eitaa logo
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
378 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
1.8هزار ویدیو
95 فایل
💠 کانال اطلاع رسانی مراسمات و فعالیت های قرارگاه فرهنگی مسجد امام محمدباقر علیه السلام "پایگاه شهید علمدار، پایگاه معصومیه، کانون تسنیم، مرکز نیکوکاری سردار سلیمانی" 📍پردیسان ، قم المقدسه ارتباط با امام مسجد ⬅️ @Salaviii
مشاهده در ایتا
دانلود
در روزگاری که هنوز بلندگو به شهر ری نیامده بود،موقع ورود به وقت شرعی صبح و ظهر و مغرب افرادی با لحن خوش و رسا بر بالای مأذنه‌ها و مناره‌ها بانگ اذان سر می‌دادند و مردم را برای انجام فریضه فرا می‌خواندند. در آن زمان، جایگاه ساعت صحن حضرت عبدالعظیم (ع) مخصوص بانگ اذان بود. مرحوم حاج جواد مؤذنی که سال‌ها به انجام فریضه ذکر اذان مشغول بود در این باره می‌فرماید: شب چله از نیمه گذشته بود و برفی که از عصر گذشته آرام و مداوم بر روی شهر می‌بارید، شدیدتر شده بود. به طوری که بدون پارو کردن برف امکان بیرون رفتن از خانه وجود نداشت. پارو را برداشتم و شروع به بازکردن راهی کردم که بتوانم خود را به پشت صحن برسانم. این کار حدود ۳ ساعت طول کشید و هنگامی که به صحن رسیدم چیزی به وقت اذان صبح نمانده بود. وقتی بالای مأذنه رسیدم دیدن سفیدی یکدست و سکوت، فضایی ایجاد کرده بود که بی اختیار دچار یک وهم شدم که بعد از چند لحظه تبدیل به ترس عجیبی شد و سراسر وجودم را گرفت. این وهم و وحشت به حدی رسید که رو به حرم حضرت عبدالعظیم (ع) در قلب خود گفتم:یابن رسول الله شاهد باش که این حالت ترس نمی‌گذارد انجام وظیفه کنم. درست در همین لحظه یک پرنده بسیار نورانی که از کبوتر کوچکتر و از گنجشک بزرگتر بود از بالای مأذنه پرواز کرد. در حالی که درخشش این پرنده مرا محو خود کرده بود، متوجّه شدم وارد وقت اذان صبح شده ایم. بی اختیار شروع به اذان کردم و پرنده نورانی در طول این مدت پیوسته به دور صحن می‌چرخید. تا اینکه اذان تمام شد و آن پرنده به سوی گنبد رفت و داخل برف روی گنبد فرو رفت. خودم را به آن طرف رساندم و در جایی که پرنده برف را سوراخ کرده بود جستجو کردم. اما اثری از آن پرنده نبود. یک ریال بده، دو ریال بگیر بر اساس روایتی از یکی از خادمان سید حضرت عبدالعظیم حسنی (ع)، یک روز صبح عیالم به من گفت:امشب میهمان داریم برو چیزی تهیه کن. از منزل بیرون آمدم در حالی که حتی یک شاهی هم نداشتم آن روز نوبت کشیک من نبود در آن وضعیت کسی را نیافتم تا از او درخواست کمکی کنم اگر هم می‌یافتم، از چنین درخواستی شرم می‌کردم؛ بنابراین بی اختیار به سمت حرم رفتم. حرم خلوت بود و معدود زوار مشغول زیارت بودند. رو به ضریح حضرت عبدالعظیم (ع) گفتم: یابن رسول الله تفضّلی فرما، شرمنده عیال و میهمان نشوم. بعد از این که این خواسته از قلبم گذشت، گوشه‌ای از حرم ایستاده بودم که زائری جلو آمد و به من گفت: سید یک ریال به من بده وقتی از زیارت امامزاده حمزه (ع) برگشتم، دو ریال به تو می‌دهم. این موضوع زیاد متعجبم نکرد بسیاری بودند که برای بیشتر شدن برکت مالشان این کار را می‌کردند و به همین رسم پولی به دست سیدی می‌دادند و آن را پس می‌گرفتند خوشحال از اینکه بالاخره با این یک ریال‌ها می‌توانستم میهمانی آن شب را آبرومندانه برگزار کنم. اما من همان یک ریال را هم نداشتم. به زائر گفتم: آقا، یک دقیقه صبر کنید الان برمی گردم. بیرون آمدم، همینطور که دور و برم را نگاه می‌کردم یکی از آشنایان را دیدم. به او گفتم یک ریال به من قرض بده نیم ساعت دیگر پس می‌دهم، یک ریالی را گرفته به نزد آن زائر رفتم. ایشان یک ریالی را گرفت و به زیارت امامزاده حمزه (ع) رفت و همان طور که گفته بود، وقتی از زیارت بازگشت یک سکه کف دستم گذاشت. خادمین دیگر که این صحنه را زیرنظر داشتند، پرسیدند قضیّه چیست؟ ماجرا را گفتم. امّا آنان به حرف من اکتفا نکردند و از آن زائر هم پرسیدند. ایشان هم به آنان همان را گفته بود و از حرم بیرون رفته بود. من به خیال خودم رفتم، تا یک ریالی که قرض گرفته بودم، پس بدهم. اما وقتی چشمم به سکه افتاد، دیدم این دو ریالی زرد است و می‌درخشد! با تعجب به بازار رفتم. سکه را به یکی از طلا فروشان نشان دادم. عیار گرفت و گفت: «طلاست» و آن را ۳ تومان می‌خرد. از آن سه تومان یک ریال قرض را پس دادم و ۲۹ ریال بقیه را به خانه بردم. آن زائر غریب را هیچ گاه قبل از آن ندیده بودم و بعد‌ها نیز ندیدم. منبع ؛ جنّت النّعیم – روح و ریحان نوشته محمّد باقر مازندرانی کجوری، تصحیح و تحقیق: سیّد صادق حسینی اشکوری التذکره العظیمه، نوشته محمّد ابراهیم کلباسی، تصحیح و تحقیق:علیرضا هزار مسند حضرت عبد العظیم علیه السّلام، نوشته عزیزالله عطاردی امامزادگان و زیارتگاه‌های ری، نوشته محمّد قنبری
هدایت شده از جوان حزب اللهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴ایالت‌هایی که دیگر متحد نیستند! کوردن داف افسر سابق اطلاعاتی آمریکا: بسیاری از ایالت‌های این کشور به دنبال جدایی از آمریکا هستند زیرا هیچ انسجامی در ایالات متحده وجود ندارد. 🔹او از فروپاشی سیاسی در رژیم صهیونیستی می‌گوید و اینکه این روند در آمریکا هم شکل گرفته است. 🆔️👇👇👇 @javane_hezbollahi
هدایت شده از گام دوم انقلاب
﷽؛ در امریکا ریشه‌دار است؛ این تبلیغ صابون امریکایی در قرن نوزدهمه؛ کودک سفیدپوست به سیاه‌پوست می‌گه: چرا مادرت تو رو با صابون فیری نمی‌شوره؟! @gamedovomeenqelab