eitaa logo
مسجد اُمّ البَنین(س)طبرسی شمالی
305 دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
12.7هزار ویدیو
145 فایل
مسجد ام البنین (س) -طبرسی شمالی ۲۸ -شهید خالقی ۱۶ ارتباط با امام جماعت مسجد حجت‌الاسلام علی نیا 09308979879
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️ علیه‌السلام میفرماید: 🍃 هرکس بعداز وضو ، یک بارآیت الکرسی بخواند ، خداوند ثواب چهل سال عبادت به وی بخشیده و مقامش را چهل درجه مرتفع میکند. 📖 جامع الاخبار، ص 45 اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋 ❁‌‌❥‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌ با نشر در ثواب آن شریک هستید. 🌐 @ahadistalaei
🔔اطلاعیه‌ی سامانه‌ی بارشی/🌧️ ادامه بارش‌های پراکنده در خراسان رضوی 👤رئیس مرکز مدیریت راه‌های اداره کل راهداری و حمل‌ونقل جاده‌ای خراسان رضوی گفت: 🔹محورهای خراسان رضوی تا روز جمعه بارانی و سطح جاده‌های لغزنده خواهد بود. 🔹در روز گذشته فقط در محورهای شمالی خراسان رضوی بارش پراکنده داشتیم. مه و باراش باران به آن صورت نبود که خللی در جاده‌های خراسان رضوی ایجاد کند 🔹پیش‌بینی شده این سامانه بارشی تا روز جمعه در خراسان رضوی باقی خواهد ماند و بارش پراکنده باران در سطح محورهای استان تا این روز ادامه خواهد داشت. بارش باران در محورهای استان اغلب به صورت بارش پراکنده است که لغزندگی سطح جاده‌ها را به همراه خواهد داشت. 📣 خراسان آنلاین @Online_Khorasan 👉🏿
🕊 حکایت فوق نمونه ای از جعفر آقا مجتهدی برای نجات مردم و زائرین امام رضا علیه السلام بوده 👆 https://eitaa.com/joinchat/3388473549Cfb19e9e285
16.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📖 سه راز خواندن سوره مبارکه در شب جمعه 👆 🌴 از امام صادق علیه السلام . 🍀 با ما همراه شوید 👇 https://eitaa.com/joinchat/3388473549Cfb19e9e285
5.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴 پیامبر اعظم صل الله علیه و اله: 📿 هر که در شب جمعه ده مرتبه این دعا را بخواند نوشته شود در نامه عمل او هزار هزار حسنه و محو شود هزار هزار سیئه و بلند شود در بهشت برای او هزار هزار درجه و جنات احدیت. https://eitaa.com/orfeerfan 🌷 کانال عرف عرفان 🌷
📜 سه میهمان و خرمای بی هسته عبداللّه فرزند سلمان فارسی از قول پدرش حکایت نماید: پس از گذشت ده روز از رحلت رسول خدا صلی اللّه علیه و آله، از منزل خارج شدم و در مسیر راه، امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام مرا دید و فرمود: ای سلمان! تو بر ما جفا و بی انصافی کردی. عرض کردم: یا امیرالمؤمنین! کسی مثل من، بر شما جفا نخواهد کرد، ناراحتی و اندوه من برای رحلت رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله مانع شد که بتوانم به ملاقات و زیارت شما موفّق شوم. امام علیه السلام فرمود: ای سلمان! همین امروز بیا به منزل حضرت فاطمه سلام اللّه علیها؛ چون او علاقه دارد تو را ببیند و می خواهد که تحفه و هدیه ای را از بهشت تقدیم تو نماید. گفتم: آیا بعد از وفات رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله، فاطمه زهراء سلام اللّه علیها برای من تحفه بهشتی در نظر گرفته است؟! حضرت فرمود: بلی، دیروز فراهم شده است. پس من با سرعت روانه منزل آن بانوی جهان بشریت گشتم، هنگامی که وارد منزل ایشان شدم حضرت را مشاهده کردم که در گوشه ای نشسته و چادر کوتاهی بر سر خود افکنده است. وقتی نگاه حضرت بر من افتاد، اظهار داشت: ای سلمان! پس از وفات پدرم بر من جفا نمودی! گفتم: ای حبیبه خدا! فردی چون من چگونه می تواند بر شخصیتی مثل شما جفا کند؟! حضرت زهرا سلام اللّه علیها پس از آن فرمود: آرام باش، بنشین و در آنچه برایت می گویم دقّت کن و بیندیش. روز گذشته در حالی که درب منزل بسته بود، من در همین جا نشسته بودم و در غم و اندوه فرو رفته بودم. ناگهان متوجّه شدم که درب منزل باز شد و سه حوریه بهشتی که تاکنون فردی به زیبائی شکل آن ها ندیده بودم با اندامی نمونه و بوی عطر دل انگیز عجیبی، با لباس های عالی وارد شدند و من با ورود آن ها از جای خود برخاستم؛ و پس از خوش آمد گوئی به آنان، اظهار داشتم: آیا شما از اهالی شهر مکه یا مدینه هستید؟ گفتند: ما اهل مکه و مدینه و بلکه از اهل زمین نیستیم، ما حورالعین می باشیم و از دارالسّلام بهشت به عنوان دیدار با تو به اینجا آمده ایم. پس من به یکی از ایشان که فکر می کردم از آن دو نفر دیگر بزرگ تر است گفتم: نام تو چیست؟ در جواب پاسخ داد: من مقدوده هستم؛ و چون علّت نامش را پرسیدم، گفت: خداوند مرا برای مقداد اسود کندی آفریده است. سپس به دوّمی گفتم: نام تو چیست؟ گفت: ذرّه؛ وقتی علّت آن را سؤال کردم، جواب داد: من برای ابوذر غفاری آفریده شده ام. و هنگامی که نام نفر سوّم را جویا شدم، گفت: سلمی هستم، و چون از علّت آن پرسیدم، اظهار داشت: من از برای سلمان فارسی مهیا گشته ام و پس از آن مقداری خرمای رطب که بسیار خوش رنگ و لذیذ و خوش بو بود به من هدیه دادند. سپس حضرت زهراء سلام اللّه علیها فرمود: ای سلمان! این خرما را بگیر و روزه خود را با آن افطار نما، و هسته آن را برایم بیاور. سلمان گفت: من رطب را از آن حضرت گرفتم و از خدمت ایشان خارج شدم و چون به هرکس مرور کردم، اظهار داشت: آیا با خود مشک عطر همراه داری؟ و من می گفتم: بلی. و چون رطب را در دهان نهادم و روزه خود را با آن افطار نمودم هسته ای در آن نیافتم، فردای آن روز بر حضرت زهرا سلام اللّه علیها وارد شدم و عرض کردم: رطب بدون هسته بود! فرمود: آری، درخت آن را خداوند در دارالسّلام بهشت، کشت نموده است با کلام و دعائی که پدرم رسول خدا آن را به من آموخته است تا هر صبح و شام بخوانم. اظهار داشتم: ای سرورم! آیا آن را به من تعلیم می نمائی؟ حضرت فرمود: هرگاه خواستی تب و ناراحتی تو برطرف گردد، این دعا را بخوان: بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، بِسْمِ اللّهِ النُّورِ، بِسْمِ اللّهِ نُورِ النُّورِ، بِسْمِ اللّهِ نُورٌ عَلی نُورٍ، بِسْمِ اللّهِ الَّذِی هُوَ مُدَبِّرُ الْأُمُورِ، بِسْمِ اللّهِ الَّذِی خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ. الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ، وَأَنْزَلَ النُّورَ عَلَی الطُّورِ، فِی کتابٍ مَسْطُورٍ، فِی رَقٍّ مَنْشُورٍ، بِقَدَرٍ مَقْدُورٍ، عَلی نَبِی مَحْبُورٍ. الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی هُوَ بِالْعِزِّ مَذْکورٌ، وَبِالْفَخْرِ مَشْهُورٌ، وَعَلَی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ مَشْکورٌ. وَصَلَّی اللّهُ عَلی سَیدِنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِینَ. سلمان فارسی گوید: من این دعا را به بیش از هزار نفر از اهالی مدینه و مکه که مبتلی به تب شدید بودند تعلیم نمودم و به برکت این دعا و لطف خداوند، جملگی شفا یافتند. 📚دلائل الامامة : ص 107، ح 35، بحارالا نوار: ج 43، ص 66 68، ح 59، الخرایج و الجرایح ، ج 2، ص 533، ح 9 لینک کانال ثروت با قرآن 📿👇 📖@servat_quran📿 .
11.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋 ماجرای شفا یافتن مریضی در آلمان با یک «یا علی» گفتن شیخ جعفر مجتهدی(ره) 🎙حجت الاسلام عالی ✅ شیخ جعفر یکی از ۳۰ نفری بود که در هر عصر از خادمین امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) هستند 🌱 لینک کانال ثروت با قرآن 📿👇 📖@servat_quran📿 .
📜 مرحوم سید سجاد حسینی حکایتی را به این شرح نقل می‌کند: در سال ۱۳۸۰ از قم به تهران می رفتم پیر مردی کنارم نشسته بود. دقایقی از حرکت اتوبوس نگذشته بود که باب سخن باز شد و به مناسبتی نام آیت الله العظمی بروجردی برده شد. . پیر مرد با یک حس و حال خاصی رو به من کرد و گفت می خواهم حکایتی را نقل کنم گفتم بفرمائید... . گفت: " شبی بعد از نماز مغرب و عشا مثل همیشه بعد از این که همه رفتند خادم منزل آقای بروجردی درب ها را می بندد. آقای بروجردی با چند نفر از بزرگان مشغول گفتگو بودند که صدای عطسه ای از اتاق های مجاور به گوش جمع می رسد. خادم و یکی دو نفر دیگر، فورا رد صدا را دنبال می کنند. ناگهان، جوانی را می بینند که خود را در گوشه یکی از اتاق ها پنهان کرده بود... او را نزد آقای بروجردی می آورند آقای بروجردی از او می پرسد: راستش را بگو، در خانه من چه می کنی؟ جوان با ترس و لرز می گوید: اگر راستش را بگویم در امان خواهم بود؟ آقا می فرمایند بله، کسی تو را اذیت نخواهد کرد. بگو این جا چه می کنی؟ جوان گفت: آقا من از تهران آمده ام، دیروز از زندان آزاد شده و اهل بروجردم. شغل من دزدی است. از دیروز هرچه فکر کردم که این شب عیدی با دست خالی چگونه پیش زن و بچه بروم فکرم به جایی نرسید الا این که به قم آمده و از خانه شما دزدی کنم. این شد که اینجا مخفی شدم تا در فرصت مناسب نقشه ام را عملی سازم که گیر افتادم. آقای بروجردی نگاهی به جوان کرد و گفت ظاهرا گرسنه ای و چیزی نخوردی؟ جوان گفت بله آقا، امروز هیچی نخوردم! آقای بروجردی فرمودند شامی تهیه کردند و به سارق جوان دادند. بعد از این که دزد جوان شامش را خورد آقای بروجردی فرمودند: اگر من کاری برای تو کنم قول می دهی دیگر دزدی نکنی؟ جوان بلا فاصله گفت: بله آقا قول شرف می دهم... آقا فرمودند امشب را اینجا باش استراحت کن تا فردا... صبح روز بعد او را با یکی از مباشرینش به بازار می فرستد و دستور می دهد کت و شلواری برای خودش و لباس و سوغات شب عیدی برای زن و بچه اش خریداری کنند. بعد از خرید نزد آقای بروجردی بر می گردند. آقا مبلغ ۴۰۰ تومان به او می دهد می فرماید برو پیش زن و بچه ات اما ۱۴ فروردین اینجا باش... جوان دست آقا را می بوسد و تشکر می کند و با درشکه ای که به دستور ایشان آماده کرده بودند به گاراژ می رود و راهی بروجرد می شود. ۱۴ فروردین طبق وعده حاضر می شود آیت الله بروجردی نامه ای به دست او داده می فرماید نزد فلان کس در بازار تهران برو و این نامه را از طرف من به او بده! جوان به همان آدرس راهی بازار تهران می شود.. فردی که نامه را تحویل می گیرد از بزرگان بازآر تهران است . می گوید طبق سفارش آقا شما را به شاگردی می پذیرم این جا بمانید و کار کنید. بعد از سه ماه، به جوان می گوید شخص بزرگی مثل آیت الله بروجردی شما را پیش من فرستاده است و لذا از ایشان خجالت می کشم که شما فقط شاگرد من باشید بنابراین سه دانگ مغازه را به نام شما می زنم و شما را شریک خودم می کنم... چند ماه بعد جوان را صدا کرده به او می گوید من مال و اموال زیادی دارم و نیازی به این مغازه ندارم، به احترام آقای بروجردی همه دکان را به نام شما می زنم... خلاصه، بعدها آن جوان به چنان ثروتی دست پیدا می کند که تا الان به نیابت آقای بروجردی ۴۰ سفر مکه مشرف شده است. ده ها خانه برای فقرا خریده و صدها کار خیر کرده است..." پیرمرد به من گفت آقا سید حالا دوست داری آن جوان سارق را به شما معرفی کنم؟ گفتم: بله! در حالیکه اشک چشمان خود را پاک می کرد گفت؛ آن دزد جوان، همین پیرمردی است که الان در کنار شما نشسته است و به لطف خدا و محبت و سخاوت آیت الله العظمی بروجردی به ثروت و عزت فراوانی رسیده است... لینک کانال ثروت با قرآن 📿👇 📖@servat_quran📿 .
🦋 🍂🍃دعا به هنگام بلا🍂🍃 امام رضا عليه السلام فرمودند : پدرم را در خواب ديدم فرمود : پسرم! هرگاه در سختى و گرفتارى بودى جمله «يا رئوف يا رحيم» را فراوان بگو و آنچه در خواب مى بينى چنان است كه در بيدارى مى بينى. 📚مُهج الدعوات 397 لینک کانال ثروت با قرآن 📿👇 📖@servat_quran📿 .
📜 ✨داستان تشرف جناب شیخ علی حلاوی✨ شیخ علی حلاوی، مردی عابد و زاهد بود که همواره منتظر بوده است. آن جناب در مناجات هایش به مولایمان می گفت: «مولا جان، دیگر دوران غیبت تو به سر آمده و هنگامه ظهور فرار رسیده است. یاوران مخلص تو به تعداد برگ درختان و قطره های باران در گوشه و کنار جهان پراکنده اند. اینک بیا و بنگر که در همین شهر کوچک حله یاوران پا به رکاب تو بیش از هزار نفرند. آقا جان، پس چرا ظهور نمی کنی تا دنیا را لبریز از عدل و داد نمایی؟» شیخ علی حلاوی، عاقبت روزی از رنج فراق سر به بیابان می گذارد و ناله کنان به امام زمان (عج) می گوید: «غیبت تو دیگر ضرورتی ندارد. همه آماده ظهورند. پس چرا نمی ایی؟» در این هنگام، مردی بیابان گرد را می بیند که از او می پرسد: «جناب شیخ، روی عتاب و خطابت با کیست؟» او پاسخ می دهد: «روی سخنم با امام زمان(عج) حجت وقت است که با این همه یار و یاور که بیش از هزار نفر آنان در حله زندگی می کنند و با وجود این همه ظلم که عالم را فراگرفته است، ظهور نمی کند.» مرد می گوید: «ای شیخ، منم صاحب الزمان(عج)! با من این همه عتاب مکن! حقیقت چنین نیست که تو می پنداری. اگر در جهان 313 نفر از یاران مخلص من پا به عرصه گذارند، ظهور می کنم، اما در شهر حله که می پنداری بیش از هزار نفر از یاوران من حاضرند، جز تو و مرد قصاب، احدی در ادعای محبت و معرفت ما صادق نیست. اگر می خواهی حقیقت بر تو آشکار شود، به حله بازگرد و خالص ترین مردانی را که می شناسی، به همراه همان مرد قصاب، در شب جمعه به منزلت دعوت و برای ایشان در حیاط خانه خویش مجلسی آماده کن. پیش از ورود مهمانان، دو بزغاله به بالای بام خانه ات ببر و آن گاه منتظر ورود من باش تا حقیقت را دریابی!» شیخ علی حلاوی، با شادی و سرور فراوان، بلافاصله به حله باز می گردد و یک راست به خانه مرد قصاب می رود و ماجرای تشرفش را می گوید. این دو نفر، پس از بحث و بررسی فراوان، از میان بیش از هزار نفر که همه از عاشقان و منتظران حقیقی مهدی موعود (عج) بودند، چهل نفر را انتخاب و برای شب جمعه به منزل شیخ دعوت می کنند تا به فیض دیدار مولایشان نایل شوند شب موعود فرا رسید و چهل مرد برگزیده پس از وضو و غسل زیارت، در صحن خانه شیخ جمع شدند و ذکر و صلوات فرستادند و دعا برای تعجیل فرج خواندند، چون شب از نیمه گذشت، به یک باره تمام حاضران نوری درخشان دیدند که بر پشت بام خانه شیخ فرود آمد. قدری نگذشت که صدایی از پشت بام بلند شد. حضرت مرد قصاب را به بالا بام فرا خواند. مرد قصاب بلافاصله به پشت بام رفت و به دیدار مولای خویش نایل گشت. پس از دقایقی امام زمان(عج) به مرد قصاب دستور داد که یکی از آن دو بزغاله روی بام را در نزدیکی ناودان سر ببرد، به گونه ای که خون آن در میان صحن جاری شود. وقتی آن چهل نفر خون جاری شده از ناودان را دیدند، گمان کردند حضرت سر قصاب را از بدن جدا کرده است. در همان هنگام، حضرت جناب شیخ را فرا خواند. جناب شیخ بلافاصله به سوی بام شتافت و ضمن دیدار مولایش، دریافت خونی که از ناودان سرازیر شده، خون بزغاله بوده است، نه خون قصاب. امام زمان (عج) بار دیگر به مرد قصاب امر فرمود تا بزغاله دوم را در حضور شیخ ذبح کند. قصاب نیز طبق دستور بزغاله دوم را نزدیک ناودان ذبح کرد. هنگامی که خون بزغاله دوم از ناودان به داخل حیاط خانه سرازیر شد، چهل نفری که در صحن حیاط حاضر بودند، دریافتند که حضرت گردن جناب شیخ علی را زده و قرار است گردن تک تک آن ها را بزند. با این پندار، همه از خانه شیخ بیرون آمدند و به سوی خانه هایشان شتافتند. در آن حال، امام زمان (عج) به شیخ علی حلاوی گفت: «اینک به صحن خانه برو و به این جماعت بگو تا بالا بیایند و امام زمانشان را زیارت کنند!» جناب شیخ، غرق شادی و سرور، برای دعوت حاضران پایین آمد، ولی اثری از آن چهل نفر نبود. پس با ناامیدی و شرمندگی نزد امام بازگشت و فرار آن جماعت را به عرض آن حضرت رساند. امام زمان(عج) فرمود: «جناب شیخ، این شهر حله بود که می پنداشتی بیش از هزار نفر از یاوران مخلص ما در آن هستند. چه شد که تنها تو و این مرد قصاب ماندند؟ پس شهرها و سرزمین های دیگر را نیز به همین سان قیاس کن.» حضرت این جمله را فرمود و ناپدید شد. اینک در خانه جناب شیخ علی حلاوی، بقعه ای موسوم به مقام صاحب الزمان (عج) ساخته شده که روی سر در ورودی آن، زیارت مختصری از امام زمان(عج) نگاشته شده است. مردمان آن سامان، از دور و نزدیک برای دعا و تضرع به بارگاه الهی به سوی این مکان می شتابند. لینک کانال ثروت با قرآن 📿👇 📖@servat_quran📿 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✿‍✵✨🍃💚❈﷽❈💚🍃✨✵✿‍ 🟣 چگونه برای اموات‌‌‌ هدیه‌ بفرستیم؟! (یک خرما اونجا هشتصد تا میشه!!!) ✨شب جمعه به یاد اموات 🎙حجت‌الاسلام امینی‌خواه ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐ ❁‌‌❥‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌ با نشر در ثواب آن شریک هستید. 🌐 @ahadistalaei
9.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔥 رسوایی ترکیه توسط سپاه 📌 بیانیه صریح سرتیپ یحیی سریع، سخنگوی ارتش شیرمردان یمنی سپاه : ضربه ملموسی به ترکیه وارد کردیم. به کشتی ترکیه ای که به سمت اسرائیل می‌رفت کردیم‌! شاید بتواند جهان را فریب دهد، اما ما را نمی‌تواند فریب دهد. 🔻 با زدن کشتی ترکیه‌ای Anadolu S که محموله‌هایی را برای حمل می‌کرد؛ اعلام کرد: ⚠️ اگر ترکیه یکبار دیگر کِشتی به سمت اراضی فلسطین اشغالی بفرستد، از اقیانوس هند تا دریای عمان و تنگه جبل‌الطارق، همه‌ی کشتی‌های تجاری اقتصادی آنها در تیررس نیروی موشکی و دریایی خواهد بود. 🟣 رسوایی ترکیه از اضلاع منافق پس از اعتراضات مردم شریف ترکیه به ادامه‌ی تجارت دولت این کشور با کودک‌کش، به دفعات اعلام کرده که ترکیه روابط تجاری خود با اسرائیل را قطع کرده! دولت ترکیه با نیرنگ، تمام کالاها و و ارسالی به اسرائیل را به اسم بارنامه و فاکتور میکند تا با نمایش، جهان را فریب دهد! ✍ هر روز پرده‌ی جدیدی از نفاق منافقین و سران و منطقه‌ای را شاهدیم. همزمان، رسوایی این جریان مخفی حاکم بر بلاد اسلامی، بیش از پیش عیان میشود. ✍ و البته که پرده‌های جدیدی از یمن، هدایتگرترین عصر ظهور، را مشاهده می‌نماییم. 🤍 السلام علیک یا زین العابدین 🇮🇷🇵🇸 @sedaye_zohoor313 🏴🚩