eitaa logo
مسیر بهشت🌹
7.3هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
10هزار ویدیو
52 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍امیرالمؤمنین عليه السلام: بهترين وساطتها اين است كه ميان دو نفر در امر ازدواج وساطت شود، تا سر و سامان بگيرند 📚ميزان الحكمه جلد ۵ صفحه ۸۷ 🌹 🍃🍂 🌹 🍃🍃┅🌺 🍃┅─╮ @masirrbehesht ╰─┅🍃🌺 🍃🍃
5.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖥 کلیپ استاد رائفی‌پور 📁 «ثقلین، اثبات وجودی امام زمان» 🌹 🍃🍂 🌹 🍃🍃┅🌺 🍃┅─╮ @masirrbehesht ╰─┅🍃🌺 🍃🍃
5 دلم می‌خواست از دست حسین خلاص شم ....چند شبی بود که یه فکری به سرم میزد که برم برادرمو تو خواب خفه کنم مدام به خودم تشر می‌زدم که این چه کاریه؟ نه من نمی‌تونم همچین کاری بکنم ...من انقدر بی‌وجدان نیستم. در نهایت با دیدن محبت‌های زیادی مادرم که در حق برادرم می‌کرد چند شب بعدش تصمیم خودم رو گرفتم و به اتاق حسین رفتم که با بالشی اونو تو خواب خفه کنم.. بالش رو دستم گرفتم و بالای سرش ایستادم اونقدر مظلوم خوابیده بود که دلم نمی‌اومد کاری بکنم. همونطور با گریه بهش خیره شدم چقدر داداشم حسین مظلوم بود احساس می‌کردم که بی‌گناه‌ترین آدم این دنیاست. دلم می‌خواست اون لحظه خم بشم و ببوسمش. من تا الان برادرم رو نبوسیده بودم اما بازم نمی‌تونستم که ببوسمش. بالش رو زمین گذاشتم و با گریه از اتاق بیرون رفتم. انگار تمام این مدت شیطان داشت بهم فرمان می‌داد که برم با بالش برادرم رو بکشم . اون شب تو اتاقم توبه کردم که دیگه دست به همچین کارایی نزنم. ادامه‌دارد. کپی حرام.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از شیخ بهایی پرسیدند: سخت می‌گذرد چه کنیم؟! گفت: خودت می‌گویی سخت می‌گذرد سخت که نمی‌ماند... 🌹 🍃🍂 🌹 🍃🍃┅🌺 🍃┅─╮ @masirrbehesht ╰─┅🍃🌺 🍃🍃
19.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️ عمقِ فهمِ حبیب بن مظاهر سلام الله علیه از مسئله ی امامت 🌹 🍃🍂 🌹 🍃🍃┅🌺 🍃┅─╮ @masirrbehesht ╰─┅🍃🌺 🍃🍃
12.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 امتحانات جامعۀ ما 🔻چرا انقلاب اسلامی مقدمه‌ساز ظهور امام زمان(عج) است؟ 🌹 🍃🍂 🌹 🍃🍃┅🌺 🍃┅─╮ @masirrbehesht ╰─┅🍃🌺 🍃🍃
6 آخرای سال تحصیلی بود مدیرم بابام رو آورد مدرسه و بهش گفت که درس‌های سحر به شدت افت داشته و دیگه مثل قبل زرنگ نیست.. بابام پیگیر شد که مشکلم چیه منم با گریه همه چیز رو هم برای اون هم برای مامانم تعریف کردم ...حتی بهشون گفتم که می‌خواستم از حسادت حسین رو تو خواب خفه کنم. گریه می‌کردم اشک می‌ریختم منم می‌خوام که داداشم رو دوست داشته باشم اما شما مخصوصاً مامان با رفتاراتون نمی‌ذارین که داداشم رو دوست داشته باشم. بعد از اون ماجرا محبت‌های مادرم بهم بیشتر شد. هر دو بیشتر برای من وقت می‌ذاشتن و منم توی درسام پیشرفت کردم و دوباره مثل قبل تونستم معدلم رو بالا ببرم. دیگه به داداشم حسادت نمی‌کردم و بعد از مدت‌ها برای اولین بار بوسیدمش بهترین حس دنیا بود داداشم با اینکه مریض بود اما انگار یه فرشته بود که خدا اونو بهمون هدیه داده بود‌. خیلی دوسش داشتم براش وقت می‌ذاشتم اینطوری حال دل خودمم بهتر بود. پایان. کپی حرام.