eitaa logo
مسجد مجازی حضرت عمار ره
208 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
738 فایل
ارتباط با مدیر @ammarha1399
مشاهده در ایتا
دانلود
وصیتنامه‌شهیدسیدمحمدعلی‌رحیمی.mp3
3.56M
🔴 بمناسبت سالگرد شهادت سردار فرهنگی، شهید سید محمدعلی رحیمی 🔺در اگر چه منزل آخر شهادت است تکلیف اول است شهیدانه زیستن 💠بخش هایی از دلنوشته شهید با نوای حاج میثم مطیعی💠 🕋🧎@masjed_ammar
💢🚫🛑 اگر تنها باشی، شیطان تو را می‌خورد. چرا باید انسان عضو یک مجموعه شود؟ به‌خاطر اینکه است. شیطان لشکر دارد. تو اگر تنها باشی، تو را می‌خورد! یک انسان در مقابل یک لشکر شکست می‌خورد. چون شیاطین متشکل هستند و شما باید در مقابل شیاطین، تشکیلات داشته باشید. ، تشکیلات مقاومت در مقابل شیاطین است. مگر می‌شود شما عضو هیئت باشید و حق عضویت ندهید؟ اگر ندادی بیرونت می‌کنند. خب حق عضویت چیست؟ اینکه یکی دیگر را هم بیاوری در هیئت. این حق عضویت تو است. یکی تو را آورده، تو هم یکی را بیاور. یکی به تو آنقدر گفت'، تا تو را آورد اینجا. تو هم باید آنقدر بگویی تا یکی دیگر را اینجا بیاوری. 🕋🧎@masjed_ammar
مسجد مجازی حضرت عمار ره
درخواست #شهید_مدافع_حرم سجاد مرادی : هر کسی اذیت نمیشه و پیام منو می شنوه یک روز برای ما نماز بخون
وصیت نامه بسم رب الشهدا و الصدیقین مرگ پلی است به سوی جهان ابدیت و انشاالله این پل با رقم بخورد. صبر در مصیبت اجر عظیم الهی را دارد ٬ در مصیبت ها فقط برای (ع) گریه کنید . ۲ روز روزه بدهکارم. ۱ سال از مالم برای روزه و نماز صرف شود. یک سوم مال قانونی بنده را صرف ایتام های (ع) ٬ فقرا و امور خیریه صرف شود . در قبرم تربت سیدالشهدا ٬ شب اول قبر نماز وحشت ٬ فراموش نشود . از همه اقوام ٬ دوستان و آشنایان طلب حلالیت دارم . پدر و مادر عزیز هیچ وقت نتوانستم خدمتی به شما بکنم حلالم کنید . همسر عزیزم که همیشه رنج داده ام شما را حلالم کنید . فرزند عزیزم را به درس خواندن ٬ تقوای الهی ٬ نماز و توصیه می کنم . حلالم کن . خواهرانم و برادرم حلالم کنید . رهبر عزیزم را که راه را ادامه میدهد فراموش نکید و یاریش نمائید . از ۱۳۹۴/۰۴/۱۸ به بعد خمس مالم را حساب کنید . در صورت امکان آشنایان ۱ روز برایم نماز قضا بخوانید . بدهکاری هایم در سررسید موجود است . وکیل پدرم می باشد (در کلیه امور پولی) والسلام ۱۳۹۴/۰۸/۱۶ مسجد مجازی‌ حضرت‌ عمّار‌ (ره) 🕋🧎@masjed_ammar
دیشب را به کل در خیابان‌های آبادان بودم.در میان عزاداری‌ها و درگیری‌ها. ظاهرا گلوله ضدشورش خوردم،گاز اشک‌آور هم،شاخه گل مریم بهم دادن،نگین انگشترم گم شد و... مفصل توضیح می‌دهم. هرکسخبر بدهد که دیشب در آبادان آشوب بوده یا بی‌اطلاع است یا دروغگو.هرکس بگوید آرامش بوده هم همینطور درگیری که دیشب و پریشب در آبادان بوده کوتاه مدت،در جمعیتی محدود و فقط در چند کوچه بوده.شاید حتا نتوان اسم آشوب روی آن گذاشت. اما تشنج در زمان‌هایی بالا می‌رود.مردم سوال‌هایی دارند که گرچه جواب دادنش راحت است اما ظاهرا هیچ کسی یا نهادی همتی برایش نگذاشته. نهادهای امنیتی تمرکز روی ایجاد امنیت گذاشته‌اند.انصافا هم تا حالا نسبتا خوب اجازه به لاشخوران برای سواستفاده از عزاداری‌ها و تجمعات مردم را نداده‌اند اما بنظرم می‌رسد که ظرافت‌های غیرامنیتی این ایجاد امنیت را در نظر ندارند.بنظرم می‌رسد در اغلب اوقات مردم معترض صرفا نیاز به یک بلندگو و گوش شنوا دارند. نیاز دارند شنیده بشوند.اما خب نباید از مردم توقع داشت که در این فضای هیجانی نیاز خودشان را دقیق شناسایی کنند و درست راهکار رفعش را انتخاب کنند. مثلا دیشب نمی‌دانم کدام نهاد یک تجمع عزاداری فراهم کرده بود که خیلی هم عالی.اما انقدر بد آن را اجرا کرد که مردم بجای شرکت در آن خودشان یک خیابان آن طرف تر به سبک جنوبی برپا کردند.انقدر ظرافت‌ها رعایت نشد که مراسم ناقص ماند. مجلس مردم بسیار خوب و تسکین دهنده بود.ایستادم میانشان،کنارشان به سینه‌زنی و غم‌گساری. یگان ویژه با مردم همراهی کرد.به مهربانی و آرام باهاشون گفت‌وگو کرد. تا آنجا که عده‌ای قلیل شعار رادیکال دادند.اینجا سخنگو تذکر داد که شعار هنجارشکنانه ندهند.و بعد از این تذکر عده‌ی بیشتری نسبت به قبل هو کشیدند و التهاب‌ها بیشتر شد.نهایتا یگان مجبور شد با گاز اشک آور آن گروهی که کوتاه نمی‌آمدند و بطری و سنگ پرتاب می‌کردند را متفرق کند. باد گاز اشک‌آور را به متروپل رساند و درنتیجه امدادگری و آواربرداری چند دقیقه‌ای مختل شد.حال یک پیرمرد هم خراب شد. بعد درگیری‌هایی در همان سطحی که بالا نوشتم به دو سه کوچه اطراف کشیده شد.چند نفری که سنگ پرانی می‌کردند بازداشت شدند. حساسیت‌ها و سختی‌های کار یگان ویژه را می‌فهمم دستبوس فداکاری‌هایشان هم هستم. می‌دانم هم که نتنها تخصصی در اینگونه امور ندارم،حتا ذهن امنیتی فهمی هم ندارم.با همه اینها باز بنظرم رسید که بسیار بهتر،آسان‌تر و کم‌هزینه‌تر می‌توانند امنیت مردم را برقرار کنند.خیلی جاها نیاز به ورود نود.بعضی جاها ورود می‌شد حساب شده‌تر باشد بنظرم کم حواسشان به تفکیک اغتشاشگر آموزش دیده و اصطلاحا لیدر با مردم عادی معترض که بعضا حتی از سر هیجان دوستی در اعتراضات قرار می‌گیرند است. منی که گلوله ساچمه‌ای-تیله‌ای خوردم گرچه در میان معترضان بودم اما آرام و بدون فعالیت حساسیت‌برانگیز. نوجوانی خانه‌شان درمیان درگیری بود. از اینکه نمی‌توانست به خانه برود حسابی ترسیده بود.دستش را گرفتم و خیلی مطمئن خواستم کمکش کنم تا به خانه برود.خواستم از گوشه خیابان از کنار گروهی از یگان ویژه ردش کنم. یکی از نیروهای یگان داد وحشتناکی زد که نیا.یکی با لحن هول کننده‌ای گفت سریع برو.درصورتی که بنظرم رفتار درست جز این بود. می‌فهمم که حتی ممکن است مایی که در درگیری به سمت نیروی امنیتی می‌رویم انتحاری باشیم اما نهایتا می‌توانند ما را متوقف و تفتیش کنند.بنظرم اتفاقا باید به ما آرامش می‌دادند و اتفاقا باید بجای متوقف کردن،امنیت عبور ما را تامین می‌کردند... برخی شب را در مغازه‌هایشان مانده بودند و البته مشخص بود ماندنشان از جنس زیست شبانه‌ی آبادان نیست.ازشان پرسیدم.از ترس مالشان بود.گفتند عده‌ای می‌آیند و به مغازه‌شان آسیب می‌زنند.مانده‌اند تا نگذارند. مسجد مجازی‌ حضرت‌ عمّار‌ (ره) 🕋🧎@masjed_ammar