @masare_ir
✨یا غیاث المستغیثین
💠بارالها اگر کسی چشم انتظار کمک و دستگیری دیگری باشد!
🔹من از کسی به جز تو کمک نمیخواهم.
یا غیاث المستغیثین
#تلنگر
به قلم ریحانه الحسین
عکس نوشته حسنا
🆔 @masare_ir
✨حکایت اول شب ۲۱ دی ۱۳۹۴
🔹شب آخر بود و مجید به عمو سعید اصرار می کرد که این شب آخری، او را هم به عملیات ببرد. موقع خدا حافظی مجید، دلشوره ای داشت: «راستی حاجی نمی دونم با این دردسری که برا خودم درست کردم، چی کار کنم؟» عمو سعید پرسید: درد سر چی؟
🔺مجید به جای جواب آستینش را بالا زد. روی دستش خال کوبی عجیبی بود.
🔹هیچی مجید جون کاری نمی خواد بکنی.
🔹نمی دونم چیکار کنم. آبروم رو برده
🔺ناراحت نباش خداوند توبه پذیره خدا می بخشه. اگه نبخشیده بود که اینجا نبودی. مدافع حرم نمی شدی.
🌾مجید گفت: خدایا یا پاکش کن یا خاکش کن.
🔹مجید به خدا قسم پاک شده باور کن
او خداحافظی کرد و رفت اما صدای مجید را می شنید که می گفت: به مولا قسم خودت فردا می بینی این دردسر رو هم خاکش می کنن، هم پاکش می کنن.
🔹میانه شب: همه بچه ها داخل اتاق مرتضی کریمی جمع بودند و به کرکر خنده مشغول. یکدفعه جو به روضه کشید و مرتضی شروع به خواندن روضه کرد. صدای گریه مجید و صدای «لبیک یا زینب» او، بلند شد.
🔺آخر شب: می خواستند مجید را عملیات نبرند. وقتی گردان به خط شد، ناگهان همه مجید را میان دسته دیدند، صدای شلیک ها تمرکز را از فرمانده گرفت و مجید همراهشان شد.
🔹مجید جزو نفرات اولی بود که می دوید و شلیک میکرد. مجید میخواست از سنگر عقبی به سنگر جلوی خودش برود، که دیدند خم شده و رد خون پشت سرش حکایت از مجروحیتش در خان طومان داشت. انگار خدا داشت عملیات پاکسازی و خاک سازی مجید را خوب به سرانجام می رساند.
📚کتاب مجید بربری؛ نویسنده: کبری خدا بخش دهقی، ۱۳۹۸؛ ص ۱۴-۲۲
#سیره_شهدا
#شهید_مجید_قربانخانی
عکس نوشته حسنا
🆔 @masare_ir