eitaa logo
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
2.7هزار دنبال‌کننده
21.9هزار عکس
25.4هزار ویدیو
126 فایل
محتویات کانال ازهردری میباشد 🌹علمی، مذهبی‌، شعر،داستان،پندواندرز سخنان بزرگان ،طب سنتی،کاردستی، آموزشی،مطالب پزشکی روز دنیا، و خلاصه اینجاهمه چی درهمه🌹 ارتباط با ادمین 👈👈 @Ndashti ارتباط با ادمین 👈👈 @M_Mohammdeean
مشاهده در ایتا
دانلود
13.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 کودک نابینایی که تو حسینیه معلی به آرزوش رسید؛ عاشق حسین طاهری‌ام 🔸وقتی گفت دوست داره منو ببینه دوییدم...یه لحظه هم صبر نکردم 🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿 https://eitaa.com/matalbamozande1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
، ۵شنبه ایی دیگر وفرصت برای یادآوری خاطرات کسانی که اصلی ترین سرمایه خودشان رابرای اسلام،کشور وملت تقدیم نمودند،یادوخاطره شهیدان والامقام،پدران ومادران اسمانی،حضرت روح الله،ره،وتمامی خفتگان درخاک فاتحه وصلوات. https://eitaa.com/matalbamozande1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عجیب اما واقعی: باربری پراید وانت با لندکروز شاسی‌بلند وسط خیابان‌های شیراز! 💖💖💖💖💖💖💖💖 https://eitaa.com/matalbamozande1399
انفجار قیمت سوسیس و کالباس؛ 300گرم 2.5 میلیون تومان! ▪️قیمت سوسیس و کالباس در بازار سر به فلک کشیده و مردم هنگام خرید با قیمت‌های عجیب و غریبی مواجه می‌شوند. ▪️قیمت یک کیلو کالباس از حدود 70هزار تومان شروع می‌شود که بی کیفیت است و تا 800 هزار تومان هم می‌رسد. ▪️نکته جالب اینجاست که قیمت سوسیس هم در برخی مدل‌های 300 گرمی تا 2.5 میلیون تومان هم رسیده است. ▪️آنطور که به نظر می‌رسد افزایش قیمت گوشت تیر خلاصی به قیمت سوسیس و کالباس هم زده است. https://eitaa.com/matalbamozande1399
وزارت میراث‌فرهنگی خواستار لغو انتقال منشور کوروش به بیت‌المقدس شد https://eitaa.com/matalbamozande1399
آدرین برودی به عنوان زشت‌ترین خوشگلِ دنیا معرفی شده است!📸 https://eitaa.com/matalbamozande1399
قاشق هخامنشی که در حراج کریستی حدود 23هزار دلار به فروش رسیده بود!😍 ▪️این‌که چطور توی اون‌ دوران فلز رو آب کردن، قالب گرفتن، و با این دقت یه قاشق رو ساختن حقیقتا حیرت آوره. ▪️به طرحش دقت کنید: جلوی دسته یه اردکه که با دهنش قسمت پهن قاشق رو نگه داشته، پشتش یه شیره که انگار اردک رو‌ داره شکار می‌کنه، و در انتها هم سر یک‌ پرندهٔ افسانه‌ای شبیه عقاب ساخته شده. ▪️قاشق دوران هخامنشی بجز اینکه به ما پیچیدگی صنعتی و هنری اون زمان رو نشون میده یه پیام مهمتر هم داره. اینکه دوهزار پونصد سال پیش کسایی تو ایران بودن که با قاشق غذا میخوردن! + زمانی که شرق و غرب عالم با کف دست غذا می‌خوردند! https://eitaa.com/matalbamozande1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نمایی متفاوت از بازار تاریخی قیصریه لار در استان فارس😍 + ویدئو از احسان فرنام https://eitaa.com/matalbamozande1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیمار هنگام جراحی تومور مغزی گیتار نواخت! ▪️تیم عصب‌شناسی مرکز جامع سرطان Sylvester در دانشکده پزشکی میامی میلر، از کریستین نولن، مرد بیمار خواستند تا در حین جراحی خارج کردن تومور از مغز، نت‌هایی را با گیتار بنوازد تا جراحان مهارت او را ارزیابی کرده و از آن محافظت کنند. ▪️نیویورک‌پست از موفقیت‌آمیز بودن این جراحی خبر داد. ریکاردو کوموتار، پزشک و مدیر تیم جراحان گفت: «تومور باعث شده بود تا کریستین با هدایت قسمت‌هایی از سمت چپ بدن، به‌ویژه دست چپ به مشکل برخورد کند. تا حدی که این تومور بر مهارت او در نواختن گیتار نیز تاثیر گذاشته بود». ▪️این پزشک افزود: «زمانی که بیمار بیهوش کامل باشد، تیم جراحی توانایی دریافت بازخورد حین عمل را ندارند». https://eitaa.com/matalbamozande1399
ماجرای کلیسای ترسناک شهر چرنوبیل😱 ▪️جالبه بدونید در شهر چرنوبیل کلیسایی وجود دارد که شاید ترسناک‌تر از مکانی متروکه باشد. ▪️کشیش این کلیسا افرادی که جهت توبه و دعا کردن به کلیسا می‌آمدند را به قتل می‌رسانده و در آخر نیز خودش را دار زده است. در‌های این کلیسا برای همیشه بسته شده، اما شایعاتی از شنیدن صدا‌های عجیب در آن است. https://eitaa.com/matalbamozande1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تابحال چنین پدیده‌ی ترسناکی را دیده بودید؟😨 ▪️قندیل مرگ یا انگشت یخی پدیده‌ای جادویی و ترسناک که گاهی اوقات در کف اقیانوس‌های قطب جنوب رخ می‌دهد. ▪️هنگامی که دمای سطح دریا خیلی پایین باشد آب روی سطح شروع به یخ زدن کرده و رو به پایین حرکت می‌کند تا جایی که این ستون با کف اقیانوس تماس پیدا کند، دمای بسیار پایین آن باعث می‌شود که یخ فوراً در اطراف گسترش یابد و هر آنچه که سر راهش قرارگیرد منجمد می‌شود. https://eitaa.com/matalbamozande1399
روده بزرگ خانومی که 19 روز یبوست داشته!!!😧 https://eitaa.com/matalbamozande1399
زیباترین و بزرگترین آرامگاه جهان🫠 ▪️قبرستان Père Lachaise پاریس پر بازدیدترین آرامگاه در جهان با 43 هکتار مساحت که دارای گردشگاه‌های سنگ‌فرش، مسیرهای پوشیده از درخت است. ▪️جالبه بدونید که صادق هدایت در این قبرستان دفن شده است. https://eitaa.com/matalbamozande1399
حکایت عبدالله دیوونه 🌹اسمش عبدالله بود . . تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه همه میشناختنش! مشکل ذهنی داشت خانمش هم مثل خودش بود ... وضع مالی درست و حسابی نداشت زوری خرج شکم خودش و خانمش رو میداد تو شهر این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بود هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود عبدالله دیوونه هم میومد . . یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنه دیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت نمیتونست درست صحبت کنه به زبون خودش میگفت . . . حسین حسین خونه ما💔 مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتو خانمت رو زوری میدی هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط . . !' عبدالله دیوونه ناراحت شد به پهنای صورت اشک میریخت میگفت آقا ؛ حسین حسین خونه ما💔. . خونه ما 💔💔 بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن حسین حسین خونه عبدالله باشه . . اومد خونه به خانمش گفت ، خانمش عصبانی شد گفت عبدالله تو پول یه چایی نداری خونه هم که اجاره ست ... !! چجوری حسین حسین خونه ما باشه کتکش زد . . گفت عبدالله من نمیدونم تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری . . واِلا خودتم میندازم بیرون از خونه عبدالله قبول کرد معروف بود تو شهر ، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت قبول نمیکردن که هی میگفت آقا حسین حسین قراره خونه ما باشه💔 . . روز اول گذشت ، روز دوم گذشت ... تا روز آخر خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد هیچی هم که پول نیاوردی تا شب فقط وقت داری پول آوردی آوردی نیاوردی درو به رو خودت و هیئتیا باز نمی کنم . . عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد میگفت حسین حسین خونه ما💔💔💔 رفت ؛ از شهر خارج شد بیرون از شهر یه آقایی رو دید آقا سلام کرد گفت عبدالله کجا ؟ مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه ؟! عبدالله دیوونه گریش گرفت تعریف کرد برا اون آقا که چی شد و . . . آقا بهش گفت برو پیش حاج اکبر تو بازار فرش فروشا بگو یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بهت بده ، بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده💔 عبدالله خندش گرفت دوید به سمت بازار فرش فروشا به هرکی میرسید میخندید میگفت حسین حسین خونه ما . . خونه ما💔 رسید به مغازه حاج اکبر گفت یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بده ! حاج اکبر برق از سرش پرید عبدالله دیوونه رو میشناخت گریش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید عبدالله ... !!! امانتی یابن الحسن رو داد بهش رفت تو بازار فروخت با پولش میشد خرج ۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد . . با خنده دوید سمت خونه نمیدونم گریه میکرد ، میخندید میگفت حسین حسین خونه ما 💔 رسید به خونه شب شده بود . . دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت چه هیئتی شد اون شب 💔 آره یابن الحسن خرج هیئت اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد🚶🏻‍♂ عبدالله خودش که متوجه نشد ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود ، خیلی خوب صحبت میکرد آخه یابن الحسن رو دیده بود💔😍 میخوام بگم حسین تو حواست به عبدالله بود حواست بود خرج هیئتت رو نداره اینجوری هواشو داشتی آقا حتما حواست هست نوکرات دلشون برات تنگه💔 ... *میشه یه شب حسین حسین بین الحرمین باشه؟!*🚶🏿‍♂ میشه درد منم دوا کنی بیام حرم💔😔 یا امام حسین خیلی ها دلشون میخواد بیان کربلا اما......ندارند خودت مثل عبدالله دیوونه براشون درست کن...بحق مادرت . 💔😭😭 هر کس خوند ودلش شکست برا فرج امام زمان عج دعا کنه وثوابش رو هدیه کنه نثار اموات همه مومنین *کپی با ذکر صلوات* 🍃 *اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🍁* 🌴🌴این داستان زیبا را حتما بخونید و هر کجا دلتون شکست برای بنده حقیرم دعا کنید🌴🌴 ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌🌤‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌━━⊰❀😭🖤😭❀⊱━═ 🌸💦🌸💦🌸💦 https://eitaa.com/matalbamozande1399
آب مرواريد چیست؟ عبارتست از كدر شدن عدسی چشم علائم شايع آب مرواريد ▫️حساسيت به نور ▫️كاهش ديد در شب ▫️دوربينی در يک چشم ▫️تغييرات مكرر نمره عينک ▫️محو شدن يا زرد شدن رنگها ▫️احتياج به نور بيشتر برای مطالعه 🌸💦🌸💦🌸💦 https://eitaa.com/matalbamozande1399
قابل ذکر است که میوه‌هایی که مانند تمشک آبی رنگ آبی و قرمز پررنگ دارند سرشار از آنتی اکسیدان می باشندکه خاصیت ضد پیری و ضد التهاب دارند. توت فرنگی، تمشک، تمشک آبی، انار و آلبالو همه در این دسته از میوه‌ها قرار گرفته اند و بسیار در جوان سازی موثر هستند. مصرف تمشک آبی می‌تواند از بدن شما در برابر افزایش فشار خون محافظت نماید. تمشک آبی حاوی ترکیب زیست فعال آنتوسیانین‌ تاثیر ضد فشار خونی دارد.واقعیت این است که متخصصان علوم تغذیه در یک تحقیق جدید خاطرنشان کردند که تمشک آبی برای مقابله با چاقی هم بسیار مفید است 🌸💦🌸💦🌸💦 https://eitaa.com/matalbamozande1399
+ گفت:اصل بده!😁 _گفتم:مادرم كنيز رباب.... بابام هم غلام عباس..... برادرم غلامــ على اكبر.. خودمم كنيز زينب.... مااصل و نصبمون غلامـ در خونه حسينهــ....🌹 جد در جدمون نوكرش بودن. غلامـ خانه زادشيم....☺️ +گفت:تُ دنيا چى دارى؟😃 _گفتم:يه چادر كه رنگش مِشكيه😍 چون تا ابدعزادارحسيــنِ ويه سَر كه اگه لايق باشـه افتاده زيرپاشون....🙂 +خنديدوگفت: روانى خداشفات بده😂 _گفتم:بيمارِ حسـيــنم شفا نميخواهم و جز حسـيـــ♥️ــن وكربــ✨ـــلا از خــ😍ــدا چيزى نميخوام.. _اللهم الرزقنا کربلا 🤲 🌸💦🌸💦🌸💦 https://eitaa.com/matalbamozande1399
امام حسین،خريدار اشکهاتون🏴 ابوالفضل، گره‌گشای کارهاتون🏴 غریب مدينه، شفاعت خواهتون🏴 خورشیدطوس،ضامن دعاهاتون🏴 ومهدی فاطمه، سايبان دلهاتون🏴 قبول التماس دعا  ظهور مولایمان را برساند 🤲 🌴🏴🥀🏴🌴 فرج امام زمان صلوات🌹💚 🌸💦🌸💦🌸💦 https://eitaa.com/matalbamozande1399
🔴 دعای امام زمان برای عفت و حیای زنان 🔵 امام زمان عجل الله فرجه در دعای «اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِيقَ الطَّاعَةِ...» برای افراد و گروههای مختلف دعا می کنند و وقتی نوبت به زنان و دختران می رسد، عرضه می دارند: 🔺 «عَلَى النِّسآءِ بِالْحَیآءِ وَ الْعِفَّهِ» خدایا به جامعه زنان عفت و حیا ارزانی بدار 🌸💦🌸💦🌸💦 https://eitaa.com/matalbamozande1399
🌟🌼☘🌼☘🌼🌾 ☘🌼☘🌼☘🌾 🍀🌼☘🌼🌾 ☘🌼🍀🌾 ☘🌼🌾 ☘🌾 🌟 خشت سیصد و سی وشش _منو بردن تو یه اتاق که عباسم.... دست و پا بسته اونجابود .تا می خاستم سمتش برم یه نفر از پشت گردنمو گرفت ....گفت اگه برگردم گردنمو میشکنه.....گفت هر وقت بخان میتونند پسرمو بگیرن و دفعه ی دیگه جسدشو میبینم صدای گریه ی گل افروز به هق هق تبدیل شده بود وبه سختی ادامه داد _یه بسته از پشت سرم گذاشت کف دستم .....گفت روزی نصف قاشق چای خوری به خورد شما بدم .....پرسیدم اگه شما چیزیتون بشه چی ؟....گفت هیچیتون نمیشه و اگه هم علایمی دیدم نترسم.... چون بعد دو روز خوب میشین.... ولی چیزی که هر روز خوردین تو خونِتون جاگیر شده و مثل مواد بهش معتاد میشین. حرف های گل افروز باعث وحشتش شده بود یعنی به سرنوشت پدرش دچار میشد ؟ _نگفتن چند روز من باید اینو بخورم ؟ _یه هفته ،گفتن بعد یه هفته بهم پول خوبی میدن و زودتر از این خونه برم. _اون بسته که بهت دادن الان کجاست _بعد از یه باری که ریختم داخل معجونتون ازترس همرو داخل دستشویی خالی کردم. https://eitaa.com/matalbamozande1399
🌟🌼☘🌼☘🌼🌾 ☘🌼☘🌼☘🌾 🍀🌼☘🌼🌾 ☘🌼🍀🌾 ☘🌼🌾 ☘🌾 🌟 خشت سیصد و سی وهفت _دکتر میگید جواب آزمایشش نرمال بوده پس چرا اینجوری شده؟ _صبور باش پسر جان !باید همه ی مراحل مو به مو انجام بشه تا معلوم بشه،البته یه چیزای مشکوکی توخونش دیده شده ولی هنوز سی تی اسکن و آزمایشات مربوط به مغز و اعصابش باید انجام بشه تا نظر قطعی گفته بشه. صفایی نگاهش را به او که همچنان در فکر و بهت پشت پرده ی این ماجرا بود انداخت و گفت _گفتی حس انگشتات برگشته ؟ با مخاطب قرار گرفتنش به تایید آن بله ای گفت و دوباره به فکر فرو رفت.چه کسی میتوانست بااوچنین کاری کند ؟اصلا از جان او چه میخواستن که کمر به نابودی اش بسته بودند؟میدانست گل افروز بی گناه است و از طرفی پنهان کردن این موضوع را از ارمیا کار درستی نمیدانست و باید اورا در جریان قرارمیداد. _هادیه حواست کجاست ؟ با صدای ارمیا از افکار گیج کننده اش خارج شد و گفت _بله !چیزی گفتی ؟ _دکتر گفت باید بیمارستان بستری بشی https://eitaa.com/matalbamozande1399
🌟🌼☘🌼☘🌼🌾 ☘🌼☘🌼☘🌾 🍀🌼☘🌼🌾 ☘🌼🍀🌾 ☘🌼🌾 ☘🌾 🌟 خشت سیصد و سی وهشت حالا که مشکلش را میدانست کمی خیالش راحت شده بود.اما هر چه کرده بود حریف ارمیا نشده بود و دو روز بیمارستان بستری شده بود و انواع آزمایش ها و ام آی آر و غیره هیچ جوابی برای حالتش پیدا نکردند و با حرکت نصبی دستانش به خانه باز گشته بود. هر چه فکر میکرد نمیتوانست موضوع به این مهمی را از ارمیا پنهان کند ،پس در یک فرصت مناسب سر صحبت را با او باز کرد و ابتدا اورا به خاک پدر و مادرش قسم داد تا با گل افروز کاری نداشته باشد و سپس آرام آرام جریان را برایش باز گو کرد _گل افروز خانم ... _ارمیا چرا داد میزنی ؟مگه قسم نخوردی کاریش نداشته باشی؟ _تو ساکت باش که یکی ام میخابونم بغل گوش تو، موضوع به این مهمیو چطور تونستی تا الان ازمن پنهون کنی ؟از کجا معلوم دوباره این کارو نکنه ؟ _عزیزم اگه میخاست میتونست اصلا هیچی نگه .ولی وجدانش اجازه نداده و حتی با وجود به خطر افتادن جون بچش اومد به من گفت. https://eitaa.com/matalbamozande1399
🌟🌼☘🌼☘🌼🌾 ☘🌼☘🌼☘🌾 🍀🌼☘🌼🌾 ☘🌼🍀🌾 ☘🌼🌾 ☘🌾 🌟 خشت سیصد و سی ونه تمام سعیش را کرده بود و توانسته بود ارمیا را راضی کند که از گل افروز شکایت نکند.هرچند ارمیا تا میتوانست اورا توبیخ و تهدید کرده بود که اگر حتی به طور اتفاقی او تب کندو مریض شود باید جواب گو باشد. _هادیه خانم تورو خدا ناهارتونو کامل بخورید. آقا ببینن نخوردین من باید جواب پس بدم. _میلم نمیکشه ،نگران ارمیام نباش امروز دیر تر میاد .یه جلسه ی مهم داره .کمکم کن باهم بریم باغ پشت عمارت دلم اینجا پوسید . _بچم عباسم هنوز حالش جا نیومده بخدا جرئت نمیکنم تا حیاط تنهاش بذارم. برم بگم اونم بیاد یکم حال و هواش عوض شه با کمک گل افروزبه باغ زیبا و رویائیش رسید و یک راست سراغ تابی که ارمیا برایش روی درخت بید مجنون و خمیده ای نصب کرده بود رفت و روی آن نشست. گل افروز مشغول چیدن وسایل پذیرایی که آورده بود شدو عباس هم به شیطنتش به اطراف پرداخت. کاش مادرش هم همراه هانیه ، هادی،حتی خاله سکینه، در کنارش بودندو خوشبختی اش کامل میشد.آنطرف باغ درسبز فسفری رنگ و قدیمی بود که به طبقه ی سوم راه داشت که متروک و بلا استفاده بود. دوست داشت روی آن مسیر کار کند و استفاده ی مبتکرانه ای از آن داشته باشد. https://eitaa.com/matalbamozande1399
🌟🌼☘🌼☘🌼🌾 ☘🌼☘🌼☘🌾 🍀🌼☘🌼🌾 ☘🌼🍀🌾 ☘🌼🌾 ☘🌾 🌟 خشت سیصد وچهل یک ماه از حادثه ی فلج شدن دستانش گذشته بود وکاملا بهبود یافته بود. تابستان شده بود واز بیکاری مثل سابق و به دور از چشم ارمیا در کارها به گل افروز کمک میکرد،زیرا اگر اورا در حال کار میدید غر میزدو می گفت _من پول مفت ندارم به کسی بدم که زنم همپای مستخدم کار کنه ، کی میخای یاد بگیری مثل یه خانم رفتار کنی؟ درک نمی کرد که همسرش آدم خوردن و خوابیدن نیست و نمیتواند صامت و بی فایده نظاره گر جنب و جوش دیگران باشد و دست به سینه کاری نکند.از همه بیشتر عاشق رسیدگی به گلهای زیبای باغ پشت عمارت بود و باکمک گل افروز آنجارا سر سبز نگه داشته بود.سایه درختان، نسیم خنک بعد از ظهر آنجا برایش یاد اور روستای خودشان بود. درحال آب دادن به گل های کلماتیس بود که صدای فریاد گل افروز که آمیخته با جیغ و هوار بود نگرانش کرد، با اضطراب سمت عمارت پاتند کرد وبه انتهای درختان سروناز نرسیده گل افروز را دید که با حالت هراسان و نفس های منقطع به او نزدیک شد _خانم ....عباس ....عباسو ندیدین.... پیش شما باغ نبود ؟....همه جارو دنبالش گشتم خودش را به اورساند و دست بر شانه اش گذاشت و گفت _آروم باش ، یه نفس بگیر ببینم چی میگی ؟داری پس میفتی https://eitaa.com/matalbamozande1399