eitaa logo
ستاد فرهنگی مذهبی صفی آباد
140 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
3.4هزار ویدیو
21 فایل
استان گلستان، شهرستان مینودشت، دهستان صفی آباد انتقادات و پیشنهادات: @teymoori313
مشاهده در ایتا
دانلود
7.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
؛شیطان شصت سال از ما میوه گرفته خبردار نشدیم... 🔸مرحوم استاد فاطمی نیا(ره)
7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سه باور مهم در وجود امام خمینی (ره) سالگرد رحلت امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، تسلیت باد. 🏴🏴🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه ملتی را دارن به خاک و خون کشیده میشن بعد سازمان ملل فقط ابراز نگرانی میکنه، بعد یه عده امید دارن سازمان ملل وضعیت کشورشون را درست کنه!
♥️ وقتی سلامت می کنم دهانم عطر یاس میگیرد ، در هر گوشه ی قلبم هزار شاخه ی نرگس می روید ، آسمان دلم آفتابی می شود و بهار طلوع میکند ... واین سپیده دمانِ پرتبرکِ هرروزِ من است. 🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 دلمان برای رئیسی سوخت 🔹 بعد از فقدان رئیس جمهور عزیز همه جریان ها از خدمات او حرف می زنند؛ دلم برای رئیسی سوخت، در زمان حیات او یک کلمه حاضر نبودند از این حرف ها بزنند. 📎 📎 📎 📎 ┄┄┄┄ 🌱🍀🌱 ┄┄┄
9.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 رهبر انقلاب: همه اعتراف کردند که رئیسیِ عزیزمان مرد خدمت، صفا و صداقت بود 🔹رئیسیِ عزیزمان در خدمت‌گذاری نصاب تازه‌ای را به‌وجود آورد؛ ما قبلاً شخصیت‌های خدمت‌گذار داشته‌ایم، اما نه در این حد و با این صداقت. 🔹این‌همه تحرکِ او آثار بابرکتی برای امروز و فردای کشور داشت. 🔹رئیسیِ عزیزمان برای مردم کرامت و عزت قائل بود و حرمت مردم را نگه می‌داشت. 🔹با کسانی که به او بدی می‌کردند، با کرامت برخورد می‌کرد و حتی به کسانی که به او اهانت کرده بودند، پاسخ عصبی نمی‌داد.
🦋 داستان🦋 پیرمرد باغبان و امام خمینی رحمه الله علیه ✅آن وقت ها،توی شهر کوچکی ،امام ما در خانه ای کوچک زندگی می کرد. خانه ی او یک باغچه داشت.باغچه ای بی گل .بچه های امام آن باغچه را دوست داشتند.دلشان میخواست توی آن گل بکارند.گل های سفید وصورتی ،گل اطلسی،لاله عباسی،یاس سفید وخوشبو . اماخاک باغچه خوب نبود،باید عوض میشد.قرار شد که برای باغچه خاک تازه بیاورند.یک روز سرظهر ،وقتی مادر سفره نهار ،صدای در خانه که بلند شدیکی از بچه ها دویدو در باز کرد.پشت در پیرمردی بود که کیسه بزرگی را بر روی شانه اش انداخته بود .توی آن کیسه خاک بود پیرمرد پیرمرد برای باغچه کوچک خانه خاک آورده بود او نفس نفس میزد و زیر ان بار سنگین عرق میریخت با دست های پیر وخاکی پیشانی اش را پاک می کرد بازبان لبهای خشکش را خیس می کرد . امام وبچه ها دور سفره نهار نشسته بودند بوی غذا در اتاق پیچیده بود بچه های کوچک گرسنه بودند بوی غذا گرسنه ترشان کرده بود مادر برایشان غذا می کشید بچه ها میگفتند بیشتر یکم بیشتر!.... و مادر می گفت:بس است !غذا کم است با نان بخورید تاسیر شوید.مادر برای خودش وامام هم غذا کشید .بعد همه آماده غذا خوردن شدندیک مرتبه چشم امام از پنجره باز به حیاط افتاد.پیرمرد را دید.او داشت کیسه خاک را توی باغچه خالی می کرد .امام فهمید او خسته است .تشنه است.فهمید که حتما گرسنه هم هست . با خودش گفت:باید برای او هم غذا ببریم اما توی قابلمه غذایی باقی نمانده بود .. مادر همه را کشیده بود.امام فکر کرد یک بشقاب خالی برداشت چند قاشق از غذای خودش را در آن بشقاب ریخت بعد بشقاب را جلوی بچه ها گرفت وگفت:بچه ها شما هم چند قاشق از غذایتان را توی این بشقاب بریزیدتا برای آن پیرمرد ببریم او هم مثل شما گرسنه است. بچه ها ومادر هرکدام چند قاشق از غذایشان را توی بشقاب ریختند.بشقاب پرشدیکی از پسرها بشقاب غذا را برای پیرمرد برد .پیرمرد خوشحال شد خندید وتشکر کرد . بعد دستهای خاکی اش را شست وبعد شروع کرد به خوردن .با چه لذتی می خورد!....غذای ان روز برای بچه ها با همیشه فرق داشت ازهمیشه خوشمزه تر وبهتر بود .آن روز بچه ها خیلی خوشحال بودند.آن ها یک درس خوب از پدرشان یاد گرفته بودند. به نقل از دختر امام خمینی رحمت الله علیه
23.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴این جامه سیاه فلک در عزای کیست؟ 🎙یکی از خاطره‌ انگیزترین نوحه هایی که به مناسبت رحلت امام خمینی (ره) توسط گروه سرود بچه های آباده اجرا شد.