فقط یکبار گریه کردم
ستارخان در خاطراتش میگوید:
من هیچوقت گریه نکردم، چون اگر گریه میکردم آذربایجان شکست میخورد و اگر آذربایجان شکست میخورد ایران شکست میخورد.
اما یک بار گریستم و آن زمانی بود که ۹ ماه در محاصره بودیم بدون آب و بدون غذا
از قرارگاه آمدم بیرون، مادری را دیدم با کودکی در بغل کودک از فرط گرسنگی به سمت بوته علفی رفت و باضعف شدید بوته را با خاک ریشه میخورد
گفتم الان مادر کودک مرا ناسزا میدهد و میگوید لعنت به ستارخان.
اما مادر، فرزند را در آغوش گرفت و گفت:
اشکالی ندارد فرزندم، خاک میخوریم، اما خاک نمیدهیم.
آنجا بود که اشک از چشمانم سرازیر شد.
@Mashlab_ir2 | حاجی جبهـه
شهید سیدحسن نصرالله:
تشبیه صهیونیست ها به حیوانات وحشی،توهین به حیوانات است...
@Mashlab_ir2 | حاجی جبهـه
ایران و ایرانی تسلیم نخواهند شد و زیر بار صلح تحمیلی نمیروند. این تصویری است که به زودی برای همه آشکارتر خواهد شد ...
خطاب به مالک میفرمود:
دشمن گاهی نزدیک میشود تا #غافلگیر کند؛
پس دوراندیش باش
و خوش بینی خود را متهم کن.
_علیبنابیطالبعلیهالسلام
| نهجالبلاغه،نامه۵۳