در من کسی به وسعت پاییز مرده است
صدها بهار کشته و خود نیز مرده است!
از لحن قارقار کلاغان روستا،
میشد گرفت، صاحب جالیز مرده است...
حالم شبیه حاکم نالایقیست که،
قبل از هجوم لشکر چنگیز مرده است...
یا من درست نامهی بلخی ندادهام،
یا اینکه شمس گوشهی تبریز مرده است...
رفتم قمارخانه کمی گفتگو کنم
با شاعری که آن طرف میز مرده است!
ایمرگ پیر، ما همه رفتیم و آفتاب،
در یک غروب سرد و غم انگیز مرده است...!
#رسولمختاریپور
@mashaar🌱
من رشته ی مُحـــَبت تو پاره میکنم
شاید گره خورد به تو نزدیک تر شَوم
#ذوقیاردستانی
@mashaar🌱
آشفته شد از قصــــــه من خاطرِ جمعی
دیگر چه کنم؟ حال پریشان به که گویم ؟
دردی، که مـرا ساخته رسوا، همه دانند
داغی،که مرا ساخته پنهان، بهکه گویم...؟
#هلالیجغتایی
@mashaar🌱
تو بیا مست در آغوش من و دل خوش دار ؛
مستی تو با بغلت هر دو گناهش با من ...
#حسینمنزوی
@mashaar🌱
شبیه حس رسیدن به نقطه ی جوش است
مرا ببوس که هنگام رفتن از هوش است
تو خیره می شوی و برق میزند چشمم
چو برکه ای که به تصویر ماه، منقوش است
بیا و شعله ورم کن که زندگی بی عشق
به پوچیِ زدنِ پُک، به پیپِ خاموش است
تو آن دُری که برای همیشه هر صدفی
در آرزویِ گرفتن میان آغوش است
به روی هرکس و هرچیز خط زدم ،جز تو
هر آنچه دور و برم هست و نیست، مخدوش است
خدا کند که همیشه حواسمان باشد
که عشق، بازیِ یادم تو را فراموش است!
#جوادمنفرد
@mashaar🌱
[ مَشْعَـــــــر ] °•°
وقتی که در هوای کسی غوطه میخوری هر لحظهاش برابر قرنیست انتظار #ناشناس @mashaar🌱
یک عمر زمین خوردن و یک عمر دویدن
پایان بدی بود به جایی نرسیدن
#سیدتقیسیدی
@mashaar🌱
غمی ست پشت همین شیشه ی بخار گرفته
هوای پنجره ها را غم بهار گرفته
#بهروزجلیلی
@mashaar🌱
باد پیراهن کشید از دست گلها ناگهان
عطر نیلوفر فراوان شد، گمان کردم تویی ...
#فاضلنظری
@mashaar🌱
[ مَشْعَـــــــر ] °•°
غمی ست پشت همین شیشه ی بخار گرفته هوای پنجره ها را غم بهار گرفته #بهروزجلیلی @mashaar🌱