فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برترین نشونه خوش بختی چیه؟
❤️آقا امام رضا صلواتاللهعلیه:
🌱برترین نشانهی خوشبختی مرد آن است که همسر خوب و شایسته ای داشته باشد که هنگام حضور شوهر باعث خوشحالی او باشد و در غیاب شوهر نگهدار ناموس و حیا و مال او باشد.🌷
📚مسند الامام الرضا صلوات الله عليه، ج۲ ص۲۵۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحـــــــــــــــــمن الرحیم
🔹آبان ماه چیا بخوریم که طبعمون متعادل بشه و مریض نشیم
🌷انار ملس این ماه مثل سوخت جت هستش برای بدنت،
بعد غذا میوه خوردن مفیده،
اگه میخوای گوشت بخوری پر چرب بخور چون این ماه بدن به چربی های طبیعی نیاز داره تا بدنت رو زمستون از بیماری ایمن کنه،
حتما آبان ماه گوشت رو با پیاز یا ادویه جات بخور و حتما قبل پختن بشور بهترین گوشت،
گوشت قسمت های نزدیک به سر دام هست🌱
📚منبع بحارالانوار جلد ۵۹ص ۳۱۲
صدام زد ریحانه تو چرا رفتارت اینطوری شده گفتم چطوری شدم_ سرد برخورد میکنی. بغص گلوم رو گرفت و نتونستم خودم رو کنترل کنم و با گریه گفتم تو خیلی قدر نشناسی دو سال تو خونه افتادی و من همه جوره باهات بودم و یه کلمه هم گله نکردم بعد تو چشم های من نگاه میکنی و میگی خوب بشم میرم زن میگیرم الهی که هیچ وقت از این رخت خواب کنده نشی. خنده تلخی کرد_ اوووه چته تو حالا کو زن مگه گرفتم_ آخه هنوز خوب نشدی که بری بگیری. گفت تقصیر خودتِ چسبیدی به اون حسینه و من رو تو خونه تنها میزاری و میری، دیگه نه فیلم با من نگاه میکنی و نه_ نگذاشتم ادامه بده پریدم تو حرفش_ ببین من توبه کردم و اصلا هم از توبه ام بر نمیگردم و اون فیلم های کوفتی رو نگاه نمیکنم بعدم مگه من ادم نیستم دل ندارم، یا حوصله م سر نمیره که در روز دوساعت برای خودم نباشم. حالا خوبه توی این ده روز تونستیم چند وعده عذای درست و حسابی بخوریم. اخم کرد و گفت حالا هی منت این غذاها رو سر من بگذار_ وقتی خودت نمیبینی منم مجبورم به روت بیارم_کمی مهربون شد و گفت خیلی خب میدونی که طاقت گریه هات رو ندارم پاشو دست وصورتت رو بشور یه دو تا چایی بیار با هم بخوریم...
ادامه دارد...
کپی حرام⛔️
از بعضی از نمازخوان ها باید ترسید😱
🎙 آیت الله حائری شیرازی (ره)
🔸آن روزی که به ما موشک میزنند، خطرناک نیست بلکه ...🔸
در جمع ما هستند کسانی که قبل از انقلاب، گرفتار زندان و شکنجه و اینها بودند و این حرف بنده را خوب متوجه میشوند. بازجو وقتی شلاق به دست میگرفت و میزد، موقع حساس و خطرناکی نبود، اما وقتی دستور میداد چلو کباب برای آقا بیاورید خطرناک بود! وقتی میگفت تلفن در اختیارش بگذارید تا به هرکه میخواهد تلفن کند، آنوقت خطرناک بود. وقتی میگفت نامهای بنویس به خانوادهات، آنوقت خطرناک بود. وقتی نمازخوانهایشان را میآوردند -اگر نمازخوانی داشتند- که بیاید با این زندانی که نمازخوان هست صحبت کند، خطرناک بود.
ساعت خطرناک، آن زمانی بود که این فرد با خودش میگفت: «اینها آنطور هم بدذات نیستند که ما فکر میکنیم». گفتنِ این حرف همان، و #سقوط کردن همان!
یک ذره حسنظن، انسان را ساقط میکرد. افرادی بودند که باآبرو به زندان رفتند، اما بیآبرو از زندان بیرون آمدند! اصلاً عوض شدند. مشیشان تغییر پیدا کرد، اصلاً آخرش ساواکی شدند. فردی بود، مبارزه کرده بود، زندان افتاد، بعد ساواکی شد؛ چون یک ذره به آنها #حسن_ظن پیدا کرد؛ یک ذره فکر کرد که در آنها رحم و انسانیتی هست.
آن روزی که به این مملکت، #موشک میزنند، خطرناک نیست. آن روزی که برای #صلح میآیند باید دست به دعا برداشت و استغاثه کرد و خود را به خدا سپرد! این ساعتها خطرناکتر است! بمباران شهرها، علامت ضعف آنهاست، چون امت آگاهاند نمیتوانند با صحبت، مردم را تسخیر کنند و لذا چوب میزنند!
@sulook
7.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 درسی که #استاد_قرائتی از یک پیرمرد پیاز فروش بیسواد گرفت...
🔺برای خدا کار میکنی یا مردم؟!
💢 تا قیامت نشده هیچ کسی را قضاوت نکنید..
@sulook
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 نماز اول وقتش سخته ولی از لعنش بترس!
شیخ اسماعیل رمضانی🎤
@sulook
33.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حتما ببینید😍
سرنوشت گلهای بالای ضریح چی میشه؟
حتی گلها هم میتونن عاقبت به خیر بشن🌺😊
@sulook
6.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻فرق یه ایرانی با یک بزدل صهیونیست حتی تو سربازی رفتن از زمین تا آسمونه
@sulook
🌹آقا امیرالمومنین «علیه السلام »
کسی که برای دیگران
چراغی روشن کند، محال است
خودش در تاریکی بماند.
@sulook
7.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه پادشاهی بوده سوالی ذهنش رو مشغول کرده...
میخواسته بدونه نجس ترین نجس ها توی کره خاکی چیه؟
اون روز گذشت از فردا هرچی بهم گفت برو سگک کفش بگیر دیر میرفتم. اون آقا هم میگفت تموم شد.منم میومدم بهش میگفتم که کار نبود که من بگیرم. آخه قبل از اون انقدر زود میرفتم مینشستم پشت در مغازه که تا اون آقا باز کنه معمولاً من نفر اول اگر نبودم نفر دوم بودم ولی بعد از این ماجرا میرفتم توی پارک مینشستم بعد دیر میرفتم در مغازه که کار بهم نرسه یک هفته بعدش عملاً هیچی نداشتیم تو خونه بخوریم سعید گفت حالا میگی چیکار کنیم تو دلم گفتم برو از زن دومت بپرس ولی به ظاهر گفتم چی بگم هر کاری تو بگی من میکنم گفت چه جوری اون کاره رو پیدا کردی حالا ببین میتونی یه کار دیگه هم پیدا کنی تو خونه نشستیم دور هم انجام بدیم، نمیدونم چرا پای من خوب نمیشه گفتم باشه ولی باز میومدم تو پارک مینشستم ظهر میرفتم خونه میگفتم نتونستم کار پیدا کنم به خودم میگفتم همسر من فکر میکنه همه موفقیتهای مالیش به خاطر تلاشهای خودشه باورش نمیشه که منِ شریک زندگیش چه جاهایی از حق خودم گذشتم و چه جاهایی از جونم مایه گذاشتم تا این زندگی زندگی شده حالا برای ده روز جلسه رفتن روضه امام حسین به من میگه میخوام زن بگیرم اونم خیلی جدی. ظهر که رفتم خونه نون خالی هم نداشتیم که بخوریم سامان زد زیر گریه و گفت من گشنمه کارت میزدی به همسرم از شدت عصبانیت خونش در نمیومد با ترشویی رو کرد به من تو هم عرضه نداری میبینی من پام شکسته تو خونه افتادم نمیکنی بلند شی بری یه جایی یه کاری پیدا کنی یه لقمه نون برداری بیاری...
ادامه دارد...
کپی حرام⛔️