eitaa logo
مسیربندگی
114 دنبال‌کننده
5هزار عکس
793 ویدیو
13 فایل
برگزارکننده کلاسهای تخصصی هنری فرهنگی مذهبی
مشاهده در ایتا
دانلود
طرح اولیه کمربند ایمنی در دهه 1960 میلادی😲 + اگر تصادفه هم نمیکشتت، مطمئنا این کمربنده میفرستادت اون دنیا !
چند تا بالش و یه چادر تمام خواسته ی ما بود برای بازی همینقدر ساده و قانع ترکیبات غذاهایی که حین بازی میپختیم یادتون هست مثلا بیسکوئیت و آب 😅
12.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استند آپ کمدی بازیگر معروف مشهدی در حضور رهبر انقلاب😂
امیرالمؤمنین عليه السلام: همنشينى با نيكان، نيكى مى آورد، مثل باد كه چون بر بوى خوش بگذرد، با خود، بوى خوش مى آورد صُحبَةُ الأَخيارِ تَكسِبُ الخَيرَ كَالرّيحِ إذا مَرَّت بِالطّيبِ حَمَلَت طيبا نهج البلاغه از نامه 31
انفجار گاز در میدان طبرسی مشهد مدیرعامل آتش‌نشانی مشهد: 🔹بامداد امروز در میدان طبرسی انفجار در حین حفاری به دلیل برخورد بیل میکانیکی با لوله گاز شهری و نشت شدید گاز رخ داد. 🔹این انفجار سبب تخریب ۴ باب مغازه و شکسته شدن شیشه‌های تعدادی واحد تجاری در اطراف میدان طبرسی و ایراد خسارت به چند دستگاه خودروی سواری و مجروحیت تعدادی از افراد حاضر در محل شده بود. 🔹۱۲ نفر در پی این حادثه دچار جراحت شده بودند که به بیمارستان های شهید هاشمی نژاد و شهید کامیاب منتقل شدند
🕊🌿🌸 يازده سال از شهادت عبدالحسين مي گذشت و بار زندگي و بزرگ كردن چند بچه با حقوق كم، بر دوشم سنگيني مي كرد. نزديك عيد بود و خلاصه من مانده بودم و كلي قرض كه از آشنايان و دوستان گرفته بودم. هرچه سعي به قناعت داشتم، باز هم مشكل قرض ها بسيار خودنمايي مي كرد. يك روز با دلي پر از غصه رفتم سر خاك عبدالحسين و شروع كردم به درد دل كه: «شما رفتي و من و بچه ها را با يك كوه مشكل تنها گذاشتي. اي كاش يك جوري از دست اين قرض ها راحت مي شدم.» وقتي از بهشت رضا (ع) باز گشتم، آرامش عجيبي سراسر وجودم را فرا گرفته بود، گويي چيزي در درونم، مرا به حل مشكلات اميد مي داد. ايام عيد بود كه زنگ خانه به صدا درآمد. پسرم، حسن را فرستادم تا در را باز كند. وقتي برگشت، چهره اش برافروخته شده بود و با لكنت مي گفت: آقا! آقا! وقتي رفتم بيرون، با صحنه اي مواجه شدم كه احساس كردم در اين دنيا نيستم. باورم نمي شد، مقام معظم رهبري از در حياط به داخل تشريف آورده بودند و بعد از آن وارد اتاق شدند. شوق و حال آن لحظات، واقعاً وصف ناشدني است. نزديك يك ساعت از محضرشان استفاده كرديم و ايشان از خاطرات خود با شهيد برونسي گفتند. به جرأت مي توانم بگويم، در آن لحظات بچه هايم ديگر احساس يتيمي نمي كردند. در ميان حرف ها، صحبت از مشكلات شد و من قضيه ي قرض ها را خدمت ايشان عرض كردم. بسيار راحت تر و زودتر از آن چه فكر مي كردم مسأله حل شد. 🕊🥀شهید برونسی منبع :كتاب 15 آيه راوي : همسر شهيد
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 📣فراخوان خود جوش مادرانه📣📣📣📣 ♥️همه برای ایران ♥️ قدمی کوچک برای افزایش جمعیت مهدوی ایران عزیزمان ♦️طرح راهپیمایی کالسکه ای روز ۲۲ بهمن ماه 💢تمام مادران دعوتید ♥️ شرایط حضور: 🔸 همراه داشتن تمامی فرزندان عزیزتون😍 🔸حتما کالسکه بیارید و یا قرض بگیرید . 🔸پخش کردن پوستر در حد توان. 🔸 مزین کردن عزیزانتون و کالسکه ها به متن های تایپ شده یا نوشته شده ترغیب فرزند آوری لطفا رسانه باشید 🎀حضور حداکثری مادران حضور هم زمان در روز ۲۲ بهمن ، در جمع مردم مجاهدت فرزند آوری ❤️+۵
حضور دکتر علی تقوی در برنامه زنده تلویزیونی؛ 🔸 در مسیر زندگی 📺 شبکه خراسان رضوی 📆چهارشنبه ۱۹بهمن‌ ماه ساعت ۱۸ تا ۱۹ با موضوع همبستگی در خانه نشر حداکثری و اطلاع به دوستان
❤️ سلیمان و دهقان برگزیده حضرت سبحان ، جناب سلیمان با بساط شاهی و سلطنت و عظمت و مکنت بر دهقانی گذر کرد . دهقان چون شأن سلیمان را دید گفت : خدای مهربان به پسر داود پادشاهی عظیم و سلطنتی کبیر کرامت فرموده . باد این سخن را به گوش سلیمان رسانید . حضرت از بساط عظمت به زیر آمد و نزد او رفت و فرمود : چیزی را که توانایی آن را نداری و تحمل مسئولیتش را برایت قرار نداده اند آرزو مکن ؛ اگر یک تسبیح تو را خدا بپذیرد ، برای تو از آنچه حشمت دنیا به سلیمان عنایت شده بهتر است ، زیرا ثواب تسبیح باقی و ملک سلیمان فانی است ! منع:ربیع الآثار
✨﷽✨ ✅قضاوت ممنوع ✍روزى مردی نزد عارف اعظم آمد و گفت من چند ماهى است در محله اى خانه گرفته ام روبروى خانه ى من يک دختر و مادرش زندگى مى کنند هرروز و گاه نيز شب مردان متفاوتى انجا رفت و امد دارند مرا تحمل اين اوضاع ديگر نيست. عارف گفت شايد اقوام باشند گفت نه من هرروز از پنجره نگاه ميکنم گاه بيش از ده نفر متفاوت ميايند بعدازساعتى ميروند.عارف گفت کيسه اى بردار براى هرنفريک سنگ درکيسه اندازچند ماه ديگر با کيسه نزد من آيى تا ميزان گناه ايشان بسنجم. مرد با خوشحالى رفت و چنين کرد.بعد از چندماه نزد عارف آمد وگفت من نمى توانم کيسه را حمل کنم از بس سنگين است شما براى شمارش بيايید عارف فرمود يک کيسه سنگ را تا کوچه ى من نتوانى چگونه ميخواى با بار سنگين گناه نزد خداوند بروى ؟؟؟ حال برو به تعداد سنگها حلاليت بطلب و استغفارکن ..چون آن دو زن همسر و دختر عارفى بزرگ هستند که بعدازمرگ وصيت کرد شاگردان و دوستارانش در کتابخانه ى او به مطالعه بپردازند. اى مرد انچه ديدى واقعيت داشت اما حقيقت نداشت .همانند توکه درواقعيت مومنی اما درحقيقت شيطان ... 👈بیایید ديگران را قضاوت نكنيم ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا