eitaa logo
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
2.7هزار دنبال‌کننده
21.9هزار عکس
25.5هزار ویدیو
126 فایل
محتویات کانال ازهردری میباشد 🌹علمی، مذهبی‌، شعر،داستان،پندواندرز سخنان بزرگان ،طب سنتی،کاردستی، آموزشی،مطالب پزشکی روز دنیا، و خلاصه اینجاهمه چی درهمه🌹 ارتباط با ادمین 👈👈 @Ndashti ارتباط با ادمین 👈👈 @M_Mohammdeean
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d و گفت: مثل این كه گفته بودی دیگه مثل بچگی هات فوری گریه نمی كنی! این همه اشك رو از كجا می آری؟ من معذرت می خواستم و او مرا می بوسید. اگر پایان همه توبیخ های دنیا این قدر شیرین باشد هیچ كس مشتاق پاداش نمی شود. به هر حال آن شب گذشت و من تازه فهمیدم كه خود ازدواج و صرف دوست داشتن محكم ترین دلیل است اگر نه برای اجازه گرفتن لااقل برای حریم قائل شدن برای خیلی از مسائل زندگی مهر ماه با حال و هوای خاص خودش رسید اما مهر آن سال برای من مثل سال های قبل نبود با باز شدن مدرسه محمد را كم تر می دیم و این كلافه ام می كرد. دیگر حوصله كتاب و دفتر و كلاس را نداشتم. پیش خودم فكر می كردم بی خود نیست كسی كه ازدواج می كند مدرسه راهش نمی دهند. حواسم اصلا جمع درس نبود و همین مرا خیلی از مریم و زری عقب انداخته بود. بر عكس من محمد كه واحد های بیش تری گرفته بود روزها تا غروب كلاس داشت. وقتی هم خسته برمی گشت مدام سرش توی كتاب و جزوهایش بود. مریم و زری هر چه به من فشار می آوردند فایده ای نداشت. دیگر دل و دماغ كلاس و دفتر و كتاب را نداشتم. مریم مرتب می گفت: مهناز بیچاره این محمد از اون مردها نیست كه تو فكر می كنی ها كسی كه به خواهرش برای درس این قدر سخت بگیره زنش رو ول نمی كنه. ولی من گوشم بدهكار نبود. برای خانه داری و شوهرداری احتیاج به درس نداشتم حدود دوماه از باز شدن مدرسه ها گذشته بود. بعد از ظهر جمعه بود محمد روی میز خم شده و سرش توی كتاب و دفترهایش بود ومن بیهوده كتاب ها را جلوی خودم روی زمین پهن كرده بودم همان طور كه دست هایم زیر چانه ام بود غرق تماشای محمد بودم. سنگینی نگاهم انگار تمركزش را به هم زد و سرش را بلند كرد. لبخند زنان گفت: دختر خوب تو مگه درس نداری؟ با خونسردی و خیلی راحت گفتم: چرا ولی دیگه حوصله درس خوندن ندارم. یكدفعه صاف نشست و گفت: دیگه حوصله نداری یا امروز حوصله نداری؟ - چه فرقی می كنه ؟ - خیلی فرق می كنه شما اول بگو كدومش ؟ تا فرقش رو بگم. دستهایم را از زیر چانه ام برداشتم همان طور كه صاف می نشستم زانوهایم را بغل كردم و خیلی راحت گفتم: دیگه حوصله ندارم اصلا چیزی از درس ها نمی فهمم حواسم جمع نمی شه . دلم نمی خواد دیگه برم. در حالی كه اخم هایش را در هم كرده بود پرید وسط حرفم و با دست اشاره كرد كه ادامه ندهم. از پشت میز بلند شد و جلوی من نشست و خیلی جدی گفت: چرا؟ - اصلا اگه دیگه نخوام درس بخونم چی می شه؟ با چشم های عصبانی چنان نگاهی كرد كه ترسیدم بعد خیلی محكم و جدی گفت: این حرفو دفعه آخر باشه كه می شنوم. تو باید درس بخونی باید دیپلم بگیری و باید بری دانشگاه می فهمی؟ من از زن هایی كه فكر می كنن شوهر كردن و بچه آوردن نهایت هنر شونه حالم به هم می خوره. الان دیگه اون زمان مرده كه دختره كوچیك شوهر می كرد و پشت سر هم بچه می آورد و جز بغل شوهر خوابیدن و پخت و پز و بچه داری هیچی نمی فهمید. اگه هم نمرده من همچین زنی نمی خوام نمی خوام مادر بچه هایم همچین زنی باشه می فهمی؟ من این قدر كه توی كله تو و افكارت برایم مهمه زیبایی ظاهریت برایم اهمیت نداره. صورت زیبایی كه پشتش فكر و اندیشه و شعور نباشه شاید برای خیلی ها جذاب باشه ولی برای من نیست. مهناز همه زیبایی و قشنگی تو وقتی برام ارزش داره كه بدونم پوشته یك معز داناست. نه مثل طبل تو خالی فقط یك صورتك قشنك و خوش آب و رنگ می فهمی؟ این كه من با تو زود ازدواج كردم فقط برای این بود كه خاطرم جمع باشه مال خودمی و با تو دنبال خواسته هام باشم نه این كه بگم خوب من یك زن جوون خوشگل دارم دوستش هم دارم. باباهامون هم كه وضعشون خوبه پس دیگه زهی سعادت همه چیز تمومه. مهناز این فكر رو كه من به اتكای بابام همه چیز دارم از سرت بیرون كن من می خوام خودم صاحب اونچه دارم باشم. زندگی اگه پرواز باشه دو تا بال لازم داره كه یكیش عشق است و دیگری عقل و شعور، من اون اولیش رو قویترینش رو دارم و می خوام دومی هم به اندازه اولی جون دار باشه. نمی خوام زن گرفتن من یا شوهر كردن تو به جای ترقی ما باعث درجا زدنمون بشه می فهمی؟ چی باعث شده تو این فكر رو به سرت راه بدی؟ مگه تو الان غیر  از درس خوندن چی كار داری؟ خدا رحم كرده ما نرفتیم سر زندگیمون . تو اگه می دیدی و می دونستی بعضی ها با چه مشقتی این راه رو طی می كنن، چه زحمت ها می كشن تا این دوره ای كه توی ناز و نعمت دل جنابعالی رو زده بگذرونن آن قدر راحت نمی گفتی دیگه حوصله ندارم. یك نمونه اش همین دوست خودت مریم تا حالا فكر كردی اون حتی یك دهم آرامش و راحتی تو رو نداره؟ راست می گفت من اصلا به این موضوع فكر نكرده بودم. محمد ادامه داد: یا خواهر جواد، ثریا . من باید تو رو باهاشون آشنا كنم تا خودت.. http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d 👇🔔 این داستان ادامه دارد 🔔👇 📚نویسنده: نازی صفوی ⛔ کپی
با ذکر نام نویسنده لینک بلامانع است
پدر مادرای عزیز و زن شوهر های گرامی اگر دوست ندارید در آینده بچه هاتون تو چشمتون زل بزنند و حرفایی بزنند که نباید بزنند متن زیر بخوانید برای هر مادر پدری و زن و شوهری ارسال کنید http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d دکتر کریمی افشار: بزرگترین اکتشاف برای من این بود که فهمیدم فرزندم یک مهمان است در خانه ام و روزی از خانه ام می رود. روزها با سرعت عجیبی میگذرد و او به زودی از من جدا میشود... به خودم گفتم: کدام مهمتر است؟ نظم خانه یا اینکه فرزندم به خوبی از من یاد کند؟ کدام مهمتر است. خانه یا اخلاق و روحیه و حسن تربیت فرزندم؟ چون دانستم که او مهمان خانه من است. این باعث شد اولویتم را تغییر دهم، بعد از این مهمترین چیز نزد من آرامش خاطر من و اوست.... شروع کردم به پیاده کردن نقشه ام، و طبعا مجموعه کمی از قوانین مهم را انتخاب کردم و خود را ملزم به اجرای آنها دانستم و مابقی چیزها را بدون هیچ قید و شرطی رها کردم. از عصبی شدن و داد و فریاد زدن کم کردم و به آرامش رسیدم. از وسواس هایم گذشتم و به خانه ای راضي شدم که مقداری بهم ریخته و نامنظم است و کمی شلختگی در آن به چشم می خورد. اما، فرزندی را تحویل گرفتم که آرامش دارد و از من و خشم هایم نمی نالد و رابطه ای قوی و زیبا بین ما حاکم گشته است. چون می دانم...... او مهمان زودگذر خانه من است. کودک عزیزم امیدوارم مهمانی خانه من زیباترین مهمانی زندگیت باشد. 👏 پدر و مادر حرفه‌اي بچه‌‌ی «باعرضه» بار مي‌آورند نه شاگرد اول. برايشان مهم است بچه راحت بتواند زیپ کاپشنش را بالا بکشد و بند کفشش را ببندد. وقتی سر جلسه‌‌ی امتحان، خودكارش ننوشت اشكش در نيايد و راهی پیدا کند. ميوه‌هايي كه مادر برايش مي‌گذارد، توي كيفش نگندد. وقتي معلمش یا ناظمش دنبال داوطلبی می‌گردند زير ميز قايم نشود. غذا خوردنش كه تمام شد دل آدم به‌هم نخورد از ديدن ظرف غذايش. وقتي بزرگتري خواست از او سوال‌هاي اضافی بپرسد راحت بپيچاندش. وقتي تلويزيون نگاه می‌کند انگشتش نيم‌متر توی حلقش فرو نرود. پدر و مادر حرفه‌اي يك‌جوري با بچه‌اش حرف مي‌زند كه بچه، جواب دروغ نمی‌دهد. اگر بچه ویرش گرفت در حمام آواز بخواند و صدايش را رها کند، پدرش توي ذوقش نمی‌زند که «چه خبرته!». وقتي یک بچه‌‌ی دیگر خواست توپش را به زور بگيرد او ندهد، بهش حالي كند با زور نمي‌تواني، اما اگر دوست داري، باهات بازي مي‌كنم. وقتی چیزی به نظرش نامعقول آمد به هر که می‌خواهد باشد، اعتراض می‌کند. اینها بچه‌‌ی با عرضه بار مي‌آورند تا به خاطر نيم‌ نمره‌ امتحانی جلوي ميز معلم عجز و التماس نكند. والدین گرامی اگه دوست دارید فرزندانی عالی داشته باشید که هیچ وقت به سمت اعتیاد، انواع بزهکاریهای اجتماعی و روابط نامشروع نرن، حتما به راهکارهای زیر عمل کنید. 1_همیشه فرزندت را با عنوان های محترمانه و عاطفی چون آقا، خانم و... صدا بزن نرگس خانم، علی آقا، عزیز گلی مامان، فرشته کوچولوی من و... 2-حداقل روزی یکبار به فرزندت این جمله را بگو: عزیز دلم من به وجودت افتخار میکنم. 3-به فرزندت بیشتر از یک مهمان احترام بگذار و برای شخصیتش ارزش قائل باش. 4-به فرزندت اعتماد کن تا هر چه را تو دوست نداری هیچ گاه انجام ندهد. 5-قبل از همه چیز اختلافات خود را با همسرت در روشهای تربیتی رفع کن. 6-بیشتر برای فرزندت و حرف زدن با او وقت بگذار و کمتر از کودک زیر هفت سالت دور باش. 7-جلوی فرزندت رابطه ات با همسرت از همیشه بهتر باشد. 8-فرزندت را از صمیم قلب دوست بدار و این دوست داشتنت را همیشه ابراز کن. 9-از سه سالگی به بعد کم کم مسئولیت های فرزندت را به خودش واگذار کن. 10-اشتباهات فرزندت را ببخش و به او فرصت بازگشت بده تا محرم اسرارش باشی (حتی گاهی فرصت اشتباه کردن و ریسک کردن به او بده) 11-هر روز با کودکت بازی کن. گاهی در میان بازی بلند بلند بخندید. 12-روزهای مشخصی را صرف پیاده روی با فرزندت کن. 13-برای فرزندت مصداق واقعی صداقت، امانت داری، کنترل خشم و وفای به عهد باش. ارسال کنید برای تمامی مامان و باباهای پردغدغه و مهربون. http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
ناصر: ‍ به نام خداوند بی نهایت بخشنده و مهربان بسم الله الرحمن الرحیم http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d الهی شرمنده ام الهی ، از روی آفتاب و ماه و ستارگان شرمنده ام ، از انس و جان شرمنده ام ، ...........، که همه در کار خود استوارند و این سست عهد ، ناپایدار . .... الهی ...... الهی عاقبت چه خواهد شد و با ابد چه باید کرد ؟ الهی ، عارفان گویند "عَرِّفنی نفسَک " ، این جاهل گوید " عَرِّفنی نفسی " . الهی ، اهل ادب گوید به صدرم تصرفی بفرما ، این بی ادب گوید بر بطنم دست تصرفی نِه . ........ الهی ، آزمودم تا شکم دایر است ، دل بایر است . " ........." دلِ دایرم ده الهی ، ........ الهی ..... الهی آن خواهم که هیچ نخواهم . الهی ، اگر تقسیم شود به من بیش از این که دادی نمی رسد ،" فَلکُ الحَمد ". الهی ، ما را یارایِ دیدن خورشید نیست ، دم از دیدار خورشید آفرین چون زنیم ؟ الهی ...... الهی ...... الهی ، چون در تو می نگرم از آنچه خوانده ام شرم دارم . الهی ، از من برهان توحید خواهند ، و من دلیل تکثیر . الهی .. الهی ، از نماز و روزه ام توبه کردم ؛ به حق اهل نماز و روزه ات این نااهل را بپذیر . الهی ، به فضلت سینه ی بی کینه ام دادی ، به جودت شرح صدرم عطا بفرما . الهی عقل گوید " الحَذر الحَذر " عشق گوید " العَجَل العَجَل " آن گوید دور باش ، و این گوید زود باش . الهی ، ضعیفِ ظَلوم و جهول کجا ، و واحد قهّار کجا . الهی ، آن که از خوردن و خوابیدن شرم دارد ، از دیگر امور چه گوید الهی ، اگر چه درویشم ، ولی داراتر از من کیست ؟ که تو داراییِ منی . الهی ، در ذات خودم متحیّرم تا چه رسد در ذات تو . الهی ، ...... آمین یا رب العالمین ✋🤚 برگرفته از کتاب الهی نامه ایه الله حسن زاده آملی سلام ✋ صبح همگی بخیر و شادی ❤️ http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
سالها پیش کشور آلمان به دو بخش تقسیم شده بود، آلمان شرقی و آلمان غربی و دیواری شهر برلین را به دو قسمت برلین شرقی و برلین غربی تقسیم کرده بود. یک روز، افرادی از برلین شرقی کامیونی پر از زباله و خوراکیهای گندیده متعفن را به سمت غربی دیوار یعنی برلین غربی ریختند. مردم برلین غربی به سادگی میتوانستند تلافی و انتقام جویی کنند، ولی این کار را انجام ندادند! ولی به جای آن کامیونی پر از کنسروهای خوراکی، بسته های نان و شیر و دیگر مایحتاج خوراکی تازه را در سمت شرقی دیوار یعنی برلین شرقی با نظم آنجا گذاشتند و بر روی بسته ها تابلویی نهادند که بر آن نوشته شده بود: "هرکس از آنچه دارد به دیگران میدهد" چه حقیقت زیبایی، ما تنها از آنچه پر هستیم به دیگران میدهیم! چه چیزی در درون شماست؟ - محبت یا نفرت؟ - صلح یا جنگ؟ - حیات یا مرگ؟ - برکت یا لعنت؟ - ظرفیت ساختن یا ظرفیت تخریب؟ http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
❤️(زن خـــــوب)❤️😁 😍خوشا آنانکه زن دارند، زنی خوب 🌷زنی شایسته و خوش خُلق و محجوب ❤️مگو زن، زن اساس زندگانی است 😍انیس پیری و یار جوانی است 😔ندارد آنکه زن، از حیث ایمان 😞بود در جمع ودر خیل ضعیفان 😍که نصف دین فرموده است پیامبر(ص) ☺️به تزویج است وبرتقواست دیگر 😊بود سنّت نکاح بر هر مسلمان 😢اگر ترکش کنی گردی پشیمان 😍جوان! فرصت غنیمت دان و زن گیر 😊زنی صاحب کمال وخوش سخن گیر 😃زنی که اهل تقوا و حجاب است 😔نه آنکه در پَیِ رنگ ولعاب است 😁فریب ظاهر زیبا و قامت 😐مخور تاسنگ نیوفتد پیش پایت 😞بسا آنان که ظاهر خوش جمال اند 😔درون خالی ز احساس و کمال اند 😍زنی خوب است که باشد اهل طاعت 😊کند فرمان شوهر را اطاعت ☺️به فرزندان بیاموزد ادب را 😌فرو شوید زدل خشم وغضب را 😔به هر مشکل فتادی،باصبوری 😍برایت همدمی باشد حضوری 😔نه تا اینکه تو را پول است و ثروت 😞درآغوش تو باشد با محبت 😔همینکه فقر آید بر درِ تو 😢بکوبد سنگ منّت بر سر تو 😍زنی خوب است که او اهل ثواب است 😊ضمیر روشن قلبش چو آب است ☺️زنی که با وفا و با وقار است 😍در آن زن خیر وبرکت بی شماراست http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
*خانمها قدر خود را بدانند* سلام امروز سالگرد ازدواج خاتم الانبیا با محبوب ترین همسر خود ام المومنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها می باشد همسری که چنان محبوب پیامبر شد که تا آخرین روز حیات و بعد از هشت ازدواج دیگر هرگاه نام خدیجه برده میشود پیامبر از دل تنگی اشک در چشمانش می امد😞
📌 *متن شبهه* 👇 شهر هرت کجاست؟ - شهر هرت جایی است که رنگهای رنگین کمان مکروهند و رنگ سیاه مستحب. - شهر هرت جایی است که اول ازدواج می کنند بعد همدیگر رو می شناسن. - شهر هرت جایی است که بهشتش زیر پای مادرانی است که حقی از زندگی و فرزند و همسر ندارند - شهر هرت جایی است که درختها علل اصلی ترافیک اند و بریده می شوند تا ماشینها راحت تر برانند. - شهر هرت جایی است که شوهر ها انگشتر الماس برای زنانشان می خرند اما حوصله 5 دقیقه قدم زدن را با همسران ندارند. - شهر هرت جایی است که با میلیاردها پول بعد از ماهها فقط می توان برای مردم مصیبت دیده، چند چادر برپا کرد. - شهر هرت جایی است که خنده نشان از جلف بودن را دارد. - شهر هرت جاییه که نصف مردمش زیر خط فقرن اما سریالهای تلویزیونی رو توی کاخها می سازن. (شبهه خلاصه شده) http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d 📌 *پاسخ به شبهه*👇 💠 متن بالا، از 3 شیوه جنگ روانی استفاده کرده: 👈 1. آمیختن بعضی مطالب و به هم؛ تا در سایه تائید مطالب درست، غلط ها را هم باورپذیر و ترویج کند: مثال/ مطمئنا همه از بریده شدن درختان و بدگویی و غیبت بعد از مهمانی و... بیزارند، اما اینکه نصف مردم ایران زیر خط فقرند! یا اگر از 80 میلیون نفر بدزدی آزادی!! دروغها و اکاذیبی بدون مستندند. 👈 2. نمایی / مثلا میگوید: کسی حق ندارد همسرش را در فرودگاه ببوسد! یا نمیشود خندید!! اغراق و بزرگنمایی!! 👈 3. برداشت غلط/ مثال: القای اینکه در کشور، هر دوست داشتن و خندیدنی بد است!😐 💠 اما پاسخی به بندهای شبهه دار آن: ✔️شهر هرت جایی است که رنگهای رنگین کمان خبر از آزادی همجنسبازی می دهند. ✔️شهر هرت جایی است که ازدواج نمی کنند فقط با همدیگه زندگی می کنن، گاهی بعد از چند بچه تصمیم می گیرند ازدواج کنند! ✔️شهر هرت جایی است که اتاق خواب میشود خیابان! و خیابان می شود اتاق خواب! ✔️شهر هرت جایی است که ازدواج اسلامی که مرد رو از هر لحاظ متعهد و مکلف میکنه، زیر سوال میبرن و ازدواج سیاه! که مرد هیچ تکلیفی نداره، حتی اگر زن، بچه ای بدنیا بیاره، اوج روشنفکری بدونن! ✔️شهر هرت جایی است که نه تنها زنانش به بردگی جنسی گرفته می شود، بلکه حیوانات 🦄نیز از این تجاوز جنسی در امان نیستند. ✔️شهر هرت جایی است که سرشناس ترین و مشهور ترین خرافاتی های دنیا را دارد که حتی فکر میکنند دندون کوسه یا بوسیدن سر آدمای کچل!!! براشون شانس میاره!😄 یا جایی که فکر می کنند با گفتن خرگوش اول صبح ها در امان می مانندخ ✔️شهر هرت جایی است که خون آشامی امری غیری عادی نیست. ✔️شهر هرت جایی است که داعش را به جان مردم می اندازند بعد خودشان در تظاهرات علیه داعش شرکت می کنند. ✔️شهر هرت جایی است که ژست آدمای متمدن😎بگیری، اما با هجوم وحشیانه ای برای رسیدن به چند کالای ارزان قیمت همنوع خودتو لت و پار کنی ✔️ شهر هرت جایی است که مثل آمریکا ۴۰ میلیون نفر زیر خط فقر داشته باشی، پولتو ببری مردم افغانستان و عراق و غزه و یمن را بکشی! ✔️شهر هرت جایی است که بالاترین اختلاسها توش انجام میشه اما کسی صداش در نمی آد! ✔️شهر هرت جایی است که از حقوق زنان بگی و بگی آنوقت، روسپیگری و زنان! قانونی می شه! ✔️شهر هرت جایی است که نیم میلیون بی خانمان داشته باشی بازهم کشورگشایی کنی، مثل انگلیس 🇬🇧 ✔️شهر هرت جایی است که مردمش بدون دادگاه و وکیل در خیابانها کشته میشوند، مثل آمریکا🇺🇸! ✔️شهر هرت جایی است که بخاطر رنگ پوستت مجبور باشی، حبس، بیعدالتی اجتماعی و قتل را تحمل کنی، مثل امریکا! ✔️شهر هرت جایی است که ۵۶% ثروت در اختیار ۱% بالای جامعه است و ادعای کنی! ✔️ شهر هرت جایی است که بیشترین آمار مرگ و میر جوان ها بر اثر رانندگی، خشونت، قتل و خودکشی رو داشته باشی و از حقوق شهروندی دم بزنی!🗣 ✔️شهر هرت جایی است که دومین رتبه سقط در دنیا داشته باشی و از حقوق دم بزنی! ✔️شهر هرت جایی است که 60% کمک های سالانه نظامی، به اسرائیل تقدیم کنی و بعد هم تروریست را محکوم کنی! ✔️شهر هرت جایی است که تو دادگاه آلمان، زن باردار را به جرم محجبه بودن می کشن و شوهرش را هم به جرم دفاع از زنش!😔 ولی ادعای آزادی شون گوش فلک رو کر می کنه ✔️شهر هرت جایی است که به اعدام تو کشورهای اسلامی اعتراض کنی و آنرا غیر انسانی بدونی، اما با وحشیانه ترین کشتارهای غیر انسانی کشورهای امریکایی و اروپایی کاری نداشته باشی!😶 http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d ✔️شهر هرت جایی است که دم از روشنفکری بزنند، اما نفهمند دین، ترین، ترین و ترین ه
💢 لعن یعنی چه؟http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d لعن یعنی دوری از رحمت خدا. وقتی شما کسی را لعن میکنید یعنی بدترین حالت را برای او از خدا می خواهید و آن دوری از خداست. انسان بدون رحمت خدا نمیتواند زندگی کند. حالا بفرمایید از ۱۴ امامِ معصوم در سیره و گفتار کدام امام، فحش رکیک؛ ناسزا و توهین وجود داشته است؟ آن چیزی که عده ای بنام اهل بیت امروز انجام میدهند مخالف سیره ائمه(علهیم السلام) است. در جنگ صفین تعدادی از اصحاب امام علی(ع) در مقابل صف یاران معاویه ایستادند و شروع کردند به ناسزا دادن. امام علی(ع) آنها را بازداشت و فرمود من دوست ندارم شما دشنام دهید. 📚نهج البلاغه خطبه ۱۹۸ خب کسانی که خود را مدافع علی(ع) و شیعه او میدانند لااقل یک بار نهج البلاغه را بخوانند‌. دفاع از حقانیت امیرمومنان و اثبات ظلم به او با و ناسزا ممکن نیست، چند آیه قرآن و حدیث نبوی برای دفاع و تبلیغ علی(ع) کارسازتر است. در ادامه👇 💢 شکایت امام از شیعیان تندرو ❇️ امام صادق (علیه‌السلام): 🔻خلْقٌ فِي الْمَسْجِدِ يَشْهَرُونَّا وَ يَشْهَرُونَ أَنْفُسَهُمْ، أُولئِكَ لَيْسُوا مِنَّا وَ لَا نَحْنُ مِنْهُمْ، أَنْطَلِقُ فَأُوَارِي وَ أَسْتُرُ فَيَهْتِكُونَ سِتْرِي. هَتَكَ اللَّهُ سُتُورَهُمْ، يَقُولُونَ: إِمَامٌ، أَمَا وَ اللَّهِ مَا أَنَا بِإِمَامٍ إِلَّا لِمَنْ أَطَاعَنِي، فَأَمَّا مَنْ عَصَانِي فَلَسْتُ لَهُ بِإِمَامٍ، لِمَ يَتَعَلَّقُونَ بِاسْمِي؟ أَ لَايَكُفُّونَ اسْمِي مِنْ أَفْوَاهِهِمْ؟ فَوَ اللَّهِ لَا يَجْمَعُنِي اللَّهُ وَ إِيَّاهُمْ فِي دَار. 📚 الکافی، ج ۸، ص ۳۷۴. 🔺گروهی در مسجد ما را انگشت‌نما و خودشان را مطرح می‌کنند؛ نه آنها از مايند و نه ما از آنها. من میروم و پنهان میشوم و پرده بر (اسرار) خود می افكنم ولى آنها پردهٔ ما را مىیدرند؛ خدا پردهٔ ايشان را بدرد. (به من)‌ میگويند: امام! به‌خدا من امام نيستم مگر براى كسی كه از من فرمان برد، ولى كسى كه نافرمانی‌ام کند من امام او نیستم. چرا اينها خود را به نام من مى‏چسبنانند؟! چرا اسم من از دهانشان نمی‌افتد؟! به‌خدا سوگند که خداوند مرا با آنها در یک سرا با هم قرار نخواهد داد. http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
👌 داستان کوتاه پند آموز http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d 💭 کسى مى‌خواست زیرزمین خانه‌اش را تعمیر کند . در حین تعمیر، به لانه مارى برخورد که چند بچه مار در آن بود . آنها را برداشت و در کیسه‌اى ریخت و در بیابان انداخت . وقتى مادر مارها به لانه برگشت و بچه‌هایش را ندید ، فهمید که صاحبخانه بلایى سر آنها آورده است ؛ به همین دلیل کینه او را برداشت . 💭 مار براى انتقام ، تمام زهر خود را در کوزه ماستى که در زیرزمین بود ، ریخت . از آن طرف ، مرد ، از کار خود پشیمان شد و همان روز مارها را به لانه‌شان بازگرداند . وقتى مار مادر ، بچه‌هاى خود را صحیح و سالم دید، به دور کوزه ماست پیچید و آن قدر آن را فشار داد که کوزه شکست و ماست‌ها بر زمین ریخت. شدت زهر چنان بود که فرش کف خانه را سوراخ کرد . 💭 این کینه مار است ، امّا همین مار ، وقتى محبّت دید ، کار بد خود را جبران کرد ، امّا بعضى انسان‌ها آن قدر کینه دارند که هر چه محبّت ببینند ، ذرّه‌اى از کینه‌شان کم نمى‌شود. امام علی علیه السلام: دنيا كوچك تر و حقير تر و ناچيز تر از آن است كه در آن ازكينه ها پيروى شود. غررالحكم، ج۲، ص۵۲ http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🔻پشت چراغ قرمز کنار یک ماشین شاسی بلند ایستادم ناگهان شوخیم گل کرد و شیشه پرایدم رو کشیدم پایین و رو به راننده شاسی بلند که اونم شیشه ماشینش پایین بود با خنده گفتم : حاضری ماشینهامون رو با هم طاق بزنیم تا منم چند روز احساس خوشبختی کنم؟ لبخندی زد و گفت : آره به شرطی که اونی که روی صندلی عقب هست رو هم روش قبول کنی !! به صندلی عقب شاسی بلند نگاه کردم، لبخند روی لبهام خشکید، پسر بچه ای هشت، نه ساله که معلوم بود عقب ماندگی ذهنی و حرکتی دارد روی صندلی عقب خوابیده بود. برگشتم‌ و به چراغ قرمز خیره شدم فقط چند ثانیه مونده بود تا سبز شدن ، ناگهان راننده شاسی بلند که اونم لبخند تخلش محو شده بود گفت : چی شد حاضری طاق بزنی؟ چراغ سبز شد ، دنده رو عوض کردم و بدون دادن جواب به سرعت حرکت کردم. « خوشبختی در قدر دانستن داشته ها است، وگرنه نداشته ها بسیار است » 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
✨﷽✨http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d شیخی بود که به شاگردانش عقیده می آموخت ، لااله الاالله یادشان میداد ، آنرا برایشان شرح میداد و بر اساس آن تربیتشان میکرد. روزی یکی از شاگردانش طوطی ای برای او هدیه آورد، زیرا شیخ پرورش پرندگان را بسیار دوست میداشت. شیخ همواره طوطی را محبت میکرد و او را در درسهایش حاضر میکرد تا آنکه طوطی توانست بگوید لااله الا الله. طوطی شب و روز لااله الا الله میگفت اما یک روز شاگردان دیدند که شیخ به شدت گریه و نوحه میکند. وقتی از او علت را پرسیدند گفت طوطی به دست گربه کشته شد. گفتند برای این گریه میکنی؟ اگر بخواهی یکی بهتر از آن را برایت تهیه می کنیم. شیخ پاسخ داد من برای این گریه نمیکنم. ناراحتی من از اینست که وقتی گربه به طوطی حمله کرد طوطی آنقدر فریاد زد تا مرد . با آن همه لااله الاالله که میگفت وقتی گربه به او حمله کرد آنرا فراموش کرد و تنها فریاد می زد. زیرا او تنها با زبانش میگفت و قلبش آنرا یاد نگرفته و نفهمیده بود. سپس شیخ گفت: میترسم من هم مثل این طوطی باشم تمام عمر با زبانمان لااله الااللهب بگوییم و وقتی که مرگ فرارسد فراموشش کنیم و آنرا ذکر نکنیم. زیرا قلوب ما هنور آنرا نشناخته است. آیا ما لااله الاالله را با دلهایمان آموختیم؟ چیزی بزرگتر از اخلاص به آسمان نمیرود و چیزی بزرگتر از توفیق از آسمان نازل نمیشود. توفیق به اندازه اخلاص است. خدایا به ما در سخن و عمل اخلاص عطا بفرمآ. آمین... http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
*شاید برای شما هم زیاد اتفاق افتاده که..* http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d دیده باشید بچه ها وقتی مادرشان نیست دائم میپرسند: "مامان کو؟ مامان کجاست؟". علت آن چیست؟ مطالعات نشان داده است که سلامتِ عزیزان و خانواده یک زن، بطورِ مستقیم با سلامتِ خودِ زن ارتباط دارد. یعنی خانم خانه که غمگین است همه خانواده آشفته میشود! طبقِ باورهایِ شرقی، بدنِ زن ها متفاوت از بدنِ مردان است، بدین ترتیب که انرژی زمین در بدن و درونِ زنان در گردش است. انرژی زنانه، انرژی به درون، کشاننده است. این انرژی زنانه به قدری قوی است که در زندگی خانوادگی، اکثرِ افرادِ خانه تمایل دارند در اطرافِ فردی باشند که *نیرویِ مرکز گرا* در او از همه قویتر است - که معمولاً مادرِ خانواده است - و نبودِ او کاملاً مشخص و محسوس است. اینکه بچه ها عادت دارند همیشه بدانند مادر کجاست و اگر مادر از خانه بیرون رود به شکل عجیبی متوجه میشوند و دائم میپرسند مامان کجاست؟ *از این نیروی جادویی در زن نشات میگیرد.* زن ها معمولاً *نقطۀ ثقلِ خانه* هستند، مسئولیتِ روانی را به منظورِ تامینِ و حفظِ سلامتِ سایرِ افراد خانواده، بر عهده دارند. *به همین دلیل وقتی زنی تغییری در جهتِ بهبود بر می دارد، تمامِ افرادِ خانه (چه او بچه داشته باشد یا نداشته باشد) از این بهبود بهره میبرند*. سلامتِ خانواده و جامعه به تنهایی بستگی به سالم شدن و سالم ماندنِ زن دارد. *زنانِ زخمی، زنانِ افسرده، و زنان رنجور بدونِ اینکه بدانند و یا بخواهند، می توانند برایِ خود و عزیزانشان منشاء درد باشند!* تصور کنید در جوامعِ پدر سالار با حجمِ بالایِ بی اعتنایی و کم لطفی که در حق زنان شده است چقدر خودِ مردانِ آسیب دیده اند؟ در جامعه ای که زنان خوشحال و سلامت نیستند دیگر نمی توان تمایزی مابینِ مظلوم و ظالم قائل شد، چون *در چنین وضعیتی همه اعم از زن و مرد و کودک بازنده هستند!* قدرتِ سلامت بخشی هر زن آنقدر عظیم است که میتوان ادعا کرد : با یک گل بهار میشود! *هفته ملی سلامت بانوان ایرانی گرامی باد* 🌺🌺🌺🌺🌺🌺 http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🔵 فرزندان ما ناجی مانیستند: http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d اغلب مي پنداريم فرزندی که خیلی به والدینش توجه دارد فرزندی نمونه و وفادار است ولی چنین نیست، واقعیت این است که وقتی فرزندی همیشه نگران شماست یعنی خودش یک آسیب دیدهٔ واقعی است که مسئول آسیبش شمایید! یک والد خوب والدی است که ذهن فرزندش از او آسوده باشد و به فرزند توانایی و قدرت آسوده فاصله گرفتنِ را بدهد. وقتی فرزندتان از شما دور نمیشود وقتی همیشه نگران شماست وقتی تمام برنامه هایش را با شما تنظیم میکند نه نشانه وفاداری او بلکه نشانه آسیب خوردگی اوست. توجه کنید وقتی مرتب با فرزندتان صحبت میکنید و در گفتگوها گوشزد میکنید که در این زندگی، چقدر سختی و عذاب کشیده اید چقدر رنج دیده اید و در واقع مرتب به فرزندتان القا میکنید که من قربانی این زندگی هستم و تو تنها چشم امید و ناجی من هستی. حالا او خودش را نجات دهنده شما تصور میکند و هیچ لحظه ای را برای نجات شما از دست نمیدهد، غافل از اینکه خودش تمام زندگیش را با نگرانی برای شما از دست میدهد. در قبال رسیدگی و عشقی که به فرزندانمان میدهیم آنها را مدیون و بدهکار و ناامن نکنیم، به آنها کمک کنیم زندگی های مستقل و ذهن های آرام داشته باشند. فرزندان ما ناجیان ما نیستند. 🔻جبران خليل جبران در كتاب پيامبر ميگويد: "فرزندان شما به حقيقت فرزندان شما نيستند؛ آنها دختران و پسران زندگي اند در سوداي خويش آنها از كوچه وجود شما گذر مي كنند اما از شما نيستند، اگرچه با شمايند، به شما تعلق ندارند. عشق خود را بر آنها نثار كنيد، اما انديشه هايتان را براي خود نگه داريد. زيرا آنها را نيز براي خود انديشه اي ديگر است. جسم آنها را در خانهٔ خود مسكن دهيد اما روح آنان را آزاد گذاريد زيرا روح آنان در خانهٔ فردا زيست خواهد كرد كه شما حتي در رويا نمي توانيد به ديدار آن فردا برويد، ممكن است تلاش كنيد كه شبيه آنها باشيد اما مكوشيد كه آنان را مانند خود بار بياوريد زيرا زمان به عقب باز نخواهد گشت. http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
*ﺳﺎﺭﮐﻮ ﭘﻨﯿﺎ* ﭼﯿﺴﺖ!؟ انجمن پزشکی کوهستان ایران http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d زنان ﺑﺎ ﺷﺮﻭﻉ ﺳﻦ ۴۰ ﺳﺎﻟﮕﯽ و مردان با شروع ۵۰ سالگی، ﻫﺮ ﺳﺎﻝﺣﺪﻭﺩ ﻧﯿﻢ ﮐﯿﻠﻮ ﺍﺯ ﺣﺠﻢ ﻋﻀﻼﺕ بدن ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ. ﺑﻪ ﺟﺎﯼ عضلهٔ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺘﻪ، ﭼﺮﺑﯽ ﺟﺎﯾﮕﺰﯾﻦ ﻣﯽﺷﻮﺩ و ﺗﺎ ۸۰ ﺳﺎﻟﮕﯽ یک سوم ﻗﺴﻤﺖ ﻋﻀﻼﺕ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯽﺭﻭﺩ. ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺗﻐﯿﯿﺮﺍﺕ ﺳﺎﺭﮐﻮ ﭘِﻨﯿﺎ ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ ﺍﯾﻦ ﺗﻐﯿﯿﺮﺍﺕ ، ﻗﺴﻤﺘﯽ ﺟﺪﺍ ﻧﺎﺷﺪﻧﯽ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ است ﭼﻪ ﺩﺭ ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﭼﻪ ﺩﺭ ﻣﺮﺩﺍﻥ ، ﻭﻟﯽ ﺭﺍه ﺣﻞ آن مشخص است.... 🔹ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺣﺠﻢ ﻋﻀﻼﺕ به وسیلهٔ انجام ﻭﺭﺯﺵﻫﺎﯼ ﻗﺪﺭﺗﯽ ، ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺗﻐﯿﯿﺮﺍﺕ ﻣﺼﻮﻥ ﻣﯽﺷﻮﯾﺪ. ﻟﻄﻔﺎً ﺧﺎﻧﻢﻫﺎ و آقایان بالای سن مذکور، ﺍﺯ ﻭﺯﻧﻪ ﻧﺘﺮﺳﯿﺪ (مشورت با پزشک) ، ﻭ ﺍﺯ ﻭﺭﺯﺵﻫﺎﯼ ﺑﺪﻥﺳﺎﺯﯼ و شناكردن و بدمینتونِ و کوهنوردی پرهيز نكنيد و هر چه زودتر ﺷﺮﻭﻉ ﮐﻨﯿﺪ. 🔹ﻓﻮﺍﯾﺪ ﻭﺭﺯﺵ ﺑﺪﻥﺳﺎﺯﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺎﻧﻢﻫﺎﯼ ﺑﺎﻻﯼ ۴۰ ﺳﺎﻝ و آقایان بالای ۵۰ سال ، ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﺍﺯ ﭘﻮﮐﯽ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻭ ﺣﺘﯽ ﺗﺮﻣﯿﻢ ﺁﻥ، ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺗﻌﺎﺩﻝ ، اﻓﺰﺍﯾﺶ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻭ ﺷﺎﺩﯼ ﻭ ﻧﺸﺎﻁ ، ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﮐﻨﺘﺮﻝ ﭼﺮﺑﯽ ﻭ ﻭﺯﻥ ، ﺟﺎﯾﮕﺰﯾﻨﯽ ﻋﻀﻠﻪ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﭼﺮﺑﯽ ، ﺑﻬﺒﻮﺩ ﺍﻧﻌﻄﺎﻑﭘﺬﯾﺮﯼ ﺑﺪﻥ و افزایش توﺍﻥ ﻭ ﻧﯿﺮﻭ می‌باشد. همچنين ورزش شنا نيز بسيار کمک خوبي است در نگهداری و حفظ عضلات. 🔹ﺳﺎﺭﮐﻮ ﭘِﻨﯿﺎ ﯾﮏ کلمهٔ ﺭﻭﺳﯽ ﺍﺳﺖ ؛ ﺳﺎﺭﮐﻮ ﯾﻌﻨﯽ ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﭘﻨﯿﺎ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ، ﭘﺲ ﺳﺎﺭﮐﻮ ﭘﻨﯿﺎ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﻋﻀﻠﻪ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺿﻐﻒ ﺟﺴﻤﯽ ﻭ ﮐﺎﻫﺶ نیروی بدنی و جسمی خواهد شد. پس توصیه انجمن پزشکی کوهستان ایران را به گوش جان بشناسید و ورزش کنید.... http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d حتماً بخوانید و برای عزیزانتان به اشتراک بگذارید ۱- چای را اندکی سرد بنوشید تا سرطان مری نگیرید . ۲- قندهای قندان را ریزتر کنید . ۳- هیچ وعده غذایی را حذف نکنید . ۴- از گیاهخوار شدن صرف نظر کنید بدن به مواد گوشت نیازمند است . ۵- با سیر و پیاز به شدت دوست باشید . ۶- آب فراوان بنوشید . ۷- چیپس را دشمن خود بدانید . ۸- غذا را به خوبی بجوید . ۹- ماست کم چرب و شیر را فراموش نکنید . ۱۰- گوجه فرنگی را دوست خوب خود بدانید. ۱۱- برنج را آبکش نکنید . ۱۲-با سوسیس و کالباس سرسنگین باشید . ۱۳- با نوشابه قهر کنید. ۱۴- نان سبوس دار میل کنید . ۱۵- دیر شام نخورید. ۱۶- مصرف ماهی را جدی بگیرید. ۱۷- به یکدیگر برای خوردن شام بیش از حد تعارف نکنید . ۱۸- کافیست هر روز نیم ساعت پیاده روی کنید . ۱۹- میوه فراوان بخورید . ۲۰- به خوردن سبزیجات عادت کنید . http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💟جـــوانی نزد شیخ حسنعلی نخودکی آمد و گفت: ✴سه در زنـــدگی ام وجود دارد و سه از شما می خواهم... قفل اول این است که دوست دارم یک ســـالم داشته باشم.😍💍❤ قفل دوم اینکه دوست دارم کارم داشته باشد.💰💸💶 قفل سوم اینکه دوست دارم شوم.🤲 ✅شیخ فرمود: برای قفل اول را اول وقت بخوان☝ برای قفل دوم نمازت را بخوان.☝ برای قفل سوم نمازت را اول وقت بخوان.☝ عرض کرد: سـه قفل با یک کلید ؟!😳 شیخ فرمود: ❌ « » است !👌💯 http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d 💚💜💙❤💖
درس ۷۱ ربیع الاول ۱۳۹۸ شمسی 🌹داستان مسلمان شدن دانشمند فرانسوی به برکت پیشگوئی قرآن🌹 http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d آن زمان که فرانسوا میتران رئیس جمهور فرانسه شد(۱۹۸۱م)، از مصر تقاضا کرد تا جسد مومیایی شده فرعون برای برخی تحقیقات از مصر به فرانسه منتقل شود. هنگامیکه هواپیمای حامل بزرگترین طاغوت تاریخ (رامسس دوم)در فرانسه به زمین نشست، بسیاری از مسئولین کشور فرانسه و از جمله رئیس دولت و وزرایش در فرودگاه حاضر شده و از جسد طاغوت استقبال کردند، پس از اتمام مراسم، جسد فرعون به مکانی با شرایط خاص در مرکز آثار فرانسه انتقال داده شد تا بزرگترین دانشمندان باستان‌شناس به همراه بهترین جراحان و کالبد شکافان فرانسه، آزمایشات خود را بر روی این جسد و کشف اسرار متعلق به آن شروع کنند. رئیس این گروه تحقیق و ترمیم جسد یکی از بزرگترین دانشمندان فرانسه بنام 🌷پروفسور موریس بوکای🌷بود که برخلاف سایرین که قصد ترمیم جسد داشتند، او در صدد کشف راز و چگونگی مرگ فرعون بود. تحقیقات پروفسور بوکای همچنان ادامه داشت تا اینکه در ساعات پایانی شب نتایج نهایی ظاهر شد .. بقایای نمکی که پس از ساعتها تحقیق بر جسد فرعون کشف شد، دال بر این بود که او در دریا غرق شده و مرده است و پس از خارج کردن جسد او از دریا برای حفظ جسد، آنرا مومیایی کرده‌اند. اما مسئله غریب و آنچه باعث تعجب بیش از حد پروفسور بوکای شده بود، این مسئله بود که چگونه این جسد سالمتر از سایر اجساد باقی مانده است در حالی که این جسد از دریا بیرون کشیده شده است. پروفسور موریس بوکای در حال آماده کردن گزارش نهایی در مورد کشف جدید [مرگ فرعون بوسیله غرق شدن در دریا و مومیایی جسد او بلافاصله پس از بیرون کشیدن از دریا بود] که یکی از حضار در گوشی به او یادآور شد که برای انتشار نتیجه تحقیق عجله نکند، چرا که نتیجه تحقیق کاملا مطابق با نظر مسلمانان در مورد غرق شدن فرعون است؛ ولی موریس بوکای به شدت این خبر را رد کرده و آن را بعید دانست. او بر این عقیده بود که رسیدن به چنین نتیجه بزرگی ممکن نیست، مگر با پیشرفت علم و با استفاده از امکانات دقیق و پیشرفته. در جواب او یکی از حضار بیان کرد که قرآنی که مسلمانان به آن ایمان دارند، قصه غرق شدن فرعون و سالم ماندن جسد او بعد از مرگ را خبر داده است. http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d حیرت و سردرگمی پروفسور دوچندان شد و از خود سوال می‌کرد که چگونه این امر ممکن است با توجه به اینکه این مومیایی تقریبا در حدود ۲۰۰ سال قبل کشف شده است،در حالی که قرآن مسلمانان قبل از ۱۴۰۰ سال پیدا شده است؟ چگونه با عقل جور در می‌آید در حالی که هیچ انسانی از مومیایی شدن فراعنه توسط مصریان قدیم آگاهی نداشته و زمان زیادی از کشف این مسئله نمیگذرد؟ موریس بوکای تمام شب به جسد مومیایی شده خیره شده بود و در مورد سخن دوستش فکر می‌کنم که چگونه قرآن مسلمانان در مورد نجات جسد بعد از غرق سخن می‌گوید و با خود می‌گفت آیا امکان دارد این مومیایی همان فرعونی باشد که موسی را دنبال می‌کرد؟ و آیا ممکن است که محمد هزار سال قبل از این قضیه خبر داشته است؟ پس از اتمام تحقیق و ترمیم جسد فرعون، آن را به مصر باز گرداندند؛ ولی موریس بوکای خاطرش آرام نگرفت تا اینکه تصمیم به سفر به کشورهای اسلامی گرفت تا از صحت خبر در مورد ذکر نجات جسد فرعون توسط قرآن اطمینان حاصل کند. یکی از مسلمانان قرآن را باز کرد و این آیات را برای او تلاوت نمود: ✳ وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْيًا وَعَدْوًا حَتَّىٰ إِذَا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قَالَ آمَنتُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ 🌹 یونس ۹۰ ﻭﺑﻨﻲ ﺍﺳﺮﺍﺋﻴﻞ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺭﻳﺎ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪﻳﻢ ، ﭘﺲ ﻓﺮﻋﻮﻥ ﻭ ﻟﺸﻜﺮﻳﺎﻧﺶ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﻱ ﺳﺘﻢ ﻭﺗﺠﺎﻭﺯ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻛﺮﺩﻧﺪﺗﺎ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺑﻠﺎﻱ ﻏﺮﻕ ﺷﺪﻥ ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﻓﺮﻭﮔﺮﻓﺖ ، فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَةً وَإِنَّ کَثِیراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آیَاتِنَا لَغَافِلُونَ . یونس ۹۲ ♻ امروز فقط بدن تو را نجات میدهیم تا برای افراد پس از خودت درسی باشد. هر چند بسیاری از مردم از آیات ما غافلند ... این آیه او را بسیار تحت تآثیر قرار داد و لرزه بر اندام او انداخت و با صدای بلند فریاد زد: 🌷من به اسلام داخل شدم و به این قرآن ایمان آوردم.🌷 موریس بوکای با تغییرات بسیاری در فکر و اندیشه به فرانسه بازگشت و ده‌ها سال پیرامون تطابق حقائق علمی کشف شده در عصر جدید با آیه های قرآن، تحقیق کرد و حتی یک مورد از آیات قرآن را نیافت که با حقایق ثابت علمی تناقض داشته باشد و بر ایمان او به کلام‌الله فزوده شد. حاصل تلاش سالها تحقیق این دانشمند کتابی بود بنام : 🌷قرآن و تورات و انجیل و علم بررسی کتب مقدس در پرتو علوم ج
دید🌷 http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d مفتخر به معلمی قرآن: 🌸سیروس کامران ماوردیانی🌸
http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d 🕯آيت الله بهاء الدينى میفرمودند : 🕯شش ساعت از شب گذشته بود، چراغها خاموش و اهل خانه همه خوابيده بودند،  🕯ناگهان صداى كوبيدن در مرا از خواب بيدار كرد، در را گشودم ، ديدم زنى ايستاده است ، 🕯 چون مرا ديد، گفت : حاج آقا چراغ بقالى روشن است ، در را بستم و به اتاق رفتم ،  🕯در ذهن خود مى گذراندم كه اين چه خبرى بود، آن هم در اين وقت شب ،  🕯چرا بعضى مزاحمت ایجاد مى كنند!! 🕯چشمها را روى هم گذاشتم كه بخوابم ، صداى خفيفى شنيدم ، 🕯دقت كردم ، حدس زدم حركت سوسك باشد چراغ را روشن كردم ، 🕯ديدم دو عقرب بزرگ و سياه نزديك بچه كوچكمان در حال راه رفتن هستند 🕯فورا آنها را از بين بردم ، چراغ را خاموش كردم ، ناگهان متوجه شدم .....!!!! 🕯آن زن ماءمور بيدار كردن ما و سبب نجات اين طفل معصوم بوده است   http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d 💎اگر تيغ عالم بجنبد ز جاى نبرد رگى تا نخواهد خداى 
🌹 http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d فكر نمی كنی بقیه نگران می شن؟ من كه باورم نمی شد اوضاع این قدر وخیم باشد یعنی در حقیقت فكر می كردم اصلا چیزی نشده گفتم: خوب اكرم خانم چند جا كار داشت دیر شد. من كه به زری گفتم بهتون بگه، آقا جون كجان؟ مادر بدون این كه جوابم را بدهد گفت: حالا برو لباست رو عوض كن محمد آقام هنوز شام نخورده. بعد هم رفت. رفتم توی اتاق. بعد از نامزدیمان اولین بار بود كه دلم نمی خواست با محمد تنها باشم. اما محمد دنبالم آمد در را آرام بست بعد به در تكیه داد و ایستاد . با لبخندی زوركی و در حالی كه سعی می كردم به صورتش نگاه نكنم پرسیدم: چرا شام نخوردی؟ ببخشید كه دیر شد. ببین این پارچه ای است كه.. محمد خیلی جدی حرفم را قطع كرد و گفت: بشین باهات كار دارم. به زحمت خود را جمع و جور كردم و نشستم لب تخت. با همان نگاه و لحن جدی پرسید: یادم نمی آد كه گفته باشی می خوای جایی بری؟ چقدر صدایش خشك و جدی بود. به زحمت جواب دادم: آخه یكدفعه امروز قرار شد بریم به زری گفتم كه بگه نگفت؟ فكر نمی كنم كه وقتی زن من می خواد كاری بكنه خبرش رو غیر از خودش كس دیگه ای باید به من بده غیر از اینه؟ - خوب من فقط رفتم پارچه بخرم. به من گفته بودی یا نه؟ زوركی لبخند زدم و گفتم: اخه. دوباره با همان لحن خشك گفت: مهناز سوال كردم! جواب پس دادن به محمد از جواب دادن به آقا جون و مادرم هم سخت تر بود. محاسباتم اشتباه از آب در آمده بود. من كه پیش خودم فكر می كردم ازدواج جواز آزادی و اختیار دار شدنم است، مثل كسی كه با سرعت بدود و جلویش یك دیوار قد علم كند، حیران شده بودم. دوباره محمد برادر زری را می دیدم و زبانم بند آمده بود. نمی دانستم چه باید بگویم. محمد محكمتر از قبل سوالش را تكرار كرد. دهانم را باز كردم كه حرفی بزنم ، ولی چشمم كه به نگاه چشم های عصبانی اش افتاد زبانم بند آمد. فقط توانستم بگویم محمد و ساكت شدم. محمد چی؟ مثل بچه هایی شده بودم كه از دعوای مادرشان بیش تر از این بابت می ترسند كه مادر دیگر دوستشان نداشته باشد نه از خود دعوا. اشك توی چشم هایم حلقه زد. بغض گلویم را گرفت و فقط برای این كه اشكم سرازیر نشود توانستم لبم را گاز بگیرم . نگاهش كمی مهربان شد ولی با همان لحن جدی آمد نزدیكم پارچه را از دستم گرفت و كنار گذاشت و نشست لب تخت. مهناز من یك سوال كردم این سوال یا جواب داره یا نداره اگر جواب داره من منتظرم اگه نه. پریدم وسط حرفش . نمی توانستم این لحن خشك و غریبه را تحمل كنم. برای من كه جز ناز و نوازش چیزی از محمد ندیده بودم این لحن و كلام از صدا تا سیلی تلخ تر بود با گریه گفتم: من نمی دونستم كار بدی می كنم. فكر كردم این طوری تو از این كه كار خودم رو خودم انجام دادم خوشحال هم می شی. فكر كردم حالا كه شوهر كردم لابد دیگه عقلم می رسه. فكر نمی كردم حتما باید اجازه بگیرم من ، من فكر.... ولی گریه مجالم نداد. حالا او متعجب شده بود. با ناراحتی سرم را روی سینه اش گرفته بود و پشت سر هم می گفت: گریه نكن. من نمی فهمم گریه برای چه؟ آخه مگه چی بهت گفتم؟ مهناز ؟ خواهش می كنم . می شنوی؟ دست هایش كه موهایم را نوازش می كرد و مهربانی دوباره صدایش قلبم را آرام می كرد ولی اشك هایم بی اختیار می ریخت. كمی كه آرام تر شدم دستم را بالا برد و انگشت هایم را بوسید و همان طور كه دستم را توی دستش نگه داشته بود گفت: از این كه خواستی كمكم كنی ممنونم و از این كه ناراحتت كردم معذرت می خوام. ولی آخه عزیزم دلم تو فكر نكردی وقتی من خودم هر جا می خوام برم حتی ساعت تقریبی رفت و برگشتمو تا اون جا كه ممكنه به تو می گم، حق اینو دارم كه از تو هم همینو بخوام؟ من نمی خوام ازم اجازه بگیری ولی دوست ندارم سراغ تو رو از این و اون بگیرم. تو كافی بود كه دیشب بهم می گفتی كه خرید داری یا من وقت داشتم و چشمم كور خودم باهات می آمدم یا نه شما خودت این زحمت رو می كشیدی ولی نه این طوری. این درسته كه من خسته از راه بیام بشنوم كه شما پیغام دادین با مریم این ها می ری خرید. تازه این خرید تا این موقع شب هم طول بكشه؟ مهناز من اون موقع كه تو زنم هم نبودی دوست نداشتم ازت بی خبر باشم دوست نداشتم تنها جایی بری. تو یك دختر جوونی دلیلی نداره تا این موقع شب بیرون از خونه باشی. حرفمو می فهمی؟ چهار ساعته كه من چهل بار تا سر خیابون اومدم و برگشتم . فقط پنج بار رفتم در خونه مریم این ها كه ببینم آخه چی شده كه تو تا این موقع نیامدی . اون وقت حالا كه اومدی به جای این كه ناراحتی منو درك كنی تازه جواب سوال من اینه؟ باید این طوری اشك بریزی؟ راست می گفت با شرمندگی سرم را بلند كردم و نگاهش كردم. اشك هایم را پاك كرد و آرام چشم هایم را بوسید.. http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d 👇🔔 این داستان ادامه دارد👇 📚نویسنده: نازی صفوی ⛔ کپی با ذکر نام نویسنده و لینک بلامانع است
🌹 http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d و گفت: مثل این كه گفته بودی دیگه مثل بچگی هات فوری گریه نمی كنی! این همه اشك رو از كجا می آری؟ من معذرت می خواستم و او مرا می بوسید. اگر پایان همه توبیخ های دنیا این قدر شیرین باشد هیچ كس مشتاق پاداش نمی شود. به هر حال آن شب گذشت و من تازه فهمیدم كه خود ازدواج و صرف دوست داشتن محكم ترین دلیل است اگر نه برای اجازه گرفتن لااقل برای حریم قائل شدن برای خیلی از مسائل زندگی مهر ماه با حال و هوای خاص خودش رسید اما مهر آن سال برای من مثل سال های قبل نبود با باز شدن مدرسه محمد را كم تر می دیم و این كلافه ام می كرد. دیگر حوصله كتاب و دفتر و كلاس را نداشتم. پیش خودم فكر می كردم بی خود نیست كسی كه ازدواج می كند مدرسه راهش نمی دهند. حواسم اصلا جمع درس نبود و همین مرا خیلی از مریم و زری عقب انداخته بود. بر عكس من محمد كه واحد های بیش تری گرفته بود روزها تا غروب كلاس داشت. وقتی هم خسته برمی گشت مدام سرش توی كتاب و جزوهایش بود. مریم و زری هر چه به من فشار می آوردند فایده ای نداشت. دیگر دل و دماغ كلاس و دفتر و كتاب را نداشتم. مریم مرتب می گفت: مهناز بیچاره این محمد از اون مردها نیست كه تو فكر می كنی ها كسی كه به خواهرش برای درس این قدر سخت بگیره زنش رو ول نمی كنه. ولی من گوشم بدهكار نبود. برای خانه داری و شوهرداری احتیاج به درس نداشتم حدود دوماه از باز شدن مدرسه ها گذشته بود. بعد از ظهر جمعه بود محمد روی میز خم شده و سرش توی كتاب و دفترهایش بود ومن بیهوده كتاب ها را جلوی خودم روی زمین پهن كرده بودم همان طور كه دست هایم زیر چانه ام بود غرق تماشای محمد بودم. سنگینی نگاهم انگار تمركزش را به هم زد و سرش را بلند كرد. لبخند زنان گفت: دختر خوب تو مگه درس نداری؟ با خونسردی و خیلی راحت گفتم: چرا ولی دیگه حوصله درس خوندن ندارم. یكدفعه صاف نشست و گفت: دیگه حوصله نداری یا امروز حوصله نداری؟ - چه فرقی می كنه ؟ - خیلی فرق می كنه شما اول بگو كدومش ؟ تا فرقش رو بگم. دستهایم را از زیر چانه ام برداشتم همان طور كه صاف می نشستم زانوهایم را بغل كردم و خیلی راحت گفتم: دیگه حوصله ندارم اصلا چیزی از درس ها نمی فهمم حواسم جمع نمی شه . دلم نمی خواد دیگه برم. در حالی كه اخم هایش را در هم كرده بود پرید وسط حرفم و با دست اشاره كرد كه ادامه ندهم. از پشت میز بلند شد و جلوی من نشست و خیلی جدی گفت: چرا؟ - اصلا اگه دیگه نخوام درس بخونم چی می شه؟ با چشم های عصبانی چنان نگاهی كرد كه ترسیدم بعد خیلی محكم و جدی گفت: این حرفو دفعه آخر باشه كه می شنوم. تو باید درس بخونی باید دیپلم بگیری و باید بری دانشگاه می فهمی؟ من از زن هایی كه فكر می كنن شوهر كردن و بچه آوردن نهایت هنر شونه حالم به هم می خوره. الان دیگه اون زمان مرده كه دختره كوچیك شوهر می كرد و پشت سر هم بچه می آورد و جز بغل شوهر خوابیدن و پخت و پز و بچه داری هیچی نمی فهمید. اگه هم نمرده من همچین زنی نمی خوام نمی خوام مادر بچه هایم همچین زنی باشه می فهمی؟ من این قدر كه توی كله تو و افكارت برایم مهمه زیبایی ظاهریت برایم اهمیت نداره. صورت زیبایی كه پشتش فكر و اندیشه و شعور نباشه شاید برای خیلی ها جذاب باشه ولی برای من نیست. مهناز همه زیبایی و قشنگی تو وقتی برام ارزش داره كه بدونم پوشته یك معز داناست. نه مثل طبل تو خالی فقط یك صورتك قشنك و خوش آب و رنگ می فهمی؟ این كه من با تو زود ازدواج كردم فقط برای این بود كه خاطرم جمع باشه مال خودمی و با تو دنبال خواسته هام باشم نه این كه بگم خوب من یك زن جوون خوشگل دارم دوستش هم دارم. باباهامون هم كه وضعشون خوبه پس دیگه زهی سعادت همه چیز تمومه. مهناز این فكر رو كه من به اتكای بابام همه چیز دارم از سرت بیرون كن من می خوام خودم صاحب اونچه دارم باشم. زندگی اگه پرواز باشه دو تا بال لازم داره كه یكیش عشق است و دیگری عقل و شعور، من اون اولیش رو قویترینش رو دارم و می خوام دومی هم به اندازه اولی جون دار باشه. نمی خوام زن گرفتن من یا شوهر كردن تو به جای ترقی ما باعث درجا زدنمون بشه می فهمی؟ چی باعث شده تو این فكر رو به سرت راه بدی؟ مگه تو الان غیر  از درس خوندن چی كار داری؟ خدا رحم كرده ما نرفتیم سر زندگیمون . تو اگه می دیدی و می دونستی بعضی ها با چه مشقتی این راه رو طی می كنن، چه زحمت ها می كشن تا این دوره ای كه توی ناز و نعمت دل جنابعالی رو زده بگذرونن آن قدر راحت نمی گفتی دیگه حوصله ندارم. یك نمونه اش همین دوست خودت مریم تا حالا فكر كردی اون حتی یك دهم آرامش و راحتی تو رو نداره؟ راست می گفت من اصلا به این موضوع فكر نكرده بودم. محمد ادامه داد: یا خواهر جواد، ثریا . من باید تو رو باهاشون آشنا كنم تا خودت.. 👇🔔 این داستان ادامه دارد 🔔👇 http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d 📚نویسنده: نازی صفوی ⛔ کپی
با ذکر نام نویسنده ولینک بلامانع است
http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d مردی نزد صل الله علیه و آله آمد عرضه داشت یا رسول الله ! من مردی هستم و روزگار بر من گرفته است از همه جا و به سوی شما آمده ام یا رسول الله تعلیم فرما تا بوسیله آن خدا را بخوانم تا دهد و بتوانم بوسیله آن را و به زندگی و عیالم رسیدگی نمایم. پیامبر اکرم به او فرمودند: ای بنده خدا کاملی بساز سپس در حالی که در و کامل باشد بخوان و سپس بگو: ✨يَا مَاجِدُ يَا وَاحِدُ يَا كَرِيمُ يَا دَائِمُ أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِمُحَمَّدٍ نَبِيِّكَ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ ص يَا مُحَمَّدُ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّي أَتَوَجَّهُ بِكَ إِلَى اللَّهِ رَبِّكَ وَ رَبِّي وَ رَبِّ كُلِّ شَيْءٍ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ أَسْأَلُكَ نَفْحَةً كَرِيمَةً مِنْ نَفَحَاتِكَ وَ فَتْحاً يَسِيراً وَ رِزْقاً وَاسِعاً أَلُمُّ بِهِ شَعْثِي وَ أَقْضِي بِهِ دَيْنِي وَ أَسْتَعِينُ بِهِ عَلَى عِيَالِي✨ خداوند کریم از فضل و کرمش به تو می دهد تا برآورده شود و گردد و بتوانی به عیالات رسیدگی نمایی. 📚 کافی ج ۲ ص ۵۵۲ 💠http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
┄━═✿♡﷽♡✿═━┄ http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d ✴️⇦•نوره ے «واجبی‌» طبیعے همان شیمے درمانے در طب سنتے محسوب میشود ✳️⇦•ڪشیدن نوره بہ ڪل بدن براے خانومها: 🔸باعث از بین رفتن ڪیستها رحم 🔸باعث از بین رفتن توده هاے سینہ 🔸باعث از بین رفتن عفونت‌هاے زنانہ 🔸باعث از بین رفتن جوشهاے عفونی و لطافت پوست بدن میشود ✳️⇦•ڪشیدن نوره بہ ڪل بدن براے آقایان: 🔸باعث از بین رفتن تڪرر ادرار 🔸باعث از بین رفتن واریوڪوسل 🔸باعث از بین ر فتن سوزاڪ و.... میشود ⚜نوره با پودر تیزبر ڪہ در بازار موجود است فرق میڪند ⚜ ✴️⇦•ازالہ موهاے زیربغل و روے رحم با نوره عالیست ✍چون رحم یا آلت تناسلے داراے مویرگ تنبل است این نوره ذاتا آرسینیڪ دارد عروق خفتہ و تنبل را هوشیار میڪند و در خروج رسوبات فعال میڪند. ✍اما گاهے مواقع پوست نازڪ است پس از ضماد نوره و شستن آن جوشهاے ریزے ظاهر میشود ڪہ میتوان با ضماد روغن زیتون یا ڪنجد و بالاخص بنفشہ پوست را تدبیر وكنيد. http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁 🍃🍂🍁 🍂🍁 🍁 💠 درمان و : 💎 قبل از غذا و بین غذا و بعد از غذا چند عدد خرما و چند برگ کاهو بدون سس بخورید. 🔰درمان میل زیاد به شیرینی: ⬅️ 40 روز، بعد از هر غذا یک قاشق چای‌خوری سیا‌هدانه بخورید (منع مصرف در حاملگی 🎍🎍🎍🎍🎍http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d ‍ غذاهایی که نباید با شکم خالی مصرف کرد : 💐💐🌸🌸💐💐🌸🌸💐💐🌸🌸 🔹موز 🔹شکر 🔹ماست 🔹چای و قهوه 🔹شیر و شیرسویا 🔹زالزالک و پرتقال 🔹نوشیدنی های سرد 🔹سیب زمینی شیرین 🔹خرمالو و گوجه فرنگی http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
کم کاری تیروئید چیست؟ علایم، دلایل و درمان آن http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d کم کاری تیروئید (Hypothyroidism) به این معنی بوده که غده تیروئید شما به اندازه کافی هورمون تیروئید ترشح نمی‌کند. خانم‌ها بخصوص آنهایی که بیشتر از ۶۰ سال سن دارند، بیشتر از بقیه در خطر ابتلا به بیماری کم کاری تیروئید قرار دارند. در گذر زمان کم کاری تیروئید می‌تواند باعث ابتلا به سایر بیماریها از جمله چاقی، درد مفاصل، ناباروری و یا بیماری های قلبی شود، البته جای نگرانی نیست چراکه تیروئید کم کار را می‌توان با استفاده از هورمون تیروئید مصنوعی درمان کرده و جلوی ابتلا به بیماری را گرفت. نشانه ها و علایم کم کاری تیروئیدکم کاری تیروئید علایم کم کاری تیروئید بسته به میزان شدت بیماری متفاوت است. در اوایل ممکن است شما نشانه های بیماری را درک نکنید، اما بعد از مدتی نشانه‌هایی از جمله: خستگی افزایش حساسیت به سرما یبوست خشکی پوست افزایش وزن غیرقابل توجیه پف کردن صورت خشن شدن صدا ضعف ماهیچه‌های بدن افزایش کلسترول خون درد، خشکی و یا ورم مفاصل خشکی، درد و حساسیت مفاصل ریزش مو کاهش ضربان قلب افسردگی اختلال حافظه عدم درمان کم کاری تیروئید، این علایم می‌توانند سخت تر و جدی تر شوند، همچنین علایم کم کاری تیروئید در نوزادان شامل: زردی صورت و چشم ها. زبان بزرگ و بیرون زده پف کردن صورت خفگی مکرر یبوست حجم کم عضلات خواب بیش از حد این علایم در کودکان و نوجوانان می‌تواند شامل: رشد ضعیف و در نتیجه کوتاهی قد بتاخیر افتادن بلوغ بتاخیر افتادن رشد دندان‌های دائمی رشد ذهنی ضعیف دلایل ابتلا به بیماری کم کاری تیروئید http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d کم کاری غده تیروئید می‌تواند بدلیل هریک از عوامل زیر باشد: بیماری های خود ایمنی. افرادیکه از نوع خاصی اختلال التهابی که به تیروئیدیت هاشیموتو (Hashimoto’s thyroiditis) نام دارد رنج می‌برند، بدلیل شایع ترین علت این بیماری یعنی اختلال خود ایمنی به این بیماری مبتلا شده‌اند. اختلال خود ایمنی بیماری‌ایست که در آن سیستم ایمنی بدن شما شروع به حمله به خود بدن می‌کند. بعضی از مواقع در این حمله سیستم ایمنی بدن به غده تیروئید حمله می‌نماید. درمان پرکاری تیروئید. افرادیکه تیروئید پرکار دارند و تحت درمان هستند، در بعضی مواقع ممکن است دچار کم کاری تیروئید شوند. جراحی تیروئید. برداشتن همه یا قسمت زیادی از غده تیروئید می‌تواند باعث توقف و یا کم شدن تولید هورمون تیروئید گردد. در این هنگام شما باید تاآخر عمر هورمون تیروئید مصرف نمایید. داروها. بعضی از داروها می‌توانند باعث کم کاری تیروئید شوند، لیتوم یکی از این داروها می‌باشد. برای اطلاع از اینکه داروی مصرفی شما تاثیری بر غده تیروئید شما ندارد، با پزشک خود مشورت نمایید. افراد در خطر ابتلا به کم کاری تیروئید هرچند که همه افراد در خطر ابتلا به این بیماری هستند، اما خطر بیشتری افراد زیر را تهدید می‌کند: زنان بالای ۶۰ سال سن ابتلا به بیماری خود ایمنی ابتلای بستگان نزدیک مثلا پدر و مادر و یا پدربزرگ و مادربزرگ به بیماری خودایمنی سابقه جراحی تیروئید باردار بودن و یا زایمان در ۶ ماه گذشته سابقه درمان پرکاری غده تیروئید سابقه دریافت تشعشع در بالای قفسه سینه یا گردن عوارض ابتلا به بیماری کم کاری تیروئید تیروئید کم کار درمان نشده می‌تواند باعث سایر مشکلات از جمله: گواتر (بزرگ شدن غده تیروئید). یکی از شایع ترین دلایل گواتر ابتلا به تیروئید هاشیموتو می‌باشد. گ.اتر بزرگ می‌تواند بر ظاهر شما تاثیر گزاشته و یا در تنفس و فرودادن غذا شما مشکل ایجاد کند. بیماری‌های قلبی. تیروئید کم کار می‌تواند باعث ابتلا به بیماری‌های قلبی شود، چراکه تیروئید کم کار باعث افزایش سطح کلسترول خون شده که برای قلب مضر می‌باشد. همچنین تیروئید کم کار می‌تواند باعث بزرگ شدن قلب و یا نارسایی قلبی هم شود. مشکلات روحی روانی. کم کاری تیروئید می‌تواند باعث ابتلا به افسردگی و یا کند شدن عملکرد ذهنی افراد شود. نوروپاتی محیطی. عدم درمان کم کاری تیروئید در طولانی مدت می‌تواند باعث آسیب دیدن اعصاب محیطی شما شود. نشانه‌های ابتلا به این بیماری شامل درد، بی‌حسی و سوزن سوزن شدن نقاط مختلف بدن شود. همچنین این بیماری مشکل ضعف ماهیچه ها و یا از دست دادن کنترل برروی ماهیچه‌ها شود. ناباروری (Infertility). سطح پایین هورمون تیروئید می‌تواند برروی تخمک گذاری تاثیر بگذارد. http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
‏فیلم از طرف یازهرا،س،
⭕ ️طبق آمار در ایران روزانه ۱۰ سقط جنین قانونی و ۱۳۹۰ سقط غیرقانونی انجام میشود؛ تماشای این ویدئو (روش انجام سقط) برای قانع کردن هر انسان باوجدانی کافی است تانسبت به این جنایت وحشتناک بی‌تفاوت نباشد . 🏴http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
✴کدام میوه ها کمترین قند را دارند⁉ 1⃣میوه هایی که کمترین قند را دارند: 💠لیمو شیرین 💠ریواس 💠انواع توت 💠تمشک 2⃣میوه هایی که قند کم تا متوسط دارند: 🔶توت فرنگی 🔶هندوانه 🔶هلو و شلیل 🔶طالبی و خربزه 🔶سیب و زرد آلو 🔶گریپ فروت 3⃣میوه هایی که کمی قندشان بالا است: ◀️پرتقال ◀️کیوی ◀️گلابی ◀️آناناس 4⃣میوه هایی که قند بسیار بالایی دارند: 👈نارنگی 👈گیلاس 👈انگور 👈انار 👈انبه 👈انجیر 👈موز ‌‌‌🌹🍃🌾🌹🍃🌾🌹🍃🌾 http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d