🪐از دست دادن فرصتها
# هر روز با نهج_البلاغهغ
📿كُلٌّ مُعَاجَلٌ يَسْأَلُ آلاِْنْظَارَ، وَكُلٌّ مُؤَجَّلٌ يَتَعَلَّلُ بِالتَّسْوِيفِ
🟤آنان كه وقتشان پایان یافت خواستار مهلتند، و آنان كه مهلت دارند كوتاهی می ورزند.
✍اين يك واقعيت است كه آمال و آرزوهاى دور و دراز و جاذبه هاى شهوات به انسان اجازه نمى دهد از فرصتى كه در دست دارد بهره گيرد و خطاها و گناهان گذشته را جبران نمايد و با اعمال صالح آثار شوم آنها را بزدايد. جوانان نبايد بپندارند هميشه مرگ به سراغ پيران مى رود و آنان در امانند. همچنين افراد سالم نبايد تصور كنند كه مردن مخصوص بيماران است و آنها كه ايمن هستند نبايد چنين پندارند كه هميشه در امن و امان خواهند بود.
📘#حکمت_285
https://eitaa.com/masjed_morteza_ali
☘ تفسیر کوتاه
وَالسَّمَاء وَالطَّارِقِ (1)
وَمَا أَدْرَاكَ مَا الطَّارِقُ (2)
النَّجْمُ الثَّاقِبُ (3)
إِن كُلُّ نَفْسٍ لَّمَّا عَلَيْهَا حَافِظٌ (4)
فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ (5)
خُلِقَ مِن مَّاء دَافِقٍ (6)
يَخْرُجُ مِن بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ (7)
إِنَّهُ عَلَي رَجْعِهِ لَقَادِرٌ (8)
يَوْمَ تُبْلَي السَّرَائِرُ (9)
فَمَا لَهُ مِن قُوَّةٍ وَلَا نَاصِرٍ (الطارق10)
سوگند به آسمان و ستاره طارق.
و تو چه دانى كه طارق چيست؟
ستاره اى است درخشنده.
(به اينها سوگند كه) هيچ كس نيست مگر آنكه بر او نگهبانى است.
پس انسان بنگرد كه از چه آفريده شده است.
از آبى جهنده آفريده شده است.
كه از بين كمر و سينه بيرون مى آيد.
همانا او بر باز گرداندنش تواناست.
روزى كه اسرار آشكار شود.
پس براى انسان، هيچ قدرتى (از درون) و ياورى (از بيرون) نيست
«طارق» به معناى كسى است كه در شب وارد شود و در را بكوبد. «طَرق» كوبيدن و «مِطرقة» وسيله كوبيدن است و «طريق» به راه گفته مى شود، زيرا زير پا كوبيده مى شود.
«ثاقب» به معناى سوراخ كردن است، گويا اين ستاره با نور خود تاريكى شب را سوراخ مى كند. «صُلب» به معناى محكم و مراد از آن، ستون فقرات پشت است و «ترائب» به استخوان هاى سينه گفته مى شود.
«تُبلى » از «بلوى » به معناى آزمايش است كه عامل آشكار شدن حقيقت هاست.
طبق روايتى از امام صادق عليه السلام مراد از طارق، ستاره زُحَل است كه ستاره اميرالمؤمنين و اوصياى اوست.(34)
اشعث بن قيس كه از منافقان بود، شبانه حلوايى براى حضرت على عليه السلام آورد و در خانه را زد تا با هديه حلواى شب، در روز مرتكب خلافى شود. حضرت، نام او را كه شبانه در خانه اش را كوبيد، طارق ناميد.(35)
مشابه آيه 4 اين سوره را در سوره انفطار مى خوانيم: «و انّ عليكم لحافظين كراماً كاتبين يعلمون ما تفعلون» بر شما نگهبانانى گماشته شده كه بزرگوارانه، بدون كينه و سوء ظنّ، كارهاى شما را مى نويسند و آنچه انجام مى دهيد مى دانند.
- انسان و تمام كارهاى او تحت حفاظت فرشتگان الهى است. (هم ثبت اعمال و هم حفظ از حوادث) «ان كلّ نفس لمّا عليها حافظ»
- چگونگى تولّد فرزند، از انعقاد نطفه تا خروج از شكم مادر، بايد مورد مطالعه و دقّت قرار گيرد كه هم زمينه خداشناسى است و هم معادشناسى. «فلينظر الانسان ممّ خلق...»
- انسان به خاطر دارا بودن عقل و علم و استعداد بايد در آفرينش خود دقت كند. «فلينظر الانسان»
- توجّه به آفرينش انسان، زمينه ايمان به معاد است. «على رجعه لقادر»
- معاد جسمانى است و جسم انسان در قيامت دوباره زنده مى شود. «رجعه»
https://eitaa.com/masjed_morteza_ali
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️ خاطرات باور نکردنی یک جانباز در محضر مقام معظم رهبری
✓ باورنکردنی ولی واقعی...
این جانباز در سال ۹۲ به لقاء الله پیوستند.
🔹🔹🔹🔹
عزیزان فردا صبح از ساعت ۷ دعای ندبه برقرار است.
@masjed_morteza_ali
# هر روز با نهج_البلاغه
#شرح_حکمت ۲۲۶
❣امیرالمومنین علیهالسلام مى فرماید:
✨الطَّامِعُ في وَثَاقِ الذُّلِّ
💠«طمع كار در بند ذلت گرفتار است»
✍همان گونه كه پيش از اين نيز اشاره شد طمع معمولا به معناى علاقه شديد به چيزى است كه فوق استحقاق انسان و غالباً به دست ديگران است شخص طمع كار براى به دست آوردن آن بايد در مقابل اين و آن خضوع كند و طناب ذلت بر گردن خويش نهد، شايد به مقصود برسد و شايد هم نرسد.
✔️ به تعبير ديگر طمع ريسمانى نامرئى است كه انسان بر گردن خود مى نهد و سر آن را به دست كسى كه از او طمع دارد مى سپارد و همچون برده يا حيوانى در اختيار او قرار مى گيرد. نقطه مقابل طمع قناعت است كه انسان را از همگان بى نياز و عزت و كرامت او را حفظ مى كند. اضافه بر اين ها، اموال و مقامات و اشيايى كه مورد طمع طمعكاران است در بسيارى از موارد دست نيافتنى است، به همين دليل طمع كار براى رسيدن به آن عمرى دست و پا مى زند و چه بسا ناكام از دنيا برود در حالى كه سرمايه عمر خود را بيهوده از دست داده نه به مقامى در دنيا رسيده و نه در پيشگاه خدا منزلتى دارد.
═══✙❆♡❆✙═══
💝 https://eitaa.com/masjed_morteza_ali
═══✙❆♡❆✙═══
☘ تفسیر کوتاه
وَالسَّمَاء ذَاتِ الرَّجْعِ (11)
وَالْأَرْضِ ذَاتِ الصَّدْعِ (12)
إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ (13)
وَمَا هُوَ بِالْهَزْلِ (14)
إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْداً (15)
وَأَكِيدُ كَيْداً (16)
فَمَهِّلِ الْكَافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْداً (الطارق17)
سوگند به آسمان باران زا.
سوگند به زمين كه (براى خروج گياهان) برشكافته است.
كه همانا اين قرآن سخنى است قاطع.
و هزل و شوخى نيست.
همانا كافران پيوسته نيرنگ مى كنند.
و من نيز تدبير مى كنم.
پس كافران را مهلت ده و اندك زمانى آنان را به خود واگذار.
«رجع» به معناى باران است، شايد به خاطر رجوع بخار آب به زمين به صورت باران. «صَدع» به معناى شكافته شدن زمين براى رويش گياهان است. «هَزل» به معناى سخن بى محتوا است. «كيد» يعنى طرح و نقشه مخفيانه و غافلگيرانه.
«مَهّل» و «اَمهِل» به يك معنا هستند و براى تأكيد در دو قالب آمده اند و هر دو به معناى مهلت دادن است. «رويدا» به معناى مهلت اندك است.
آسمان و زمين براى توليد گياه، نظير پدر و مادر براى تولد انسان هستند.
نزول باران و آمادگى زمين، بسترى براى رشد گياهان است. نزول قرآن و آمادگى انسان نيز زمينه براى رشد انسان هاست. نام قرآن در كنار نام باران آمده است.
براى زدودن شك، هم بايد منطقى سخن گفت و هم قاطع. سوگندهاى پى در پى خداوند، براى رفع هرگونه شك و ترديد از مخالفان و تقويت اعتقاد و باور مؤمنان است.
«لقول فصل» به جاى «لقول فاصل» يعنى قرآن، سراسر فصل است و ميان حق و باطل فاصله مى اندازد. نظير اينكه مى گوييم: فلانى شكر است، يعنى يك پارچه شيرينى است.
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله فرمودند: به زودى فتنه ها در ميان شما ظاهر خواهد شد. پرسيدند راه نجات چيست؟ فرمود: «كتاب اللّه فيه نبأ من قبلكم و خبر ما بعدكم و حكم ما بينكم هو الفصل» قرآن كه اخبار پيشينيان و آيندگان و داورى شما در آن است. آن كلامى است كه حق را از باطل جدا مى كند. در ادامه فرمودند: «و من ابتغى الهدى فى غيره اضلّه اللّه» هر كس هدايت را در غير قرآن جستجو كند، خداوند او را گمراه مى كند.
- قيامت، روز بروز و ظهور افكار و كردار آدميان است. «يوم تبلى السرائر»
- انگيزه ها وروحيات انسان، در قيامت او اثر دارند. «يوم تبلى السرائر»
- قيامت، روز افشاى اسرار و شرمندگى است: «تبلى السرائر» و انسان نيز براى كتمان يا جبران گذشته خود نمى تواند كارى بكند. «فما له من قوّة و لا ناصر»
- رجعت انسان در قيامت، همچون رجعت آب بخار شده دريا، از آسمان به زمين است. «على رجعه لقادر - و السماء ذات الرجع»
- ارزش هر موجودى وابسته به آثار وبركات آن است. «ذات الرجع - ذات الصدع»
- قرآن، فرقان و جداكننده حق از باطل است، نه رمان و غير واقعى. «انه لقول فصل و ما هو بالهزل»
- نيرنگ كفّار، دائمى، سخت و حتمى است، از آن غافل نشويد. «انهم يكيدون كيدا»
- برخورد خداوند با انسان، متناسب با عمل اوست. اگر در راه خير قدم بردارد، خدا هدايتش مى كند: «جاهدوا فينا لنهدينّهم»(37) و اگر به دنبال كيد باشد، گرفتار كيد الهى مى شود. «يكيدون كيدا و اكيد كيداً»
- قرآن، ميزان تشخيص حق از باطل است. «انّه لقول فصل»
- كافران با خدا طرفند و تدبير خداوند سخت است. «يكيدون كيداً و اكيد كيداً»
- آنان مسلمانان را غافلگير مى كنند ما نيز آنان را غافلگير مى كنيم. «يكيدون... اكيد»
- در برخورد با دشمن، نه خود عجله كنيد و نه از خدا عجله بخواهيد. «فمهّل الكافرين»
- غفلت از دشمن هرگز، ولى مهلت دادن مانعى ندارد. «امهلهم»
- سعه صدر، شرط لازم براى رهبرى است. «امهلهم»
- مقدار مهلت به دشمن، به قدرى نباشد كه فرصت را از شما بگيرد. «رويدا»
https://eitaa.com/masjed_morteza_ali
💔بوقت حاج قاسم
این عکس حاجقاسم سلیمانیست در خیابانهای پایتخت ایتالیا
يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ...
خواستند نور خدا را با دهانهایشان خاموش كنند، در حالى كه خداوند كامل كننده نور خويش است، هرچند كافران ناخشنود باشند.(صف ۸)
#لبیکیاخامنہاي
💠 #امام_خمینی(ره):
🔸تربیت فرزند از همهی شغلها بالاتر است. اگر شما بانوان یک فرزند خوب به جامعه تحویل دهید، برای شما بهتر است از همه عالم.
🔹تأثیر مادر در تربیت بچهها، بالاتر از پدر، معلم، استاد و جامعه است؛ زیرا علاقهای که بچه به مادر دارد به هیچ کس ندارد. از این جهت بچههایتان را در دامنتان تربیت اسلامی، تربیت انسانی بکنید.
📚 صحیفه امام(ره)، ج۸، ص۹۰
☘ تفسیر کوتاه
سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَي (1)
الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّي (2)
وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَي (3)
وَالَّذِي أَخْرَجَ الْمَرْعَي (4)
فَجَعَلَهُ غُثَاء أَحْوَي (الاعلی5)
نام پروردگار بلندمرتبه ات را به پاكى ياد كن.
همان كه آفريد و سامان بخشيد.
و آنكه (هر چيز را) اندازه اى نهاد و هدايت كرد.
آنكه (گياه) چراگاه را رويانيد.
و سرانجام آن را خشك و تيره كرد.
تسبيحِ نام خدا، يعنى نه فقط براى ذات خداوند، شريك قائل نشويم، بلكه حتّى براى نام او نيز شريك نياوريم و نام ديگران را هم رديف نام خداوند قرار ندهيم. چنانكه برخى گروه هاى التقاطى مى گفتند: «به نام خدا و به نام خلق قهرمان ايران»
در قرآن و حديث نشانه هاى زيادى است كه اسلام به محترم شمردن نام هاى مقدّس عنايت دارد. چنانكه در اين سوره مى فرمايد: علاوه بر تسبيح ذات، اسم پروردگار را هم بايد منزه بدانى. در جاى ديگر مى فرمايد: نام پيامبر را مثل نام هاى خودتان ساده نبريد: «لاتجعلوا دعاء الرسول كدعاء بعضكم بعضا»(2) در جاى ديگر مى فرمايد: چرا فرشتگان را به نام زن مى خوانند: «ليسمّون الملائكة تسمية الانثى»(3) و پيامبر اسلام نام هاى نامناسب ياران را تغيير مى دادند.
مسئله آفرينش و هدايت، در آيه پنجاه سوره طه نيز آمده است، آنجا كه فرعون از حضرت موسى عليه السلام پرسيد: پروردگار شما كيست؟ گفت: «ربّنا الّذى اعطى كلّ شى ء خلقه ثم هَدى» ناگفته پيداست كه مراد از اين هدايت، هدايت تكوينى است كه خداوند در موجودات قرار داده است. مثلا ساختمان بدن مادر را به گونه اى هدايت كرد كه شير توليد كند و نوزاد را هدايت كرد كه به سراغ سينه مادر رفته و شير بمكد.
هدايت تكوينى موجودات با مرور زمان بهتر فهميده مى شود. همين امر است كه هزاران دانشمند را به تحقيق وا داشته كه چگونه پرندگان يا ماهى ها حتّى اگر صدها كيلومتر از جاى خود دور شوند باز به محل خود بر مى گردند. هدايت الهى در هر موجودى چيزى قرار داده كه او را به راه تكامل خود پيش مى برد. ذرات خاك ميوه مى شود، ميوه نطفه و سپس انسان، دوباره جسم انسان، خاك مى شود.
«سَوّى» به معناى نظام بخشيدن است. از نظام كهكشانها گرفته تا نظام حاكم بر يك حشره ذرّه بينى. «غُثاء» يعنى گياه خشك و خاشاك و «أحوى » به معناى سبزى است كه رو به سياهى باشد.
حتّى يك برگ كوچك و خاشاك ناچيز هم به حال خود رها شده نيست. سبزه زارى كه در ديد ما خشك و تيره مى شود، در نظام هدايت الهى است، زيرا همان برگهاى خشكيده به ماده ديگرى تبديل مى شود كه براى قوت و قوّت زمين و درخت لازم است يا در شرايط انبوه تبديل به زغال سنگ شده و يا آثار مفيد ديگرى در خاك دارد.
- نام خداوند مقدّس است. از هرگونه بى احترامى به نام او پرهيز كنيد. «سبّح اسم ربّك»
- اوصاف ناشايست را در كنار نام خدا قرار ندهيد. «سبّح اسم ربّك»
- نام هاى اختصاصى خداوند را بر ديگران ننهيد. «سبح اسم ربّك»
- تسبيح او سبب رشد و پرورش شما است. «سبح اسم ربّك»
- مسئوليّت شرك زدايى در درجه اول به دوش رهبر آسمانى و سپس بر عهده همه مؤمنان است. «سبّح»
- توحيد كامل در پرتو تنزيه ذات و تسبيح نام اوست. «سبّح اسم ربّك»
- خداوند، از هرچه گفته و نوشته و تصور شود، برتر است. او در همه كمالات برتر است. «ربّك الاعلى»
- خداوند، فقط خالق نيست، بلكه علاوه بر آن نظام بخش هستى و موجودات نيز مى باشد. «خلق فَسَوّى»
- ظرفيّت و هدايت موجودات، دليل بر هدفمندى آفرينش است. «قدّر فَهدى»
- فرمان هاى الهى همراه با حكمت و دليل است. نام خدا را تسبيح كن، زيرا او اعلى است، آفريد و سامان داد و هدايت كرد «سبّح... الاعلى، خلق فسوّى و الّذى قدّر فهدى»
- هدايت تكوينى آفريده ها در چهره هاى مختلفى است، گاهى سبز و گاهى خشك ولى هر دو در مدار هدايت است. «اخرج المرعى فجعله غثاء احوى»
https://eitaa.com/masjed_morteza_ali
🪐ترک آرزو و تمنّا
# هر روز با نهج_البلاغه
▫️أَشْرَفُ الْغِنَى تَرْكُ الْمُنَى
🟤برترين غنا و بى نيازى، ترك آرزوهاست
✍منظور آرزوهاى دور و دراز و دور از منطق عقل و شرع است. بديهى است اين گونه آرزوها غنا و بى نيازى را از انسان سلب مى كند، زيرا از يك سو چون همه آنها به وسيله خود انسان دست نيافتنى است او را وادار به متوسل شدن به اين و آن مى كند و بايد در مقابل هر انسانى خواه شريف باشد يا وضيع، باارزش باشد يا بى ارزش، دست حاجت دراز كند و اين با غنا و بى نيازى هرگز سازگار نيست. از سوى ديگر براى رسيدن به چنين آرزوهايى بايد در مصرف كردن ثروت خود بخل ورزد و همه آن را ذخيره كند و عملاً زندگى فقيرانه اى داشته باشد. از سوى سوم چنين كسى آرامش روح و فكر خود را بايد براى رسيدن به اين آرزوها هزينه كند.تمام این وابستگى ها زاییده آرزوهاى دور و دراز است; هرگاه آن آرزوها از صفحه فکر انسان پاک شود، انسان به غنا و بى نیازى پرارزشى دست مى یابد
📘#حکمت_34
https://eitaa.com/masjed_morteza_ali
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خلاصه اسلام در یک جمله!
♨️ توصیه مهم #آیتالله_فاضل_لنکرانی به فرمانده نیروی انتظامی
♨️ امان یافتگان روز قیامت چه کسانی هستند؟
🔷 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی به مناسبت ۲۶ خرداد، سالروز ارتحال آیت الله فاضل لنکرانی
💠