eitaa logo
مسجد چهارده معصوم (ع)
116 دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
2.6هزار ویدیو
44 فایل
پردیسان بلوار شهروند خیابان سبلان کوچه ۱۲-روبروی بوستان بهار   0112661537003 6037997599070647 حساب💳 🔹️ایجاد محله ای همدل 🔸️ پایگاه شهید صحرایی و كانون شهيد علمی نژاد 🔺️مركز نیکوکاری زیر نظر کمیته امداد امام‌خمینی(ره) 🕌 ادبستان‌مسجد‌محور‌آل‌طاها
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سبک زندگی متقین
✅ سبک زندگی امام خمینی از زبان امام خامنه ای: 📣 برادران و خواهران عزيز! پيشه كنيد. امام ما مظهر و پرهيزگارى و پارسايى بود. (23/ 04/ 1368) ✍️ شرح: ، پرهیزگاری و پارسایی، هر سه یکی است و آن انجام و ترک در امور فردی و اجتماعی است. 📱 آدرس کانال: https://eitaa.com/mottagheen
هدایت شده از خبرگزاری فارس
ارتش سوییس استفاده از واتس‌اپ و تلگرام را ممنوع کرد 🔹خبرگزاری فرانسه: نظامیانِ ارتش سوییس از استفاده از پیام‌رسان‌های واتس‌اپ، تلگرام و سیگنال درحین خدمت منع شدند. به تمام نظامیان این کشور دستور داده شده که از پیام‌رسان سوییسی تریما استفاده کنند. @Farsna
📚 وقف سهام 💠 سؤال: نظر به فتوای مقام معظم رهبری در جواز وقف سهام، آیا تبدیل موقوفه، مانند ملک و کارخانه به سهم جایز است؟ ✅ جواب: اگر در وقف نامه مجوز فروش یا تبدیل مزبور داده شده باشد، با رعایت مصلحت وقف اشکال ندارد. 🆔 @leader_ahkam
هدایت شده از نو+جوان
5.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | ملت مقاومت ✊ ویژگی‎ مهم مردم ایران که دشمنان نمی‌خواهند آن را ببینند 📝 «شهادت همین شهید عزیزمان، شهید سلیمانی واقعاً یک حادثه تاریخی عجیب شد. هیچ‌کس فکر نمی‌کرد، دوستان هم فکر نمی‌کردند که اینجور این حادثه عظمت پیدا کند و خدای متعال برکت به این حادثه بدهد که بتواند هویت دینی و انقلابی مردم را جلو چشم همه قرار بدهد و همه ببینند. که به معنای واقعی کلمه زیر تابوت شهید سلیمانی ملت ایران هویت و وحدت خودش را نشان داد.» ۱۴۰۰/۱۰/۱۹ ❤️ 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱 @Nojavan_Khamenei
هدایت شده از نو+جوان
| از چیزی نمی‌ترسیدم 💌 برش‌هایی از زندگی‌نامه خودنوشت حاج‌قاسم سلیمانی 2️⃣ نوجوان پرتلاش 💶 پدرم نهصد تومان بدهکار بود. به همین دلیل، هی به خانه کدخدا رفت‌وآمد می‌کرد که به نوعی حل کند. بدهي پدرم مرا از مادرم بیشتر نگران کرد. به خاطر ترس از به زندان افتاد پدرم، بارها گریه کردم. 📦 بالاخره، برادرم حسین تصمیم گرفت برای کارکردن به شهر برود تا شاید پولی برای دادن قرض پدرم پیدا کند. او با گريه مادرم بدرقه شد. رفت. پس از دو هفته بازگشت. کاری نتوانسته بود پیدا کند. حالا ترسم چندبرابر شده بود. تصمیم گرفتم من به شهر بروم و به هر قیمتی، قرض پدرم را ادا بکنم. پدر و مادرم هر دو مخالفت کردند. من، تازه، وارد چهارده سال شده بودم؛ آن هم یکی بچه ضعیف که تا حالا فقط رابُر را دیده بود. 🙏 اصرار زیاد کردم، با احمد و تاجعلی که مثل سه برادر بودیم، با هم قرار گذاشتیم. راهی شهر شدیم، با اتوبوس مهدی‌پور درحالی که یک لحاف، یک سارُق* نان و پنج تومان پول داشتم. مادرم مرا همراه یکی از اقواممان کرد. به او سفارش مرا خیلی نمود. 🚌 اتوبوس، شب به شهر کرمان رسید. اولین بار ماشین‌هایی به آن کوچکی می‌دیدم (فولکس و پیکان). محو تماشای آن‌ها بودم که اتوبوس روی میدان باغ ایستاد. همه پیاده شده بودند، جز ما سه نفر. با هم پیاده شدیم روی میدان، با همان لحاف‌ها و دستمال‌های بسته‌شده از نان و مغز پنیر. هاجوواج مردم را نگاه می‌کردیم، مثل وحشی‌هایی که برای اولین بار انسان دیده‌اند! ⚪ گوشه میدان نشستیم. از نگاه آدم‌هایی که رد می‌شدند و ما را نگاه می‌کردند، می‌ترسیدیم. مانده بودیم کجا برویم. خانه عبدالله تنها نشانی آشنای ما بود؛ اما من و آن دو، نه بلد بودیم سوار تاکسی شویم و نه آدرس می‌دانستیم. نوروز که مادرم ما را با او فرستاده بود و چند بار به شهر آمده بود، وارد. جلوی یک ماشین کوچک نارنجی را گرفت که به او «تاکسی» می‌گفتند. گفت: «تاکسی، تهِ خواجو.» 🚕 تاکسی ما چهار نفر را سوار کرد. به سمت خواجو راه افتاد. کمتر چند دقیقه آخرین نقطه شهر کرمان بودیم. از تاکسی پیاده شدیم و بر اساس راه‌بلدیِ نوروز به سمت خانه عبدالله راه افتادیم. به سختی می‌توانستم کوله‌ام را حمل کنم. به هر صورت به خانه عبدالله رسیدیم. سه چهار نفر دیگر هم از همشهری‌ها آنجا بودند. 🌺 عبدالله به خوبی استقبالمان کرد. با دیدن عبدالله سعدی گُل از گلمان شکُفت. بوی همشهری‌ها، بوی مادرم، فامیلم، بوی ده را استشمام کردم و از غربت بیرون آمدم. 😟 همه معتقد بودند کسی به من و تاجعلی کار نمی‌دهد. احمد در خانه یک مهندس مشغول به کار شد. شب، سیری نان و ماست خوردیم و از فردا صبح شروع به گشت برای کار کردم. علیجان که زودتر آمده بود، راهنمای خوبی بود. در هر مغازه و کافه و رستوران و کارگاه را می‌زدم و سؤال می‌کردم: «آیا کارگر نمی‌خواید؟» همه یک نگاهی به قد کوچک و جُثّه نحيف من می‌کردند و جواب رد می‌دادند. 🏫 آخر، در یک ساختمان درحال ساخت وارد شدم. چند نوجوان و جوان سیاه‌چُرده (سبزه) مثل خودم، اما زبل و زرنگ، مشغول کار بودند. یکی با استَمبُلی سیمان درست می‌کرد. آن یکی با سیمان را حمل می‌کرد. دیگری آجر می‌آورد دم دست. نوجوان دیگری آن‌ها را به فرمان اوستا بالا می‌انداخت. استادعلی، که صدازدن بچه‌ها فهمیدم نامش «اوستا علی» است، نگاهی به من کرد و گفت: «اسمت چیه؟» گفتم: «قاسم.» - چند سالته؟ گفتم: «سیزده سال.» - مگه درس نمیخونی؟ - ول کردم. - چرا؟ - پدرم قرض دارد. 🥺 اشک در چشمانم جمع شد. منظره دست‌بندزدن به دست پدرم، جلوی چشمم آمد. اشک بر گونه‌هایم روان شد و دلم برای مادرم هم تنگ شده بود. گفتم: «آقا، تو رو خدا، به من کار بدید!» اوستا که دلش به رحم آمده بود، گفت: «میتونی آجر بیاری؟» گفتم: «بله.» گفت: «روزی دو تومان بهت میدم، به‌شرطی که کار کنی.» خوشحال شدم که کار پیدا کرده‌ام. اوستا صدایش را بلند کرد: «فردا صبح ساعت هفت، بیا سر کار.» گفتم: «فردا اوستا؟» یادم آمد شهری‌ها به «صبح» می گویند «فردا». گفتم: «چشم.» خوشحال به سمت خانه عبدالله، استراحتگاه محلی‌ها، راه افتادم. خبر کار پیداکردن را به همه دادم. ☀️ صبح راه افتادم. نیم ساعت زودتر از موعد اوستا هم رسیدم. کسی نبود. پس از بیست دقیقه، یکی دیگر از شاگردها آمد. کم‌کم سروكله اوستا پیدا شد. شروع کردم به آوردن آجرها از پیاده‌رو به داخل ساختمان. دست‌های کوچک من قادر به گرفتن یک آجر هم نبود! به هر قیمتی بود، مشغول شدم. نزدیکی‌های غروب، اوستا دو تومان داد و گفت: «صبح دوباره بیا.» ❤️ 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱 @Nojavan_Khamenei
هدایت شده از نو+جوان
14.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😎 😉 برگرفته از بیانات در ارتباط تصویری با مردم قم 📆 ۱۴۰۰/۱۰/۱۹ 👌 نسخه مناسب برای اشتراک در شبکه‌های اجتماعی 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱 @Nojavan_Khamenei
هدایت شده از سبک زندگی متقین
✅ آثار در بیان امام خمینی (ره) 📖 اميد است آقايان محترم و طبقه جوان از محصلين- أيّدهم اللَّه تعالى- با توجه به وظايف سنگينى كه ان شاء اللَّه در آتيه به عهده آنها خواهد آمد و حفظ و صيانت اسلام و مصالح مسلمين به دست آنها سپرده خواهد شد، هم از حالْ ، خود را براى اين سنگر عظيم مجهز و مهيا فرمايند. و با مجاهده و تحكيم مبانى ، حب دنيا و نفس را كه رأس تمام است، از قلب خود خارج نمايند؛ تا مشكلات زندگانى بر آنها آسان شود، و شدائد در راه خدمت به حق تعالى و احكام مقدسه اسلام در ذائقه آنها شيرين گردد. 📚 منبع: صحيفه امام، ج ‏2، ص 55 ✍️ یعنی انجام و ترک در امور فردی و اجتماعی 📱 آدرس کانال: https://eitaa.com/mottagheen
سوالات صراط مستقیم.mp3
3.09M
🔊 پرسش و پاسخ حضرت آیت اللَّه‏ خوشوقت ره ❓ ما را به چه چيزی ميكند ❓معنای و چيست ❓ یعنی چه ❓روایت داریم که فرمودند الْمُؤَدِّي یا الطَّرِيقُ ❓فرق با چیست ❓بعضی گفته اند يک واقعی است بر که دارد ❓اللَّهُمَّ ‏_قَدَمَيَّ_عَلَى_الصِّرَاطِ يَوْمَ تَزِلُّ فِيهِ الْأَقْدَامُ یعنی چه 🔰کانال رسمی حضرت آیت اللَّه‏ خوشوقت تهرانی (ره) 🆔 @Khoshvaght_ir
هدایت شده از سبک زندگی متقین
🚫 لیست حرامهای شرعی (بخش یازدهم) 111. اصرار بر انجام دادن گناه صغیره. 112. اظهار کردن حسادت (با بدگویی و مانند آن). 113. ایمن دانستن خود از مجازاتی که خداوند در برابر گناهان قرار داده است. 114. به جنگ انداختن حیوانات با یکدیگر مانند خروسها یا گاوها. 115. بی احترامی کردن به قرآن کریم، پیامبراکرم، انبیاء الهی و معصومین علیهم السلام و بی حرمتی کردن به مساجد و مقدسات مذهبی و همچنین بی احترامی به مؤمنین. 116. پیمان شکنی. 117. ترک کردن هر یک از واجبات الهی مانند خمس، زکات، امر به معروف، نهی از منکر و حجاب. 118. تعرب بعد از هجرت؛ یعنی مهاجرت به سرزمینی که موجب زیان رسیدن به دین انسان شود. 119. تفسیر کردن قرآن و متون دینی به سلیقه شخصی. 120. تکّبر. 📣 ادامه دارد ... 📚 منبع: طریق بندگی، آیت الله عزیز خوشوقت 📱 آدرس کانال: https://eitaa.com/mottagheen
هدایت شده از نو+جوان
12.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 | *برکت اخلاص* ✊ ویژگی مهم حاج قاسم سلیمانی که به سادگی نباید از کنارش گذشت... 😉 راستی تو راه خوشبختی‌ات رو انتخاب کردی؟ ➕ قسمتی از سخنرانی این شهید عزیز با همرزمانش 🌹 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱 @Nojavan_khamenei
هدایت شده از نو+جوان
7.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 🏆 پیروزی نهایی ⬅️ حیات طیبه ملت ایران ✅ ✂️ بخشی از سخنان آقا در ارتباط تصویری با مردم قم | ۱۴۰۰/۱۰/۱۹ 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱 @Nojavan_khamenei
تنها کتاب هدایت.mp3
1.34M
🔊 بیانات حضرت آیت اللَّه‏ خوشوقت ره 📖 و 📌اگر در اختیار کسی نباشد را هم داشته باشد باز به انسانی و فقیر است. برنامه ریزی هدایت را خودش تقبل کرد، حتی به عهده نگذاشت. سرتاسر را ببینید این راه در آن نیست، سرتاسر را ببینید این راه در آن نیست، سرتاسر را ببینید این راه در آن نیست، سرتاسر را ببینید این راه در آن نیست... 🔰کانال رسمی حضرت آیت اللَّه‏ خوشوقت تهرانی (ره) 🆔 @Khoshvaght_ir