eitaa logo
در مسیر زندگی
147 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
4.2هزار ویدیو
78 فایل
مطالب متنوع و گوناگون
مشاهده در ایتا
دانلود
❣ 🔅السَّلامُ عَلَیْكَ یا بابَ اللَّهِ و َدَیّانَ دینِهِ... 🌱سلام بر تو ای دروازه ارتباط با خدا که جز از درگاه تو به ساحت او راهی نیست! 🌱و سلام بر تو ای حکمفرمای دین، که نیکان و بدان را سزا خواهی داد... 📚زیارت آل یاسین_مفاتیح الجنان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 ✨چشم واکردیم محو گنبدت بودیم باز ما نفهمیدیم این نوع از کَرَم را هیچ‌وقت... ✨مثل عاشق که نمی‌داند مقام وصل را ما ندانستیم قدر این حرم را هیچ‌وقت...!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صحبتهای دکتر اکبری _1.mp3
20.7M
صحبت‌های مهم دکتر اکبری در برنامه انارستان 🌺🌺🌺🌺 @masir_zendagi کانال در مسیر زندگی
8.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر آدمی، هر چقدر هم تا اینجاش رو خراب کرده باشه، با این کلیپ میتونه با شوق، برگرده..✨ وقتی برگردی، دیگه اصلا کاری به گُذَشتَت ندارن :) مگه کاری به گذشته حُر داشتن؟
29.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما در کوچه های تنگ زمانمان برای یاری امام غائبمان سیلی که هیچ غصه هم نخوردیم :)🥀
اگر به نماز‌های احمد کاظمی‌نگاه می‌کردیم ، می‌دیدیم یکپارچه عشق و معنویت بود . هیچ وقت با حالت خستگی و پراکندگی ذهنی نماز نمی‌خواند . کسانی که در کنار احمد نماز خوانده اند ، صدای خشوع و تضرع توأم با دل شکستگی او را هنگام رکوع و سجود به یاد دارند . چرا که او واقعا انسان مؤمن و مسلط بر نفس خویش بود. منبع : سردار سرتیپ فدوی – ماهنامه شاهد یاران – ص ۲۵ نــمـاز را از شــهدا یـاد بگیریم 💔
🚨 زنی که با اختیار خودش در ماشین سوخت! ⭕️ خالده ترکی عمران؛ زنی از اهالی بصره عراق. معلم است. در تاریخ ۳ اپریل ۲۰۱۶ در حالیکه با ماشین شخصی خود روانه محل کارش بود، ماشین نزدیک به وی بر اثر کمین، دچار انفجار و حریق می‌گردد و ماشین وی نیز آتش می‌گیرد. خانم خالده درحالیکه لباسش آتش گرفته بود از ماشینش پیاده می‌شود اما بعد از اینکه متوجه می‌شود که لباس تنش در حال سوختن است و جسمش عریان خواهد گشت، راضی نمی‌شود تا جسمش در مقابل مردم عریان گردد، دوباره به طرف ماشینش برمی‌گردد و در را باز نموده داخل ماشین می‌نشیند. یکی از افراد پلیس درحالیکه گریه می‌کرد باصدای بلند فریاد می‌زند که من مانند برادرت هستم، از ماشین پیاده بشو تو را با لباس خودم می‌پوشانم؛ اما وی از پایین شدن امتناع می‌ورزد و ترجیح می‌دهد بسوزد تا مبادا کسی جسمش را ببیند. عراقی‌ها وی را شهیدِ و ، لقب گذاشتند و در میدان هوایی بصره اطراف ماشینش حفاظی کشیدند از وی تندیس ساختند تا یادش جاویدان بماند.  ✍ تخریب‌چی