eitaa logo
[ مَشْعَـــــــر ] °•°
1.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
36 ویدیو
4 فایل
🌷 جایی برای احساسی ها... تکه شعر تکه نثر پرده را برداریم، بگذاریم که احساس، هوایی بخورد #سهراب_سپهری 🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
ای دل... برای آن که نگیری چه می‌کنی؟ با روزگار‌ دوری و دیری چه می‌کنی؟ بی‌اختیار بغض که می‌گیردت بگو در خود شکست را نپذیری چه می‌کنی؟ با این اتاق تنگ و شب سرد و گور تنگ تو جای من... جز این که بمیری چه می‌کنی؟! ای عشق... ای قدیم‌ترین زخم روزگار در گوشه‌ی دلم سر پیری چه می‌کنی؟ دست تو را دوباره بگیرم چه می‌شود... دست مرا دوباره بگیری چه می‌کنی...!؟ @mashaar🌱
تو آن شعری که من جایی نمی‌خوانم، که می‌ترسم به جانَت چشم زخم آید چو می‌گویند تحسینم @mashaar🌱
حال و روزم شده چون زاهد رسوا مانده مثل نوحی که خوداز کشتی خود جامانده @mashaar🌱
[ مَشْعَـــــــر ] °•°
حال و روزم شده چون زاهد رسوا مانده مثل نوحی که خوداز کشتی خود جامانده #ناشناس @mashaar🌱
آه من پشت سرت نیست به والله قسم... کرده ام از ته دل بنده حلالت آری... شعر گفتم که سبک گردم و آرام همین... گرچه بعد از تو نمودم به دو چشمم زاری تا بلا رفع شود با صدقه پیش برو... بس کنم تا نشده اشک ز چشمم جاری! @mashaar🌱
مثلِ آشفتگیِ مویِ تو شُد کارِ دلم دل من ! غصه نخور شانه شُدن را بَلدم @mashaar🌱
تا که خلوت میکنم با خود، صدایم میکنند... بعد، از دنیای خود کم کم جدایم میکنند...! گوشه گیری انتخابی شخصی و خودخواسته‌ست پس چه اصراری به ترک انزوایم میکنند! مثل آتش های تفریحم که بعد از سوختن، اغلب مردم به حال خود رهایم میکنند... ای بمیری! لعنتی! کُشتی مرا با شعرهات مردم این شهر اینگونه دعایم میکنند! احتمالاً نسبتی نزدیک دارم با خدا مردم اغلب وقت تنهایی صدایم میکنند! مثل خودکاری که روی پیشخوان بانک‌هاست با غُل و زنجیرِ دائم جابجایم میکنند! @mashaar🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همه با یار خوش و من به غمِ یار خوشم سخت کاری‌ست ولی من به همین کار خوشم @mashaar🌱
حالم شده چون پیرزنی خسته که میگفت: تنها پسرم عید نیامد به کنارم... @mashaar🌱
خبر دهید بـه زهرا که یوسف دگرت به جُرم اینکه ندارد گناه زندانی‌ست @mashaar🌱
فاطمه دارم، علی دارم، حسن دارم ولی حاجتم را بیشتر موسی بن جعفر می دهد @mashaar🌱
تو با من چای نوشیدی و رفتی؛ آه، بعد از تو حیایم مانعم شد تا ببوسم استکانت را... @mashaar🌱
کنار بسترت عالم حزین است که داغت داغِ ختم‌المرسلین است دم آخر پیمبر گفت و گفتی فقط حیدر امیرالمومنین است @mashaar🌱
دلم عجیب گرفته ز تنگِ این زندان و خیره مانده دو چشمم به زندگی گریان مرا به مکتبِ درسش فلک چنین آموخت فقط غم و غم؛ جای آب ، بابا ، نان! @mashaar🌱
وقتی به زندانِ کسی خو کرده باشی بال و پَرَت ، روز رهایی درد دارد... @mashaar🌱
خوش لذّتی است با دلِ شیدا گریستن در گوشه‌ای نشستن و تنها گریستن @mashaar🌱
[ مَشْعَـــــــر ] °•°
کنار بسترت عالم حزین است که داغت داغِ ختم‌المرسلین است دم آخر پیمبر گفت و گفتی فقط حیدر امیرالم
دنیا ، ز ستاره ، سبحه گر بردارد حاشا که فضائل تو را بشمارد ایمان تو را ، ندید دشمن ، زیرا کافر ، همه را به کیش خود پندارد @mashaar🌱
به چنگال سیاه خود تو مشکن پولک دل را... ترازوی عدالت هست اگر پارو شکستی تو! @mashaar🌱
صد سوره در آیینۀ نامت پیداست تصویر کلیم در کلامت پیداست این‌بار درون سینه یاسین داری از عطر دل‌انگیز سلامت پیداست @mashaar🌱
یک شبی گیسوی مشکین تو دیدم در خواب خواب آن یک شبه، یک عمر پریشانم کرد @mashaar🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من ماجرای هجر تو با نوح گفتم، او... کشتی درست کرد وسپس گفت گریه کن! @mashaar🌱
خودم هم مثل تو از سرنوشت سیب می ترسم ولی یک روز جبران می کنم این اشتباهم را... @mashaar🌱
سفر بهانه ی دیدار و آشنایی ماست از این به بعد «سفر» مقصد نهایی ماست! @mashaar🌱
ڪاش‌باشـد عیـدیِ مبعث‌ همیـن ڪــــربلا، پای پیــــاده، اربعیـــــن @mashaar🌱
تا زخمیِ آزادی و نانم، چه بهاری؟ با وحشتِ افتاده به جانم، چه بهاری؟ در متنِ زمستان شده ام باغِ "شقایق"  با "نرگسِ چشم نگرانم"، چه بهاری؟ سرمایِ دی و بهمن و خونابه یِ اسفند پاشیده به دیوارِ زمانم! چه بهاری؟ بغضی که فرو مانده به اعماق گلویم آویخته بر قفل زبانم... چه بهاری؟ وقتی که قرارست به زانوی حقارت... خود را به تهِ خط برسانم، چه بهاری؟ اندیشه یِ پرواز زمین گیرِ تفنگ است! در کنجِ قفس مرثیه خوانم! چه بهاری؟ با ماهیِ بی حوصله در حافظه ی تُنگ - -هستم! که فقط زنده بمانم... چه بهاری؟ @mashaar🌱
شاعر وَسط خیال خَندید و گِریست این شعرِ چهار مِصرعی کامِل نیست شایَد که دُچارِ نقص عُضو است غَزل شایَد که رُباعی، غَزلی ویلچِر‌یست @mashaar🌱