📸#گزارش_تصویری
▪️امروز، مسجد کنی، دیگر جای سوزن انداختن نبود. جمعیتی یکپارچه از اشک و آه تشکیل شده بود. چهرههایی که هر یک، داستانی از مِهر آن مرحوم را در سینه داشتند: جوانی که با نصیحتش از گرداب گناه نجات یافته بود، مادری که دعایش بحران زندگیاش را گشوده بود، طلبهای که از انوار علمش بهرهمند شده بود.
▪️مراسم،با تلاوت آیاتی از قرآن کریم آغاز شد. آیاتی درباره آرامش جانهای پاک و وعدهگاه بهشت. صدا میلرزید و دلها را با خود به پرواز در میآورد، به سوی عالمی که اکنون میزبان روح بزرگ معلممان شده بود.
▪️وقتی نوبت به سخنرانی رسید،خطیب از تقوا و سادهزیستیاش گفت. از نگاه پرمهرش که گناهکار را شرمسار و مؤمن را امیدوار میکرد. از سجادهای که سحرگاهان، گرم نیایشهای شبانهاش بود. صدای سخنران شکسته بود و حضار، قطرههای اشک را از چشمانش میخواندند. او گفت: «ستارهای از آسمان دانش و معنویت ما افتاد. دیروزش، بر کرسی درسش نشسته بودیم و امروز، بر روی دوشمان است...»
▪️سپس نوبت به مداح اهل بیت رسید.او با اشعاری جانسوز، مجلس را یکپارچه گریه کرد. وقتی نام "عالمی که خود، مظهر اخلاق محمدی(ص) بود" را بر زبان آورد، فریاد "حسین(ع)" از گلوها برآمد، نه تنها برای کربلا، که برای فراق یارِ وارستهای که خود، سالها در مسیر سیدالشهدا گام نهاده بود.
{روحش شاد و راهش پررهرو باد.}
🕌 مسجد کنی
🌐 ایتا | بله | واتساپ | تلگرام | اینستاگرام