eitaa logo
مَــشــهَــــــدِمـانِــــه
10.5هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
2.9هزار ویدیو
71 فایل
ما اینجا هستیم تا تمام امکانات شهرمشهد رو بهت معرفی کنیم هرآنچه که در مشهد هست و ازش بی خبری اینجاست:) جهت ارتباط با ادمین 👇 @safaiy_ir جهت تبلیغات،تبادل و بخش دیفال👇 @fdm6090 مشاورحقوقی(دوشنبه ها): @law_co مشاورخانواده(چهارشنبه ها): @Ali_zadeh_0
مشاهده در ایتا
دانلود
28.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌☘آثار خواندن سوره صافات در روز جمعه 👤 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ᴊᴏɪɴ↴مَـشــهَـــــــدِمـانِـــــــه https://eitaa.com/mashhademane‌
انشاءالله از ساعات بعدازظهر روز سه‌شنبه ۱۱ آذر و نیز روز چهارشنبه شاهد افزایش ابر و بارش پراکنده باران ☔️در برخی نقاط استان خواهیم بود😍 ᴊᴏɪɴ↴مَـشــهَـــــــدِمـانِـــــــه https://eitaa.com/mashhademane
ویژه‌ برنامه ازدواج آسان سی زوج عزیز باشگاه باهم ✨ 👨‍⚕️ با حضور: دکتر مهرجردی 🎤 مجریگری و طنز: امید و مجید 🎁 همراه با قرعه‌کشی ویژه 🗓 زمان: شنبه ۸ آذرماه، ساعت ۱۷:۳۰ 📍 مکان: عرصه میدان شهدا – تالار شهر 📌 جهت ثبت‌نام اولیه عدد" ۲۲ "را به سرشماره ۳۰۰۰۱۹۶۴ ارسال کنید و سپس لینک ارسالی را تکمیل نمایید. ⚠️ ظرفیت محدود است؛ زودتر اقدام کنید! ᴊᴏɪɴ↴مَـشــهَـــــــدِمـانِـــــــه https://eitaa.com/mashhademane
مَــشــهَــــــدِمـانِــــه
#تجربه_زندگی_من قسمت اول سلام من رضا هستم۴۰سالمه،میخواستم تجربه زندگیم رو برای مخاطبین مشهدمانه ب
قسمت دوم همیشه با رفقا بهم خوش می‌گذشت، ولی کلاً من از اونایی نبودم که خیلی رفیق باز باشم. کلا اکیپمونم فرق داشت، نه دنبال دردسر بودیم، نه اهل دعوا و قمه‌کشی. چندنفری بودیم که از دبیرستان دوست شده بودیم و تاالان همه باهم ارتباط داشتیم‌. اون شبم طبق معمول، شام خوردیم، قلیون، بلال آخر شب و یه چایی خوش‌عطر. بعدشم مستقیم رفتم خونه. همه خواب بودن، ساکت و یواش رفتم تو اتاقم که بیدارشون نکنم، رفتم تو اتاقم و تا سرم رو گذاشتم رو بالشت خوابم برد. صبح سر سفره، مامان طبق معمول داشت غرغر میکرد: – پسرای مردم خودشون پا می‌شن زن می‌گیرن، حالا ما هی می‌گیم برو یکی رو انتخاب کن، اقا ناز می‌کنه! خندیدم و گفتم: – مادر من، اگه دختره بد دراومد چی؟ اگه اهل زندگی نباشه؟ گفت: – انتخاب کن، بقیه‌شو بسپار به خدا. گفتم: – مادر با دعا و توکل که زندگی نمی‌چرخه! می‌ترسم آخرش مثل بعضی جوونا بشم، پشیمون و درب‌وداغون! گفت: – خب خواهرات که لیست دخترای خوب رو واست در آوردن ،اعتماد کن یکی رو انتخاب کن ببین چطوره گفتم: – آخه من یکی از اونارو می‌شناسم، واقعا آدم خوبی نیست واسه زندگی. – خب اون یه‌دونه بد، بقیه‌ش چی؟ در حالیکه لقمه نون و پنیر رو میزاشتم تو دهنم یک چشمت به مادرم زدم و گفتم: تو خودت کدومو قبول داری؟ مادرم اخماشو کرد تو هم و گفت: – من؟ من قراره باهاش زندگی کنم؟ نه پسرم، خودت برو ببین اگه پسندیدی بگو، بقیه‌ش با من. خیلی اوضاع ناجوری بود، نه می‌شد فرار کرد، نه وجدانم اجازه می‌داد الکی بله بگم. من از خراب شدن زندگی می‌ترسیدم، از اعتماد اشتباه بیزار بودم. مادرم دید کلافه‌م،دیگه چیزی نگفت. ولی ته دلش مطمئن بود آخرش زیر بار می‌رم. با هزار زور و فشار قانعم کردن بریم خواستگاری یکی از اون انتخاب‌ها. اصلاً نمی‌شناختمش. فقط گفتن باباش کارمنده، خودش یه خواهر داره، همین. خواهرام ذوق‌مرگ بودن. یکی کت و شلوار منو از اتوشویی آورد، یکی شیرینی خرید، یکی هم مامور بود منو از پای گوشی بلند کنه بندازه تو حموم! مسخره بود واقعاً! پسر دم بخت، تا لحظه آخر سرش تو گوشی باشه! خلاصه با هر زوری بود حاضر شدم. از وقتی بابام فوت کرد، حس می‌کردم من مرد خونه‌ام. خوش می‌گذروندم، ولی نه اون‌قدری که از خانواد‌ه‌م غافل بشم. همیشه هم به شوهرخواهرام گفته بودم چشم چپ به خواهرام بندازن، با من طرفند! برخلاف تصوّرم، اون جلسه‌ی خواستگاری اصلاً ساده نبود. چون دو خانواده اصلاً همو نمی‌شناختن، فضا سنگین بود، مثل جلسه‌ی امتحان! منم نشسته بودم، عرق می‌ریختم، منتظر بودم زودتر تموم شه. مامان که شروع کرد، فهمیدم نه، این شوخی نیست! گفت: – پسر من روی پای خودش وایساده، آبرو و غیرت داره، تا حالام مایه‌ی دردسر نبوده. بعدم اضافه کرد: – درآمدش هم بد نیست، واسه یه زندگی متوسط کافیه. ما پشتشیم. من تو فکر بودم، واقعاً الان وقت ازدواجه؟ هنوز دلم نمی‌خواست برم زیر بار مسئولیت. همیشه باورم این بود که مرد وقتی زن می‌گیره، باید سبک زندگیشو عوض کنه. ولی وقتی فکر می‌کردم با ازدواج باید از دورهمی‌ و خوشیام بزنم، یکم دلم می‌گرفت. مریم اومد چای تعارف کرد، دستاش حسابی می‌لرزید. نمی‌دونستم بخندم یا دلم بسوزه! ولی خب، بدم نیومد… قیافه‌‌اش جذاب بود، ریزه‌میزه و شیرین. بعدش گفتن برید باهم صحبت کنید. رفتیم تو اتاقش، در باز بود. فاجعه اینجا بود که من هنوز اسمشم نمی‌دونستم! فقط گفتم: – خب… یه کم خودش رو جمع‌وجور کرد، ساکت بود. من شروع کردم از خودم گفتن، از کار و فکرم، یه ذره هم از آرزوهام. فقط برای اینکه یخه‌اش باز شه. آخرش مریم شروع کرد حرف زدن. صداش قشنگ بود، آروم و دلنشین. گفت اسمش "مریم"ه، ۲۵ سالشه، لیسانس گرفته و فعلاً کار نمی‌کنه. تو دلم گفتم پس واسه همینه یکم خجالتیه. کلاً کسایی که کار نمی‌کنن، معمولاً زیاد اجتماعی‌ نیستن. از هر دری حرف زدیم، احساس میکردم یکم باهام راحت تر شده. حتی بعضی وقتا نگاهم می‌کرد. دختر خوب و مؤدبی بود، به دلم نشست. همین که بلد نبود چطوری باید رفتار کنه، خودش برام جذاب بود! وقتی اومدیم بیرون، خونواده‌ی مریم گفتن باید تحقیق کنن، ما هم گفتیم باشه. جلسه تموم شد و تا برسیم خونه، مامان و خواهرا همش از مریم تعریف و تمجیدمی‌کردن! ادامه دارد.... ᴊᴏɪɴ↴مَـشــهَـــــــدِمـانِـــــــه https://eitaa.com/mashhademane
2.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️مراقب باشید کلاهبرداری با هوش مصنوعی از طریق صدای نزدیکانتون😱 📨ارسالش کنید واسه دیگران تا انقدر راحت گول نخورن ᴊᴏɪɴ↴مَـشــهَـــــــدِمـانِـــــــه https://eitaa.com/mashhademane
قطع کردن سرفه در سه روز👇 👈داخل ترب سیاه عسل بریزید و انتهاشو سوراخ کنید و بذارید سر یه لیوان - توی مدت ۵ساعت شیره ای ازش خارج میشه که ظرف ۳روز سرفه رو قطع میکنه(روزی ۲ق بخورید) ᴊᴏɪɴ↴مَـشــهَـــــــدِمـانِـــــــه https://eitaa.com/mashhademane
❌ کشف حجاب زنان و دخترانِ مسلمان در آخرالزمان... ✍ امیرالمومنین علیه‌السلام فرمودند: در آخرالزمان و نزدیک شدن رستاخیز که از زنانی ظاهر شوند که کشف کننده حجاب هستند؛ در حالی که پوشش دارند برهنه‌اند؛ (لباس نازک و بدن‌نما میپوشند)؛ و با خود آرایی از خانه بیرون می‌آیند؛ آنها از دین خارج شده و در فتنه ها و آشوب ها داخل گشته‌اند؛ به شهوات و مسائل جنسى تمایل داشته؛ به سوی لذّات نفسانی و خوشگذرانى‌ها می‌شتابند؛ حرام های الهی را حلال می‌‌شمارند؛ اینان در خواهند بود مراقب باشیم،که گول دنیا و رنگ و لعابش رو نخوریم خیلی زود،دیر میشه🌱 📗من لا يحضره‌الفقيه، ج۳، ص۳۹۰ 📗الوافي، ج ۲۲، ص ۸۰۹ 📗مکارم الأخلاق، ج ۱، ص ۲۰۱ ᴊᴏɪɴ↴مَـشــهَـــــــدِمـانِـــــــه https://eitaa.com/mashhademane
بِسْــــمِ‌اللّٰـــــــهِ‌الرَحْمـٰـــــنِ‌الرَحیـــــــم شنبه 8 آذر 1404 8 جمادی الثانی 1447 29 نوامبر 2025 🔭 احکام نجومی 🌓 امروز قمر در برج حوت و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است: ✳️افتتاح کسب و کار و تجارت ✳️از شیر گرفتن کودک ✳️آغاز درمان و معالجات ✳️امور زراعی ✳️امور آموزشی و تعلیم و تعلم. ✳️خرید و فروش ✳️مسافرت خوب است ❌اصلاح سر و صورت، حجامت، خون دادن، ناخن گرفتن، دوخت و دوز خوب نیست ذکر روز شنبه📿 : یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه هوای مشهد☀️آفتابی ❤️حداکثر دما: ۱۶+ 💙حداقل دما: ۰ ᴊᴏɪɴ↴مَـشــهَـــــــدِمـانِـــــــه https://eitaa.com/mashhademane
بسم الله الرحمن الرحیم هر روز یک صفحه از قرآن به نیت سلامتی و فرج امام زمان(عج) و رزمندگان اسلام ᴊᴏɪɴ↴مَـشــهَـــــــدِمـانِـــــــه https://eitaa.com/mashhademane
تو مهم‌ترین آدمِ زندگی خودت هستی و خوشبختى از درون خودِ آدم به وجود مياد نه از طريق آدماى ديگه... صبحتون بخیر ☀️ روزتون بر وفق مُراد 📍خانه تاریخی قربا (محله جنت) ᴊᴏɪɴ↴مَـشــهَـــــــدِمـانِـــــــه https://eitaa.com/mashhademane
🚴‍♂ دوره آموزش تئوری سطح یک دوچرخه سواری بانوان وآقایان به صورت ✅به همراه رویداد های میدانی دوچرخه سواری (برای بانوان گرامی شرایط ویژه جهت استفاده از رویداد فراهم شده است) یکشنبه ۹ آذر ماه ⏰ساعت 17:30 لغایت 19:30 📜به شرکت کنندگان گواهی شرکت در دوره آموزشی اعطا خواهدشد. 📍الهیه ۲۵ روبروی شهید باغشنی ۷ فرهنگسرای الهیه ✍ثبت نام از طریق @Samousavi1402 ارسال مشخصات وشماره تماس الزامی است. ᴊᴏɪɴ↴مَـشــهَـــــــدِمـانِـــــــه https://eitaa.com/mashhademane