eitaa logo
تجربه‌های شما از آشنایی با "عین‌صاد"
390 دنبال‌کننده
1 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام و درود برشما.. اولین بار از طریق اکسپلورر اینستاگرام با عکس نوشته های زیبای استاد آشنا شدم و از همانجا عضو کانال اینستاگرام شدم.... امیدوارم فعالیت در فضای مجازی رو همینطور جدی تر بگیرید.👍⚘
سلام وقتی دراوج سختی زندگیم قرار داشتم، خانه یکی از مشتری هایم رفتم تا یکی از وسایل خانه اش را تعمیر کنم روی درب یخچال یک جمله از استاد نوشته بود عبارت:«غم را نمیتوان کم کرد،باید خودت را زیاد کنی» استاد.ع.ص چنان من را زیر و رو کرد چنان آتش امیدی در اوج تاریکی هایم روشن کرد که بعد از چند سال زندگی من عوض شد و تمام معادلات زندگی من تغییر کرد و معنا دار شد... کسی که تا دیروز نسیم بلا آن را با خود به اعماق کفر می‌برد دیگر ریشه دار شده و حتی شغل و حرفه و نقش من عوض شد من خودم رو مدیون ایشون میدونم و به یادشون هستم🙏
سلام من با استوری هایی که مربی فرزندم ازصدای ایشون میگذاشتن آشنا شدم وآنچنان این صدا به دل من نشست که پیگیر صوت ها ونوشته های ایشان شدم تااینکه بااین گروه آشنا شدم
تقدیر این بود که دیرهنگام با استاد صفایی حائری آشنا شوم که آن نیز سریّ دارد اما اکنون خود را همچون تشنه ای می‌بینم که در هیاهوی سراب‌ها به آب رسیده ام! هر چند مثل سالهای جوانی، دیگر هیجان زده نیستم و هیچ چیز قبل از صدها تردید و هزاران بار تحقیق نمی‌توانست برای من جذاب باشد اما نوای حق عین.صاد غوغایی در دلم به پا کرده و چنان جاذبه ای دارد که مرا به دنبال خود می‌کشد! چه اشک‌هایی که با سوز صدای استاد بر چشمانم جاری میشود اشک‌هایی که تنها با نام حسین ع جاری بود! قصه‌ی غربت استاد صفایی برایم باورکردنی نبود و به خاطر کوتاهی ها و جفاها، خود را مدیون ایشان میدانم و مسوولیت ها را دو چندان کرده که غریبانه و در گمنامی می‌زیست و قشر زیادی از مردم و جوانان در زمان حیات ایشان از اندیشه‌ی ناب وی محروم مانده‌اند. اما بسیار خرسندم که گفتار و صوت و مکتوبات بسیاری از ایشان گردآوری شده که محل انس جویندگان حقیقت است و ای کاش ما نیز بتوانیم به مسئولیت‌های خود واقف باشیم و از حرکت در جهت درست باز نمانیم...
دل نوشته : با مرحوم صفایی از آنجا آشنا شدم که مادرم به خدا پیوست و مرا از تمام انس ش محروم کرد چون در وصیت نامه ی مادرم این بود که منزل ش را وقف کنیم جهت برگزاری کلاس های دینی علمی فرهنگی، لذا برخاستم به تحقیق تا بیابم بهترین این کلاس ها را به کمک یکی از دوستان م با گروهی اشنا شدم که آنها خودشان را از جمله شاگردان مرحوم صفایی می‌دانستند در شاگردی از محضر شون اشنا شدم با دوره ٣۶ جلسه ای مبانی دین اصیل، آنجا بود که یافتم دین م ارثی سنتی بوده و با وراثت به من رسیده نه با انتخاب و خیلی از سوالاتم که همیشه در من باید مدفون میشد والا حکم تکفیر م داده می شد جواب داده شد ، من جمله اینکه — اصلا چرا زنده م؟ —چرا باید به این زندگی پردرد و رنج ادامه دهم؟ —کجای این خلقت با اینهمه ظلم و تبعیض حکیمانه س؟ — اصلا دین چه ضرورتی دارد؟ و...... و در لابلای مباحث و مبانی مرحوم صفایی رسیدم به اینکه بهشت و جهنم همین جاست و با ما ست و در ماست ما بعنوان انسان موجود مختاریم دین اصلا اجبار و اکراهی ندارد اینهمه مثلا دینداری، اصلا دینداری نیست و تقلید است و تعصب و..... خلاصه چیزی که یافتم این بود بخوبی توانستم ببخشم، از کینه ها خالی شوم اینکه قرار است حرکت کنم نه اینکه درجا بزنم یاد بگیرم که آزاد باشم و به دیگران ازادی ببخشم و...... جنابی
سلام سال دوم ارشد بودم که استادمون سیر مطالعاتی شروع کرد. ما پیشنهاد کردیم طرح کلی اندیشه اسلامی ولی ایشون یک کتاب از استاد صفایی معرفی کردن. حقیقتش اول چون نمیفهمیدم و حرف های استاد سنگین بود یه جبهه بدی نسبت به ایشون گرفتم ولی در ادامه، با عنایت خدا حرف های ایشون عجیب به دلم نشست. ایشون جوری به دین نگاه می کنن که هیچ کس از اون زاویه دین رو مورد بررسی قرار نمیده. یعنی نیمه گمشده ام را پیدا کردم الحمدلله 🙏🏻
سلام ما جلسه ای خانوادگی داریم با یک استاد روحانی عالی.در یکی از جلسات ایشان اشاره ای به استاد داشتند و از اخلاص و صفای ایشان یاد کردند من بعد از آن پیگیر شدم و با جستجو در فضای مجازی بیشتر با ایشان و آثارشان آشنا شدم.و بعد با کانال شما و در دوره ای از تخفیفات سری کتابهای ایشان را تهیه کردم و حالا بنا به نیاز به این کتابها مراجعه می کنم علاوه بر این که کتاب نامه های بلوغ را برای نوجوانان فامیل تهیه و همراه کادو تولد به آنها هدیه می کنم. همچنین سعی می کنم کتابها را به دوستانم معرفی و امانت بدهم. من گم شده خود را در مورد تفسیر و دریافت از قرآن در نوشته های ایشان یافتم. خداوند روح ایشان در اعلی علیین قرین رحمت نماید.
استاد علی صفایی حائری! الگویی بی نظیر، استادی کم نظیر؛ قلمش شیرین، سخنش دلنشین، چهره اش نازنین! از دوست قدیمی استاد صفایی حائری، استاد قائمی پرسیدم: استاد صفایی چه ویژگی هایی داشت؟ گفت: ((طوری سخن می گفت که حرف هایش در قلب ها نفوذ می‌کرد. ویژگی منحصر بفرد او این بود که فقط سخنران نبود! بلکه عامل بود به حرف هایش! رنگ عمل به گفته هایش زده بود.)) عین صاد اسم مخفف اوست. عالم بزرگواری که مباحث تربیتی را از دل قرآن و روایات برداشت کرده است. او آثار گران بهایی به جا گذاشته است‌ در نامه های بلوغ می گوید: ((آدم بودن خیلی سخت تر از طبیعی بودن است. چون آدم باید هر لحظه و هر عمل و هر حالت و هر برخوردی را بسنجد و بررسی کند و از عکس العمل های طبیعی به انتخاب های سنجیده روی بیاورد.)) من، تو را الگوی خود قرار داده ام ای اسوه نیکو دوستت دارم. محمد مهدی پیری اردکانی✍
سلام از طریق کانال با استاد آشنا شدم وخیلی شگفت زده شدم از جذابیت کلمات استاد از خالص بودن جملات از به دل نشستن آنچه از دل برآمده بود از محتوا داشتن از روش از پیچیده نبودن از نور . . .
سلام بنده استاد را از طریق دائی شهیدم میشناسم تقریبا از بیست سال پیش چند ماه قبل کانال شما فیلمی از استاد منتشر کرد که درباره یکی از روستاهای کرج کندر خاطره ایی تعریف کرد ومرا برد به زمان حیات شهید و ارادتش به استاد امیدوارم نسیم روح بخش اخلاص استاد همواره جاری باشه وعلاوه بر طبیب دوار طبیب همه عصرها باشن ممنون از کانال خوبتون درسایه الطاف الهی مستدام باشید علیرضا پهلوانی
سلام وقتتون بخیر. حدودا زمستان ۱۴۰۰ بود که به واسطه حضور در یک کلاس با استادی آشنا شدم که تفکر و عملکرد ایشون منو تحت تاثیر قرار داد. در طی زمان و آشنایی بیشتر و مسیری که کنار ایشون طی کردم متوجه شدم مبنای فکری و اندیشه استادم برگرفته از کتب استاد صفائی حائری ست. و البته توصیه ایشان به خواندن کتاب های استاد صفائی باعث شد که من هم به سمت کتاب های ایشون برم و امروز خوشحالم که در این مسیر یادگیری هستم. روح استاد بزرگوار علی صفائی حائری شاد...
یک نوجوون هفده ساله رو تصور کنید که دنیایی باد در دماغش داره و فکر می کنه خیلی می فهمه . حالا به طور اتفاقی در جمعی قرار می گیرده که قرار است کتاب خوانی داشته باشن و کتاب رشد را برای فردای آن روز خلاصه کنن. نوجوون قصه ما به قطر و اندازه کتاب نگاهی می کنه و در دل میگه " اینا هم خودشون رو دست انداخته اند این کتابه که خودش خلاصه اس ، دیگه چیش رو می خوان خلاصه کنن" نیم ساعت مونده به خواب کتاب رو برمی داره تا خلاصه اش کنه شروع کردن به خواندن کتاب همان و غرق شدن در دنیای عین-صاد همان تا صبح پنج بار کتاب رو می خونده و دو برابر حجم کتاب میشه خلاصه برداریش از اون زمان تا الان بیشتر از بیست سال می گذره و نوجوون قصه ما که حالا مرد میانسالی شده برای خودش ، دیگه ادبیات نویسنده های دیگه براش شیرینی کتاب های استاد صفایی رو نداره و حتی هندزفری گوشیش زمان ورزش هم سخنرانی های استاد رو پخش می کنه ، دیگه استدلال های فلسفی و منطقی و عارفانه دیگران براش جذابیتی نداره و خدا رو شکر می کنه بابت این میزانی که در اختیارش گذاشته شده فقط ترسش از اینه که نشه کمثل الحمار یحمل اسفارا م دانایی