‹🍂🧡›
-
-
اشتِـیاقۍڪهبِـھدیـدآرِٺـودآرَد
دِلمَـن🍁••
دِلمَـندآنَـدوَمَـندآنَـموَ
دِلدآنَـدومَـن🧡••
-
-
⃟🍂¦⇢ #رهـبرآنہ ••
⃟🍂¦⇢ #سـادآت••
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ
#بهار_قرآن
___________|🇮🇷|____________
❥|•@mashghe_nokarane🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من سرم گرم گنــاه است😓
سـرم داد بزن🥀
__________|🇮🇷|____________
❥|•@mashghe_nokarane🕊
درود بر شما ارتشیان ، شما مردان خدا که میراث دار خون شهیدانید ؛ پاینده باشید و سربلند
29 فروردین روز ارتش مبارک
___________|🇮🇷|____________
❥|•@mashghe_nokarane🕊
واحد: با خامنه ای کسی نگردد گمراه - برادر امیر عباسی 1.mp3
6M
#مداحےتایم🌙
°•♥
__________|🇮🇷|____________
❥|•@mashghe_nokarane🕊
مقام معظم رهبری: مسئله انتخابات مسئله سپردن بخش عمده ی امکانات کشور به یک نفر و یک مجموعه است.
#ایران_قوی
#مشارکت_حداکثری
#اصفهان_حماسه_ساز
#انتخابات
___________|🇮🇷|____________
❥|•@mashghe_nokarane🕊
" تولد حضرت ماه 🌙♥️🌱 "
#رهبری
_____________|🇮🇷|____________
❥|•@mashghe_nokarane🕊
⊰•🌿°☄•⊱
#تلنگرانہ
.
بێـــــسێݦچێ📞
- خواهَࢪااا_خواهَࢪااا.....🌸
+مࢪڪز بگوشیم✋🏻
-- حِجاب!..🌱
حِجابِتونومُحڪَمبگیرید..
حَتۍ،توۍفضاۍمجازۍ📱
اِینجابَچِههابخاطِࢪِحفظِچادُࢪِ
ناموسشیعِه...🦋☝️🏻
مۍزَنَنبهخطِدُشمَن:)🖤
___________|🇮🇷|____________
❥|•@mashghe_nokarane🕊
5.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا ۲۹ فروردین روز ارتش نامگذاری شد؟
🔹بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ماه ۵۷ بحث انحلال ارتش از طرف بعضی گروهها پیش آمد که واکنش امام خمینی(ره) به این موضوع را در ادامه میبینید.
#ثامن
#انتخابات
___________|🇮🇷|____________
❥|•@mashghe_nokarane🕊
🇮🇷🕊مـــشــقـــ نــؤڪرانـــهـــ🕊🇮🇷
🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹 🍃🌹 🌹 📚 کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت 🗒 #قـسمت_دوم چند روز بعد، با دوستانِ مسجدی پيگيری كرد
🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹
🍃🌹
🌹
📚 کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
🗒 #قـسمت_سوم
روز بعد از صبح دنبالِ كارِ سفر مشهد بودم. همه سوار اتوبوس ها بودند كه متوجه شدم رفقای من، حكم سفر را از سپاهِ شهرستان نگرفته اند. سريع موتورِ پايگاه را روشن كردم و با سرعت به سمت سپاه رفتم. در مسيرِ برگشت، سرِ يک چهار راه، راننده پيكان بدون توجه به چراغ قرمز، جلو آمد و از سمت چپ با من برخورد كرد.
آنقدر حادثه شديد بود كه من پرت شدم روی كاپوت و سقف ماشين و پشتِ پيكان روی زمين افتادم.
نيمه چپ بدنم به شدت درد ميكرد. راننده پيكان پياده شد و بدنش مثل بيد ميلرزيد. فكر كرد من حتماً مرده ام.
يک لحظه با خودم گفتم: پس جناب عزرائيل به سراغ ما هم آمد! آنقدر تصادف شديد بود كه فكر كردم الان روح از بدنم خارج ميشود. به ساعت مچی روی دستم نگاه كردم. ساعت دقيقاً ۱۲ ظهر بود. نيمه چپ بدنم خيلی درد ميكرد!
يكباره يادِ خواب ديشب افتادم. با خودم گفتم:« اين تعبير خواب ديشب من است. من سالم ميمانم. حضرت عزرائيل گفت كه وقت رفتنم نرسيده. زائران امام رضا ۷ منتظرند. بايد سريع بروم.» از جا بلند شدم. راننده پيكان گفت: شما سالمی!
گفتم: بله. موتور را از جلوی پيكان بلند كردم و روشنش كردم. با اينكه خيلی درد داشتم به سمت مسجد حركت كردم. راننده پيكان داد زد: آهای، مطمئنی سالمی؟؟
بعد با ماشين دنبال من آمد. او فكر ميكرد هر لحظه ممكن است كه من زمين بخورم. كاروان زائران مشهد حركت كردند. درد آن تصادف و كوفتگی عضلاتِ من تا دو هفته ادامه داشت. بعد از آن فهميدم كه تا در دنيا فرصت هست بايد برای رضای خدا كار انجام دهم و ديگر حرفی از مرگ نزنم. هر زمان صلاح باشد خودشان به سراغ ما خواهند آمد، اما هميشه دعا ميكردم كه مرگ ما با شهادت باشد.😇🌹
ادامه دارد...‼️
#رهبری
https://eitaa.com/joinchat/2330263603C0760e85adb