🔰حجیت اطمینان از دیدگاه شیخ انصاری
{بخش اول}
🔸منجزیت و معذریت #قطع ذاتی بوده و قابلیت جعل و نفی ندارد. از سویی دیگر، بدون شک اصل اولی در #ظن عدم حجیت بوده و برای حجیت، نیازمند دلیلی علمآور است. مرتبه سومی بین علم و ظن وجود دارد که از آن به #اطمینان یاد میشود. اطمینان در حقیقت همان #ظن_قوی است که موجب اطمینان و سکون نفس بوده و به #احتمال_خلاف موجود در آن، اعتنا نمیشود
🔹بر خلاف رویه معروف و متداول که حجیت اطمینان به نحو عمومی پذیرفته شده و اطمینان در عداد علم قرار گرفته است، به نظر میرسد، شیخ اعظم حجیّت اطمینان را نیازمند #دلیل دانسته و آن را به طور کلی حجّت نمیداند و به عبارتی دیگر، اطمینان را مانند ظن، نیازمند دلیل بر حجیت دانسته و اصل اولی در آن را حرمت عمل میانگارد. برای اثبات این سخن، دو شاهد قوی در رسائل وجود دارد که به آنها اشاره میشود
🆔@masire_feghahat
🔰حجیت اطمینان از دیدگاه شیخ انصاری
{بخش دوم}
1⃣شاهد اول: حجیت خبر اطمینانی
🔸مرحوم شیخ در رسائل قائل به حجیّت خبر واحد #اطمینانی شده و تنها خبر واحدی که موثوق الصدور باشد را از باب ظنّ خاص حجت میداند. شواهد این سخن در کلام ایشان متعدد است که تنها به برخی از آنها اشاره میشود.
💢 مرحوم شیخ در آخر بحث دلالت آیات بر حجیت خبر واحد میفرماید: «نتیجه مدلول آیات، اعتبار خبر عادل واقعی به شرط افاده اطمینان و وثوق میباشد¹.» ایشان در نتیجه گیری از مفاد اخبار میگوید: «در وسائل ادعای تواتر اخبار بر عمل به خبر ثقه شده اما
#قدر_متیقن از اخبار، تنها خبر ثقهای است که احتمال کذب در آن به گونهای باشد که عقلا به آن اعتنا نکرده و توقف در عمل را به واسطه این احتمال تقبیح کنند. شاهد بر این مدعا لفظ «ثقه»، «مأمون» و «صادق» است که در روایات وارد شده و اخبار مطلق نیز به همین معنا انصراف دارد²»
💢مرحوم شیخ در تقریب #اجماع بر عمل به خبر واحد، اجماع منقول، شهرت عظیمه و امارات فراوان بر عمل به خبر واحد را قابل قیاس با هیچ مسألهای ندانسته و بیان داشته هر کس در تحقق اجماع بر عمل به خبر واحد شک کند، در هیچ مسأله دیگری جز ضروریات، نمیتواند اجماع را تحصیل کند. اما در انتها مینویسد: «ولی انصاف آن است که قدر متیقن از اجماع،#خبر_مفید_اطمینان است نه مفید صرف ظن³»
💢 ایشان به هنگام نتیجه گیری از ادله حجیت خبر واحد نیز مینویسد: «انصاف آن است که ادله دال بر حجیت خبر واحد تنها بر وجوب عمل به خبری که مفید وثوق و اطمینان به مفادش باشد، دلالت دارد که همان معنایی است که صحیح در اصطلاح قدما به آن تفسیر شده است. معیار در حصول وثوق آن است که احتمال مخالفت با واقع خبر به گونهای بعید باشد که عقلا بدان اعتنا نکرده و تحیر و ترددی که با حصول ظن و رجحان منافات ندارد، برایشان ایجاد نشود. برای ظنی که هنوز همراه با تحیر و تردد است، میتوان به ظن حاصل بعد از تروی در شکهای نماز، تمثیل کرد⁴»
❇️اگر اطمینان با ظن تفاوت داشت و در هر مورد نیازمند دلیل بر اعتبار نبوده و اعتباری عمومی داشت، #چه_نیازی بود برای حجیّت خبری که اطمینان به صدور آن وجود دارد، به آیات، اخبار، دلیل عقل و اجماع بر حجیّت این اطمینان، تمسک کرد؟
ــــــــــــــــــــــــــــــ
*¹:فرائدالاصول،ج۱،ص۲۹۶
*²:فرائدالاصول،ج۱،ص۳۰۹
*³:فرائدالاصول،ج۱،ص۳۴۱
*⁴:فرائدالاصول،ج۱،ص۳۶۶
🆔@masire_feghahat
🔰حجیت اطمینان از دیدگاه شیخ انصاری
{بخش سوم}
2⃣شاهد دوم: حکم عقل به جواز عمل به اطمینان در فرض انسداد
🔸مرحوم شیخ در بحث انسداد، با پذیرش تقریر حکومت در دلیل انسداد، نتیجه آن را حکم عقل به وجوب امتثال اطمینانی دانسته است. ایشان عقل را حاکم به این دانسته که در فرض تعذر علم، ظن قوی اطمینانی اقرب به علم بوده و بر فرض عدم امکان قطع، تحصیل اطمینان لازم است. باز جای این پرسش است که اگر مرحوم شیخ، اطمینان را به نحو عام حجّت میداند، تمسک به دلیل انسداد و تقریر حکومت بر اعتبار بخشی به اطمینان، چه جایگاهی میتواند داشته باشد؟
🔹باید دانست: مرحوم شیخ حتی در فرض انسداد، قائل به حجیت اطمینان نبوده و تنها عمل به اطمینان را برای دفع حرج در احتیاط تام، جایز میدانند. ایشان اثر عدم حجیت اطمینان را در عدم امکان رجوع به اصول عملیه میداند. زیرا اگر اطمینان در فرض انسداد، حجت بود، موجب انحلال علم اجمالی به تکلیف شده و در مواردی که شک در حکم وجود دارد یا حتی ظن غیر معتبر موجود است، باید به اصل مناسب با آن مورد، رجوع کرد. اما در صورتی که اطمینان حجیت نداشته باشد، علم اجمالی منحل نشده و باید در مشکوکات و مظنونات، احتیاط کرد. مرحوم شیخ این نتیجه را پذیرفته و از آن به تبعیض در احتیاط، یاد کرده است.
🆔@masire_feghahat
🔰حجیت اطمینان
🔸سایر نظرات و تحلیلات در رابطه با حجیت اطمینان را میتوانید در کانال مسیر فقاهت مرور کنید
🔹#لینک_میانبر🔻
💢https://eitaa.com/masire_feghahat/323
💢https://eitaa.com/masire_feghahat/340
💢https://eitaa.com/masire_feghahat/346
🔰تحلیل قاعده «الشک فی الحجیة مساوق للقطع بعدم الحجیة»
💢بخش اول💢
🔸 «عند الشک فی الحجیة» علماء علم اصول فرموده اند که اصل اولی ، #عدم_حجیت است البته تقاریبی که از این اصل شده است مختلف است
🔲تقریبی که #مشهور ارائه کرده عبارت است از این مطلب که در موارد شک در حجیت نیاز به دلیل تعبدی نداریم چرا که «الشک فی الحجیة مساوق للقطع بعدم الحجیة»
🔹اما آنچه که بدوا به ذهن خطور میکند آن است که مراد مشهور از این جمله چیست ؟
♦️مگر محال نیست که #مشکوک و #مقطوع یکی باشد ؟
♦️یا مگر میشود شک در چیزی #مساوق با قطع به عدم آن چیز باشد؟مثلا شک در قیام زید مساوق است با قطع به عدم قیام زید؟!
✅پس باید مراد از حجیت مشکوکه غیر از آن حجیت مقطوعة العدم باشد که تفاسیر آن ذکر میشود
🆔@masire_feghahat
نقلمطلبصرفابالینککانال
هدایت شده از مسیر فقاهت
🔰مرحوم #آخوند_خراسانی (قدس سره)
💢افتخار آخوند💢
🔸مرحوم آخوند خراسانی در #اواخر_عمر خود میفرمود: #افتخار من این است که اکنون #رسائل_را_میفهمم
📚حدیث خوبان،ص٤۸
🆔 @masire_feghahat
🔰تحلیل قاعده «الشک فی الحجیة مساوق للقطع بعدم الحجیة»
💢بخش دوم💢
🔸گفته شد که باتوجه به اشکالاتی که به این قاعده میشود بایستی مراد از حجیت مشکوکه غیر از آن حجیت مقطوعه العدم باشد
🔅در تفسیر این عبارت مشهور با توجه به استظهاری که از آن شد(تغایر حجیت اول و حجیت دوم) میتوان سه تفسیر ارائه داد
1️⃣تفسیر اول
🔹اینکه بگوئیم مراد از حجیت مشکوکه #حجیت_شرعیه است، ومراد از قطع به عدم حجیت، قطع به عدم #حجیت_عقلیه یعنی معذریت و منجزیت است
🔸 یعنی هر گاه شک بکنیم در حجیت شرعیه ظن، این مساوق است با قطع به عدم حجیت عقلیه و قطع به عدم منجزیت و معذریت آن ظن زیرا عقل وصول حجیت شرعیه را #موضوع می داند برای تنجیز و تعذیر
🔹مثلا حجت شرعیه ای مانند شهرت مادامی که به ما واصل نشود موجب عذر عقلی نمیباشد و به صرف احتمال اینکه شهرت حجت باشد اولا و ثانیا به احتمال اینکه شهرت بر عدم وجوب یک حکمی قائم شده باشد مکلف معذور نمیباشد و در صورت ترک خلاف علم اجمالی عمل شده
🆔@masire_feghahat
🔰تحلیل قاعده «الشک فی الحجیة مساوق للقطع بعدم الحجیة»
💢بخش سوم💢
2️⃣تفسیر دوم
✳️الشک فی جعل الحجیة مساوق للقطع بعدم فعلیة الحجیة
🔸توضیح ذلک : اگر در #موضوع حجیت اماره #علم به جعل حجیت اخذ شود ، یعنی خبر ثقه برای کسانی حجت است که بدانند شارع جعل حجیت کرده است برای خبر ثقه و آن کسی که نداند خبر ثقه برای او حجت نمی شود
🔹 مثل سائر موارد اخذ علم به جعل در موضوع مجعول، تجب صلاة الجمعة علی من علم بهذا الجعل در ما نحن فیه نیز گفته میشود خبر الثقة حجة علی من علم بهذا الجعل
♨️پس با این بیان شک در جعل حجیت مساوق خواهد بود با قطع به عدم حجیت فعلیه.
🆔@masire_feghahat
🔰تحلیل قاعده «الشک فی الحجیة مساوق للقطع بعدم الحجیة»
💢بخش چهارم💢
3⃣تفسیر سوم
🔸حجیت شرعیه اطلاق دارد و شامل #جاهل به حجیت هم می شود اما تا وصول پیدا نکند حجیت حقیقة الحجیة شکل نمی گیرد. حقیقت حکم ظاهری متوقف بر وصول حکم ظاهری است
🔹خبر الثقة حجة انشاء شده، ولو حجیت خبر ثقه به ما واصل نشود شارع انشاء کرده است ودر موضوع انشاء حجیت علم به جعل را اخذ نکرده است، اما این انشاء حکم ظاهری است تا واصل نشود روح حکم ظاهری و حقیقت آن شکل نمی گیرد
🔸برخلاف تفسیر دوم که اصلا موضوع حجیت عبارت بود از علم به جعل «الامارة حجة فی حق من علم بهذا الجعل» در تفسیر سوم این مطلب گفته نمیشود ولکن تا واصل نشود حجیت، روح حکم ظاهری و حقیقت حکم ظاهری محقق نمی شود
🔹طبق این تفسیر الشک للحجیة مساوق للقطع بعدم الحجیة یعنی بعدم روحها و حقیقتها، چون حقیقة الحجیة یعنی منجزیت و معذریت و قبل الوصول که منجزیت و معذریت نیست
🆔@masire_feghahat
🔰مطالب مرتبط با قاعده «الشک فی الحجیة مساوق للقطع بعدم الحجیة» در کانال مسیرفقاهت
💢لینک میانبر🔻🔻🔻
🌀https://eitaa.com/masire_feghahat/437
🌀https://eitaa.com/masire_feghahat/440
🌀https://eitaa.com/masire_feghahat/443
🌀https://eitaa.com/masire_feghahat/444
🔰استفاده از انضمام آیات در استنباط معارف وحیانی
🔸مهدی عباسی از امام موسیبن جعفر علیهالسلام پرسید: «بهچه دلیل قرآنی، خمر حرام است؟»
🔹امام فرمود: چون خدا میفرماید: «انَّما حَرَّمَ رَبّی الفَواحِشَ ماظَهَرَ منها و ما بَطَنَ و الاثمَ» و نیز فرمود: «یَسئَلُونَک عن الخَمرِ و المَیسِرِ قل فیهما اِثمٌ کبیرٌ».
🔸امام از اقتران این دو آیه به این نتیجه رسیدند که قرآن خمر را حرام کرده، توجه به چند نکته خوباست؛
1⃣اقترانی که امام این دو آیه را در آن قرار دادهاند اقتران قیاسی شکل اول است.«الخمر اثم و الاثم حرام فالخمر حرام»
2⃣در اقترانی که امام انجام دادند کُبرا بر صُغرا مقدم شده، در صورتی که در منطق، صغرا بر کبرا مقدم میشود، اگر سیر طبیعی آناست که منطقیها گفتهاند، بیان امام میتواند بهجهت ساختار محاورهای باشد، اما اگر سیر امام، سیر طبیعیاست(ابتدا قاعدهی کلی، سپس تطبیق آن بر مورد) باید سیر منطقی اصلاح شود.
3⃣ امام نتیجهی به دست آمده را به قرآن نسبت دادند.
4⃣ ائمهی هدی علیهمالسلام اقترانات مختلفی بین آیات انجام دادهاند که یکی از آنها اقتران قیاسیاست، اقترانهای دیگری نیز یافت میشود، این موارد باید استقصاء شود.
🔸پینوشت؛
«قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الْإِثْمَ...أَمَّا الْإِثْمُ فَإِنَّهَا الْخَمْرَةُ بِعَيْنِهَا وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي مَوْضِعٍ آخَرَ- يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِما إِثْمٌ كَبِيرٌ»(کلینی،ج6، ص406)
💢به نقل از کانال استاد احمد فربهی(زیدعزه)
🆔@masire_feghahat
🔰تفاوت تعبیر در پذیرش روایت مرسله
💢استاد شبیری(زید عزه) :
🔸تعبیر به کار رفته به هنگام ارسال مؤثر است. گاه #عن_رجل تعبیر کرده و گاه #عن_بعض_اصحابنا تعبیر کرده است.
🔹تعبیر اول نشانگر عدم اعتنا به راوی است در حالی که تعبیر دوم، همراه با احترام بوده بلکه حاجی نوری در خاتمه مستدرک تعبیر کرده: مراد از بعض اصحابنا، بعض اجلاء و بزرگان است
🔸تعابیری مانند عمن ذکر و عمن حدثه، در مقام بیان خصوصیتی درباره راوی نیستند بر خلاف عن رجل که در مقام کوچک کردن راوی و عن بعض اصحابنا که در مقام بزرگ کردن راوی است
🆔@masire_feghahat
🔰عوامل موجب استعمال بعض اصحابنا{بخش اول}
1️⃣عامل اول: در مقام نقد بودن
🔹یکی از عوامل این است که متکلم در مقام #نقد مطلب منقول است و برای #احترام، نام او را نمی برد. در این موارد نام نبردن به علت احترام است
2️⃣عامل دوم: معاصر بودن منقول
🔸یکی دیگر از وجوه این است که در مقام نقل از هم ردیف و #معاصرین، بسیار بعض اصحابنا تعبیر می کنند
❇️مرحوم نجاشی در رجال مطالب زیادی را از بعض اصحابنا نقل کرده که گاه در مقام نقد بوده و گاه می پذیرد مراد از بعض اصحابنا در کلام ایشان، گاه شیخ طوسی بوده و گاه ابن غضائری پسر است
❇️یکی از منابع مرحوم صفار در بصائر الدرجات، کتاب بصائر الدرجات سعد بن عبد الله است که با توجه به قرائن، در برخی از موارد با تعبیر بعض اصحابنا از سعد بن عبد الله که معاصر او بوده، نقل کرده است. این مطلب با مقایسه بصائر الدرجات صفار و مختصر البصائر موجود از سعد بن عبد الله و بخش های منقول از سعد بن عبد الله در انتهای اختصاص است که حدود 30 صفحه بوده و ابتدای آن نام سعد نیز آمده است، ثابت می شود
♦️ شاید علت تعبیر به بعض اصحابنا از معاصرین این باشد که نقل از شخص با نام به منزله پذیرش مروی عنه به عنوان استاد است و راوی نمی خواهد استاد بودن مروی عنه نسبت به خود را تصدیق کند
🆔@masire_feghahat
🔰عوامل موجب استعمال بعض اصحابنا{بخش دوم}
3️⃣عامل سوم: عدم تأثیر نام راوی در صحت سند
🔸عامل سوم تعبیر کردن به بعض اصحابنا و نام نبردن از نام راوی این است که استاد سندی را ذکر نکرده و به همین دلیل بین نام بردن از استاد یا نام نبردن تفاوتی وجود نداشته و به هر حال، سند مرسل است
🔹تعبیر به بعض اصحابنا مطابق این عامل، می تواند با وجود معلوم بودن راوی بوده و با وجود علم به نام راوی، از او به بعض اصحابنا تعبیر کرده و می تواند به علت فراموش کردن نام راوی باشد زیرا به علت مرسل بودن سند، به نام راوی اهتمام ندارد. این اهتمام نداشتن به علت خدشه در راوی نیست و به خاطر مشکل سند از ناحیه دیگر است
🆔@masire_feghahat
🔰عوامل موجب فراموش کردن نام راوی
1⃣گاه شخص #دو_استاد دارد و از این دو استاد مطالبی را شنیده است. هر چه شباهت این دو استاد بیشتر باشد، احتمال فراموش کردن نام آنها و خلط بین آنها، بیشتر است.
🔸مرحوم ابن ابی عمیر می گوید: برخی از اصحاب مطالبی را از عامه شنیده و مطالبی را از امام ع تحمل کرده است اما در برخی از مواقع، این دو مطلب با هم خلط شده و مطلب عامه را به امام ع نسبت داده و مطلب امام ع را به عامه منتسب کرده است. من برای جلوگیری از خلط بین این دو، هر چند از عامه مطالبی را شنیده ام اما تقید به این دارم که از عامه هیچ مطلبی را نقل نکنم
🔹یکی از جهات تعبیر عن احدهما توسط روات نیز همین نکته است به خصوص در مواردی که تعین آن اهمیتی نداشته است
2⃣به جهت علو مقام و تشخص مانند ائمه معصومین (ع) . ابو بصیر از امام صادق ع می پرسد: روایات زیادی را از شما و پدر شما شنیده ام و در برخی از موارد نمی دانم روایت خاص را از شما یا از پدرتان شنیده ام. حضرت ع می فرماید: نقل از من یا پدر من تفاوتی ندارد و نقل از پدر من پیش من محبوب تر است. البته نباید با تعابیری مانند سمعت که کذب است، نقل کند و با تعابیری مانند قال، روایت کند
🔹 علت کلام امام صادق ع نیز این است که سخنان ایشان همان سخنان پدر ایشان است و حرف های امام باقر و امام صادق ع واحد است. ایشان مقید به این هستند که نام پدر ایشان بیشتر برده شده و جایگاه امام باقر ع در بین مردم، بالا رود.
3⃣گاه علت عدم اهتمام، معتبر نبودن راوی و تشخص نداشتن اوست
♻️خلاصه، عوامل مختلفی برای ارسال و عدم ذکر نام راوی وجود دارد و تنها یکی از این عوامل، فراموشی نام راوی به علت عدم اهتمام ناشی از معتبر نبودن راوی است. در حالی که در برخی از موارد، عدم اهتمام به نام راوی به علت ثقه بودن راوی است. به همین دلیل نمی توان برای عدم اهتمام راوی نفش پررنگی را در تأیید ضعیف بودن راوی، قائل شد
📚اقتباسی از درس خارج اصول استاد شبیری
🆔@masire_feghahat
19.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸توصیه های مرجع عالیقدر آیت الله وحید خراسانی(حفظه الله) به #مبلغین
🔹وقتتان را #بیهوده صرف نکنید، #برنامه این است: آيَةٌ مُحْكَمَةٌ، فَرِيضَةٌ عَادِلَةٌ، سُنَّةٌ قَائِمَة
🆔@masire_feghahat
🔰استاد سیداحمد مددی(زید عزه):
💢اصطلاح «اخباری»💢
🔸تعبیر «اخباری» را سنی ها هم دارند، الان بعضی از علمایی که اهل ادبند می گویند: اخباری، صحیح نیست، صحیحش «خبری» باید بگوییم. خیلی خب این هم بحث لغوی. الخبری أو الاخباری این هم بحث لغوی آن.
🔹 اما مراد از اخباری در آن زمان یعنی: أن یرویَ کل ما سمعه، بدون تحقیق و تمحیص، این را اخباری می گفتند، مثلا این روایت در فلان کتاب مثلاً در کتاب مدینة المعاجز هست، هر چه در هر کتابی آمد آن را نقل کند، این را اخباری می گفتند، اصطلاح اخباری یعنی این
🔸در مقابل کسانی که فکر می کردند، ضابط بودند، محاسبه می کردند، مقایسه می کردند، این راویش ثقه است؟ ثقه نیست؟ کس دیگر این را نقل کرده؟ مقارنه با حدیث دیگر. این را «محدث ضابط» می دانستند. بنابراین اخباری یعنی: أن یرویَ کل ما سمعه.
🔹 پس این جناب محمد ابن زکریای غلابی که متاسفانه در سند این حدیث واقع شده است یرویَ کل ما سمعه.
📚خارج فقه، چهارشنبه: ۱۷/۷/۱۳۹۸
🆔@masire_feghahat
🔰ترک استفصال و شرایط اطلاق گیری{بخش اول}
➰تعریف
🔸هر گاه شارع در مورد موضوع خارجیِ محقّقشدهای که امکان تحقّق در صورتهای مختلف را داشته، بدون تفصیل و استفصال، حکمی صادر کند، به این کار، «ترک استفصال» گفته میشود
➰انواع ترک استفصال
🔹ترک استفصال دو گونه است:
1⃣ابتدایی و بدون سابقۀ سؤال
🔸گاهی شارع ابتدائاً و بدون سابقۀ قبلی، در مقام بیان حکم #قضیّۀ_شخصیّهای که امکان تحقّق در صورتهای مختلف را داشته، بر میآید و بدون هیچگونه تفصیلی، حکمی واحد صادر میکند
💢 مثال این گونه از ترک استفصال، این است که حضرت با علم به نجسبودنِ لباسی، بدون اینکه نوع و مقدار نجاست را بداند، بفرماید: «با این لباس نجس، میتوان نماز خواند.»
2⃣ در پاسخ به سؤال
🔸گاهی شارع در پاسخِ سؤال از قضیّۀ شخصیّهای که با الفاظ مبیّن و بدون اجمال و البتّه با سکوت از ذکر برخی خصوصیّاتِ واقعه پرسیده شده، بدون استفصال و تفكیک صورتهای ممکن، حكمی واحد صادر میكند
💢مثلاً سائل میپرسد: «من با لباس نجس نماز خواندم؛ آیا نمازم صحیح است؟» یا اینکه فرضاً میپرسد: «لباس من نجس شده؛ میتوانم با آن نماز بخوانم؟» و حضرت در پاسخ میفرمایند: «بله.»
🔹در این پرسش، معنای «نجاست» روشن است؛ امّا خصوصیّات مورد سؤال، مانند «نوع و مقدار نجاست» مهمل است؛ با این حال، امام بدون پرسش از اینکه نجاست، خون بوده یا بول، و کم بوده یا زیاد، حكم به صحّت نماز میکنند. در این مثال، از ترک استفصال، اطلاق فهمیده و گفته میشود: هیچیک از اقسام نجاسات، مانع نیست
🆔@masire_feghahat
نقلمطلبصرفابالینککانال
🔰ترک استفصال و شرایط اطلاق گیری{بخشدوم}
➰شرایط استفادۀ اطلاق از ترک استفصال
♦️اگر در ترک استفصال، #قرینهای بر استفادۀ امام(ع) از #علم_غیب نباشد، شکلگیری اطلاق نیازمند شرایط زیر است:
1⃣ #شخصیبودن_قضیّه
🔸مراد از «قضیّۀ شخصیّه» این است که حکم دربارۀ فعلی خاصّ همراه با موضوعِ محقّق خارجی صادر شدهباشد؛ چه آن فعل در خارج، رخ داده باشد که قضیّۀ خارجیّه شود؛ مانند اینکه کسی از حضرت بپرسد: «من با این لباس نجس نماز خواندم؛ آیا نمازم صحیح است؟» و حضرت بفرمایند: «صحیح است.» و چه آن فعل در خارج، اتّفاق نیفتاده باشد؛ مانند اینکه کسی از حضرت بپرسد: «اگر با این لباس نجس نماز بخوانم، آیا نمازم صحیح است؟» و حضرت بدون استفصال از نوع نجاست، بفرمایند: «صحیح است.»
2⃣ #اهمال_قضیّه
🔹هنگامی از ترک استفصال، اطلاق فهمیده میشود که معنای الفاظِ بهکاررفته در کلام سائل، روشن باشد، اگرچه بهسبب عدم ذکر خصوصیّات واقعه، مهمل باشد؛ امّا اگر معنای الفاظِ بهکاررفته در کلام سائل، مجمل باشد یا قیدی که باید ذکر میشده، آورده نشدهباشد، نمیتوان از ترک استفصال، اطلاق را استفاده کرد؛ بلکه مجرای ترک استیضاح خواهدبود.
🆔@masire_feghahat
نقلمطلبصرفابالینککانال
🔰ترک استفصال و شرایط اطلاق گیری{بخشسوم}
3⃣ در مقام بیان بودنِ مُجیب
🔸برای استفادۀ اطلاق از ترک استفصال، مجیب باید از حیث موردی که نسبت به آن اطلاقگیری میشود، در مقام بیان باشد؛ بنابراین، اگر سائل حیثیّتی را در سؤالش مضیّق کند یا اصلاً نخواهد از آن حیث سؤال بپرسد، نمیتوان از ترک استفصال، در همان حیث، اطلاقگیری کرد.
🔹توضیح اینکه در مواردی، بهسبب وجود قرینۀ لفظی یا انصراف، سؤال مضیّق است و نمیتوان از ترک استفصال، اطلاق را استفاده کرد، برای نمونه، اگر پرسیده شود: «من مرتکب وقاع حرام شدهام آیا کفّاره بر من واجب است؟» و پاسخ داده شود: «بله.» آنگاه نمیتوان نتیجه گرفت که هر نوع وقاعی، حتّی اگر از روی اکراه انجام شود، حرام است؛ زیرا وقاع حرامی که در سؤال بیان شده، تضیّق وضعی دارد و دلالت میکند که سائل در مقام سؤال از این نیست که چه نوع وقاعی، حرام است و مجیب هم از این حیث، در مقام بیان نیست.
🔸همچنین اگر سائل بپرسد: «حکم لمس همسر در هنگام حجّ چیست؟» و حضرت به وجوب کفّارهای خاصّ حکم کنند؛ نمیتوان با ترک استفصال، اطلاقگیری کرد که در هر لمسی، حتّی اگر به نحو جماع باشد، چنان کفّارهای ثابت است؛ زیرا لمس در این پرسش، از جماع انصراف دارد و دلالت میکند که سائل در مقام سؤال از این نیست که چه نوع لمسی، کفّاره دارد و امام هم از این حیث، در مقام بیان نیست.
🔘نمونۀ دیگر اینکه در روایت معاویة بن عمّار آمدهاست: «قُلْتُ لِأَبي عَبْدِ اللَّه(ع): آمُرُ الْجاریَةَ لِتَنْظُرَ إِلَى الْفَجْرِ، فَتَقولُ: “لَمْ یَطْلُعْ بَعْدُ.” فَآكُلُ ثُمَّ أَنْظُرُ فَأَجِدُهُ قَدْ كانَ طَلَعَ حینَ نَظَرَتْ! قالَ: “اقْضِهِ.”»
🔻در این روایت، انصراف پرسش به ماه مبارک رمضان، مانعِ استفادۀ عموم از ترک استفصال است؛ زیرا آنجا که مقصود سائل، روزهای غیر از روزۀ ماه رمضان مانند روزۀ استیجاری یا نذری باشد، معمولاً اجیربودن خویش یا نذریبودنِ روزه را در پرسش میآورَد و اینجا که نیاورده، نشانگرِ عدم عمومیّت پرسش است.
🆔@masire_feghahat
نقلمطلبصرفابالینککانال
🔰مطالب مرتبط با قاعده کاربردی «ترک استفصال و شرایط اطلاق گیری » در کانال مسیرفقاهت
💢لینک میانبر🔻🔻🔻
🌀https://eitaa.com/masire_feghahat/456
🌀https://eitaa.com/masire_feghahat/459
🌀https://eitaa.com/masire_feghahat/460
🔰موانع احتمالی مطالعه، دلفگاری و سختیهای مسیر ناشی از عظمت کار تألیف بحار الأنوار با شوخطبعیهای علامه مجلسی هموار میگشت...!
♦️سید نعمت الله جزائری از جمله #شاگردان علامه مجلسی است که در امر تألیف بحار الأنوار کمککار علمی استاد خویش بوده و پارهای از مصاحبتهایش را در کتاب الأنوار النعمانیة تصویر میکند:
🔹استادم صاحب بحار الأنوار از میان بیش از هزار شاگردش مرا برای اقامت شبانه در منزل خویش برگزیده بود؛ شب و روز با او معاشرت داشتم و به گاهِ تألیف بحارالانوار جهت حلّ پارهای مصالحِ تألیفی شب را نزد وی میماندم.
🔸بسيار شوخطبع، خوشخنده و با من کثیر المزاح بود. ظرافت به من نشان میداد تا از مطالعه ملول و خسته نشوم.
🔹 با وجود همه اين احوال هرگاه میخواستم نزد او رَوم، مدتى مقابل درب مىايستادم تا قلبم از شدت تپيدن ناشى از هيبت و عظمت او، بهحالت استقرار بازگردد.
📚 الأنوار النعمانیة، ج۳، ص۳۱۲
🆔@masire_feghahat
نقلمطلبصرفابالینککانال
هدایت شده از مسیر فقاهت
کانال مسیر فقاهت(1).mp3
10.94M
🔰استاد سیدمحمدجواد #شبیری(زیدعزه)
🔸بعد از شیخ انصاری دو سبک
در اصول بوجود آمد سبک اصحاب السامراء و سبک اصحاب النجف
🔹بعضی ها میگویند ممثل نجفیها «انما» است و ممثل سامرائیها «لیت و لعل»
🔸سبکی که محقق بروجردی پایه گذاری کرد بر پایه ی #تتبع بود
🆔@masire_feghahat
🔰بررسی تحلیلی صحیحه ابان بن تغلب{بخش اول}
🔸متن روایت
💢عنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَا تَقُولُ فِي رَجُلٍ قَطَعَ إِصْبَعاً مِنْ أَصَابِعِ الْمَرْأَةِ كَمْ فِيهَا قَالَ عَشْرٌ مِنَ الْإِبِلِ قُلْتُ قَطَعَ اثْنَيْنِ قَالَ عِشْرُونَ قُلْتُ قَطَعَ ثَلَاثاً قَالَ ثَلَاثُونَ قُلْتُ قَطَعَ أَرْبَعاً قَالَ عِشْرُونَ قُلْتُ سُبْحَانَ اللَّهِ يَقْطَعُ ثَلَاثاً فَيَكُونُ عَلَيْهِ ثَلَاثُونَ وَ يَقْطَعُ أَرْبَعاً فَيَكُونُ عَلَيْهِ عِشْرُونَ إِن هَذَا كَانَ يَبْلُغُنَا وَ نَحْنُ بِالْعِرَاقِ فَنَبْرَأُ مِمَّنْ قَالَهُ وَ نَقُولُ الَّذِي جَاءَ بِهِ شَيْطَانٌ فَقَالَ مَهْلًا يَا أَبَانُ هَكَذَا حَكَمَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ الْمَرْأَةَ تُقَابِلُ الرَّجُلَ إِلَى ثُلُثِ الدِّيَةِ فَإِذَا بَلَغَتِ الثُّلُثَ رَجَعَتْ إِلَى النِّصْفِ يَا أَبَانُ إِنَّكَ أَخَذْتَنِي بِالْقِيَاسِ وَ السُّنَّةُ إِذَا قِيسَتْ مُحِقَ الدِّينُ¹
✳️اصولیون از روایت استظهارات متفاوتی داشته اند چرا که مشکل اساسی که بدوا به ذهن خطور میکند این است که ابان #قطع داشته اما مع ذلک امام (علیه السلام) او را توبیخ میکنند و این مطلب با #ذاتی بودن حجیت قطع تنافی دارد
🔸استظهار اول : توبیخ بر #مقدمات_قطع ابان بوده است نه بر خود قطع
🔹کلام شیخ اعظم(ره)
🔻توبیخ امام (علیه السلام) در واقع توبیخ بر مقدمات قطع ابان بوده است (یعنی همان قیاس قطع آور) که منجر به مخالفت با واقع شده چرا که #عقل در درک #مناط_احکام قاصر است
● إلا أن مرجع الكل إلى التوبيخ على مراجعة العقل في استنباط الأحكام، فهو توبيخ على المقدمات المفضية إلى مخالفة الواقع²
🔹کلام آیت الله خویی(ره)
🔻امام ( علیه السلام) نفرمود با اینکه قاطع هستی به قطعت عمل نکن بلکه با این بیان «السنه اذا قیست محق الدین» #مقدمات_قطع ابان را زائل کردند و قطع ابان را سست کردند
● و إنما أزال الإمام عليه السلام قطعه ببيان أن السنة إذا قيست محق الدين³
ــــــــــــــــــــــ
*¹:کافی،ج۷،ص۳۰۰
*²:فرائدالاصول،ج۱،ص۶۴
*³:دراسات فی علم الاصول،ج۳،ص۴۸
🆔@masire_feghahat
نقلمطلبصرفابالینککانال
🔰بررسی تحلیلی صحیحه ابان بن تغلب{بخشدوم}
🔸مرحوم آیت الله خویی نسبت به این روایت دو جواب دیگر نیز مطرح کرده اند
🔹اشکال سندی
● أن رواية «أبان» ضعيفة السند لا يمكن الاعتماد عليها¹
💢مرحوم آشتیانی صاحب [بحرالفوائد فی شرح الفرائد] نیز این روایت را دارای اشکال سندی میداند²
🔆اما با توجه به اینکه این روایت سه طریق دارد که هرکدام در کتاب های کافی³ ، تهذیب⁴ ، من لایحضر⁵ ذکر شده اند و روات یا توثیق خاص دارند و یا از طریق راه های دیگر مانند کثرت نقل اجلاء یا مشیخه میتوان توثیق کرد این کلام محل تامل است
🔹استظهار دوم : ابان #اطمینان داشته است نه قطع
🔆حجیت اطمینان #ذاتی_نیست بلکه حجیت عقلائیه و شرعیه است وهیچ محذوری ندارد که حجیت اطمینان در صورتی باشد که اطمینان ناشی از قیاس نباشد و این تعبیری که می گوید کنا نسمع ذلک بالکوفة ونقول ان الذی جاء به شیطان، این معنایش این است که ابان #مطمئن بود به آنچه که فهمیده بود، شک معتنابهی نداشت
🔹کلام آیت الله خویی(ره)
● إنه لا دلالة فيها على كونه قاطعا بالحكم. نعم يظهر منها أنه كان مطمئنا به، و لذا قال: «كنا نسمع ذلك بالكوفة، و نقول: ان الذي جاء به شيطان»⁶
ـــــــــــــــــــــ
*¹:دراسات فی علم الاصول،ج۳،ص۴۸
*²:بحرالفوائد طج،ج۱،ص۱۵۰
*³:کافی،ج۷،ص۳۰۰
*⁴:تهذیب الاحکام،ج۱۰،ص۱۸۴
*⁵:من لایحضره الفقیه،ج۴،ص۱۱۸
*⁶:دراسات فی علم الاصول،ج۳،ص۴۸
🆔@masire_feghahat
نقلمطلبصرفابالینککانال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰اولین سالگرد ارتحال مرجع عالیقدر آیت الله العظمی سید محمدسعید طباطبایی حکیم( رضوان الله علیه)
🔸فیلم لحظاتی از نشست علمی آیت الله العظمی سیستانی و مرحوم آیت الله العظمی حکیم
🆔@masire_feghahat
🔰بررسی تحلیلی صحیحه ابان بن تغلب{بخش سوم}
🔸استظهار سوم : این روایت به نحو نتیجه التقیید احکام واقعی را تقیید میزند به این صورت که از طریق قیاس نبایستی اثبات شوند اما از طریق سایر مقدمات عقلیه اشکالی ندارد و این مطلب با ذاتی بودن قطع تنافی ندارد زیرا تصرف اینچنینی تصرف در ناحیه مقطوع است
🔹کلام محقق نائینی(ره)
● فإن المستفاد من رواية أبان عدم اعتبار القطع الحاصل من القياس و هذا انما يكون باعتبار تقييد الأحكام الواقعية بأن لا تكون معلومة من طريق القياس من باب نتيجة التقييد ففي الحقيقة موضوع تلك الأحكام من لا يكون عالما بها من طريق القياس و هذا ليس تصرفا في ناحية القطع حتى يقال بأن طريقته ذاتية غير قابلة لأن تنالها يد الجعل نفيا و إثباتا بل تصرف في ناحية المقطوع و تخصيصه بموضوع خاص دون آخر بل لا يبعد أن يكون القطع الحاصل من الجفر و الرمل و نحوهما أيضا كذلك
📚اجودالتقریرات،ج۲،ص۴۷۹
🆔@masire_feghahat
نقلمطلبصرفابالینککانال
🔰بررسی تحلیلی صحیحه ابان بن تغلب{بخش چهارم}
🔸استظهار چهارم : روایت راجع به #قیاس_ظنّی است و اگر با اطلاق خود شامل قیاس قطعی نیز شود، با ادلّه ذاتیّ بودن حجّیّت قطع #تخصیص میخورد
🔹کلام آیت الله مکارم شیرازی
●فإنّ هذه العبارة منصرفة إلى القياس الظنّي، و لو شمل القياس القطعي بإطلاقه يقيّد بما مرّ في مباحث القطع من أنّه حجّة ذاتاً لا يمكن الرّدع عنه¹
🔸استظهار پنجم : روایت مشیر به این معنا است که #اطمینان_قبل_از_فحص_کامل حجّت نیست
🔹کلام آیت الله شهید صدر
●الأمر الثالث: هو أن يكون قسماً ثالثاً من هذه الرّوايات دالّاً على التأنيب على ترك الفحص عن الأدلة الشرعية و التوغل في أخذ المطالب و الأحكام من الأدلة العقلية كما هو الحال في رواية أبان المعروفة، الّتي يقول فيها الإمام عليه السّلام: «إنّ السنّة إذا قيست محق الدّين». و الرّواية صحيحة، و ليس كما ادّعي، و لكنّها ناظرة إلى ما ذكرنا؛ لأنّ أبان حينما سمع بذلك الحكم، حصل له اطمئنان سريع بأنّ هذا حكم غريب لا يحتمل ثبوته و ذلك لأنّه لم يلتفت إلى الأدلة الشرعية، بينما لو فحص في الأدلة لما حصل عنده قطع و إطمئنان بغرابة الحكم، بل و لزال من نفسه هذا القطع كما هو الحال في كل الأمور الّتي لا يراجع الصغار فيها الكبار، بينما لو راجعوا أو سألوا لم يحصل لهم الاطمئنان فضلا عن القطع في جلّ ما قطعوا به، و هذا ما يعبّر عنه بالتقصير في مقدّمات الدليل²
ـــــــــــــــــــــــ
*¹:انوارالاصول،ج۲،ص۴۷۹
*²:بحوث فی علم الاصول،ج۸،ص۳۱۸
🆔@masire_feghahat
نقلمطلبصرفابالینککانال
🔰بررسی تحلیلی صحیحه ابان بن تغلب{بخش پنجم}
🔸استظهار ششم :توبیخ حضرت نسبت به عکس العمل او بعد از شنیدن جواب از امام بوده است، نه نسبت به گفتار او هنگام شنیدن این مطلب در کوفه
🔹کلام محقق لاری
●أن نهيه عليه السلام كان لأجل ما وقع عنه في حضوره من سوء الأدب، و المسابقة في الحكم على المعصوم، و عدم الانتظار في صدوره منه¹
بنابر این استظهار نه منعی از حجیت قطع صورت گرفته است و نه تقییدی رخ داده است بلکه صرفا توبیخ است که چرا با تصریح امام ابان سراغ قیاس رفت و گفت سبحان الله !
🔸البته محقق لاری احتمال دیگری هم مطرح میکند که میتوان آنرا استظهار هفتم نامید
●أو لأجل ما صدر عنه من رد الخبر بمجرد عدم اطمئنان النفس به المنافي للاحترام و التسليم الواجب في أخبارهم عليهم السلام المقتضي لحمل ما لم يفهموا معناه على البطون التي تقصر أفهامنا عنها، و إحالة فهمه إليهم عليهم السلام لا رده و نسبته إلى الكذب، فإنه مناف للتسليم الواجب في أخبارهم و أقوالهم، كما في الكافي²
ــــــــــــــــــــــــ
*¹‘²:التعليقة على فرائد الأصول،ج۱،ص ۶۶
🆔@masire_feghahat
نقلمطلبصرفابالینککانال
🔰مطالب مرتبط با استظهارات اصولیون از« صحیحه ابان بن تغلب » در کانال مسیرفقاهت
💢لینک میانبر🔻🔻🔻
🌀https://eitaa.com/masire_feghahat/474
🌀https://eitaa.com/masire_feghahat/475
🌀https://eitaa.com/masire_feghahat/478
🌀https://eitaa.com/masire_feghahat/479
🌀https://eitaa.com/masire_feghahat/481