eitaa logo
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
2.7هزار دنبال‌کننده
23.4هزار عکس
27.5هزار ویدیو
133 فایل
محتویات کانال ازهردری میباشد 🌹علمی، مذهبی‌، شعر،داستان،پندواندرز سخنان بزرگان ،طب سنتی،کاردستی، آموزشی،مطالب پزشکی روز دنیا، و خلاصه اینجاهمه چی درهمه🌹 ارتباط با ادمین 👈👈 @Ndashti ارتباط با ادمین 👈👈 @M_Mohammdeean @جهت تبلیغات با قبول ....
مشاهده در ایتا
دانلود
19.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👩‍🍳 مواد لازم برای حدودا ۳ نفر : شیر ۲ لیوان نشاسته ذرت ۱ ق غ شکر ۲ ق غ پودر کاکائو ۱ ق چ خامه صبحانه ۲ ق غ وانیل نوک ق چ یا وانیل شکری ۱ ق چ بیسکوییت پتی بور ۱ بسته ‌‌┄┅┅❈ https://eitaa.com/matalbamozande1399
7.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😍😍 یک پیمانه ارد ( پیمانه استاندار با لیوان فرانسوی یکیه) نصف پیمانه شکر یک چهارم ق چ وانیل یک ق م بکینگ پودر دو ق پودر کاکائو روغن مایع یک سوم پیمانه یک ق غ سرکه سفید یا آبلیمو دوسوم پیمانه آب( شیر هم میشه) روی شعله گاز شعله پخش کن بزارید و حرارت رو روشن کنید گرم بشه تو ظرفی ارد الک شده+ شکر+بکینگ پودر+وانیل+روغن+اب+سرکه و پودر کاکائو رو با همزن دستی یا برقی دستی مخلوط کنید تا یکدست بشه یکدست که شد بریزید تو کپسول ها روشم با گردوی تزیین کنید (اردپاشی کنید گردوهارو تا ته نشین نشه)بزارید توی فر از قبل گرم شده با دمای ۱۸۰ برای من ۲۵ دقیقه زمان برد چک کنید. توی تابه ای هم اگر خواستید درست کنید چربش کنید مواد رو بریزید سرش دمکنی بزارید یه شعله پخش کن هم روی شعله بزارید بعد اجازه بدید بپزه حدودا نیم ساعت زمان میبره. 🥗🍔 https://eitaa.com/matalbamozande1399
ساندويج و راتا سالاد سینه مرغ آبپز یک عدد ( در صورت تمایل ژامبون)، ۳ عدد سیب زمینی آبپز،۳ عدد هویج نیم پز شده، ۳۰۰ گرم خیارشور، نصف لیوان کنسرو ذرت، نصف لیوان کنسرو نخود فرنگی، سس مایونز و نمک و فلفل سیاه و آبلیموى تازه به میزان لازم. مرغ پخته شده را ریز خرد کنید، سیب زمینی وهویج و خیار شور را نگینی کنید و همه مواد را مخلوط کنيد و بمدت چند ساعت در یخچال قراردهید تا مزه مواد بخورد هم بروند. https://eitaa.com/matalbamozande1399
11.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شیرینی خامه ای اگر عاشق شیرینی خامه ای هستی حتما این ببین https://eitaa.com/matalbamozande1399
تخم مرغ ۴ عدد شکر. 1 لیوان شیر. 1 لیوان بکینگ پودر. 1 ق غ وانیل. 1 ق چ روغن مایع. نصف لیوان آرد. 2/5 لیوان پودر کاکائو. بمیزان لازم ابتدا تخم مرغ وانیل و شکر را باهمزن همراه بمدت 7 دیقه تا کرم رنگ بشه بعد بتدریج شیر و روغن مایع را اضافه می‌کنیم همزده حالا آرد را بهمراه بکینگ پودر سه بار الک کرده آروم آروم ب مواد کیک اضافه می‌کنیم قالب مورد نظر را چرب کرده ی مقدار از مواد را ریخته بعد بکمک صافی پودر کاکائو را الک کرده دوباره مواد کیک را میریزیم بعد قالب را داخل فر از قبل شده با درجه حرارت 185 بمدت 45دقیقه قرار میدهیم . https://eitaa.com/matalbamozande1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کیک تابه ای از این کیک آسون ترم مگه داریم😍 بدون شکر و روغن و شیر اونم تو قابلمه🤗 ✍ کامل با تمام نکات https://eitaa.com/matalbamozande1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💎💫به نام خدای علیم و حکیم رحیم و بسیط و شریف و نعیم آغاز میکنیم دوشنبه، بیست و هشتم خرداد ماهِ زیبا را... سلام به شما خوبان همراه " روزتون مملو از آرامش الهی " 🌸💦🌸💦🌸💦 https://eitaa.com/matalbamozande1399
🦋✨🦋✨🦋✨🦋 🦋✨🦋✨🦋✨ 🦋✨🦋✨🦋 🦋✨🦋✨ 🦋✨🦋 🦋✨ 🦋 مرداب خشت دویست و یازده امشب قرار بود محمود همراه پدر و مادر پیرش به خواستگاریش بیایند .با اینکه زندگی مشترکش را با بهادر شروع نکرده بود از نظر مردم یک زن بیوه به حساب می آمد و در چنین وضعیتی هیچ اجر و قربی نزدخانواده ی داماد نمی توانست داشته باشد،هر چند دامادخودش دارای زنهای دیگری میبود. با خودش فکر کرد اگر درخواست ارمیا را قبول میکرد و عمویش هانیه را به او میداد،از ازدواج با او راضی بود؟ مطمئن بود یک احساس گنگ و مبهم درباره ی او در ژرفای قلبش وجود دارد، اما از هویت آن بی خبر بود.او که آمارش را به این آسانی درآورده بودحتما میدانست امشب چه خبر است. به خاطر موقعیتی که پدرش در این روستا داشت،نمی توانست خودش را با مردم و حرف مفتشان درگیر کند.همراه جواب ردش این را به او گفته بودوشاید تاالان فهمیده بود در چنین مواردی همه ی اهالی پشت هم می ایستند واگرکسی کمی غریبه باشددر برابر آنها شانسی ندارد. دیگر توان دست و پازدن برای مخالفت را نداشت،میدانست اگر پای هانیه وسط نبودبه این زودی دست و پایش سست نمی شد،چه در ازدواج با بهادر وچه در ازدواج با کَل محمود دوزنه 🌺🍃🌸🍃🌼🍃🌺🍃🌸🍃🌼🍃 https://eitaa.com/matalbamozande1399
🦋✨🦋✨🦋✨🦋 🦋✨🦋✨🦋✨ 🦋✨🦋✨🦋 🦋✨🦋✨ 🦋✨🦋 🦋✨ 🦋 مرداب خشت دویست و دوازده دوباره جای زخم هایش خوب نشده مورد حمله قرار گرفته بود وزیر کرسی آرام هق میزد. گویی روزگار تا صبر و ایمانش ته نمیکشید و دهان به کفر نمی گشود دست از سرش بر نمی داشت.تصور چهره ی نه چندان خوشایند کل محمود ، آن چهره های درد کشیده و رنجور همسران او ،که جرات اعتراض نداشتندو گویای سرنوشت تلخ آنها بود،باعث میشد از کارش پشیمان نشود و ازحرف هایی که به او زده بودراضی باشد. هرچند تاوان زبان تند وتیزی که نصیب شکم گنده ی بد ترکیب شد کتک مفصلی از عمویش بود. در اتاقش باز شد و عمویش که لحظاتی قبل ضرب دستش را نشانش داده بود وارداتاق شد .بدنش سِر شده بود و دیگر از کتک خوردن نمی ترسید .تنها چشم های وحشت زده و گریه های هانیه دراین بین آزارش میداد. _خوب گوشاتو باز کن دختره ی چشم سفید.... ازاین به بعد حق بیرون رفتن از خونه رو نداری تا دوباره محمود و راضی کنم بیاد بگیرتت از شرت راحت شم.این دفه اگه اومد زبون هرزتو جلوشو نگیری و درشتی کنی همونجااز حلقومت میکشمش بیرون. نای پاسخ دادن نداشت وگرنه حتما پاسخ میداد _برو اون اعظمتو که مثل ‌محمود خیکی و بدترکیبه بهش بده که براش پنج قلو بزاد.حتما اون حریف مادر جادوگر محمودم میشه. 🌺🍃🌸🍃🌼🍃🌺🍃🌸🍃🌼🍃 https://eitaa.com/matalbamozande1399
🦋✨🦋✨🦋✨🦋 🦋✨🦋✨🦋✨ 🦋✨🦋✨🦋 🦋✨🦋✨ 🦋✨🦋 🦋✨ 🦋 مرداب خشت دویست و سیزده سه روز بود که در اتاقش همراه خواهرک مظلومش، که با سن کمش انگار شرایط اورا درک میکرد، به نوعی زندانی شده بود. نفهمید غروب خواستگاری کَل محمود از او، ارمیا برای چه دیدن عمویش آمده بود. نمیدانست با او چه صحبتی کرده بود که عصبانی شده بود و ممنوع الخروجش کرده بود. از ترس اینکه سوگل و اعظم سراغش بیایند کمتر دستشویی میرفت و مجبور بود هانیه را،زمانی که خودش را کثیف میکرد با آب سرد بشوید. با دست ورم کرده اش لقمه ای از املتی که پخته بود به دهان هانیه داد. قبل از اینکه جاگیر دهان کوچکش شودصدای داد و بیدادی از حیاط بلند شد.کنجکاو خود را پشت پنجره رساند و پرده ی گل گلی اش را کنار زد.چشم هایش از شدت ضربه ها تار میدید. اما خوب که دقت کرد با دیدن شخصی که در حیاط بود، نمی دانست خوشحال شود یا ناراحت .آنکه فریاد میکشید و قصد نزدیک شدن به اتاقش را داشت مدت ها بود که رهایشان کرده بود. پدرش ، کسی که روزی برایش بهترین پدر دنیا بود .حالا میخواست ازمانع دست های عمویش عبور کرده و به آنها برسد 🌺🍃🌸🍃🌼🍃🌺🍃🌸🍃🌼🍃 https://eitaa.com/matalbamozande1399