ترس از مرگ
🏕فرض کنید زمینی به شما دادهاند و وسطش خط کشیدهاند. اسم نصفش را «دنیا» و نصف دیگرش را «آخرت» بگذار.
تو پیدرپی نصفۀ آخرت را حفاری کردی و با خاکش آجر برای نصفۀ دنیا ساختی و پله گذاشتی و آوردی بالا.
در ابتدا دنیا و آخرت در یک سطح بود اما تو از آخرت برداشته و روی دنیا گذاشتی.
موقع مرگ میگویند: از دنیا به آخرت برو، یعنی از این بالا بپر پایین.
تو میترسی.
میگویی اگر از این دیوار صدمتری، توی آن گودال صدمتری بپرم، استخوانهایم خرد میشود.
*چه کسی از آخرت یک گودال بیمنتها ساخته؟*
*خود تو ! این ترس، از عمل توست*
انسان وقتی توبه میکند، یک قسمت از دنیا را برمیدارد و در آخرت میگذارد.
همینطور صدقه ، کمک به پدر و مادر ، عبادات و ....
یواش یواش آخرت بالا میآید و این دو همسطح میشوند.
وقتی میگویند، بفرمایید برویم، *قدم از دنیا برمیداری و راحت به آخرت میروی*
و اصلا نمیهراسی . . .
👤 آیت الله حائری
💔
پدر جان!
چه کسی تو را با خونَت خضاب كرد؟!
ای پدر، چه کسی رگهای گردنت را بريد؟ 😭
ای پدر، چه کسی مرا در كودكی یتیم كرد؟ 😭
شهادت #حضرت_رقیه (س) تسلیت 💔
#لبیک_یا_رقیه س
@masjedeMahdieh
بسم تعالی
نمایشگاه دفاع مقدس به مناسبت هفته دفاع مقدس
#مسجد_مهدیه_شهرک_غرب
#پایگاه_شهدای_گمنام_زنجان
@masjedeMahdieh
مبادا خاطرات خانواده شهدا از دست برود
🔸رهبر انقلاب:
خاطرات والدین و همسران شهدای دفاع مقدّس، مثل جواهر قیمتی در دسترس ما است که [اگر] غفلت کنیم، از دست ما خواهد رفت،کما اینکه بسیاری از والدین شهدا از دنیا رفتهاند؛ بسیاری از آنها دچار فراموشی شدهاند.
۱۳۹۸/۰۷/۰۸
#دفاع_مقدس
@masjedeMahdieh
🌻🌻🌻🌻
*مَثَل ما مسلمانان مَثَل آن تاجری ست که روزی با دوستش به شهری برای تجارت رفت*
و در معامله، *سرش کلاه رفت* و تمام اموال خود را از دست داد *به غیر از یک کتاب که آن را محکم در بغلش گرفته بود.*
دوستش به تاجر گفت: *چرا از این کتاب دل نمی کنی؟؟*
گفت: *این کتاب پدرم است که اسرار تجارت را برایم نوشته و خیلی کتاب ارزشمندی است.*
دوستش گفت اگر اسرار تجارت را نوشته چرا گرفتی بغلت؟ خب بازش کن بخوان ببین پدرت برایت چه نوشته ....
وقتی کتاب را باز کردن دیدند در کتاب نوشته بود: فرزند عزیزم به فلان شهر برای تجارت نروی اگر رفتی به فلان بازار نروی اگر به آن بازار رفتی با فلان شخص معامله نکنی که ۱۰۰ درصد سرت کلاه میگذارد...
*دوستش به او گفت ای دل غافل دیدی اگر قبل از سفر کتاب را خوانده بودی سرت کلاه نمی رفت ما دقیقاً به جایی رفتیم که پدرت گفته بود نروید.*
این داستان خیلی آشناست بله درست است،
*ما همان تاجر هستیم و کتاب هم همان قرآن، که این همه ضرر می کنیم اما آن را نمی خوانیم*
تنها زمانی برایمان می خوانند که مرگ مان رسیده است آن وقت است که با خود خواهیم گفت *ای دل غافل ما چرا این کتاب را زودتر نخواندیم تا از زیانکاران و خسارت دیدگان نگردیم.*
* ما ز قرآن دور ماندیم ای دریغ*
*بی سبب مهجور ماندیم ای دریغ*
*حکم آن را پشت سر انداختیم*
*بر هوای نفس خود پرداختیم*
*سوره یاسین و الرحمن و نور*
*نقل قبرستان شد و اهل قبور*
*آنکه هیچش بهره از قرآن نبود*
*بر مزارش خواندن قرآن چه سود*
🔐🔐🔐...
.
گفت حسین
کوهی از غصه داشت
ولیکن رباب داشت ..
اما حسن ..
تنها میانِ خانه و تنها میانِ شهر
زخم زبانِ همسر و زخم زبانِ شهر
.
#شهادت_امام_حسن_ع_
@masjedeMahdieh
#معرفی_کتاب
#توشه_فرهنگی
کتاب «عارف ۱۲ ساله» #رکوردار_فروش_کتاب
را از طاقچه، با ۵٠ درصد #تخفیف
( ٢٨٠٠ تومان) دریافت کنید👇👇
https://taaghche.com/book/68365