به استقبال از دومین کنگره ملی ۲۴هزار شهید استان خوزستان برگزار شد: تجدید میثاق دانش آموزان دختر با ۱۲۰۰شهید شهرستان مسجدسلیمان در آستانه برگزاری این یادواره فرمانده ناحیه مقاومت بسیج مسجدسلیمان گفت: امروز ۱۰بهمن دانش آموزان دختر با ۱۲۰۰شهید شهرستان مسجدسلیمان طی مراسم باشکوهی با حضور مدیرکل حفظ و نشر آثار دفاع مقدس تجدید میثاق نمودند. لینک خبر 🌐https://basijnews.ir/fa/news/9574458 لینک کانال های #خبرگزاری_بسیج_خوزستان در ایتا و روبیکا؛ 🆔 https://eitaa.com/basijnews_khuzstan 🆔https://rubika.ir/basijnews_khuzstan

باسلام لطفا از طریق لینک بالا، از سایت خبرگزاری بسیج خوزستان دیدن فرمائید.

🔺 این 21 بزرگوار، تصویر و اسامی کشتی‌هایی ست که یمن مورد هدف قرار داده یا توقیف کرده است.... 🔸همه اینها در مسیر فلسطین بوده است. 🔹در صد روز گذشته یمن نزدیک به 4 هزار کشتی را جواز عبور و مرور داده اما از خجالت عده ای محدود که همچنان تصور میکرده اند از این مسیر می توانند به سمت فلسطین ببرند در بیاید.....

گزارش تصویری دومین یادواره سرداران و 1200 شهید شهرستان مسجدسلیمان http://asemarikhabar.ir/more/news/134119/view

شهدا الگو‌های دست یافتنی برای جوانان هستند سخنگوی سپاه پاسداران در مراسم ۱۲ بهمن که در شهر مسجد سلیمان برگزار شد، گفت: در روز ۱۲ بهمن اولین روز از دهه فجر توفیق پیدا کردیم در مسجد سلیمان و در یادواره یکهزار‌ و ۲۰۰ شهید این شهر حضور یابیم. لینک خبر https://basijnews.ir/fa/news/9574917 لینک کانال های #خبرگزاری_بسیج_خوزستان در ایتا و روبیکا؛ 🆔 https://eitaa.com/basijnews_khuzstan 🆔https://rubika.ir/basijnews_khuzstan

باسلام لطفا از طریق لینک بالا، از سایت خبرگزاری بسیج خوزستان دیدن فرمائید.

گریه‌های وینیسیوس جونیور رو بخاطر توهین به رنگ پوستش دیدین؟ حالا این قضیه رو بخونید: یکی ازشیعیان ساکن آمریکا نقل میکنه، دهه اول محرم مراسم روضه گرفته بودیم، شب اول یه سیاه‌پوستی ازسرکنجکاوی اومده بود تو جلسه، یکی ازبچه‌ها هم براش ترجمه می‌کرد چی میگیم. فرداشب دیدیم باچندتا سیاه‌پوست دیگه اومدن، پس فردا تعدادشون بیشتر شد، همین جوری تعداد سیاهپوست‌ها زیاد شد تا مجبور شدیم یه جای دیگه روهم برای مراسم در نظر بگیریم. شب آخر ۱۵۰تا سیاه‌پوست گفتن ما میخوایم مسلمون بشیم و شیعه بشیم! پرسیدم: چیشده مگه؟ همشون نگاه کردن به اونی که شب اول اومده بود. ازش پرسیدم چیشده؟ گفت: شب اول که اومدم یه تیکه از روضه ی جون، غلام سیاه اباعبدالله رو خوندین، همونی که اباعبدالله مثل پسرخودش سرشو گذاشت رو پاهای خودش، بلند بلند براش گریه کرد. همون شب رفتم به این سیاه پوستا گفتم بیاید یه دینی و یه آقایی رو پیدا کردم که توش سیاه و سفید فرقی نداره... @Radar_enghelabe