مسجد امام رضا(ع) دیلم
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_صد_شصت_چهارم🎬: نمرود از بالای جایگاه فریاد برآورد: ای ابراهیم!
#داستان_واقعی
#روایت_انسان
#قسمت_صد_شصت_پنجم🎬:
ابراهیم برای خود خانه ای چوبی بنا کرده بود و هر روز به میان مردم می رفت و مانند یک کارگر روز مزد کار می کرد، اما هر زمان که چشم مردم به او می افتاد از او و خدایش و معجزه آتش سخن می گفتند و این سخنان به گوش نمرود هم می رسید و نمرود عملا نمی توانست با حضرت ابراهیم مقابله کند، چرا که در میدان سخن و گفتار، هیچ کس به ابراهیم نمی رسید و از طرفی مقابله نظامی هم نمی توانست با او بکند،چرا که یکبار این کار را انجام داده بود و نتیجه اش شده بود معجزه ای بزرگ،یعنی می دانست که خدای ابراهیم او را به هر طریق نجات می دهد و نمرود نمی تواند جان ابراهیم را بگیرد و از طرفی بیم آن می رفت که هر چه بیشتر زمان بگذرد، مردم بیشتری به حضرت ابراهیم ایمان بیاورند و البته حضرت ابراهیم در مرحله تبلیغ دین خدا بود و همیشهٔ زمان، تبلیغ دین با دست خالی انجام نمی شود و باید منبع مالی برای خرج کردن در راه خدا موجود باشد که آن منبع را حضرت ابراهیم در اختیار نداشت.
در همین احوالات، روزی بونا به نزد ابراهیم آمد و از او درخواست کرد تا ابراهیم ازدواج کند تا فرزندی از نبی خدا پا به این دنیا گذارد.
ابراهیم امر مادر را که مبنی بر اراده خدا بود بر چشم نهاد و از او خواست که همسری یکتا پرست و همسو با ایشان برایش انتخاب کند.
بونا که انگار قبلا به این مورد هم فکر کرده بود لبخندی زد و فرمود: دختری زیبا و پاکدامن و یکتا پرست که پدرش از انبیاء الهی ست برایت در نظر گرفتم
ابراهیم لبخندی زد و فرمود نکند دختر لاحج پیامبر را می گویید؟!
بونا که صورتش از خوشحالی می درخشید سری تکان داد و فرمود: آری ساره دختر لاحج را می گویم
پدر ساره، لاحج نام داشت که جزو رسولان پیش از ابراهیم بود.
از زمان هود نبی تا زمان ابراهیم رسولان و انبیائی بوده اند که خط توحید را در جامعه ادامه می
داده اند. لاحج یکی از آن رسولان است که البته در مقام رسول باقی ماند و به مرحله نبوت نرسید،
جناب ساره در زمان اوج ضعف حضرت ابراهیم، درست زمانی که همه مردم برای سوزاندن او هیزم جمع می کردند به ایشان ایمان آورده است.
خیلی زود ساره به عقد ابراهیم در می آید، ساری زنی پاکدامن و متمول بود و ثروتی عظیم از پدرش به ارث برده بود، این زن پرهیزکار به مانند حضرت خدیجه، شد بازوی قدرتمندی برای ابراهیم و تمام ثروتش را به ابراهیم تقدیم کرد تا در راه تبلیغ دین خدا خرج نماید.
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•
@masgedemamREZAdilom
•┈┈┅┅┅❀💠❀┅┅┅┈┈•