باب الحوائج حضرت امام موسی کاظم علیه السلام.pdf
1.45M
📗باب الحوائج حضرت امام موسی کاظم علیه السلام
📝مولف: سیدحسین اسلامی
تعداد صفحات : ۲۶۶
زبان:فارسی
🔹توضیح:
تحقیق و پژوهشی درباره دوره امامت امام موسی کاظم علیه السلام و تبیین نقش و جایگاه ایشان در هدایت امت است. بیانی از جلوههای شخصیتی آن امام همام، رشد و بالندگی و مراحل مختلف زندگانی ایشان از مباحث نخستین کتاب است. نگارنده پس از تشریح ویژگیهای عصر امام علیه السلام، به تبیین موضعگیریهای ایشان در قبال مهمترین رویدادهای سیاسی و اجتماعی در برابر سه حاکم عباسی به نامهای منصور، مهدی و هارون الرشید پرداخته و در میان آنها خط اصیل اسلام را جستوجو کرده است. وی در ادامه به بازداشتهای مکرر امام کاظم علیه السلام تا زمان شهادت اشاره کرده و بیان داشته است که ایشان با اقدامات خود در زندان، شکوه هارون را در هم شکست. بخش آخر کتاب نیز به معرفی میراث علمی امام علیه السلام اختصاص یافته است.
#امام_کاظم_علیه_السلام
🌷هزینه دانلود: صلوات
#مسجدالاقصی
@masjedolaghsa
8.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نماهنگ | امام کاظم علیهالسلام و مبارزه با زره تقیّه
🌷 سالروز ولادت امام کاظم علیهالسلام
@masjedolaghsa
توجیه گناهان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین
🌙بیان احکام
چهار نكته درباره حيوانات حرام گوشت نظیرخرگوش وگربه وهمستروانواع حیوانات خانگی حرام گوشت
➖خوردن و خوراندن گوشت حيوانات حرام گوشت حرام است.
➖ادرار و مدفوع حيوانات حرام گوشتى كه خون جهنده دارند نجس است.
➖تا حيوانات حرام گوشت زنده هستند بدنشان پاك است ولى با مردنشان نجس مى شود.سگ نجس العین وخریدوفروش ونگهداری آن درداخل محل سکونت ومنزل حرام است.
➖در نماز نبايد اجزاى حيوانات حرام گوشت مثل مو وپشم و... بر بدن و لباس نمازگزار باشد.درغیراینصورت نمازباطل است.
💠حدیث جالب
ایجاد انگیزه
امام صادق علیه السلام فرمود:
«تُؤتى بِالمَرأَةِ الحَسناءِ يَومَ القِيامَةِ الَّتي قَدِ افتُتِنَت في حُسنِها، فَتَقولُ: يا رَبِّ، حَسَّنتَ خَلقي حَتّى لَقيتُ ما لَقيتُ، فَيُجاءُ بِمَريَم عليها السلام
فَيُقالُ: أنتِ أحسَنُ أو هذِهِ؟ قد حَسَّنّاها فَلَم تُفتَتَن، و يُجاءُ بِالرَّجُلِ الحَسَن الَّذي قَدِ افتُتِنَ في حُسنِهِ، فَيَقولُ: يا رَبِّ، حَسَّنتَ خَلقي حَتّى لَقيتُ مِنَ النِّساءِ ما لَقيتُ، فَيُجاءُ بِيوسُفعَ عليه السلام فَيُقالُ: أنتَ أحسَنُ أو هذا؟ قَد حَسَّنّاهُ فَلَم يُفتَتَن، و يُجاءُ بِصاحِبِ البَلاءِ الَّذي قَد أصابَتهُ الفِتنَةُ في بَلائِهِ فَيَقولُ: يا رَبِّ، شَدَّدتَ عَلَيَّ البَلاءَ حَتَّى افتُتِنتُ، فَيُؤتى بِأَيّوبَ فَيُقالُ: أ بَلِيَّتُكَ أشَدُّ أو بَلِيَّةُ هذا؟ فَقَدِ ابتُلِيَ فَلَم يُفتَتَن»
روز قيامت، زنى زيبا آورده مىشود كه به خاطر زيبايىاش فريب خورده است. زن مىگويد: خدايا! مرا زيبا آفريدى و گرفتار شدم.
مريم عليه السلام، آورده مىشود و گفته مىشود: «تو زيباترى يا اين؟ او را زيبا قرار داديم و فريفته نشد».
و نيز مرد زيبايى آورده شود كه به خاطر زيبايىاش فريفته شده و مىگويد: پروردگارا! مرا زيبا آفريدى و چنين، گرفتار زنان شدم.
در اين هنگام، يوسف عليه السلام آورده مىشود و به وى گفته مىشود: «تو زيباترى يا اين؟ او را زيبا قرار داديم و فريفته نشد».
و مصيبتزدهاى را مىآورند كه به خاطر مصيبت، در فتنه افتاده است و مىگويد: پروردگارا: گرفتارىام را فراوان كردى و چنين، فريب خوردم.
آنگاه، ايّوب آورده شود و به وى گفته مىشود: «گرفتارى تو بيشتر بود يا اين؟ وى، گرفتار شد و فريب نخورد».(۱)
🔷طرح موضوع
توجیه گناه، گناه را عادی و جامعه را به انجام آن تشویق می کند و زشت را زیبا جلوه می دهد، توجیه گناه همان عذر بدتر از گناه است.
هیچ گناهی به سنگینی «توجیه گناه» نیست، زیرا گنهکار معترف، غالباً در فکر توبه است، ولی توجیه گر در فکر سرپوش نهادن بر گناه است که نه تنها در صراط توبه نیست، بلکه او را در گناه جری تر می کند.
توجیه گناه یک بیماری و یک بلای عمومی است که به صورت های مختلف جلوه کرده و خواص و عوام را از صراط مستقیم، منحرف می کند و خطر بزرگ آن، این است که راه های اصلاح را به روی گنهکار می بندد و گاه واقعیت ها را در نظر او مسخ و دگرگون می سازد.
🔻 ادامه دارد 👇👇
✅ کانال مسجدالاقصی🔰🔰🔰
@masjedolaghsa
🔵انواع توجيه گناه
🔷توجيه عقیدتی؛ با اعتقاد به جبر
گاهي وقت ها توجيه عقيدتي است. توجيه عقيدتي! مثلاً مي گوييم كه خدا خواسته است. به گردن خدا مي اندازيم. قديمي ها مي گفتند: «جبر».
بله! خيلي كارها را خدا مي خواهد. تا خدا اراده نكند و نخواهد كاري... اما دست ما هم هست.
بعضي ها مي گويند كه خدا خواسته است. مثلاً مي گويند كه «لَوْ شاءَ الرَّحْمنُ ما عَبَدْناهُم» (۲)
به بت پرست ها مي گفتند: چرا مجسمه مي پرستيد؟ مي گفتند: خدا مي خواهد. اگر خدا نمي خواست... مثل اينكه يك كسي فحش مي دهد، مي گوييم چرا فحش مي دهي؟ مي گويد كه خدا مي خواهد. اگر نمي خواست لالم مي كرد.
👌بیان مثال
در توزیع آب ،حفر چاه آب، ساخت منبع آب، لوله کشی آب با مصرف کننده نیست اما بالاخره در لحظه ي آخر شير را چه كسي باز مي كند؟ چون شير را باز مي كنيم، بايد پول آب را بدهيم.
👈 اگر دو ميليون هم جبر باشد، بالاخره لحظه ي آخر، تو اراده داري يا نداري؟ انسان اراده دارد.
🔹دلایل اختیار
دلايل زیادی داريم كه انسان اراده دارد. دلایل قرآنی و حدیثی را فعلا کاری نداریم فقط چهار دلیل فطری قابل فهم برای همه را اشاره میکنیم؛
➖مرحله شک قبل انتخاب
انسان شك دارد يا نه؟ شما هيچ وقت شده است كه شك بكني كه اين كار را بكني يا نه؟ همين كه شك مي كني، پيداست كه اختيار داري. آدم كه شك مي كند كه اين كار را انجام بدهد، بخورم نخورم! بروم نروم! بگويم نگويم! همين كه شك داري، پيداست كه اختيار با تو است. مي تواني بگويي، مي تواني نگويي! پس شك دليل بر اختيار است.
➖ پشیمانی بعد از انجام
در عمرتان پشيمان شده ايد يا نه؟ پشيماني دليل بر اين است كه مي توانستم انجام ندهم. چرا انجام دادم! پس پشيماني هم دليل بر اختيار است.
➖ انتقاد از دیگران
انتقاد از كسي در عمرت كرده اي يا نه؟ انتقاد كه مي كني، چرا گوشت را سوزاندي؟ چرا اينجا را ساختي؟ چرا اينجا اين حرف را زدي؟ چرا نوشتي؟ چرا به كسي گفته اي يا نه؟ همين كه شما انتقاد مي كني، پيداست اين آقا مي توانست اين كار را انجام ندهد.
➖موعظه دیگران
بچه ات را به مدرسه مي فرستي يا نه؟ موعظه مي كني يا نه؟ همين كه بچه ات را موعظه مي كني، تحت تأديب قرار مي دهي كه كسي ادبش كند، يا خودت ادبش مي كني، پيداست بچه مي تواند خوب باشد و مي تواند بد باشد. شما مي گويي اين كار را بكن كه خوب شوي.
🌸شعر
اينكه گويي اين كنم يا آن كنم
اين دليل اختيار است اي صنم
🔷توجیه سیاسی
یکی دیگر از انواع توجیه ها عبارت است از؛ انداختن گناه به گردن افراد بالادستی مثل حکومت،ریس شغلی ، والدین ، همسر و.... به قول معروف «المأمورُ معذور» .
اين حرف غلط است. «المأمورُ معذور» يعني چه؟ «لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ» (۳)
يعني اگر مخلوقي دستور داد كه دستورش حرام بود، شما حق اطاعت نداريد. «المأمورُ معذور» غلط است.
➖بعضى از آیات قرآن بر مى آید که گناهکاران براى توجیه گناهان خود، در قیامت نیز به امورى متشبث مى شوند، از جمله این که: (پروردگارا! ما از سران و بزرگان خود اطاعت کردیم و ما را گمراه ساختند، و به جاى ما تصمیم گرفتند!)؛ «رَبَّنا إِنّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ کُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبِیلاَ».(۴)
🔷توجيه اجتماعي
از شعرهايي كه همه ي ايراني ها تقريباً حفظ هستند.
خواهي نشوي رسوا
همرنگ جماعت شو!
باسمه تعالي: اين حرف غلط است.
اگر يك كشتي صد نفري نقص فني پيدا كرد، غرق شد و از اين صدتا مسافر۹۸ نفرشان شنا بلد نبودند و غرق شدند، دو نفرشان شنا بلد هستند، بگويند: داداش ببين! ما صد نفر بوديم، اكثر غرق شدند. بيا ما دو نفر هم غرق شويم. «خواهي نشوي رسوا ...» اصلاً شعر غلط است. «خواهي نشوي رسوا - همرنگ جماعت شو!» پس پيغمبر هم بايد بت پرست بشود. چون مردم مكه همه بت پرست بودند. يعني چه؟
🔻 ادامه دارد 👇👇
✅ کانال مسجدالاقصی🔰🔰🔰
@masjedolaghsa
🔷توجيه گناه با حالات و روحيات شخصي
می گویند: «نيش عقرب نه از ره كين است اقتضاي طبيعتش اين است» يعني اين عادت كرده است. اين هميشه فحش مي دهد. خوب هميشه غلط مي كند.😊
➖ گاهی توجیه روانی به یأس مربوط می شود، خيلي از گناهان به خاطر يأس است. مي گويد: ببين! ما ديگر آدم بشو نيستيم.
مثل اينهايي كه يك خورده بدهكار مي شوند، مي گويند ديگر ما نمي توانيم بدهيمان را بدهيم. پس بگذار يك خورده ديگر هم نسيه كنيم، پا به فرار بگذاريم. يعني مأيوس مي شوند. مي گويد ما ديگر آبرويمان رفته است. حالا كه آبرويمان رفته است پس بگذار...
➖گاهی توجيه رواني از ترس است! ترس هم يك حالت رواني است. مي گويد مي ترسم بچه دار شوم، خرجي از كجا؟
➖بر اساس آیه ۲۶۸ سوره «بقره»، شیطان هنگام انفاق يا اداى زكات، انسان را از فقر و تنگدستى می ترساند، از این رو خداوند در قرآن می فرماید: «شيطان شما را [به هنگام انفاق] وعده فقر و تهيدستى مى دهد». در واقع خداوند مردم را آگاه می كند كه خوددارى از انفاق به جهت ترس از تهيدستى، فكرى غلط و از وسوسه هاى شيطانى است چون در نگاه اول انفاق و بذل مال، چيزى جز كم شدن مال نيست و اين همان نظر كوته بينانه شيطانى است، لذا بلافاصله مىفرمايد: «شيطان شما را وادار به معصيت و گناه مى كند».
➖گاه مؤمنان ضعیف الایمان براى فرار از جنگ، خدمت پیامبر(ص) مى آمدند، و به این عنوان که خانه هاى ما در و دیوار درستى ندارد و آسیب پذیر است، صحنه را خالى مى کردند: «وَ یَسْتَأْذِنُ فَرِیقٌ مِنْهُمُ النَّبِیَّ یَقُولُونَ إِنَّ بُیُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِیَ بِعَوْرَة إِنْ یُرِیدُونَ إِلاّ فِراراً»؛ (و گروهى از آنان از پیامبر اجازه مى خواستند و مى گفتند: خانه هاى ما بى حفاظ است!، در حالى که بى حفاظ نبود؛ آنها فقط مى خواستند [از جنگ] فرار کنند.(۵)
➖ عصر جاهلیت نیز، براى توجیه جنایت بزرگ «فرزند کُشى» مى گفتند: از این مى ترسیم که در جنگ ها دختران ما به دست دشمنان بیفتند، غیرت ناموسى ما ایجاب مى کند که نوزادان دختر را زیر خاک پنهان کنیم!، و گاه مى گفتند: اگر فرزندانمان زنده بمانند، قادر بر تأمین زندگى آنها نیستیم.
➖گاه به این بهانه، که اگر ما به جنگ رومیان برویم، ممکن است زیبارویان رومى، دل ما را بربایند، و به حرام بیفتیم! اجازه عدم شرکت در جنگ را از پیامبر(ص) مى خواستند: «وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ ائْذَنْ لِی وَ لا تَفْتِنِّی»؛ (بعضى از آنها مى گویند: به ما اجازه ده [تا در جنگ شرکت نکنیم] و ما را به گناه نیفکن(۶)
➖شیطان نیز با یک مقایسه غلط، نافرمانى صریح خود را در برابر خداوند توجیه کرد گفت: (من از او بهترم؛ مرا از آتش آفریده اى و آدم را از گل!)؛ چگونه ممکن است موجودى شریف تر براى موجودى پست تر سجده کند! «أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نار وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِین». (۷)
🔶جمع بندی
خلاصه این که بلاى «توجیه گرى»، بلائى است فراگیر که گروه عظیمى از مردم، اعم از عوام و خواص را در برگرفته، و خطر بزرگ آن این است که راه هاى اصلاح را به روى گنهکاران مى بندد و گاه واقعیت ها را حتى در نظر خود انسان دگرگون جلوه مى دهد.
بسیارند کسانى که «ترس و جبن» خود را به عنوان «احتیاط»، «حرص» را به «تأمین آینده»، «تهور» را به «قاطعیت»، «ضعف نفس» را به «حیا»، «بى عرضگى» را به «زهد»، «ارتکاب حرام» را به «کلاه شرعى»، «فرار از زیر بار مسئولیت» را به «ثابت نبودن موضوع» و «ضعف ها و کوتاهى ها» ى خود را به «قضا و قدر» توجیه مى کنند، و چه دردناک است که انسان با دست خود، راه نجات را به روى خود ببندد؟!
گرچه این مفاهیم هر کدام در جاى خود معنى صحیحى دارد، ولى اشکال در این است که آن را تحریف کرده، و نتیجه وارونه مى گیرند، و چه زیان هاى عظیمى که از این رهگذر، به جوامع بشرى و خانواده ها و افراد رسیده است.
🔻 ادامه دارد 👇👇
✅ کانال مسجدالاقصی🔰🔰🔰
@masjedolaghsa
💠داستان
امام صادق (ع) شنید که مردی شهرت به تقوی پیدا کرده است.
روزی آن مرد را مشاهده کرد که جمع زیادی از عوام اطراف او را گرفته بودند .
پس آن مرد از مردم کناره گرفت و تنها به راهی حرکت کرد؛ امام (ع) ناظر کارهای او بود .
پس از زمانی کوتاه امام دیدند او جلو یک دکان نانوائی ایستاد ، و دو نان مخفیانه برداشت و به راه افتاد . پس از چند قدمی از دکان میوه فروشی دو عدد انار برداشت و به راهش ادامه داد .
پس از پیمودن مسافتی نزد مرد مریضی رفت و نانها و انارها را به وی داد و به مقصد خود خواست برود ، امام (ع) خود را به آن مرد رساند و فرمود:
امروز از تو عمل شگفت انگیزی دیدم ، و آنچه را دیده بود برایش نقل کرد !
آن مرد گفت : گمان می کنم تو امام صادق (ع) هستی ؟
فرمود : آری ، گفت : با آنکه فرزند پیامبری ، افسوس که چیزی نمی دانی ؟
فرمود : چه جهلی از من دیده ای ؟
گفت : مگر نمی دانی خداوند در قرآن فرموده:
«مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَن جَاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلَا یُجْزَىٰ إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا یُظْلَمُون»هر کار نیکی انجام دهد ده حسنه دارد و هر که گناهی کند جز یک گناه برایش ننویسند
[انعام/۱۶۰]
از این جهت به حساب من دو نان و دو انار دزدیده ام ، مجموعا چهار گناه محسوب می شود ، و آنها را در راه خدا داده ام می شود چهل حسنه .
چهار گناه را از چهل حسنه کم کنند سی و شش حسنه برایم باقی می ماند ، و تو از این حسابها نمی دانی !
امام فرمود : «ثکلتک امک انت الجاهل بکتاب الله، اما سمعت انه عزوجل یقول:إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ»
مادرت به عزایت بنشیند این تو هستی که جاهل به کتاب خداوندی، مگر این آیه از قرآن را نشنیدی که می فرماید:خدا از پرهیزگاران قبول اعمال کند
[مائده/۲۷]
تو چهار گناه کردی و مال مردم را دزدیدی و چهار گناه دیگر کردی که بدون اجازه به دیگران دادی ، پس هشت گناه نمودی و هیچ حسنه ای هم نداری .
بعد حضرت به اصحابش فرمود :
«بمثل هذا التاویل القبیح المستکره یَضِلونَ و یُضِلون…؛ به مانند این گونه توجیه های زشت و ناپسند، مردم را گمراه می کنند و خود گمراه می شوند.»
💠داستان
شهید دستغیب، داستانی را نقل میکند، بخشی از این داستان در عیون اخبار الرضا(ع) هم آمده است. عبدالله بزاز نیشابوری میگوید در ماه رمضان به خانۀ حمید بن قحطبۀ طوسی رفتم، هنگام ظهر برایش غذا آوردند و مشغول خوردن شد. گفتم چرا غذا میخوری؟ گفت من امیدی به آخرتم ندارم، روزه گرفتن برای من فایده ندارد، چرا روزه بگیرم؟ گفتم چرا امید نداری؟ گفت یک شب هارون من را صدا زد گفت: تا چه اندازه در اطاعت من حاضری؟ گفتم: به جان و مال، تو را مطیع و فرمانبردارم، مرا رخصت داد برگردم. بعد از اندکی دوباره مرا احضار کرد و پرسید اطاعت تو نسبت به من چگونه است ؟ گفتم: فرمانبرداری میکنم به جان و مال و فرزند و عیال. بار سوم هم مرا طلبید و این بار گفتم تو را به جان و مال و فرزند و دین خود اطاعت میکنم. لبخند زد گفت این شمشیر را بگیر و هر چه این غلام گفت انجام بده. آن غلام، من را به خانهای برد که سه اتاق در بسته داشت و یک چاه در وسط حیاطش بود، درها را باز میکرد افرادی که زندانی بودند همه سید اولاد پیغمبر و بیگناه بودند، غلام گفت اینها را یکی یکی گردن بزن. میگوید من همه را گردن زدم و به چاه انداختم، آخرین کسی که میخواستم به قتل برسانم گفت نزد رسول خدا (ص) وقتی از تو بپرسد برای چه شصت تن از اولاد مرا مظلوم و بیگناه کشتی چه پاسخ خواهی داد و چه عذری خواهی آورد؟ من یککمی تنم لرزید ولی باز هم او را به قتل رساندم.
فَإِذَا کَانَ فِعْلِی هَذَا وَ قَدْ قَتَلْتُ سِتِّینَ نَفْساً مِنْ وُلْدِ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا یَنْفَعُنِی صَوْمِی وَ صَلَاتِی وَ أَنَا لَا أَشُکُّ أَنِّی مُخَلَّدٌ فِی النَّارِ
بعد میگوید من که شصت تن از اولاد رسول خدا (ص) را مظلوم و بیتقصیر کشتهام؛ نماز و روزه، مرا چه فایده بخشد؟ یقین دارم که پیوسته در جهنم خواهم بود.
آن فرد میگوید من این داستان را برای امامرضا(ع) نقل کردم، امامرضا(ع) فرمود: گناه یأسِ این فرد، بالاتر از گناه سر بریدن آن تعداد از اولاد پیغمبر(ص) است. (۸)
ــــــــــــــــــــــــــــ
📎پی نوشتها
۱.الكافي، ج۸ ص ۲۲۸.
۲.زخرف/۲۰
۳.الفقيه/ج۴/ص۳۸۱
۴.احزاب/۶۷.
۵.احزاب/۱۳.
۶.توبه/۴۹.
۷.اعراف/۱۲
۸.گناهان کبیره، شهید دستغیب شیرازی، ج۱،ص۸۶
🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺
✅ کانال مسجدالاقصی🔰🔰🔰
@masjedolaghsa
#امام_کاظم_علیه_السلام
🟢 حکایت اراذل اوباشی که آمده بودند إمام کاظم علیهالسّلام را به قتل برسانند اما در مقابل آن حضرت به سجده افتادند...
در روایت آمده است:
زمانی هارون الرشید ملعون تصمیم گرفت که امام موسی بن جعفر علیهالسّلام را به قتل برساند؛ کشتن ایشان را به هر یک از سربازان و سپهداران خود که پیشنهاد میکرد، هیچ کدام قبول نمیکردند.
لذا نامهای به کارگزاران خود در ممالک فرنگ نوشت که:
اِلتَمِسُوا لی قَوماً لا یَعرفونَ اللهَ و رسولَه
🔻برایم عدهای را پیدا کنید که نه خدا را بشناسند و نه پیغمبری را.
گروهی را فرستادند که از اسلام و زبان عربی هیچ چیز نمیدانستند و پنجاه نفری میشدند.
وقتی نزد هارون رسیدند، به آنها احترام نمود و از آنها پرسید: پروردگار شما کیست؟ و پیامبرتان چه کسی است؟
گفتند: ما هرگز پروردگار و پیامبری نمیشناسیم.
هارون الرشید آنها را وارد خانهای که امام علیهالسّلام در آن جا زندانی بودند کرد تا إمام را بکشند و خودش از روزنه اتاق به تماشای آنها نشست.
فلَمّا رَأَوهُ رَمَوا أسلِحَتَهم و ارتعَدَتْ فَرائصَهم و خَرّوا سُجَّدًا یَبکونَ رَحمةً لَه
🔹 همین که چشم آنان به امام علیهالسلام افتاد، سلاحهای خود را انداختند و بدنهایشان به لرزه درآمد و به سجده افتادند و از روی مهر و عطوفتی که به امام علیهالسلام پیدا کرده بودند، گریه میکردند.
امام علیه السّلام دست بر سر آنها کشیدند و به زبان خودشان با آنها صحبت نمودند و آنها نیز اشک میریختند.
وقتی هارون این صحنه را دید، ترسید فتنهای بر پا شود؛ لذا بر سر وزیرش فریاد کشید که آنها را بیرون بیاندازد.
آنها به جهت احترام به إمام علیهالسلام عقب عقب رفتند و سوار بر اسبهای خود شدند و بدون اجازه هارون به طرف شهرهای خویش راه افتادند.
📚بحارالانوار ج۴۸ ص۲۴۹
@masjedolaghsa
#امام_کاظم_علیه_السلام
♦️ اعترافات علمای سنّی مذهب، به «بابالحوائج» بودنِ حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام...
مکرّر علمای سنّی مذهب به «باب الحوائج» بودنِ حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام اقرار کردهاند؛ که به دو نمونه از آن اشاره میکنیم:
👈 ابن حجر مکّی، عالم سنّی مذهب در معرفی امامان شیعه، وقتی که به حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام میرسد، مینویسد:
يُدْعَى بِبَابِ قَضَاءِ حَوَائِجِ اَلْمُؤْمِنِينَ أَی مِنْ أَهْلِ السُّنَةِ
🔻اهل سنت از او به عنوان «باب الحوائج» یاد میکردند.
و کَانَ مَعْرُوفَاً عِنْدَ أَهْلِ الْعَرَاقِ بِبَابِ قَضَاءِ الْحَوَائِجِ عِنْدَالله
🔻 موسی بن جعفر علیهماالسلام در عراق به باب الحوائج عندالله معروف بوده است.
📚الصّواعق المُحرقه، ابن حجر مکی، ج۲، ص۵۹۰
👈 خطیب بغدادی، عالم سنّی مذهب نیز اعتراف میکند و میگوید:
مَا هَمَّنِی أَمْرٌ فَقَصَدْتُ قَبْرَ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ علیه السّلام وَ تَوَسَّلْتُ بِهِ إِلَّا سَهَّلَ الله لِی مَا أُحِبُ.
🔻هیچ أمری مرا ناراحت نکرد ، إلا آنکه به نزد قبر موسی بن جعفر علیهماالسلام رفتم و به او متوسّل شدم و خداوند آنچه را دوست میداشتم ، برایم آسان نمود.
📚تاریخ بغداد ج۱ ص۱۲۰
✍ در آستانِ تو اَحدی نا امید نیست
وقتی برای همه « باب الحوائجی »...
@masjedolaghsa