💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
#این_مرد_امشب_میمیرد_50 واقعا هوس پياده روى كرده بودم شالم را از كيفم در آوردم و جايش را با كاله م
#این_مرد_امشب_میمیرد_51
يك سوال بپرسم :
_ تا چه سوالى باشه
_ خانوادتون ناراحت نميشن روزهايى كه مياين خونه اى كه ما هستيم
_ قبل اينكه شما هم بيايد تو اون خونه من بيشتر ايام هفته اونجا تنها بودم و خانواده من به حريم من احترام ميزارن، حالا چراپرسيدى؟
_ فكر كردم شايد خانوادتون ديگه نتونن به خاطر حضور ما بيان اونجا و مزاحم باشيم
_ ديگه فكر نكن
باران آرام تر شده بود همانطور كه دوست داشتم نه نم نم بود و نه تگرگ..
_ رئيس
كلافه پاسخ داد:
_ چيه
_ ميشه چترو ببندي؟
_ نه ناراحتى برو از زيرش
_ تا حالا زير بارو خيس شدين
_ خيلى حرف ميزنى بچه.......
بايد براى يك بار هم كه شده بود طعم اين خيس شدن زير باران با معين را من هم مثل ژاله ميچشيدم من كه معين را براى خودم نميخواستم چه اشكال داشت قدرى جاى ژاله بودن؟!
عهد و پيمانم با آينه سر جايش بود ولى مگر چند بار باران ميباريد چند بار با او زير باران هم قدم ميشدم؟ شايد هيچ وقت !!! ارزشش را داشت به هوا پريدم و با آخرين قدرت با دست به زير چتر ضربه زدم چتر وارونه چند متر آن طرف تر افتاد معين را نگاه نكردم دويدم و روى چتر پريدم صداى خرد شدنش دلم را سبك كرد معين مبهوت ايستاده بود فرياد زد :
_ روانى اين چه كاريه
_ رئيس زير بارون هيچ كس نمرده تا حالا
_ سرما بخوريم اخراجت ميكنم
_ اونقدر لوس نيستم كه اين بارون سرمام بده شما رو نميدونم !!
وقتى كه ديدم به طرفم خيز برداشت بى اختيار دويدم كفش هايم را در حين دويدن
از پايم پرتاب كردم كه راحت تر بدوم
دنبالم ميدويد ميدانستم بالاخره زورش زياد تر است و در تله مى افتم
_ وايسا يلدا ميگم وايسا !!! و امان از اين يلدا گفتنت كه دلم را چاك چاك ميكرد .
در حال دويدن فرياد زدم
_ وايسم ميكشيم
نه زنده به گورت ميكنم دختره بيشعور خل..
خيلى وقت است كه دلم را به خاطر تو زنده به گور كردم جسمم چه اهميتى دارد؟!
آنقدر دويدم كه نفسم در نمى آمد وقتى در يك كوچه پيچيدم زير شيروانى در ورودى يك برج سر پناهى براى پنهان شدن پيدا كردم اما امان از سرعت معين كه در همان سر پناه مرا شكار كرد.. شانه هايم را محكم گرفت و تكان داد
_ بى عقل بى مغز خيس شديم
خيس شده بوديم از موهاى معين آب ميچكيد و طرح موهاى خيس روى صورتش جذابترش كرده بود شالم خيس بود و به پيشانى ام چسبيده بود در بين نفس نفس زدن خواستم معذرت خواهى كنم كه صورت آكنده ازخشمش را درست نزديك صورتم حس كردم نفس به نفس چشم در چشم شانه هايم هنوز اسير دستانش بود دهان باز كرد كه حرفى بزند ولى انگار دستى نامرئى از پشت او را كشيد و دور كرد ،، فاصله گرفت نگاه برگرفت دور شد دور
اين بار او با قدم هاى بلند ميرفت و من دنبالش ميدويدم...
_ رئيس ببخشيد رئيس واسا واسا قهر نكن
همانطور كه پشتش به من بود با صداى بلند گفت :
_ فردا به خاطر اين كارت تنبيه ميشى
ادامه دارد....
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
#این_مرد_امشب_میمیرد_51 يك سوال بپرسم : _ تا چه سوالى باشه _ خانوادتون ناراحت نميشن روزهايى كه ميا
#این_مرد_امشب_میمیرد_52
نترسيدم ارزشش را داشت ، براى اولين و آخرين بار با او دخترانه هايم را تجربه كنم...
به خانه که رسیدیم عمه با دیدن سر و وضع ما شوکه شده بود، معین هم نامردی نکرد و جریان را تعریف نکرد وگرنه میدانستم که تا فرداصبح عمه مرا شماتت خواهد کرد.
معین که برای دوش گرفتن به حمام رفت خیلی سریع لباس هایم را عوض کردم و ساک ورزشی ام را برداشتم و قبل اینکه عمه بفهمد از خانه خارج شدم. در باشگاه برخلاف همیشه خبری از پژمان نبود، بین کلاس دوم بود که متوجه آمدن معین شدم ..
،،این که فقط جمعه ها باشگاه میومد !!! حاال از شانس من هر روز اینجاست،،
سرم را مشغول کارم کردم شاگردهای آن ساعتم انقدر کودن بودند که شور و انرژی ام را از بین برده بودند، مشغول انجام حرکات کششی دست جمعی بوديم که صدای فریاد یکی از مربیان توجه همه رو جلب کرد!!!
- کمک کمک سهیل داره ميميره زنگ بزنید اورژانس ،،فرشید هراسان وارد سالن شد و فریاد زد:
- معین! معین! ناراحتی قلبی داره، عجله کن
و قبل از اینکه فرشید فریاد بزند معین به سمت سهیل که نقش بر زمین بود دویده بود. همه نگران به آن سو رفتیم، همهمه بدی در سالن پیچیده بود. جوان کبود شده گویامرده بود واقعا وحشت کرده بودم معین در آنی پیراهن سهیل را پاره کرد و دستهایش را به
صورت ضربدری روی قفسه سینه سهیل گذاشت و در حالی که بلند بلند میشمرد روی
سینه اش ضربه وارد میکرد در همین بین فریاد زد:
- چاقو، یکی چاقو به من بده
همه مستأصل همدیگر را نگاه میکردند فرشید دوید که از بیرون سالن چاقو بیاورد
ناگهان یاد تیزی که در بند ساعتم جا ساز بود افتادم هدیه استاد رزمی کارم بود....
دكمه مخصوص ساعتم را زدم و با بیرون آمدن فلز سه سانتی دو سر تیز همه مبهوت من مانده بودند معین بی معطلی فلز را از ساعت جدا کرد پايين گردن سهیل دقیقا وسط سینه اش را شکاف کوچکی داد خون لخته شده سیاهی از سوراخ خارج شد و کم کم رقیق و شفاف تر شد انگار نفس سهیل با این حرکت بالا آمد و به سختی نفسش را بالا داد و حالا از دهانش هم خون می آمد، حال که به خود آمده بود قصد کرد سرش را بلند کند تا ببیند چه بر سرش گذشته است که معین مانعش شد و سرش را خواباند و گفت:
- تکون نخور پسر!
و بعد فریاد زد: - پس این آمبولانس چی شد؟
فرشید هم از بیرون سالن جواب داد:
- تو راهن میرسن دیگه کم کم،، همه وحشت زده فقط خیره به هم مانده بودیم، صدای آژیر آمبوالنس کمی معین را آرام کرد، وقتی دکتر اورژانس بالاسر سهیل رسید تمام قد به معین ادای احترام کرد معین هم خیلی سریع کیف دکتر را از او گرفت و باز کرد و خودش مشغول شد و آمپولی به رگ دست سهیل تزریق کرد و کمک کرد که درست روی برانکارد بگذارنش در آخر هم کلی سفارش کرد و به دکتروپرستارهای اورژانس دستور داد.
بعد از آن فاجعه همه نفس راحتی کشیدند معین هم که تمام صورتش غرق عرق بود رو به مربی سهیل گفت:
- تو شعور نداری که این جوون ناراحتی قلبی داره نباید این ورزشو انجام بده؟
مربی که سرش پایین بود فقط تند تند و پشت سر هم میگفت: - شرمنده ام، شرمنده ام...
جو که کمی آرامتر شد خودم را سریع به فرشید رساندم بیچاره رنگش مثل گچ سفید
شده بود
- فرشید جان خوبی؟
- وای یلدا اگه امشب معین اینجا نبود چی میشد؟
- بالاخره این سوپر من همیشه هست دیگه
- دکتر باشگاه آدم حسابی نبود چند روزه جوابش کردم خدا معین رو امروز اینجا آورد
من هنوز جواب علامت سوالم رو نگرفته بودم؟
- فرشید میگم معین کمکهای اولیه بلده؟
فرشید با چشمهای متعجب خیره به من شد
- به نظرت این کمکهای اولیه بود؟ تو واقعا هیچی از رییست پس نمیدونی؟ دختر تو گوگل یکبار هم اسمشو سرچ کرده باشی میبینی میاد: دکتر معین نامدار فوق تخصص و
فلوشیپ جراحی قلب و عروق ..!!!!
چی؟ معین پزشکه؟ چرا تا حاال نفهمیدم؟ پس چرا همش غرق تجارت و کارهای شرکته؟ بیخود نبود تو بیمارستان به هوش اومدم بالا سرم بود! وای من چقدر احمقم!!
از حماقتم جلوی فرشید خجالت زده بودم معین که به جمع ما اضافه شد این شرمندگیم بیشتر شد...
فلز تیز را جلویم گرفت و گفت:
ادامه دارد....
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
#این_مرد_امشب_میمیرد_52 نترسيدم ارزشش را داشت ، براى اولين و آخرين بار با او دخترانه هايم را تجربه
#این_مرد_امشب_میمیرد_53
- راجب این چه توضیحی داری دختر؟
- استادم بهم هدیه داده بود گفت تو مبارزه به دردم میخوره و همینطور برای دفاع شخصی همیشه همراهم باشه ولی امروز اولین باریه که بهش نیاز پیدا كردم ،،در کمال ناباوری شاهد این بودم که خیلی راحت فلز را در سطل زباله انداخت...
- دیگه هم لازمت نمیشه
فرشید خندید و من حرص خوردم و زیر لب گفتم:
- فضول زورگو
هر روز که میگذشت من با فهمیدن چیز جدیدی در زندگی معین شگفت زده تر میشدم، وقتی که در دنیای اینترنت دنبال اسم و هويت معین نامدار میگشتم، تازه به حرف فرشید رسیدم، افتخارات و مدرک های بین المللی اش، مقاله های مختلف و جایزه های ارزنده اش، همه و همه تا پایان سال 2010میلادی بود. پس این چهار-پنج سال چرا توقف کرده بود؟!
البته متوجه شدم که هنوز رییس و صاحب همان بیمارستانی است که من در آن بستری بودم، یکی از بزرگترین و مجهزترین بیمارستانهای ایران ولی هیچ عمل جر احی را
دیگر نمیپذیرد!!! واین یک علامت سوال تازه تر بود، شاید به خاطر مشغله های شرکت دست ازپزشکی شسته است، پس هر روز صبح برای نظارت و کنترل و مدیریت بیمارستان آنجا میرود و ظهر به شرکت می آید. بعضی شبها هم که دیر می آید آنجاست. چقدر سوال حل شد و چقدر سوال بی جواب جدیدتر اضافه شد !!
فردا که عمه بیدار شود اینبار مجبورش میکنم جواب همه سوال هایم را بدهد..!
كم كم حس ميكردم تمام زندگى ام فلج شده است ...وقتم ،احساسم ، جسمم و...، ته هرچيز را كه دنبال ميكردم آخرش به يك گره كور زير نام معين نامدار بر ميخوردم ، امروز عمه همه ناگفته هايش را بايد بگويد...
كلافه لا اله الا الله گويان از آشپزخانه خارج شد و من هم سمج تر دنبالش..
_ ببين تا كى ميخواى فرار كنى از اين گذشته ات ؟ باالخره مجبورى بگى چه گندى زدى كه اينجور اسم اون خاندان مياد هراسون ميشى ،
من از همه جا بى خبرو انداختى توى دهن شير حداقل حقم اينه بدونم چى به چيه ...
نگاه غضبناكى كرد و گفت: كدوم دهن شير ذليل مرده؟ از زندون نجاتت داد؟ كار داد بهت؟ خونه و سقف خوب نصيبت شد؟ آدمت كرد؟!
_ هووووى تو يادت رفته من كى ام انگار پياده شو با هم بريم د آخه لامصب من اگه زير دين و زور اين يارو رفتم كه واسه زندون نرفتن تو بود واگرنه زندون رفتن خودم خيلى بهتر از حال و روز الان خودمه !!
_ يلدا دردت چيه هان جديدا چه مرگت شده؟
خواستم در بغلش هق هق بزنم و بگويم عمه حال دلم خوب نيست عمه يك عمر فرار كردم از اسم عشق حالا يك چيزى واستاده اينجاى گلوم نه ميزاره نفس بكشم نه ميتونم قورتش بدم
" بغضم غرورمو يارى نميكنه..
با صداى لرزان گفتم:
_ عمه فقط بهم بگو ژاله كجاى داستان ماست؟
عمه متعجب گفت:
_ وا ژاله دردته؟ مگه اونم تو شركت كارميكنه؟ اذيتت ميكنه؟ _ نه بگو كيه؟
_ يعنى چى كيه؟ كى بهت چى گفته كه كليد كردى رو ژاله !! _ زن معينه؟
_ چى ؟؟؟؟ ژاله خودمون يا يه ژاله ديگه
كلافه گفتم :
_ عمه من هيچى نميدونم اين ژاله خودتون كيه
_ دختر ،،پسر دوم ...
حرفش را خورد و طور ديگرى بيان كرد:
_ دختر عموى آقاست ديگه ، كى گفته زنشه؟ مگه ازدواج كردن؟ من بى خبرم اين همه سال شايدم كردن !!!
_ چند تا عمو داره؟ ژاله خواهر عماد؟
_ عمادو ميشناسى؟
ادامه دارد....
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
#این_مرد_امشب_میمیرد_53 - راجب این چه توضیحی داری دختر؟ - استادم بهم هدیه داده بود گفت تو مبارزه ب
#این_مرد_امشب_میمیرد_54
آره تو شركته.
_ آره عمه دورت بگرده خواهر بزرگ عماد ، چرا اين چيزها رو ميپرسى ؟ مرگ من خودتو درگير اين خاندان نكن آسه برو آسه بيا اصلا به ماچه كه كى به كيه ما رو چه به اينا ..
_ ژاله الان كجاست؟
_ وا تو جيب منه ، منم مثل تو بعد ٢٢ سال چى ميدونم ازشون؟ بگذر دختر بگذر ، كارتو بكن به كار اينا كار نداشته باش .
_ فقط بهم بگو ژاله چه شكليه حداقل
_ اى خدااا ميگم ٢٢ سال پيش ديدمش چه ميدونم الان چه شكليه
عمه باز هم جواب درست و قانع كننده اى نداد حال فقط ميدانستم ژاله دختر عموى معين و خواهر عماد است شايد جواب سوال هايم پيش عماد بود...
صبح زود به دانشگاه رفتم بچه ها در تدارك ميهمانى آن شب بودند و واقعا دلم براى جمع بى خيال و رها با تفريحاتمان تنگ شده بود حوالى ظهر كه كلاس هايم تمام شد به شركت رفتم كه متوجه شدم محشر به پا شده است...
صداى فرياد گونه معين كل سالن را در برگرفته بود باز چه شده بود ؟! نگران شدم و سريع خودم را به مهلكه رساندم با ديدن من دست از فرياد برداشت ولى هنوز پر از خشم بود:
_ تو به افق گستر اعلام آمادگى براى همكارى كردى؟
چند لحظه مات و مبهوت ماندم انگار ذهنم فلج شده بود كه فرياد زد:
_ با توام
_ بله بله رئيس
دستانش را مشت كرده بود خشمش صد برابر شده بود
_ توى احمق به چه حقى اين غلطو كردى ؟
،، جلوى حداقل ٢١١ نفر ببين چه طور قهوه ايم داره ميكنه !!!!
سكوت كرده بودم و معين فقط فرياد ميزد:
_ يك مشت يابو دور خودم جمع كردم اين نامه از زير دست ٩ نفرتون رد شده اين قدر كه بيشعورين هيچ كدوم نفهميدين چه خبطيه هر ٩ نفر اخراااااج ميشين
يكى از كارمندها كه مرد متشخصى بود گفت:
_ رئيس اشتباه منشيتون باعث شده همه فكر كنند نامه رو شما ارجاع دادين..
_ساكت باش حشمتى ساكت يعنى بعد اين همه مدت نميدونين من با اين جماعت گشنه شراكت نميكنم ؟؟؟؟
_ انصراف ميديم
_ گفتم ساكت هيچى نگو ، كى تا حالا معين نامدار زده زير حرفش؟! هااان؟ بعد یه هفته بزنم زير نامه اى كه از شركت خودم بيرون رفته؟؟؟ خدا همتونو لعنت كنه ؟!!
حس ميكردم فشار معين روى هزار است ولى هنوز كارش با من تمام نشده بود
_ تو با چه منطق و اجازه كى اين نامه رو زدى ؟؟؟
_ من فقط...
خواستم بگويم كه دستور عماد بود ولى نتوانستم در مرامم آدم فروشى نبود، معين
فرياد ميزد تحقيرم ميكرد تازه ميفهميدم چه قدر برايش بى ارزشم فقط سر پايين انداخته
بودم بگزار بگويد ولى مدام عصبى تر ميشد كم كم حس كردم دل همه برايم ميسوزد چند
نفر پادر ميانى كردند ولى باز بدتر ميشد تا اينكه عماد هراسان از در اصلى وارد سالن شد
معلوم بود تازه رسيده است نفس نفس زنان گفت:
_ آقا من بهش گفتم شما دستور نامه رو دادين با نامه بها گستر اشتباه گرفته بودم
معين با خشم به عماد چشم دوخت و با عصبانيت جمع را ترك كرد و به اتاقش رفت و در را پشت سرش كوبيد عماد با نگرانى سمتم آمد:
_ چرا نگفتى كار منه؟! منشيم كه زنگ زد سريع خودمو رسوندم خيلى اذيتت كرد؟
بغضم در حال انفجار بود
_ ميشه برم بيرون؟
زود بر ميگردم
عماد نزديك شد و گفت : _ حالت خوب نيست؟ ببين آقام جوشيه ولى بعد از دلت در مياره مخصوصا وقتى فهميد بى گناهى ..
آقات تو همه دنيا دل من واسش بى اهميت ترينه!!
كم كم همه به دستور عماد متفرق شدن من ماندم و عماد.
ادامه دارد....
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
#این_مرد_امشب_میمیرد_54 آره تو شركته. _ آره عمه دورت بگرده خواهر بزرگ عماد ، چرا اين چيزها رو ميپ
#این_مرد_امشب_میمیرد_55
_ ميدونم ناراحتى ولى بزارم برى ميترسم عصبى تر شه ببينه نيستى بيا چند دقيقه
تو اتاق من بعد دستم را با مهربانى گرفت واى خدايا اين چه حسى بود گرماى اين دست چه قدر عزيز بود ،چه قدر امن بود درست برعكس معين هيچ واهمه اى با عماد بودن در وجودت
خانه نميكرد به دلم نهيب زدم ..
بدبخت از بس محبت نديدى سريع دل ميبازى
من اسم حسم را نفهميدم ولى دلم ميخواست ساعت ها دستم در دستش بماند تنها در اين حالت معين برايم اهميت نداشت و شايد دوست داشتن از عشق برتر است را راست
گفته اند؟!
به اتاقش كه رسيديم ليوانى آب جلويم گرفت:
_ بخور اينو ،،آب را يك نفس بالا كشيدم
_ یه جا رو ميشناسم كه دوربين نداره و ميشه سيگار كشيد پايه اى ؟
،،خدايا اين چه قدر صميمى و عزيز بود،،
_ چرا سيگار؟
_ اون روز كه پماد رو از كيفت در آوردى ديدم كه توى كيفت دارى البته ناخواسته بود
لبخند كوتاهى زدم و عماد ادامه داد:
_ بريم پشت بوم؟
و اگر پيشنهاد جهنم را هم ميداد اين بودنش در كنارم مرا تشنه جهنم ميكرد:
_ بريم
پيشنهاد داد كه با آسانسور نرويم بطرى آب هم برداشت و با هم پله ها را دوتا يكى طى كرديم و بالاخره رسيديم
خيلى راحت روى زمين نشست و به ديوار تكيه زد .....كنارش نشستم نگاهم كرد نگاهش كردم .چه قدر امنيت در وجودت تعبيه شده
است پسر،، يعنى خواهرت هم اين قدر خواستنى است؟! ديگر برايم ژاله و معين مهم
نيستند مهم نيستن...!!
سيگارى برايم با فندك زيپوى طلایى اش روشن كرد و جلويم گرفت و واقعا به اين سيگار چه قدر در اين لحظات نياز داشتم
به سيگار كشيدنش كه دقيق شدم فهميدم حرفه ايست خنديد و گفت:
_ خيلى سال نيست كه شروع كردم ولى از بس مداوت داشتم امروز فردا تنديس مصرف كننده برتر رو بهم ميدن
_ رئيس ميدونه؟
_ باهم شروع كرديم فكر كنم
_ آره ولى هيچ وقت نديدم بكشه فقط بوشو حس كردم
_ كمش كرده آخه ، تو چى؟
_ وابسته نيستم باشه ميكشم نباشه هم عذاب نميكشم جز وقت هايى مثل الان.
_ سيگار واسه مرد حكم اشك داره چون همه ميگن مرد گريه نميكنه ،مجبوره سيگار دود كننه
_ چرا بايد گريه كنى؟
_ چون مرد هم آدمه دل داره دلم ممكنه بشكنه، بگيره ، تنگ شه يا حتى بميره
_ مال تو اونوقت كدومشه؟
_ همش ولى رو به موته هنوز نمرده كه راحت شم ....دلم برايش سوخت كمى نزديك تر شدم
_ چرا هميشه یه غمى تو نگاه و صداته؟
_ به همون دليلى كه تو هم همينطورى
_ ببخش فضولى كردم
چند لحظه خيره به روبه رو ماند و بعد بى مقدمه شروع كرد
_ يه روزى حس كردم خوشبخت ترين مرد دنيام اينقدر خوشحال بودم كه يادم رفت عمر خوشى كوتاهه دوستش داشتم مطمئن بودم دوستم داره مطمئن بودم !!! پشت كردم به همه چى برام مهم نبود كه قبلا ازدواج كرده و يك بچه داره تو روى همه واسادم.
ادامه دارد....
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
6.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ آرزوی سگهای ولگرد پاریس قابل تامل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم از طرف ن'دشتی
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
فیلم از طرف ن'دشتی
دیگه لازم نیست روز پدر جوراب بخرین
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
👤☝🏼❤️دکتر انوشه....... 💚بدون شرح ▪️قــنــاعت توانگر کند مرد را ▪️ خبر کن حــریــص جهانگرد را ▪️ قــنــاعت سرافرازد ای مرد هوش ▪️ سر پر طـــمـــع بر نیاید زدوش
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💠🔹💠🔹💠
*🌹بسته ی معنوی منتظران ظهور روز دوشنبه🌹*
🔰🔰🔰🔰
👈 *۱۰۰ بار ذکر روز*
امروز *🌹یا قاضی الحاجات🌹*
این ذکر که مختص روز دوشنبه می باشد خواندنش موجب افزایش مال می شود ذکر روز دوشنبه به نام امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) می باشد
═══✙🍃✨🍃✨🍃✙═══
*📣👈 نماز حاجت، منقول از حضرت امام رضا علیه السلام*
🙏👈حضرت امام رضا علیه السلام فرمود: هر وقت امر دشواری تو را محزون نمود، 👈دو رکعت نماز بخوان؛ در رکعت اوّل: سوره حمد و آیة الکرسی،
👈 و در رکعت دوم: سوره حمد و سوره قدر.
👈سپس قرآن را بردار و بر سرت بگذار و بگو:
🙏«اللَّهُمَّ بِحَقِ مَنْ أَرْسَلْتَهُ إِلَى خَلْقِكَ، وَ بِحَقِّ كُلِّ آيَةٍ فِيهِ، وَ بِحَقِّ كُلِّ مَنْ مَدَحْتَهُ فِيهِ عَلَيْكَ، وَ بِحَقِّكَ عَلَيْهِ، وَ لَا نَعْرِفُ أَحَداً أَعْرَفَ بِحَقِّكَ مِنْكَ»
👈پس 10 مرتبه بگو: «يَا سَيِّدِي! يَا اللهُ!»
10 مرتبه بگو: «بِحَقِّ مُحَمَّدٍ»
10 مرتبه بگو: «بِحَقِّ عَلِيٍّ»
10 مرتبه بگو: «بِحَقِّ فَاطِمَةَ»
10 مرتبه بگو: «بِحَقِّ الْحَسَنِ»
10 مرتبه بگو: «بِحَقِّ الْحُسَیْنِ»
10 مرتبه بگو: «بِحَقِّ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَیْنِ»
10 مرتبه بگو: «بِحَقِّ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ»
10 مرتبه بگو: «بِحَقِّ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ»
10 مرتبه بگو: «بِحَقِّ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ»
10 مرتبه بگو: «بِحَقِّ عَلِيِّ بْنِ مُوسَی»
10 مرتبه بگو: «بِحَقِّ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ»
10 مرتبه بگو: «بِحَقِّ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ»
10 مرتبه بگو: «بِحَقِّ حَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ»
10 مرتبه بگو: «بِحَقِّ الْحُجَّةِ»
🔔.. پس اگر چنین کردی، از جایت بر نمیخیزی، مگر آن که حاجتت برآورده میگردد
*📕. (مكارم الأخلاق، ص 326-327)*
🔅✨🔅✨🔅
👈در روز دوشنبه و چهاشنبه
*سوره ی🌹 تکاثر🌹 را ۴۰ مرتبه*
به نیت مال عظیم و خیر بزرگ بخوانید
👈 *ذکر روز دوشنبه*
*🌹۱۲۹ مرتبه ذکر یا لطیف🌹*
👈 *امروز ۴۱ مرتبه سوره الشرح*
*🌹به جهت وسعت رزق و حاجت روایی🌹*
👈 *نماز روز دوشنبه*
*🌹هر کس در این روز ده رکعت نماز بجا آورد وبخواند در هر رکعت حمد یک مرتبه و توحید ده مرتبه حق تعالی در روز قیامت برای او نوری قرار دهد که روشنایی دهد موقوف را تا غبطه برند بر او خلق خداوند🌹*
*👈💚نماز هدیه به والدین💚*
*فرمود هر کس در بلندی روز چهار رکعت نماز بخواندبعد از حمد آیت الکرسی یکبارو توحید سه بار* و ثوابش را به والدین خود بخشدخداوند به او قصری دهد وسیع تر از شهری باشد در دنیا.🌹
*👈🌹دعای روز دوشنبه🌹*
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خدا كه رحمتش بسيار و مهربانیاش هميشگى است🤲🏻🌹
🌸الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يُشْهِدْ أَحَدا حِينَ فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ
🌸وَ لا اتَّخَذَ مُعِينا حِينَ بَرَأَ النَّسَمَاتِ لَمْ يُشَارَكْ فِي الْإِلَهِيَّةِ وَ لَمْ يُظَاهَرْ فِي الْوَحْدَانِيَّةِ كَلَّتِ الْأَلْسُنُ عَنْ غَايَةِ صِفَتِهِ وَ الْعُقُولُ عَنْ كُنْهِ مَعْرِفَتِهِ
🌸وَ تَوَاضَعَتِ الْجَبَابِرَةُ لِهَيْبَتِهِ وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِخَشْيَتِهِ وَ انْقَادَ كُلُّ عَظِيمٍ لِعَظَمَتِهِ فَلَكَ الْحَمْدُ مُتَوَاتِرا مُتَّسِقا وَ مُتَوَالِيا مُسْتَوْسِقا [مُسْتَوْثِقا]
🌸وَ صَلَوَاتُهُ عَلَى رَسُولِهِ أَبَدا وَ سَلامُهُ دَائِما سَرْمَدا
🌸اللَّهُمَّ اجْعَلْ أَوَّلَ يَوْمِي هَذَا صَلاحا وَ أَوْسَطَهُ فَلاحا وَ آخِرَهُ نَجَاحا
🌸وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ يَوْمٍ أَوَّلُهُ فَزَعٌ وَ أَوْسَطُهُ جَزَعٌ وَ آخِرُهُ وَجَعٌ
🌸اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ نَذْرٍ نَذَرْتُهُ وَ كُلِّ وَعْدٍ وَعَدْتُهُ وَ كُلِّ عَهْدٍ عَاهَدْتُهُ ثُمَّ لَمْ أَفِ بِهِ
🌸وَ أَسْأَلُكَ فِي مَظَالِمِ عِبَادِكَ عِنْدِي فَأَيُّمَا عَبْدٍ مِنْ عَبِيدِكَ أَوْ أَمَةٍ مِنْ إِمَائِكَ كَانَتْ لَهُ قِبَلِي مَظْلِمَةٌ ظَلَمْتُهَا إِيَّاهُ فِي نَفْسِهِ أَوْ فِي عِرْضِهِ أَوْ فِي مَالِهِ أَوْ فِي أَهْلِهِ وَ وَلَدِهِ أَوْ غِيبَةٌ اغْتَبْتُهُ بِهَا أَوْ تَحَامُلٌ عَلَيْهِ بِمَيْلٍ أَوْ هَوًى أَوْ أَنَفَةٍ أَوْ حَمِيَّةٍ أَوْ رِيَاءٍ أَوْ عَصَبِيَّةٍ غَائِبا كَانَ أَوْ شَاهِدا وَ حَيّا كَانَ أَوْ مَيِّتا فَقَصُرَتْ يَدِي وَ ضَاقَ وُسْعِي عَنْ رَدِّهَا إِلَيْهِ وَ التَّحَلُّلِ مِنْهُ
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
💠🔹💠🔹💠 *🌹بسته ی معنوی منتظران ظهور روز دوشنبه🌹* 🔰🔰🔰🔰 👈 *۱۰۰ بار ذکر روز* امروز *🌹یا قاضی الح
*👈🌹تسبیح روز دوشنبه🌹*
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
👈سُبْحَانَ الْحَنَّانِ الْمَنَّانِ الْجَوَادِ
👈سُبْحَانَ الْكَرِيمِ الْأَكْرَمِ
👈سُبْحَانَ الْبَصِيرِ الْعَلِيمِ
👈سُبْحَانَ السَّمِيعِ الْوَاسِعِ
👈سُبْحَانَ اللَّهِ عَلَى إِقْبَالِ النَّهَارِ وَ إِقْبَالِ اللَّيْلِ
👈سُبْحَانَ اللَّهِ عَلَى إِدْبَارِ النَّهَارِ وَ إِدْبَارِ اللَّيْلِ
👈لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ فِي آنَاءِ اللَّيْلِ وَ آنَاءِ النَّهَارِ وَ لَهُ الْحَمْدُ وَ الْمَجْدُ
👈وَ الْعَظَمَةُ وَ الْكِبْرِيَاءُ مَعَ كُلِّ نَفَسٍ
👈وَ كُلِّ طَرْفَةٍ وَ كُلِّ لَمْحَةٍ سَبَقَ فِي عِلْمِهِ
👈سُبْحَانَكَ عَدَدَ ذَلِكَ سُبْحَانَكَ زِنَةَ ذَلِكَ
👈 وَ مَا أَحْصَى كِتَابُكَ-
👈سُبْحَانَكَ زِنَةَ عَرْشِكَ سُبْحَانَكَ سُبْحَانَكَ سُبْحَانَ رَبِّنَا
👈ذِي الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ
👈سُبْحَانَ رَبِّنَا تَسْبِيحاً كَمَا يَنْبَغِي لِكَرَمِ وَجْهِهِ وَ عِزِّ جَلَالِهِ
👈سُبْحَانَ رَبِّنَا تَسْبِيحاً مُقَدَّساً مُزَكًّى كَذَلِكَ تَعَالَى رَبُّنَا
👈سُبْحَانَ الْحَيِّ الْحَلِيمِ
👈سُبْحَانَ الَّذِي (كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ)
👈سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ آدَمَ وَ أَخْرَجَنَا مِنْ صُلْبِهِ
👈سُبْحَانَ الَّذِي يُحْيِي الْأَمْوَاتَ وَ يُمِيتُ الْأَحْيَاءَ
👈سُبْحَانَ مَنْ هُوَ رَحِيمٌ لَا يَعْجَلُ
👈سُبْحَانَ مَنْ هُوَ قَرِيبٌ لَا يَغْفُلُ
👈سُبْحَانَ مَنْ هُوَ جَوَادٌ لَا يَبْخَلُ
👈سُبْحَانَ مَنْ هُوَ حَلِيمٌ لَا يَجْهَلُ
👈سُبْحَانَ مَنْ جَلَّ ثَنَاؤُهُ وَ لَهُ الْمِدْحَةُ الْبَالِغَةُ فِي جَمِيعِ مَا يُثْنَى عَلَيْهِ مِنَ الْمَجْدِ
👈سُبْحَانَ اللَّهِ الْحَلِيمِ
*وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ*
*👈🌹استعاذه ی روز دوشنبه🌹*
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
*اللَّهُ أَكْبَرُ (سه بار)*
💠اسْتَوَى الرَّبُّ عَلَى الْعَرْشِ
💠وَ قَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ بِحُكْمِهِ
💠وَ مُدَّتِ الْبُحُورُ بِأَمْرِهِ
💠وَ سُيِّرَتِ الْجِبَالُ بِإِذْنِهِ الَّذِي دَانَتْ لَهُ الْجِبَالُ
💠وَ هِيَ طَائِعَةٌ وَ نُصِبَتْ لَهُ الْأَجْسَادُ
💠وَ هِيَ بَالِيَةٌ وَ قَدِ احْتَجَبْتُ مِنْ ظُلْمِ كُلِّ بَاغٍ
💠وَ احْتَجَبْتُ بِالَّذِي (جَعَلَ فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ جَعَلَ فِيها سِراجاً وَ قَمَراً مُنِيراً)
💠وَ زَيَّنَهَا لِلنَّاظِرِينَ وَ حِفْظاً مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ رَجِيمٍ
💠وَ جَعَلَ فِي الْأَرْضِ أَوْتَاداً أَنْ يُوصَلَ إِلَيَّ أَوْ إِلَى أَحَدٍ مِنْ إِخْوَانِي
💠وَ أَخَوَاتِي بِسُوءٍ أَوْ فَاحِشَةٍ أَوْ بِكَيْدٍ حم حم حم تَنْزِيلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
*💠وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً*
📚 مفاتیح الجنان
التماس دعا برای ظهور مولا 🤲🏻🌸🤲🏻
💚✨💚✨💚
☘️☘️☘️☘️☘️☘️
*💫 دعایی که در زمان غیبت باید هر روز خوانده شود : 💫*
*دعای_معرفت✨♥️*
*🦋 اللهُمَّ عَرِّفنیِ نَفْسَکَ ، فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنی نَفْسَکَ لَمْ اَعرِفْ رَسُولَکَ🌹*
*🦋 اَللهُمَّ عَرِّفنی رَسُولَکَ ، فاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعرِّفْ حُجَّتَکَ🌹*
*🦋 اللهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَْم تُعَرِّفنی حُجَّتکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینیِ 🌹*
=====================
*#دعای_غریق ✨♥️*
*🦋 یا اَللَّهُ یا رَحْمنُ یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینک 🌹*
🔅✨🔅✨🔅
*🍃 إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً 🍃*
*الحمدلله عَلی کُلِّ نِعمَه ✨ و اَسئَلُ لله مِن کُلِّ خَیر✨و اَستَغفِرُ الله مِن کُلِّ ذَنب✨ وَاَعوذُ بِاللهِ مِن کُلِّ شَرّ✨*
*♥️ أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج ♥️*
❃♡❃♡❃♡❃♡❃♡❃♡♡❃♡❃♡❃♡❃
*قـــــ⏳ــــــرار دلـــــــہا*
*♡━ݕسݦ ٵللہ ٵلࢪحݦن ٵلࢪحێݦ━♡*
*#سلام_برسیدالشهداء*
*✿اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ*
*وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ*
*عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداًما بَقیتُ*
*وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهار*
*ُوَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ*
*اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ*
*وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن*
*وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ*
*وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَینْ (؏)✿*
❃♡❃♡❃♡❃♡❃♡❃♡♡❃♡❃♡❃♡❃♡❃♡❃
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d