مسجد امام رضا(ع) دیلم
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_صد_شصت_یکم🎬: ابلیس دست به کار شد،او در هر موقعیتی که پای امری خط
#داستان_واقعی
#روایت_انسان
#قسمت_صد_شصت_دوم🎬:
ابراهیم رو به درگاه خدا نمود و از او طلب کمک خواست و اما این قانون درگاه الهی است که به واسطه ای حوائج را روا می کند و با اسبابی کارها را به پیش میبرد و اگر کسی زیرک باشد بدون واسطه از خداوند چیزی نمی خواهد و خداوند را به عزیزانش می خواند.
پس ابراهیم دوباره کلمات مقدس را بر زبان جاری نمود:«یاحمید و بحق محمد، یا عالی بحق علی، یا فاطرالسماوات والارض بحق فاطمه، یا محسن بحق حسن، یا قدیم الاحسان بحق حسین علیه السلام»
در این هنگام خداوند به آتش امر نمود: ای آتش! برای ابراهیم خنک و سالم شو.
حالا ابراهیم در دل آتش قرار گرفته بود، صدای هیاهوی مردم به آسمان بلند بود: خدایان بابل این قربانی را بپذیرید، خدایگان مردوک از خطای او و همه ما درگذرید، خدایان قهرتان را از ما بردارید و نعمت هایتان را به ما ارازانی دارید.
بونا در گوشه ای ایستاده بود، جایی که تعدادی از یکتا پرستان آنجا جمع بودند و به آتشی که فرزندش را دربر گرفته بود خیره شده بود او با خود می گفت: خدایی که ابراهیم را در غار حفظ کرد از آتش هم محفوظ می دارد.
و ابراهیم در دل آتش مشغول عشق بازی با خدا بود، او چشم به آسمان داشت که ناگاه مردی نورانی با لباسی سفید و چهره ای که از شدت نور دیده نمی شد در جلوی خود دید، ابراهیم ناخواسته برای احترام از جا بلند شد و همانطور که محو آن شخص شده بود فرمود: تو کیستی ای مومن؟ فرشته ای یا انسان؟! چقدر بوی خوش می دهی و با ورودت آتش انگار گلستانی شده است در اینجا...
آن مرد نورانی آغوشش را گشود و ابراهیم را سخت در آغوش گرفت و فرمود: من همانم که تو در درگاه خدا ما را واسطه قرار دادی...ای ابراهیم، من دومین کلمه از کلمات مقدس هستم مگر خدا را نخواندی«یا عالی بحق علی» من علی ام و مأمور شدم تا تو را یاری کنم، همانگونه که نوح را در طوفان بلا یاری کردم.
ابراهیم و دومین کلمه مقدس با هم به گفتگو پرداختند و ابراهیم غرق و محو در وجود فرزندش علی شد.
آتش همچنان می سوخت و مردم منتظر بودند تا شعله های آتش فروکش کند و بقایای جسم سوخته ابراهیم را با چشم خود ببینند، نمرود هم از بالای جایگاهش به آتش چشم دوخته بود، ناگاه انگار چیزی توجهش را جلب کرده باشد از جا بلند شد و چند قدم جلو آمد و مشاور اعظمش را پیش خواند و همانطور که به کوه آتش اشاره می کرد گفت: آیا هم آنچه که من می بینم تو هم میبینی؟! آیا چشم های من درست می بینند؟!
مشاور سرش را جلوتر امد و گفت: چه می بینید قربان؟!
نمرود به آتش اشاره کرد و گفت: آنجا را ببین! ابراهیم درون آتش ایستاده ، هیچ شعله آتشی نزدیک او نیست، انگار با کسی صحبت می کند و گویا که آتشی در اطرافش نیست حتی حتی ببین به نظر می رسد درون آتش قدم می زند!!!
مشاور با دقت نگاه کرد و بعد ناله ای از سر تعجب کرد و گفت: اوه! پناه بر مردوک، درست می بینید، ابراهیم سالم است، انگار آتش با او کاری ندارد، گویا آتش هم او را تقدیس می کند.
نمرود سری تکان داد و گفت: آتش خدای او را تقدیس می کند و بعد سر در گوش مشاورش برد و ناخوداگاه گفت: عجب خدای قدرتمندی دارد ابراهیم! اگر کسی از مردم خدای ابراهیم را برای پرستش انتخاب کند، او بسیار زیرک است و من به آنها حق میدهم، چراکه چنین خدایی لایق پرستیدن است...
در همین هنگام ابراهیم با بویی بسیار خوش، قدم زنان از آتش بیرون آمد، بدون آنکه کوچکترین خراشی پیدا کرده باشد و یا حتی لباسش اندکی تغییر کرده باشد.
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
@masgedemamREZAdilom
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
‼️ اگه دنبال عطرهای اصل و انگشترهای خاص میگردی
💎 یه سر به گالری قائم بزن
✅ بهترین ها رو با تضمین اصالت در گالری قائم پیدا کن
🌸 منتظر حضورتان هستیم
برای شرکت در مسابقه و اطلاعات بیشتر عضو شوید ↙️
https://eitaa.com/joinchat/1237844924Cbb096adedc
🏷 کد 129
#حدیث_روز
❣امام زمان(عج)
🌸من خاتم اوصیایم، به سبب من بلا از خانواده و شیعیانم برداشته میشود.
📚بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۰، ح۲۵
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
@masgedemamREZAdilom
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
5.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️هر حرکت اونها علیه ملت ایران
بدون تردید
به ضرر خودشون خواهد بود
#تعدی_به_خاک_ایران
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
@masgedemamREZAdilom
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
#قرآن_خوانی
💠برگزاری کلاس قرآن خوانی و آموزش تجوید توسط استاد رضا طاقداری👤
▪️یکشنبه ها ویژه خواهران
▪️چهارشنبه ها، دوره تخصصی تجوید
ویژه نوجوانان پسر
🔸زمان: بعدازنمازعشاءوقرائتزیارتعاشورا
🔹مکان: مسجد امام رضا(ع)دیلم
#پیشنهاد_شرکت_در_مجالس_قرآن_خوانی
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
@masgedemamREZAdilom
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
#حدیث_روز
❤️ امیر المومنین عليه السلام:
💠 إظهارُ الغِنى مِن الشُّكرِ ، إظهارُ التَّباؤسِ يَجلِبُ الفَقرَ .
🌸 اظهار توانگرى گونه اى شكر است. فقير نشان دادن، فقر مى آورد.
📚 غررالحکم، ح ۱۱۴۰و۱۱۴۱
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
@masgedemamREZAdilom
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ مخلص به روایت تصویر...
🔰 هفت ماه گذشت و هنوز با دیدن تصاویر تو بغض می کنم 😔
🏷#شهید_رئیسی
🏷#شهید_جمهور
کــانــال خـادمِ جـمـهـور 🇮🇷
@khadem_jomhor
@khadem_jomhor
مسجد امام رضا(ع) دیلم
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_صد_شصت_دوم🎬: ابراهیم رو به درگاه خدا نمود و از او طلب کمک خواست
#داستان_واقعی
#روایت_انسان
#قسمت_صد_شصت_سوم🎬:
مردم گویا از دین این صحنه شوکه شده بودند و همه ابراهیم را به یکدیگر نشان میدادند، به یکباره فریادشان بلند شد: آه...ابراهیم زنده است، آتش ابراهیم را نسوزانده، خدای ابراهیم او را نجات داده...
ابراهیم جلو می آمد و همراه او نسیمی روح بخش و خنک و بسیار معطر در حرکت بود به طوریکه کل فضای آنجا مملو از عطری بسیار خوشبو و عجیب شده بود، عطری که تا به حال کسی به مشام نکشیده بود و گویا این عطر عصاره تمام گلهای عالم بود
آزر و کاهنان هم به این صحنه نگاه می کردند و چنان دستپاچه شده بودند که نمی دانستند چه کنند، در این زمان یکی از کاهنان اعظم نزد آزر آمد و گفت: می دانی اگر حرکتی نکنیم تمام اعتقادات بابلیان به بت ها برفنا می رود و همه به راهی خواهند رفت که پسرت ابراهیم طلایه دار آن است.
آزر شانه ای بالا انداخت و گفت: می دانم! اما چیزی به ذهنم نمی رسد، اگر تو می توانی کاری کنی بکن، این گوی و این میدان...
آن کاهن دندانی بهم سایید و گفت: من نمی توانم اجازه دهم که حاصل تلاش سالهای سال کاهنان به یکباره بر باد رود، باید سوار بر جهل مردم شویم همانگونه که تا به حال این کار را کرده ایم و با زدن این حرف به سمت ابراهیم که حالا فاصله ای تا مردم نداشت رفت و در حین رفتن دستانش را بالا برده بود و در هوا تکان میداد و می گفت: خاموش باشید مردم! ساکت باشید تا موضوع مهمی را برایتان بگویم.
نمرود با دیدن صحنه کنار کوه آتش اشاره ای به طبال کرد تا طبل بکوبد و مردم را ساکت کند تا ببیند آن کاهن چه می گوید.
با بلند شدن صدای طبل همه خاموش شدند، حالا کاهن کنار ابراهیم ایستاده بود و پشت سرشان در فاصله ای دورتر، هیزم ها همچنان در آتش می سوختند.
آن کاهن به ابراهیم اشاره کرد و رو به مردمی که سراپا گوش شده بودند تا بفهمند آن کاهن چه در چنته دارد، کرد و گفت: ای مردم بابل! گمان می کنید که ابراهیم را خدایش نجات داد که آتش او را دربر نگرفت و به او آسیبی نرساند؟!
هیچ کس جوابی نداد و آن کاهن صدایش را بلند تر کرد و گفت: همانا این کار هم کار ما بود، ما برای اینکه شما ببینید که مردوک و خدایان بابل چقدر قدرت دارند، از مردوک خواستیم که کاری کند تا آتش ابراهیم را نسوزاند اینگونه می خواستیم مهر مردوک را نسبت به انسان ها نشان دهیم و این آتش کسی را نخواهد سوزاند چون خواسته ما بود و مردوک اجابت کرد.
نمرود از آن بالا نیشخندی زد و در گوش مشاورش گفت: عجب حقه بازیست این کاهن! دوست دارم او کاهن اعظم برج بابل شود.
هنوز حرف در دهان نمرود بود و مردم به ابراهیم بد گمان شده بودند که به اذن خداوند یکتا، ناگاه جرقه ای از کوه آتش همراه با هیزمی شعله ور برخاست و بر سر آن کاهن افتاد و کاهن در چشم بهم زدنی گُر گرفت و سوخت و به درک واصل شد و این موضوع معجزه ای دیگر از خدای ابراهیم بود تا مردم به او ایمان آورند.
در این هنگام، نمرود که شاهد همه چیز بود از جای برخواست، او باید کاری می کرد که هم اعتماد مردم را جلب کند و هم به نحوی ابراهیم را رام خود کند چون خوب می دانست هر کاری بر علیه ابراهیم ممکن است شروع معجزه ای دیگر از جانب خدای ابراهیم باشد و اوضاع نمرود و خدایان بابل را بدتر کند، پس باید با نقشه ای زیرکانه پیش می رفت پس صدایش را بلند کرد و ابراهیم را خطاب قرار داد و فریاد زد:...
ادامه دارد..
📝به قلم:ط_حسینی
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
@masgedemamREZAdilom
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
مسجد امام رضا(ع) دیلم
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_صد_شصت_سوم🎬: مردم گویا از دین این صحنه شوکه شده بودند و همه ابرا
#داستان_واقعی
#روایت_انسان
#قسمت_صد_شصت_چهارم🎬:
نمرود از بالای جایگاه فریاد برآورد: ای ابراهیم! عجب خدای قدرتمندی داری! اراده کرده ام برای این خدای قدرتمند چهار هزار گاو قربانی بدهم.
ابراهیم رو به نمرود فرمود: خدای من! خدای تمام مردم و جهانیان است، قبل از قربانی دادن، اول به خدای یکتا ایمان بیاورید و از بت های بی جان برائت جویید، سپس در راه خدا قربانی دهید.
نمرود با شنیدن این سخن که انگار حکومت و فرمان روایی او را که بر پایهٔ پرستش بت ها و طاغوت بنا نهاده شده بود، نشانه رفته بود فریادی برآورد و گفت: من خدایانی دارم قدرتمند و فراموش نکن که من مقام نیمه خدایی دارم و من هم از جنس خدایان هستم و این قربانی ها را می دهم تا خدای تو را نیز خوشحال نمایم
این اقدام نمرود بدان جهت بود که به همگان اثبات کند او هم سهمی در این عظمت و نمایش
بزرگ ابراهیم دارد و خودش را قاطی در این ماجرا کند.
ابراهیم رو به مردم کرد و فرمود: ای مردم! سخنان نمرود را شنیدید او هم به قدرت خدای یکتا اعتراف کرد اما چون میترسد با پذیرش یکتا پرستی حکمرانی اش پایان یابد، حاضر نیست دست از پرستش بت های ناتوان بردارد و خدای یکتا را به خدایی بپذیرد، اما شما راه سعادت را انتخاب کنید و به سوی پروردگار بلند مرتبه آیید تا رستگار شوید.
بسیاری از مردم بابل همانند نمرود، در دل خودشان خدای ابراهیم را ستودند اما باز هم به خاطر اعتقادات و عادت های کافرانه که سالیان متمادی با پوست و گوشت و خونشان عجین شده بود، حاضر نشدند به زبان اقرار کنند و به خدای یکتا ایمان بیاورند.
ما انسان ها برای اینکه در یک مساله به عمل برسیم سه مرحله را طی می کنیم:
اول به آن مساله علم پیدا می کنیم برای مثال می دانیم که فلان کار خوب است.
در مرحله دوم پس از این که برایمان علم حاصل شد، مصداق آن کار را هم متوجه می شویم. مثال می دانیم که عدل خوب است و تشخیص می دهیم که الان فلان کار مصداق عدل است.
سوم مرحله گرایش است. در این مرحله من باید میل به انجام این کار پیدا کنم.
خواستگاه مرحله اول و دوم عقل انسان است اما خواستگاه مرحله سوم قلب و دل انسان و احساس او است.
مرحله سوم یعنی گرایش به مراتب از مرحله اول و دوم مهم تر است.
به همین خاطر دوست داشتن خوبی، از دانستن خوبی مهم تر است.
آن چیزی که تربیت را محقق می کند، دانش و بینش به تنهایی نیست.
آن چیزی که به تربیت فرد منجر می شود میل و گرایشی است که در او ایجاد شود.
مردم بابل حقیقت را فهمیدند اما آیا این فهم حقیقت باعث می شود که آن ها به ابراهیم ایمان
بیاورند؟
روایات تاریخی به ما نشان می دهد که در پی این معجزه بزرگ، تعداد اندکی از مردم بابل به ابراهیم ایمان اوردند و اکثریت مردم تغییری در رویه زندگیشان ایجاد نشد.
اما پس از این اتفاق، وضع ابراهیم تغییر کرد، حال او مانند یک رسانه متحرک در بین مردم بود و هر کس او را می دید یاد آتش و آن معجزه بزرگ می افتاد.
از طرفی آزر، ابراهیم را از خانه اش بیرون کرده بود و ابراهیم عملا بیکار هم شده بود و منبع درآمدی نداشت تا اینکه...
ادامه دارد..
📝به قلم:ط_حسینی
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
@masgedemamREZAdilom
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
12.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 آهنگران دوباره غوغا کرد
بیداریم... همه آماده پیکاریم
طرف درست تاریخیم؛
طرف حیدر کراریم👌
هدایت شده از بدون سانسور🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴دیدی درست میگفتند؟!
نظر شما چیه؟
✅ کانال بدون سانسور | عضو شوید 👇
http://eitaa.com/joinchat/404946944Ceab6f2b794